eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
527 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
685 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
شب فراق نخواهم دَواج دیبا را که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست ناشکیبا را گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را چنین جوان که تویی بُرقعی فروآویز و گر نه دل برود پیر پای برجا را تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو بِبُرد قیمت سرو بلندبالا را دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب چو فَرْقَدَین و نگه می‌کنم ثریا را شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز نظر به روی تو کوریِّ چشم اعدا را من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق مُعاف دوست بدارند قتل عمدا را تو همچنان دل شهری به غمزه‌ای ببری که بندگان بنی سعد خوان یغما را در این روش که تویی بر هزار چون سعدی جفا و جور توانی ولی مکن یارا لغات: دَواج: لحاف احتمال: تحمل برقع: روبند اعتدال قامت: موزونی و راستی قد فرقدین: نام دو ستاره‌ای است نزدیک قطب شمال در صورت فلکی خرس کوچک (دب اصغر) ثریا: نام مجموعه‌ای از ستارگان است در صورت فلکی گاو (ثور) به فارسی ثریا را (پروین) و (نرگسه چرخ) گویند. غمزه: اشاره یا حرکت چشم و ابرو از روی ناز خوان یغما: سفره‌ای که برای عموم مردم گسترند و دعوت عام کنند. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغامِ دوست تا کُنم جان از سرِ رغبت فدای نامِ دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشقِ شِکَّر و بادامِ دوست زلفِ او دام است و خالش دانهٔ آن دام و من بر امیدِ دانه‌ای افتاده‌ام در دامِ دوست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سختی دادن و کشیدن سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست مشاعره، تیموری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از بوستان سعدی دوست و دشمن یکی بُرد با پادشاهی، ستیز به دشمن سِپُردش که: خونش بریز گرفتار، در دست آن کینه‌توز همی‌گفت هر دَم به زاری و سوز: اگر دوست، بر خود نیازُردمی، کی از دست دشمن، جفا بُردَمی؟ بِتا* جور دشمن، بِدَرَدش پوست رفیقی که بر خود بیازُرد دوست تو از دوست گر عاقلی، برمَگَرد که دشمن، نَیارَد* نگه در تو کرد تو با دوست، یک‌دل شو و یک‌سَخُن که خود، بیخ دشمن برآید ز بُن نپندارم این زشت‌نامی نکوست به خشنودیِ دشمن، آزارِ دوست! * بِتا: مخفف بِهِل تا، بگذار تا. از مصدر هِلیدن و هِشتن: گذاشتن. *نیارد: نتواند. از مصدر یارَستن. کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با قلم می گویم: ــ ای همزاد، ای همراه، ای هم سرنوشت هر دومان حیران بازی‌های دوران‌های زشت. شعرهایم را نوشتی دست‌خوش؛ اشک‌هایم را کجا خواهی نوشت؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هزار سال به امید تو توانم بود هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود مرا وصال نباید همان امید خوشست نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت درود مرا هوای تو غالب شدست بر یک حال نه از جفای تو کم شد نه از وفا افزود من از تو هیچ ندیدم هنوز خواهم دید ز شیر صورت او دیدم و ز آتش دود همیشه صید تو خواهم بدن که چهرهٔ تو نمودنی بنمود و ربودنی بربود 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما درخت باوریم وارثان قول قیصریم: "ریشه های ما به آب، شاخه های ما به آفتاب می رسد" من به ریشه های سرخ من به شاخه های سبز من به اعتبار روشن سپیده دم به ائتلاف آب و آفتاب رای می دهم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دوش در انجمن رأی‌فروشان‌، یک‌تن آدمیزادهٔ دانا به نصیحت برخاست گفت کای باشرفان رأی به کس مفروشید که به آیینِ شرف، رأی‌فروشی نه رواست رأی خود را به خردمند وطن‌خواه دهید که وطن‌خواهِ خردمند هوادار شماست وان‌که زر بخش کند تا که نماینده شود نه وکیل است که غارتگر سیم و زر ماست کرسی مجلس شوراست نه پاچالِ دکان کز پی بیع و شری هرکس و ناکس را جاست وان که او بندهٔ مِطواع ستمکاران بود جز ستمکاری ازو هیچ نمی‌باید خواست (می‌دونید که ملک‌الشعرا(پدر سبک شناسی ادب فارسی) نماینده مجلس، همزمان و همدل با شهید مدرس بود. وقتی رضامیرپنج به قدرت رسید آیت الله مدرس را شهید و همراهانش (از جمله ملک الشعرای بهار) را زندانی کرد. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
15.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به عشق وطنم به احترام خون شهدا برای آبادانی سرزمینم ایرانم همیشه سرافراز و سربلند باشی. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷💚💚💚💚💚💚💚🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍❤❤❤❤❤❤❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اتّحاد و پیروزی پَرکندگی از نفاق خیزد پیروزی از اتّفاق خیزد پرکندگی: پراکندگی، تفرقه. اتّفاق: اتّحاد، متفق شدن. در عشق زنده بودن، گزیده‌ی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شرح یک رباعی از مولانا گفتم که: ز عشقت شده‌ام دیوانه زنجیر تو را به خواب بینم یا نه؟ گفتا که: خَمُش، چند ازین افسانه؟ دیوانه و خواب؟ خَه‌خَه ای فرزانه! این دیوانه که می‌فرماید، عاشق و مُحِبّ خداست و این زنجیر که در مصراع دوم آمده است، زنجیر دو زلف معشوق است و اشاره به عالَم کثرات و تعیّنات اوست. زنجیری که اگر بر لقمان حکیم هم ظاهر شود، دیوانه خواهد شد: از لطف تو سنگ خاره، جانانه شود آن لحظه که شیوه‌هات، مستانه شود زنجیر دو زلف تو چو ظاهر گردد لقمان حکیم نیز دیوانه شود [خه‌خه: بَه‌بَه، خوشا.] باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انتظار بیا که آینه‌ی روزگار، زنگاری است بیا که زخمِ‌زبان‌های دوستان، کاری است به انتظار نشستن، در این زمانه‌ی سخت برای منتظران، چاره نیست، ناچاری است نه این که جمعه فقط، صبح زود بیدارند که کار منتظرانت، همیشه بیداری است چقدر پنجره، بیابانکی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گفتم که از اینجا به حرم راه زیاد است؛ گفتا که مگر از دل خود فاصله داری...؟ صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل آتش بی‌قرارم، مثل طوفان بی‌وطن دیگران از من گریزانند و من از خویشتن! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مردمِ افتاده از مردم افتاده مدد گیر که این قوم با بی پر و بالی، پر و بال دگرانند دو قدم مانده به گل، زنگویی و دهقان 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سخنی از گلستان سعدی محالِ عقل دو چیز، محال عقل است: خوردن بیش از رزقِ مَقسوم و مُردن پیش از وقتِ معلوم. قضا، دگر نشود ور هزار ناله و آه به کفر یا به شکایت، برآید از دهنی فرشته‌ای که وکیل است بر خزاین باد چه غم خورَد که بمیرد چراغ پیر‌زنی؟ کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عاشقِ انسان هر کس رسید، از عشق ورزیدن به انسان گفت اما تو را، ای عاشقِ انسان، کسی نشناخت از ترمه و تغزّل، برگزیده‌ی شعر حسین منزوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast