eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
450 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
479 ویدیو
51 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام انیس است... انیس از اسماء خدای متعال است؛ به این معنی که کسی که زود انس می گیرد و دنبال بهانه می گردد. عجب خدایی و عجب ولی ای!... ممکن است ببیند دوسال، سه سال، ده سال یادی از او نکردید ولی اگر همین امشب بروید و با او حتی به سردی سخن بگویید، حتی اگر بگویید اصلا با شما حرفی ندارم و چون گفته اند با شما حرف بزنم، الان دارم حرف می زنم! چند بار این کار بکنید ببینید چطور ایشان با شما رفیق می شود! به شرطی که رسم رفاقت را بجا بیاوریم انشاالله... این رسم بسیار خوبی است که وقتی از سر سفره آمدیم کنار، به بچه هامان بگوییم اول از آقا تشکر کن؛ "اللهم بارک لمولانا المهدی" این رسم را یاد بدهیم به بچه هایمان که هر چیزی که بدستشان رسید بگوییم از آقا جان تشکر کن. بداند آقایی دارد... و بداند هرچه دارد هستی آن ز هستی اوست و بدانیم هستی ما ز هستی اوست... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹هر روز عاشوراست🔹 این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداری‌ست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاری‌ست خون می‌چکد از شاخۀ زیتون در این ایام حرفی نمانده بین ما و قوم خون‌آشام جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام این موج، شور بادها را با خودش دارد نابودی جلادها را با خودش دارد در چشم ما بار امانت بار سنگینی‌ست کاری که از دستت برآید واجب دینی‌ست شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینی‌ست بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینی‌ست هستیم ما از کودکی‌ها پای پیمانش بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد با دست خود حکمی به او داده‌ست فرمانده او که تمام آیه‌های فتح را خوانده تکفریان را از عراق و سوریه رانده هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده یک روز پایان می‌دهد راه درازش را می‌خواند او در مسجدالاقصی نمازش را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب برای هر چه ندارم گریستم دیدم کسی نمانده کنارم، گریستم دیدم به غیرِ اشک برایم نمانده است دیدم شبیهِ ابرِ بهارم، گریستم دیدم کسی نبود به جز من در آیِنه گفتم بهانه‌ای‌است ببارم، گریستم آهی کشید آیِنه، بغضِ مرا شکست دستی کشید روی غبارم، گریستم بعد از تو سرنوشتِ شبم بی‌ستارگی‌است، من مانده بودم و شبِ تارم، گریستم امشب دوباره مرگ سراغِ مرا گرفت با شعرِ رویِ سنگِ مزارم گریستم امشب دوباره دفترِ خود را ورق زدم دیدم که شعرِ تازه ندارم، گریستم محمد محمودآبادی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹کتاب عشق🔹 ای پر سرود با همۀ بی‌صدایی‌ات با من سخن بگو به زبان خدایی‌ات در عرصه‌عرصۀ ملکوتی کز آنِ توست پَر ده مرا، به بال بلند رهایی‌ات... فرخنده طالعی که گُزیده‌ست گوشه‌ای در سایۀ خجستۀ فرّ همایی‌ات ای مُعجز پیمبر مکّی! که هر فصیح خیره‌ست در فصاحت مُعجزنمایی‌ات... در تو چه آیتی‌ست که هر کس به گوش جان، یک‌بار چون شنید تو را، شد هوایی‌ات پر می‌زنند در تو ملائک که صد بهشت بالیده در کرانۀ قدسی‌سرایی‌ات... چون یافتم کلید تو را، مهربان‌تری، با من ز هر چه، با همه دیرآشنایی‌ات گفتا: بخوان به نام خدا تا که پا نهد روح‌القدس به حاشیۀ هم‌نوایی‌ات اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم تا سر نهم به سجدۀ مُشکل‌گشایی‌ات... جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق! وی بی‌شمار چون منِ عاشق فدایی‌ات "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌼تفاوت شاعر و ناشاعر🌼 تفاوت شاعر با غیرشاعر در این است که شاعر حرفی برای گفتن دارد! بنابر نیازِ اندیشه، فرم و قالب شعر در ذهنش جوانه می‌زند و می‌شکوفد ولی غیرشاعر، نخست قالب شعر را می‌یابد تا به فرمان و اقتضای آن حرفی بیابد و ظرف را پر کند! شاعری که با مردم زمانش زیست نکند و همزمانانش در شعر او زندگی نکنند شاعر نیست. او یا قالب‌ساز و قالب‌تراش است و یا چون بی‌بند و بارانِ مکتب ندیده، مهمل‌پرداز و مغلق‌گوست که زبانش نه برای مردم درخور فهم است، نه برای خودش! از من پرسیده‌اند: چرا زبان شعر شما پیچیده نیست و همه آن را می‌فهمند؟ گفتم: آنان که معتقدند زبان شعر بایستی معقد و پیچیده باشد؛ تیری به تاریکی رها کرده‌اند! زیرا تعقید در شعر از معایب سخن است و چون سخنی ندارند؛ بدین تخته پاره متوسل شده‌اند! مگر زبان سعدی را همه نمیفهمند؟؟؟ مهدی سهیلی در کتاب چراغی در جاده های شعر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد وصلِ تو کمالِ حیرت آمد بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر هم بر سرِ حالِ حیرت آمد یک دل بنما که در رَهِ او بر چهره نه خالِ حیرت آمد نه وصل بِمانَد و نه واصل آن جا که خیالِ حیرت آمد از هر طرفی که گوش کردم آوازِ سؤالِ حیرت آمد شد مُنهَزِم از کمالِ عزت آن را که جلالِ حیرت آمد سر تا قدمِ وجودِ حافظ در عشق، نهالِ حیرت آمد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast I
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است. حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن که بر زانو زنی دست تغابن گرت راهی نماید راست چون تیر از او برگرد و راه دست چپ گیر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادی گشایان خوشا دل‌های خوش ، جان‌های خرسند خوشا نیروی هستی‌زای لبخند "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعتراف می‌کنم خوشنویسی با خودکار خیلی سخت‌تر از خوشنویسی با قلم و مرکب است. کلا مسیر آموزش و تمرین جداگانه‌ای دارد، به جای پهنای قلم و تسلط بر به‌کارگیری پهناهای(دانگ‌های) مختلف، باید با فشار دست ضعف‌ها و قوت‌ها را اجرا کرد! این کار را خیلی متفاوت می‌کند و نتیجه را متفاوت‌تر! فشار روی دست و ماهیچه‌های آن به مراتب بیشتر است و گاهی برخی مثل من با یک ربع نوشتن دچار مچ درد می‌شوند. یا به قوت بینایی بیشتری نیاز دارد. ولی خوبی‌اش این است ابزار ساده‌ای دارد، خودکار و کاغذ که معمولا همیشه همراه همه هست. وقت‌های انتظار و مُرده، می‌توان به جای خط خطی کنار کاغذ، چیزی نوشت! (وقت انتظار اول صبح من برای یک کار اداری!!) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مباحثی که تا الان درباره‌ی داشتیم ان‌شاء الله عمری باقی باشد به زودی ادامه خواهم داد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹سایۀ نجابت🔹 به چشم آن‌که نبیند حضور رحمت را چگونه باز کنم دفتر محبّت را؟ خدا کند ز افق‌های روشن امّید زمانه مژده دهد پرتو عنایت را خدا کند که از آغاز کار، نیّت خیر امیدبخش شود بهرۀ نهایت را خدا کند تن بی‌توش و جان خستۀ خلق رها کنند ز گردن، طناب عادت را خدا کند که درخت حیا به باغ جهان به خلق هدیه کند سایۀ نجابت را خدا کند که بچینند دست خواهش ما ز شاخه‌های دعا میوۀ اجابت را خدا کند که حضور دلی به وقت نماز به دست صدق رساند کلید حاجت را خدا کند که ببینند منتظرشدگان ظهور کردن آن آیت سعادت را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آخر بدمد صبح امید از شب من آخر نه به جایی برسد یارب من؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
وعده‌ی آمدن مَده، غصهِ‌ی هِجر، بس مرا بر سَر آن فُزون مکن، محنت انتظار هم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
پیش از آنی که بخواهی از کنارت می‌روم تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رزق موهبت و بخششی است از ناحیه خدای متعال به بندگانش، بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشند.  زیاد شنیده‌ایم رزق و روزی که خداوند برای ما مقرر و مقدر می‌کند الزاما از جهان ماده و مادیات نیست، رزق‌های معنوی بسی بیشتر و فراتر و متنوع‌تر از رزق مادیست، علم، ایمان، محبت اهل بیت ع و.... چه بسا بعضی رفاقت‌ها از جنس رزق باشد، دیدن بعضی منظره‌ها، آشنا شدن با یک مفهوم، خواندن یک کتاب، خواندن یک شعر و... فایل‌های صوتی که از این پس با عنوان در کانال می‌گذارم برای من عمیقا مفهوم رزق داشت، دوست دارم شما را در این رزق شریک کنم. امیدوارم این روزی برایتان مقدّر شده باشد. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کدام از پوچی‌ها، بی‌هدفی‌ها، سردرگمی‌ها، آشفتگی‌ها، درگیری‌ها، غصه‌ها، اضطراب‌ها، حسادت‌ها و... در یک کلام: تمام آنچه برایمان ناخوشایند است و آزارمان می‌دهد؛ تقصیــــرِ ما نیست! بخاطرِ حقیقتی‌ هست که؛ ۱ ـ یا یادمان ندادند! ۲ـ یا آنقدر کمرنگ به آن پرداختند که کسی ندید و یادش نماند! کدام حقیقت؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast