🔹هر روز عاشوراست🔹
این روزها حال جهان در وضع هشدار است
برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است
در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است
شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است
تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر
باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر
مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست
والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست
نور طلوع فجر صادق از افق پیداست
بیت المقدس تا همیشه پرچمش بالاست
هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست
تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست
خون میچکد از شاخۀ زیتون در این ایام
حرفی نمانده بین ما و قوم خونآشام
جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام
شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام
این موج، شور بادها را با خودش دارد
نابودی جلادها را با خودش دارد
در چشم ما بار امانت بار سنگینیست
کاری که از دستت برآید واجب دینیست
شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینیست
بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینیست
هستیم ما از کودکیها پای پیمانش
بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش
کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس
روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس
از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس
دارد میآید «حاج قاسم» با «سپاه قدس»
راهی که او رفتهست از اول جهت دارد
از جانب فرماندهش مأموریت دارد
با دست خود حکمی به او دادهست فرمانده
او که تمام آیههای فتح را خوانده
تکفریان را از عراق و سوریه رانده
هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده
یک روز پایان میدهد راه درازش را
میخواند او در مسجدالاقصی نمازش را
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#روز_قدس
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مهربانماه من! خداحافظ!
اشک من! آه من! خداحافظ
ای تو اندوه تا ابد شیرین
غم دلخواه من خداحافظ
باز بغض یتیمیام گل کرد...
پرورشگاه من! خداحافظ
باید اینجا جدا شویم از هم
یار همراه من! خداحافظ
نرسید آخرش به دامن تو
دست کوتاه من... خداحافظ
من ستاره ستاره دلتنگم
ماه من! ماه من! خداحافظ
#فاطمه_عارفنژاد
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مبارک است که از چنگ شب رها شدهای
طلوع کرده و با صبح آشنا شدهای
برای خالیِ دیوار ناامیدیها
شبیه پنجره رو به بهار وا شدهای
آهای سرو بلندم! من از تو ممنونم
که سرپناه حیای بنفشهها شدهای
فرشته آمده از آسمان به بدرقهات
سفر بخیر! بگو راهی کجا شدهای؟
به لحن خون و جنون گرم گفتگو با تیغ
هزار حنجره جوشیدهای، صدا شدهای
چطور شد که گذارت به قتلگاه افتاد؟
چگونه شد که سر کوچه کربلا شدهای؟
«شهید» راز بزرگیست در دل تقدیر
تو از قضا وسط شهر برملا شدهای
#فاطمه_عارفنژاد
#شهید_حمیدرضا_الداغی
#جوانمرد
@fatemeh_arefnejad
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#طوفان_الاقصی
شروع ناگهانی داشت طوفانی که حرفش بود
رسید از شش جهت سجیلبارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی
رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دلهایی که میخوردیم
فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که میگفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردینِ روییدن!
که نزدیک است آن سرسبزدورانی که حرفش بود
قسم به موی خونآلود اطفال فلسطینی
به زودی میرسد این سر به سامانی که حرفش بود
بیا و گوش کن! از قدس دارد میرسد کمکم
همان صوت صمیمی… صوت قرآنی که حرفش بود…
کسی و الفجر میگوید… کسی و الفتح میخواند…
کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته میشود بر مصحف تقدیر
برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
@fatemeh_arefnejad
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ابر لکنت گرفته، درمانده
قاصدک تشنهٔ خبر مانده
آن نسیمی که بوی باران داشت
چند سالیست در سفر مانده
همه اوقات مزرعه تلخ است
بر دلش داغ نیشکر مانده
هرچه دشت است بی گل و گندم
هرچه باغ است بیثمر مانده
باید آهسته خرج خاک شود
رود را طاقتی اگر مانده
نرسیدند به توانستن
خواستنهای بیاثرمانده
باز چشمانتظار معجزهاند
مردمِ بین خیر و شر مانده
تو بگو کی سپیده میآید؟
چند شبگریه تا سحر مانده؟
ما همه آفتابگردانیم
اوست خورشید و اوست فرمانده
#فاطمه_عارفنژاد
إِلهى عَظُمَ البلاء
و بَرِحَ الخَفاء
و انكَشَفَ الغِطاء
و انقَطَعَ الرَّجاء
و ضاقَتِ الاَرضُ و مُنِعَتِ السَّمآء…
#شعر_انتظار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عشق بیپرواست، بسم الله رحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله رحمن الرحیم
رودِ جاری از ستیغ کوههای گریهخیز
مقصدش دریاست، بسم الله رحمن الرحیم...
خون نمیخوابد، به آیات سحرخیزش قسم
خط خون خواناست: بسم الله رحمن الرحیم
خطبۀ شمشیرها را تیزتر باید نوشت
ظهر عاشوراست! بسم الله رحمن الرحیم
سینهزنها علقمهست اینجا! علمداری کنید
روضۀ سقاست، بسم الله رحمن الرحیم...
شهرتش از قلههای شرق تا اعماق غرب...
او «جهانآرا»ست، بسم الله رحمن الرحیم
مثل چشمانش که در دلها نفوذی ژرف داشت
خون او گیراست بسم الله رحمن الرحیم...
باشد! امشب اشک و امشب داغ، اما انتقام
مطلع فرداست، بسم الله رحمن الرحیم
ابرهای انقلابی! کینههاتان بیش باد!
بغض، طوفانزاست، بسم الله رحمن الرحیم
صبح نزدیک است آری در شبیخون شفق
حمله برقآساست، بسم الله رحمن الرحیم
وعدهگاه ما و ارواح شهیدان بعد از این
مسجد الاقصاست بسم الله رحمن الرحیم
#فاطمه_عارفنژاد
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_کرمان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود
تقدیرِ چارفصل، زمستان بود
تاریخ در محاصرهٔ غفلت
جغرافیا در آتش عصیان بود
در شامگاه زندهبهگوریها
هر خواب دخترانه پریشان بود
کعبه بهرغم صلح نمادینش
خط مقدم بت و بهتان بود
اما در آن میانه کسی برخاست
مردی که نام کوچکش ایمان بود
مردی که پشتگرمی کوه طور
مردی که روشنایی فاران بود
او که نگاه ابری و دلتنگش
شأن نزول آیهٔ باران بود
اردیبهشت پیرهنش در باد
آلهامبخش روح درختان بود
یادش بشارتی به چمن میداد
ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود
زیباترین تلاوت الرحمن
کاملترین روایت انسان بود
#فاطمه_عارفنژاد
#عید_مبعث
@fatemeh_arefnejad
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود
تقدیرِ چارفصل، زمستان بود
تاریخ در محاصرهٔ غفلت
جغرافیا در آتش عصیان بود
در شامگاه زندهبهگوریها
هر خواب دخترانه پریشان بود
کعبه بهرغم صلح نمادینش
خط مقدم بت و بهتان بود
اما در آن میانه کسی برخاست
مردی که نام کوچکش ایمان بود
مردی که پشتگرمی کوه طور
مردی که روشنایی فاران بود
او که نگاه ابری و دلتنگش
شأن نزول آیهٔ باران بود
اردیبهشت پیرهنش در باد
الهامبخش روح درختان بود
یادش بشارتی به چمن میداد
ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود
زیباترین تلاوت الرحمن
کاملترین روایت انسان بود
#فاطمه_عارفنژاد
#عید_مبعث
@fatemeh_arefnejad
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصۀ باران بیامان حضور
تو ای چکیدۀ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمدهای..
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
#فاطمه_عارفنژاد
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نمیشناختمت؛ پخته بودی و من خام
تو با طمانینه؛ من همیشه ناآرام
نمیشناختمت؛ گنج بودی و خاکی
نمیشناختمت؛ مرد بودی و گمنام
شنیده ام که به محتاج قرض میدادی
بخند تا غزل از خنده ات بگیرد وام
تمام شهر گواهند که میآمده است
به چشمهای تو عنوان حجتالاسلام
که رودخانه شبیهت نبود در جریان
که کو مثل تو هرگز نداشت استحکام
به باورت همه گلها محمدی بودند
که عطر خُلق نبی میشد از تو استشمام
تو کفش عشق به پا داشتی قدم به قدم
میان این همه آدم که لنگ مال و مقام
و سکههای تبسم رواج میدادی
یه حکم مهر و محبت، به رسم صلح و سلام
تو ترجمان امید جماعتی بودی
پس از تو تکیه کند شهر ما به کی؟ به کدام؟
دریغ و درد از این زخمهای بی مرهم
دریغ و درد از این مرگهای بی هنگام
تو رفتهای به سلامت، سلام ما برسان
به عاشقان، به شهیدان، به دوستان، به امام
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجآقا_شفیعی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
کسی «و الفتح» میخواند
شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود
رسید از شش جهت سجیلبارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی
رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دلهایی که میخوردیم
فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که میگفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردینِ روییدن!
که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود..
بیا و گوش کن! از قدس دارد میرسد کمکم
همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود
کسی «و الفجر» میگوید، کسی «و الفتح» میخواند
کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته میشود بر مصحف تقدیر
برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
#فاطمه_عارفنژاد
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بکُش! بکُش! که قرار است زندهتر باشیم!
که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم
سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست
از آسمان و زمین لازم است سر باشیم
شبیه پرچم سرخی که میوزد با شور
نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم
زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم
زمان آن شده شمشیر شعلهور باشیم
شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر
به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم
مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم
مباد از غم تاریخ بیخبر باشیم
بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون
هزار سال بتازیم و در سفر باشیم
از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت
برای سوتهدلان پیک نامهبر باشیم
اشارتی به اذانهای منتشر در باد
بشارتی به کرانهای تازهتر باشیم
جوانه میزند از خاک ما نهال قیام
چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟
#فاطمه_عارفنژاد
#خونخواهی
#شهید_اسماعیل_هنیه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونبهای تو
تمام پنجرههای دِه آشنای تواند
چکاوکان همه دیوانهٔ صدای تواند
ستاره و سحر و ماه با تو همسایه
درخت و چشمه و گل اهل روستای تواند
هزار قطرهٔ بارانِ در صف بارش
هنوز در طلب بوسه بر عبای تواند
بدون بودنت ای کوه! گریه هم سخت است
که ابرها همگی جَلد شانههای تواند
دویدهاند کسانی به سمت درک غمت
دویدهاند ولی تازه ابتدای تواند
بخوان! دوباره بخوان خطبهای به وسعت درد
خوشا به آن کلماتی که مبتلای تواند
به صبح خیره شو، از بزم آفتاب بگو
که سایهها همه افتاده پیش پای تواند
مباد فتحنکرده، نبُرده، برگردند
جماعتی که به دنبال خونبهای تواند
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
#شهید_سیدحسن_نصرالله
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast