حکایتی از بوستان سعدی
شنیدم که پیری به راه حجاز
به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز
چنان گرمرو در طریق خدای
که خار مُغیلان نکندی ز پای
به آخر، ز وسواسِ خاطرپریش
پسند آمدش در نظر، کار خویش
به تَلبیس ابلیس، در چاه رفت
که: نتوان ازین خوبتر، راه رفت
گرش رحمت حق، نه دریافتی،
غرورش، سر از جاده برتافتی
یکی هاتِف از غیبش آواز داد
که: ای نیکبختِ مبارکنهاد
مپندار اگر طاعتی کردهای
که نُزلی بدین حضرت آوردهای
به احسانی آسوده کردن دلی
بِه از اَلف رکعت، به هر منزلی
لغات:
خطوه: گام، قدم
گرمرو: تندرو
مغیلان: درختچهای با خارهای فراوان
خاطرپریش: پریشانکنندهی فکر
تلبیس: مکر و حیله
سر برتافتن: منحرف کردن
هاتف: ندادهندهی غیبی
نُزل: احسان، تحفه
حضرت: درگاه
الف رکعت: هزار رکعت نماز
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دلِ آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است
مدینه شمع روشن کن که هرشب
شب شام غریبان بقیع است
#میثم_مؤمنینژاد
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#هشتم_شوال
#بقیع
#غزل
🔹قدر پنهان🔹
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر
پریشان است احوال من از حالی پریشانتر
مزار جانشینیان نبی را بینشان کردند
و میدانند خود را از مسلمانان مسلمانتر
گمان ذرهها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش میگردی فروزانتر
ولی میبینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیماناند این دنیا و آن دنیا پشیمانتر
دلت آرامگاه پنج جنتآفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستانتر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیات قدریست پنهانتر
رسیده زائری بیجان که جان گیرد ز دیدارت
چه میبیند که برمیگردد از پیش تو بیجانتر
تو میباری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل میشوی ویرانتر و دل از تو ویرانتر
برایت خوابها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغانتر
#محمدعلی_بیابانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹حرم🔹
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالماند
قبرشان قبلهست حالا بیحرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...
اوج غربت در کدامین داغ معنا میشود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...
در مدینه کاخها با خاک یکسان میشوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ میشود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله میزد مادری با اشک، واویلا حسین
ناله میزد خواهری با اشک، واویلا حرم
#علی_ذوالقدر
***تصویر هوش مصنوعی از بازسازی بقیع(انشاءالله به زودی)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پخته شدن یارِ خام
آن یکی آمد درِ یاری بزد
گفت یارش: کیستی ای مُعتَمَد؟
گفت: من، گفتش: برو، هنگام نیست
بر چنین خوانی، مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فِراق
کِی پزد؟ کِی وارهانَد از نفاق؟
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فِراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته، پس بازگشت
باز گِردِ خانهی هَمباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب
تا بنجهد بی ادب، لفظی ز لب
بانگ زد یارش که: بر در کیست آن؟
گفت: بر در هم توی، ای دلسِتان
گفت: اکنون چون منی، ای من، درآ
نیست گُنجایی دو من را در سرا
لغات:
معتمد: مورد اعتماد
خوان: سفره، بساط
همباز: انباز، همتا، شریک
سرا: خانه
مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر اول
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پرسیدم ازو واسطهٔ هجران را
گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشمِ توام اگر نبینی چه عجب
من جانِ توام کسی نبیند جان را
#ابوسعید_ابوالخیر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سرِ ماست
در اندرونِ منِ خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال، هان که از این پرده کارِ ما به نواست
مرا به کارِ جهان هرگز التفات نبود
رخِ تو در نظرِ من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دلِ من
خمارِ صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خونِ دلم
گَرَم به باده بشویید حق به دستِ شماست
از آن به دیرِ مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دِماغ پُر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضایِ سینهٔ حافظ هنوز پر ز صداست
#حافظ_شیرازی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شرح یک رباعی از مولوی
در باغ آیید و سبزپوشان نگرید
هر گوشه، دکان گلفروشان نگرید
میخندد گل، به بلبلان میگوید
خاموش شوید و در خموشان نگرید
در باغ عرفان و شناخت حق، سبزپوشان، اولیای خدایند و گلفروشان نیز آنانند. گلِ همیشه خندان، ختمی مرتبت (ص) است و بلبلان، شاعران و ترانهسرایانند؛ سنایی و عطار و سعدیاند.
گل که ختمی مرتبت است، به بلبلان فرموده است که اگر چه آوازهای خوش دارید و نازنین منید، اما سکوت کنید و در خموشان و بلبلانی خاصالخاص چون مولانا بنگرید. تخلّص مولانا در اشعارش، خموش و خاموش بوده است... .
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، سید احمد بهشتی شیرازی
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
📷 یادروز شیخ اَجَلّ
🔹اول اردیبهشت روز بزرگداشت #سعدی است.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
صلح و جنگ
چون در امضای کاری، متردّد باشی، آن طرف اختیار کن که بیآزارتر برآید.
با مردم سهلخوی، دُشخوار مگوی
با آن که درِ صلح زند، جنگ مجوی
تا کار به زر برمیآید، جان در خطر افکندن نشاید.
چو دست از همه حیلتی درگُسست
حلال است بُردن به شمشیر، دست
لغات:
امضا: انجام دادن
متردد: در تردید و شک
اختیار کردن: انتخاب کردن
سهلخوی: نرمخوی، آسانگیر
دشخوار: دشوار، ناگوار
نشاید: شایسته نیست
کلیات سعدی، گلستان
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 او را شاعر آزادی مینامند!
🔹 ۱ اردیبهشت سالروز درگذشت شاعر، ادیب و نویسنده ممتازِ معاصر، #ملکالشعرا_بهار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast