وقتی تو نیستی
نه هستهای ما چونان که بایدند
نه بایدها...
هر روزِ بی تو
روز مباداست!
#قیصر_امینپور
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آیینهایم، هرچه بگویی به ما تویی
نامهربانِ سنگدلِ بیوفا تویی
آنکس که نیست جز تو کسی در دلش، منم
آنکس که برده است ز خاطر مرا تویی
ای عشق! در صحیفەی تقدیر من چرا
هر قصهایست، راوی آن ماجرا تویی
سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی
بیگانهای میان هزار آشنا تویی
خون گریه کن به حال من ای شیشەی شراب!
تنها حریف درد من این روزها تویی
#فاضل_نظری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
باران رشت سفره خود را گشاده است
آنجا که گیل مرد غیور ایستاده است
باران رشت رخصتی از میرزا گرفت
تا رفته رفته کشور ما را فرا گرفت
باران رشت نهضت سردار جنگل است
حلاج این دیار سر دار جنگل است
باران رشت پیرهن خیس میرزاست
اینجا درخت ها همه تندیس میرزاست
ای مردمان خسته نفس مونس آمده است
از بطن ماهیان خزر یونس آمده است
از ساقه های خشک درختان تفنگ ساخت
باران گرفته بود ز باران فشنگ ساخت
می گفت رستخیز تماشاست این دیار
با من بیا که جنگل مولاست این دیار
برخیز ای نشسته که مولای ما علی است
بر تن لباس رزم کند هرکه جنگلی است
از سینه ات کتیبه حب الوطن بساز
از برگ های سبز درختان کفن بساز
خاک وطن مباد که دشمن نشین شود
سر بر تنم مباد اگر این چنین شود
سر از تنش جدا شد و شیب الخضیب شد
همچون حسین در وطن خود غریب شد
روییده است جنگلی از ریشه های او
همواره سبز می شود اندیشه های او
#سیدحمیدرضا_برقعی
#کوچک_جنگلی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
با تیشه خیال
تراشیدهام تو را
در هر بتی که ساختهام
دیدهام تو را
#قیصر_امینپور
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه بِرانمش، نه در بَر، کِشَمَش، غم است دیگر!
چه بگویم از حریفی که مَنَش نمیگزینم؟!
نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری
که نه خستهی نخستین، نه خراب آخرینم!
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
🔹ای زخمی محبت عالم!🔹
گهواره نیست کودکیات را فلک؟ که هست
فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست
وقتی به خواب میروی ای کوثر کثیر
لالایی خدیجه نباشد، ملک که هست
آن روزۀ سه روزه نیازی به نان نداشت
ای زخمی محبت عالم! نمک که هست
وقتی حضور گریه تو را آب میکند
اشک علی نشسته برای کمک که هست
نقش کبود شانهات از ضربههای در
بر شانهٔ شبان سیه نیست حک؟ که هست
مُردیم از فراق تو، دل با چه خوش کنیم؟
قبری که نیست از تو به جا؟ یا فدک که هست...
#غلامرضا_شکوهی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقَدَر فاصلهی دست و زبان است
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
#هوشنگ_ابتهاج
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast