بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم
بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت
چقدر خستهام از لحن قیل و قال خودم
اگر رسید صدایت به شور عشق بگو
مرا رها نکند لحظهای به حال خودم
شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان
که رزق گریه بگیرم برای سال خودم
قرار بود من و تو به آسمان برسیم
مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم
شبی به لطف علی میرسم به صحن نجف
تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم
#محمد_میرزایی_بازرگانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام🔹
شگفتا کرامات ماهی تمام
چه ماهی که خورشید صبح است و شام
چه ماهی که فرزند اُمُّالقُری
چه ماهی که لبخند بیتالحرام
چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه
چه مردی چه ماهی علیهالسلام
چه حسن شروعیست ماه رجب
چه حسن ختامیست ماه صیام
همه عمر او یک نماز است و بس
سکوتش قعود و خروشش قیام
دم از حق زده دم به دم تیغ او
اگر در مصاف است اگر در نیام
چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف
کلامُ الامیرِ، امیرُ الکلام
در اوصاف آن حسن بیخاتمه
رسید این ترنم به حسن ختام
به لب دارم این نغمه را دم به دم
به سر دارم این سایه را مستدام
امیری حسینٌ و نعم الامیر
امامی علیٌ و نعم الامام
#سیدمحمدجواد_شرافت
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام انیس است...
انیس از اسماء خدای متعال است؛
به این معنی که کسی که زود انس می گیرد و دنبال بهانه می گردد.
عجب خدایی و عجب ولی ای!...
ممکن است ببیند دوسال، سه سال، ده سال یادی از او نکردید ولی اگر همین امشب بروید و با او حتی به سردی سخن بگویید،
حتی اگر بگویید اصلا با شما حرفی ندارم و چون گفته اند با شما حرف بزنم، الان دارم حرف می زنم! چند بار این کار بکنید ببینید چطور ایشان با شما رفیق می شود!
به شرطی که رسم رفاقت را بجا بیاوریم انشاالله...
این رسم بسیار خوبی است که وقتی از سر سفره آمدیم کنار، به بچه هامان بگوییم اول از آقا تشکر کن؛ "اللهم بارک لمولانا المهدی"
این رسم را یاد بدهیم به بچه هایمان که هر چیزی که بدستشان رسید بگوییم از آقا جان تشکر کن.
بداند آقایی دارد...
و بداند هرچه دارد هستی آن ز هستی اوست
و بدانیم هستی ما ز هستی اوست...
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹هر روز عاشوراست🔹
این روزها حال جهان در وضع هشدار است
برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است
در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است
شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است
تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر
باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر
مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست
والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست
نور طلوع فجر صادق از افق پیداست
بیت المقدس تا همیشه پرچمش بالاست
هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست
تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست
خون میچکد از شاخۀ زیتون در این ایام
حرفی نمانده بین ما و قوم خونآشام
جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام
شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام
این موج، شور بادها را با خودش دارد
نابودی جلادها را با خودش دارد
در چشم ما بار امانت بار سنگینیست
کاری که از دستت برآید واجب دینیست
شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینیست
بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینیست
هستیم ما از کودکیها پای پیمانش
بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش
کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس
روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس
از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس
دارد میآید «حاج قاسم» با «سپاه قدس»
راهی که او رفتهست از اول جهت دارد
از جانب فرماندهش مأموریت دارد
با دست خود حکمی به او دادهست فرمانده
او که تمام آیههای فتح را خوانده
تکفریان را از عراق و سوریه رانده
هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده
یک روز پایان میدهد راه درازش را
میخواند او در مسجدالاقصی نمازش را
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#روز_قدس
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
امشب برای هر چه ندارم گریستم
دیدم کسی نمانده کنارم، گریستم
دیدم به غیرِ اشک برایم نمانده است
دیدم شبیهِ ابرِ بهارم، گریستم
دیدم کسی نبود به جز من در آیِنه
گفتم بهانهایاست ببارم، گریستم
آهی کشید آیِنه، بغضِ مرا شکست
دستی کشید روی غبارم، گریستم
بعد از تو سرنوشتِ شبم بیستارگیاست،
من مانده بودم و شبِ تارم، گریستم
امشب دوباره مرگ سراغِ مرا گرفت
با شعرِ رویِ سنگِ مزارم گریستم
امشب دوباره دفترِ خود را ورق زدم
دیدم که شعرِ تازه ندارم، گریستم
محمد محمودآبادی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹کتاب عشق🔹
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
در عرصهعرصۀ ملکوتی کز آنِ توست
پَر ده مرا، به بال بلند رهاییات...
فرخنده طالعی که گُزیدهست گوشهای
در سایۀ خجستۀ فرّ هماییات
ای مُعجز پیمبر مکّی! که هر فصیح
خیرهست در فصاحت مُعجزنماییات...
در تو چه آیتیست که هر کس به گوش جان،
یکبار چون شنید تو را، شد هواییات
پر میزنند در تو ملائک که صد بهشت
بالیده در کرانۀ قدسیسراییات...
چون یافتم کلید تو را، مهربانتری،
با من ز هر چه، با همه دیرآشناییات
گفتا: بخوان به نام خدا تا که پا نهد
روحالقدس به حاشیۀ همنواییات
اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم
تا سر نهم به سجدۀ مُشکلگشاییات...
جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق!
وی بیشمار چون منِ عاشق فداییات
#حسین_منزوی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🌼تفاوت شاعر و ناشاعر🌼
تفاوت شاعر با غیرشاعر در این است که شاعر حرفی برای گفتن دارد!
بنابر نیازِ اندیشه، فرم و قالب شعر در ذهنش جوانه میزند و میشکوفد ولی غیرشاعر، نخست قالب شعر را مییابد تا به فرمان و اقتضای آن حرفی بیابد و ظرف را پر کند!
شاعری که با مردم زمانش زیست نکند و همزمانانش در شعر او زندگی نکنند شاعر نیست.
او یا قالبساز و قالبتراش است و یا چون بیبند و بارانِ مکتب ندیده، مهملپرداز و مغلقگوست که زبانش نه برای مردم درخور فهم است، نه برای خودش!
از من پرسیدهاند:
چرا زبان شعر شما پیچیده نیست و همه آن را میفهمند؟
گفتم: آنان که معتقدند زبان شعر بایستی معقد و پیچیده باشد؛ تیری به تاریکی رها کردهاند!
زیرا تعقید در شعر از معایب سخن است و چون سخنی ندارند؛ بدین تخته پاره متوسل شدهاند!
مگر زبان سعدی را همه نمیفهمند؟؟؟
مهدی سهیلی
در کتاب چراغی در جاده های شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد
بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر
هم بر سرِ حالِ حیرت آمد
یک دل بنما که در رَهِ او
بر چهره نه خالِ حیرت آمد
نه وصل بِمانَد و نه واصل
آن جا که خیالِ حیرت آمد
از هر طرفی که گوش کردم
آوازِ سؤالِ حیرت آمد
شد مُنهَزِم از کمالِ عزت
آن را که جلالِ حیرت آمد
سر تا قدمِ وجودِ حافظ
در عشق، نهالِ حیرت آمد
#حافظ
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را
#سعدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast I
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است.
حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن
که بر زانو زنی دست تغابن
گرت راهی نماید راست چون تیر
از او برگرد و راه دست چپ گیر
#گلستان_سعدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
غم دنیا نخواهد یافت پایان
خوشا در بر رخ شادی گشایان
خوشا دلهای خوش ، جانهای خرسند
خوشا نیروی هستیزای لبخند
#فریدون_مشیری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اعتراف میکنم خوشنویسی با خودکار خیلی سختتر از خوشنویسی با قلم و مرکب است.
کلا مسیر آموزش و تمرین جداگانهای دارد، به جای پهنای قلم و تسلط بر بهکارگیری پهناهای(دانگهای) مختلف، باید با فشار دست ضعفها و قوتها را اجرا کرد! این کار را خیلی متفاوت میکند و نتیجه را متفاوتتر!
فشار روی دست و ماهیچههای آن به مراتب بیشتر است و گاهی برخی مثل من با یک ربع نوشتن دچار مچ درد میشوند. یا به قوت بینایی بیشتری نیاز دارد.
ولی خوبیاش این است ابزار سادهای دارد، خودکار و کاغذ که معمولا همیشه همراه همه هست. وقتهای انتظار و مُرده، میتوان به جای خط خطی کنار کاغذ، چیزی نوشت!
(وقت انتظار اول صبح من برای یک کار اداری!!)
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مباحثی که تا الان دربارهی #نوشتن داشتیم
#در_مسیر_نوشتن
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم
#قسمت_ششم
#قسمت_هفتم
#قسمت_هشت
#قسمت_نهم
#قسمت_دهم
#قسمت_یازدهم
#قسمت_دوازدم
#قسمت_سیزدهم
انشاء الله عمری باقی باشد به زودی ادامه خواهم داد
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹سایۀ نجابت🔹
به چشم آنکه نبیند حضور رحمت را
چگونه باز کنم دفتر محبّت را؟
خدا کند ز افقهای روشن امّید
زمانه مژده دهد پرتو عنایت را
خدا کند که از آغاز کار، نیّت خیر
امیدبخش شود بهرۀ نهایت را
خدا کند تن بیتوش و جان خستۀ خلق
رها کنند ز گردن، طناب عادت را
خدا کند که درخت حیا به باغ جهان
به خلق هدیه کند سایۀ نجابت را
خدا کند که بچینند دست خواهش ما
ز شاخههای دعا میوۀ اجابت را
خدا کند که حضور دلی به وقت نماز
به دست صدق رساند کلید حاجت را
خدا کند که ببینند منتظرشدگان
ظهور کردن آن آیت سعادت را
#محمدجواد_محبّت
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریاها شهری است!
قایقی باید ساخت
#سهراب_سپهری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آخر بدمد صبح امید از شب من
آخر نه به جایی برسد یارب من؟
#عراقی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
وعدهی آمدن مَده، غصهِی هِجر، بس مرا
بر سَر آن فُزون مکن، محنت انتظار هم
#جامی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پیش از آنی که بخواهی از کنارت میروم
تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست
#کاظم_بهمنی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast