eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
610 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
امام رو به رهایی... عمامه روی زمین... قیامتی شد - بعد از اقامه - روی زمین خطوط آخر نهج‌البلاغه ریخت به خاک چکید خون خدا در ادامه روی زمین "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شکردست
4_5904652830165172607.mp3
8.02M
تقدیرات7 "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شکردست
4_5904652830165172606.mp3
6.4M
تقدیرات 8 استاد شجاعی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شکردست
4_5911187773229891730.mp3
7.5M
تقدیرات9 "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
از همگی التماس دعا دارم
هدایت شده از شکردست
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیداردِلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ْْنیست شیطان ناامید از آستان رحمتش چون توانم من به نومیدی ازین در بازگشت؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
زاهد به کَرَم تو را چو ما نشناسد بیگانه تو را چو آشنا نشناسد گفتی که گُنَه کنی به دوزخ بَرَمَت این را به کسی گو که تو را نشناسَد منسوب به "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام🔹 شگفتا کرامات ماهی تمام چه ماهی که خورشید صبح است و شام چه ماهی که فرزند اُم‌ُّالقُری چه ماهی که لبخند بیت‌الحرام چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه چه مردی چه ماهی علیه‌السلام چه حسن شروعی‌ست ماه رجب چه حسن ختامی‌ست ماه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکوتش قعود و خروشش قیام دم از حق زده دم به دم تیغ او اگر در مصاف است اگر در نیام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کلامُ الامیرِ، امیرُ الکلام در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه رسید این ترنم به حسن ختام به لب دارم این نغمه را دم به دم به سر دارم این سایه را مستدام امیری حسینٌ و نعم الامیر امامی علیٌ و نعم الامام "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام انیس است... انیس از اسماء خدای متعال است؛ به این معنی که کسی که زود انس می گیرد و دنبال بهانه می گردد. عجب خدایی و عجب ولی ای!... ممکن است ببیند دوسال، سه سال، ده سال یادی از او نکردید ولی اگر همین امشب بروید و با او حتی به سردی سخن بگویید، حتی اگر بگویید اصلا با شما حرفی ندارم و چون گفته اند با شما حرف بزنم، الان دارم حرف می زنم! چند بار این کار بکنید ببینید چطور ایشان با شما رفیق می شود! به شرطی که رسم رفاقت را بجا بیاوریم انشاالله... این رسم بسیار خوبی است که وقتی از سر سفره آمدیم کنار، به بچه هامان بگوییم اول از آقا تشکر کن؛ "اللهم بارک لمولانا المهدی" این رسم را یاد بدهیم به بچه هایمان که هر چیزی که بدستشان رسید بگوییم از آقا جان تشکر کن. بداند آقایی دارد... و بداند هرچه دارد هستی آن ز هستی اوست و بدانیم هستی ما ز هستی اوست... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹هر روز عاشوراست🔹 این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداری‌ست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاری‌ست خون می‌چکد از شاخۀ زیتون در این ایام حرفی نمانده بین ما و قوم خون‌آشام جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام این موج، شور بادها را با خودش دارد نابودی جلادها را با خودش دارد در چشم ما بار امانت بار سنگینی‌ست کاری که از دستت برآید واجب دینی‌ست شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینی‌ست بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینی‌ست هستیم ما از کودکی‌ها پای پیمانش بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد با دست خود حکمی به او داده‌ست فرمانده او که تمام آیه‌های فتح را خوانده تکفریان را از عراق و سوریه رانده هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده یک روز پایان می‌دهد راه درازش را می‌خواند او در مسجدالاقصی نمازش را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب برای هر چه ندارم گریستم دیدم کسی نمانده کنارم، گریستم دیدم به غیرِ اشک برایم نمانده است دیدم شبیهِ ابرِ بهارم، گریستم دیدم کسی نبود به جز من در آیِنه گفتم بهانه‌ای‌است ببارم، گریستم آهی کشید آیِنه، بغضِ مرا شکست دستی کشید روی غبارم، گریستم بعد از تو سرنوشتِ شبم بی‌ستارگی‌است، من مانده بودم و شبِ تارم، گریستم امشب دوباره مرگ سراغِ مرا گرفت با شعرِ رویِ سنگِ مزارم گریستم امشب دوباره دفترِ خود را ورق زدم دیدم که شعرِ تازه ندارم، گریستم محمد محمودآبادی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹کتاب عشق🔹 ای پر سرود با همۀ بی‌صدایی‌ات با من سخن بگو به زبان خدایی‌ات در عرصه‌عرصۀ ملکوتی کز آنِ توست پَر ده مرا، به بال بلند رهایی‌ات... فرخنده طالعی که گُزیده‌ست گوشه‌ای در سایۀ خجستۀ فرّ همایی‌ات ای مُعجز پیمبر مکّی! که هر فصیح خیره‌ست در فصاحت مُعجزنمایی‌ات... در تو چه آیتی‌ست که هر کس به گوش جان، یک‌بار چون شنید تو را، شد هوایی‌ات پر می‌زنند در تو ملائک که صد بهشت بالیده در کرانۀ قدسی‌سرایی‌ات... چون یافتم کلید تو را، مهربان‌تری، با من ز هر چه، با همه دیرآشنایی‌ات گفتا: بخوان به نام خدا تا که پا نهد روح‌القدس به حاشیۀ هم‌نوایی‌ات اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم تا سر نهم به سجدۀ مُشکل‌گشایی‌ات... جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق! وی بی‌شمار چون منِ عاشق فدایی‌ات "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌼تفاوت شاعر و ناشاعر🌼 تفاوت شاعر با غیرشاعر در این است که شاعر حرفی برای گفتن دارد! بنابر نیازِ اندیشه، فرم و قالب شعر در ذهنش جوانه می‌زند و می‌شکوفد ولی غیرشاعر، نخست قالب شعر را می‌یابد تا به فرمان و اقتضای آن حرفی بیابد و ظرف را پر کند! شاعری که با مردم زمانش زیست نکند و همزمانانش در شعر او زندگی نکنند شاعر نیست. او یا قالب‌ساز و قالب‌تراش است و یا چون بی‌بند و بارانِ مکتب ندیده، مهمل‌پرداز و مغلق‌گوست که زبانش نه برای مردم درخور فهم است، نه برای خودش! از من پرسیده‌اند: چرا زبان شعر شما پیچیده نیست و همه آن را می‌فهمند؟ گفتم: آنان که معتقدند زبان شعر بایستی معقد و پیچیده باشد؛ تیری به تاریکی رها کرده‌اند! زیرا تعقید در شعر از معایب سخن است و چون سخنی ندارند؛ بدین تخته پاره متوسل شده‌اند! مگر زبان سعدی را همه نمیفهمند؟؟؟ مهدی سهیلی در کتاب چراغی در جاده های شعر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد وصلِ تو کمالِ حیرت آمد بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر هم بر سرِ حالِ حیرت آمد یک دل بنما که در رَهِ او بر چهره نه خالِ حیرت آمد نه وصل بِمانَد و نه واصل آن جا که خیالِ حیرت آمد از هر طرفی که گوش کردم آوازِ سؤالِ حیرت آمد شد مُنهَزِم از کمالِ عزت آن را که جلالِ حیرت آمد سر تا قدمِ وجودِ حافظ در عشق، نهالِ حیرت آمد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast I
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است. حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن که بر زانو زنی دست تغابن گرت راهی نماید راست چون تیر از او برگرد و راه دست چپ گیر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادی گشایان خوشا دل‌های خوش ، جان‌های خرسند خوشا نیروی هستی‌زای لبخند "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast