eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
488 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این نامه توسط جمعی از جامعه دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران، خطاب به دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکایی و اروپایی حامی فلسطین، تنظیم شده است. با امضای این نامه، از حرکت انسانی این دوستان حقیقت‌جو دفاع، و اقدامات سرکوبگرانه دولت ایالات متحده و سایر دولت‌های غربی علیه این دانشجویان و اساتید را محکوم می‌نماییم. بسم الله الرحمن الرحیم از جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های ایران به دانشجویان آزاده‌ی آمریکا و اروپا که در دفاع از مردم غزه به پا خاسته‌اند سلام به رسم مسلمان‌ها با سلام آغاز می‌کنیم که معنایش آرزوی سلامتی و صلح است. به ما گفته بودند آمریکا و اروپا مهد آزادی است، آزادی بیان، رفتار و اندیشه. و به شما گفته بودند دین ما دین خشونت است و مخالف آزادی. و این، چیزی نبود که ما یا شما، خودمان دیده باشیم و ادراک کرده باشیم. این تصویری بود که رسانه‌های اصلی و حاکمان آنها برای ما ساخته بودند. «غزه»، و خون زنان و مردان و کودکان بی‌گناهش، این افسانه‌های دروغین را باطل کرد. حالا ما شاهد آن هستیم که برای آزادی بیان، در دنیای غرب، خط قرمزی وجود دارد، و آن این است که شما حق ندارید از انسان‌هایی که از حقوق اولیه خود، از، آب، غذا، امنیت و خاکشان محروم می‌شوند دفاع کنید، چون فلسطینی هستند و در مقابل اسرائیل ایستاده‌اند. و اسرائیل، همه‌ی خطوط قرمزی را که هر انسانی به حکم انسانیت می‌پذیرد، زیر پا گذاشته است، اما دولت ایالات متحده، در کنار بسیاری از دولت‌های غربی مدعی حقوق بشر، از هیچ گونه حمایت مالی، نظامی و رسانه‌ای از این رژیم فروگذار نمی‌کند. ما شاهد آن هستیم که صدای اعتراض شما به این نسل‌کشی، به شدت سرکوب می‌شود. پلیس برای سرکوب اعتراضات شما وارد دانشگاه می‌شود و خشن‌ترین برخوردها را با اعتراضات انسان‌دوستانه‌ی شما دارد‌. ما بسیار خوشحالیم که ندای مظلومیت غزه از پس دیوارهای قطور سانسور و دروغ‌پردازی رسانه‌ای عبور کرده و به گوش وجدان‌های حقیقت‌جوی شما رسیده است. ما، در ایران، سالهاست که در مقابل جنایتهای اسرائیل و در کنار مردم فلسطین ایستاده‌ایم و حالا ما و شما در کنار هم و در کنار مردم غزه هستیم. ما در کنار شما هستیم تا پلی بسازیم از انصاف و اندیشه و بر فراز آن، ستایشگر حقیقت و آزادی حقیقی باشیم. ما در کنار شما هستیم و تا زمان ظهور منجی، که ما او را به نام «مهدی» موعود می‌شناسیم، با ظلم، خشونت و تبعیض مبارزه خواهیم کرد. دوست‌دار شما جمعی از اساتید و دانشجویان ایرانی لینک امضا https://survey.porsline.ir/s/25USSsZS
همیشه خاطرات عاشقانه، از «نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین لحظه، نخستین نگاه و نخستین کلمات آغاز می‌شود» همانگونه که سیاست، از نخستین زندان، نخستین شلاق و نخستین دشنام‌های یک بازپرس. عشق، نَفْسِ نخستین است، و درد: دردِ جاری، نخستینِ همیشه. 📚برشی از کتاب 👤 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ضرب المثل های ایرانی با هوش مصنوعی! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دیدار برخیز دلا که دل به دلدار دهیم جان را به جمالِ آن خریدار دهیم این جان و دل و دیده، پیِ دیدن اوست جان و دل و دیده را به دیدار دهیم سیاه مشق با سپاس از آقای پارسایی از اعضای محترم این جمع. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه را بیازمودم، ز تو خوشترم نیامد چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
باغ در نگاه مولانا باغ در نگاه مولوی، تجسّم زندگی و شادی است و او را به یاد یار حقیقی می‌اندازد: بوی باغ و گلسِتان آید همی بوی یار مهربان آید همی او ملکوت الهی را به صورت باغی می‌بیند که این جهان با همه‌ی پهناوری، تنها وتنها، یک برگ آن به شمار می‌آید: خاصه باغی کاین فلک، یک برگ اوست بلکه آن مغز است و این دیگر، چو پوست باغ، نماد جهان برین است: سوی شهر از باغ، شاخی آورند باغ و بُستان را کجا آن جا برند؟ باغ، درون شکوهمند عارف است که آکنده از گلها و میوه‌های فضائل است: باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن عشق، باغی سرسبز و بانشاط است: باغ سبز عشق کاو بی‌مُنتهاست جز غم و شادی، در او بس میوه‌هاست با تلخیص از شرح دیوان شمس تبریزی، کریم زمانی، ج ۱ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فرهنگ_ادبیات_فارسی،دکتر_زهرا_خانلری_کیابنیاد.PDF
8.19M
📚 فرهنگ ادبیات فارسی نویسنده دکتر زهرا خانلری کیا 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🎥عارفانِ علم، عاشق می‌شوند بهترین مردم، معلّم می‌شوند عِشق با دانش متمِّم می‌شود هر که عاشق شد، معلِّم می‌شود 🌸✨روزتون مبارک.. ✨🌸 🌸گالری مهلا🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2548170999C4928ddef24
معلم می‌توان در سایه‌ی آموختن گنج عشق جاودان اندوختن اول از استاد، یاد آموختیم پس سویدای سواد آموختیم از پدر، گر قالب تن یافتیم، از معلم، جان روشن یافتیم ای معلم، چون کنم توصیف تو؟ چون خدا مشکل توان تعریف تو ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما یک پدر، بخشنده‌ی آب و گِل است یک پدر، روشنگر جان و دل است لیک اگر پرسی کدامین برترین؟ آن که دین آموزد و علم یقین (محمدحسین شهریار) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
پدر می‌خواست مولاوار باشم رفیق عشق و با حق یار باشم شبی یک «داستان راستان» را برایم خواند تا بیدار باشم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
برگرفته از کتاب داستان راستان مردی كه اندرز خواست مردی از بادیه به مدینه آمد و به حضور رسول اكرم رسید. از آن حضرت پندی و نصیحتی تقاضا كرد. رسول اكرم به او فرمود: «خشم مگیر» و بیش از این چیزی نفرمود. آن مرد به قبیله ی خویش برگشت. اتفاقا وقتی كه به میان قبیله ی خود رسید، اطلاع یافت كه در نبودن او حادثه ی مهمی پیش آمده، از این قرار كه جوانان قوم او دستبردی به مال قبیله ای دیگر زده اند و آنها نیز معامله به مثل كرده اند و تدریجا كار به جاهای باریك رسیده و دو قبیله در مقابل یكدیگر صف آرایی كرده اند و آماده ی جنگ و كارزارند. شنیدن این خبر هیجان آور خشم او را برانگیخت. فوراً سلاح خویش را خواست و پوشید و به صف قوم خود ملحق و آماده ی همكاری شد. در این بین گذشته به فكرش افتاد، به یادش آمد كه به مدینه رفته و چه چیزها دیده و شنیده، به یادش آمد كه از رسول خدا پندی تقاضا كرده است و آن حضرت به او فرموده جلو خشم خود را بگیر. در اندیشه فرو رفت كه چرا من تهییج شدم و به چه موجبی من سلاح پوشیدم و اكنون خود را مهیای كشتن و كشته شدن كرده ام؟ چرا بی جهت من برافروخته و خشمناك شده ام؟ ! با خود فكر كرد الآن وقت آن است كه آن جمله ی كوتاه را به كار بندم. جلو آمد و زعمای صف مخالف را پیش خواند و گفت: «این ستیزه برای چیست؟ اگر منظور غرامت آن تجاوزی است كه جوانان نادان ما كرده اند، من حاضرم از مال شخصی خودم ادا كنم. علت ندارد كه ما برای همچو چیزی به جان یكدیگر بیفتیم و خون یكدیگر را بریزیم. » . طرف مقابل كه سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت این مرد را شنیدند، غیرت و مردانگی شان تحریك شد و گفتند: «ما هم از تو كمتر نیستیم. حالا كه چنین است ما از اصل ادعای خود صرف نظر می كنیم. » . هر دو صف به میان قبیله ی خود بازگشتند.  اصول كافی ، ج /2ص 404 روز معلم گرامی باد⚘⚘⚘⚘ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با احترام یاد می‌کنیم از همه‌ معلمانی که نامشان در صفحات زندگیمان می‌درخشد. و تبریک به همه‌ی استادان و معلمان این جمع. و به خودمان یادآوری می‌کنیم در جایگاهی هستیم که خداوند برای خود اختصاص داد معلمی شان خداوند است(الرحمن علّم القرآن، خلق الانسان، علمه البیان) خدا که معلم شد با صفت رحمانیتش معلم شد "الرحمن" اول قرآن آموخت سپس بیان رحمن باشیم رفتار و گفتارمان هماهنگ و هم‌آوا با سرفصل‌های الهی در کتاب شریفش باشد، قرآن محور باشیم. سپس بیاموزیم و بیاموزانیم هر‌ آن‌ چیز دیگر را... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز بوسیدنی های این روزگار یکی هم بود دست آموزگار 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از بوستان سعدی سخت‌گیری نکردن یکی خوب‌کردارِ خوش‌خوی بود که بدسیرتان را نکوگوی بود به خوابش کسی دید، چون درگذشت که: باری، حکایت کن از سرگذشت دهانی به خنده چو گل باز کرد چو بلبل، به صوتی خوش آغاز کرد که: بر من نکردند، سختی بسی که من سخت نگرفتمی بر کسی کلیات سعدی، بوستان، باب چهارم در تواضع 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خط‌ها خطی کشید روی تمام سوال‌ها تعریف‌ها، معادله‌ها، احتمال‌ها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق خطی دگر، به قاعده‌ها و مثال‌ها خطی دگر کشید به قانون خویشتن قانون لحظه‌ها و زمان‌ها و سال‌ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید خطی به روی دفتر خط‌ها و خال‌ها خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با عشق، ممکن است تمام محال‌ها گریه‌های امپراتور 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast