eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
454 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
546 ویدیو
55 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
Mohsen Chavoshi - Maleka.mp3
10.77M
"ملکا" ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری احد بی زن و جفتی ملک کامروایی نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی احد لیس کمثله صمد لیس له ضد لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشمِ منی که بی وجودِ شریفت جهان نمی‌بینم چو روی دوست نبینی جهان ندیدن به شب فراق منه شمعْ پیش بالینم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هوای عشق رسیده است تا حوالی من اگر دوباره ببارد به خشک سالی من مگرکه خواب و خیالی بنوشدم ورنه که آب می خورد از کاسه ی سفالی من؟ همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود خود اعتراف کنم بوریاست قالی من مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند خوشا به من؟نه! خوشا بر من مثالی من 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آب را بستند و آمد در نظر طفل رباب نام این حد از دنائت هرچه باشد جنگ نیست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۹۹.mp3
11.79M
▪️انسانِ طبیعی، که قادر است مسیر کمال را طی کند، نشانه‌هایی دارد! ☜ نشانه‌هایی که اگر در کسی نباشد؛ باید بداند که برای او طی مسیر کمال، ممکن نبوده و او در حد زندگی حیوانی، محدود مانده و بدون رسیدن به باطن انسانی، از دنیا خواهد رفت. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت مست خرمن سوز یکی غَله‌، مرداد مه، توده کرد ز تیمار دی خاطر آسوده کرد شبی مست شد و آتشی برفروخت نگون بختِ کالیوه، خرمن بسوخت دگر روز در خوشه چینی نشست که یک جو ز خَرمن نماندش به دست چو سرگشته دیدند درویش را یکی گفت پروردهٔ خویش را نخواهی که باشی چنین تیره روز به دیوانگی خرمن خود مسوز گر از دست شد عمرت اندر بدی تو آنی که در خرمن آتش زدی فضیحت بوَد خوشه اندوختن پس از خرمن خویشتن سوختن مکن جان من، تخم دین ورز و داد مده خرمن نیکنامی به باد چو برگشته بختی در افتد به بند از او نیک‌بختان بگیرند پند تو پیش از عقوبت درِ عفو کوب که سودی ندارد فغان زیر چوب بر آر از گریبانِ غفلت، سرت که فردا نماند خجل در برت لغات: توده کرد: جمع و انباشته کرد. تیمار: رنج و اندوه. کالیوه: نادان، احمق. خوشه‌چینی: جمع‌آوری تک‌خوشه‌های مانده، پس از درو کردن کشتزار گندم و جو. فضیحت: رسوایی، بدنامی. کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۹۰. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Nasser Abdollahi - Sarboland.mp3
10.79M
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم چو گلدان خالی، لب پنجره پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم اگر دل دلیل است، آورده‌ایم اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم اگر دشنه دشمنان، گردنیم! اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم! گواهی بخواهید، اینک گواه: همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم! دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده‌ایم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
الخلیل سوخت ﺁﺗﺶ، ﮔﻠﻮﻟﻪ، ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺟﺎﯼ ﻗﻠﻢ، ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﭖﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﻤﺐ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻠﻢ ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺟﻨﻮﻥ ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺑﺸﻮﺩ ‏«ﻓﺘﺢ ﺧﻮﻥ‏» ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺯﻡ ﺑﭙﻮﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﻗﺪﺱ ﺷﻮﺩ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﺮﻩﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺣﺮﻑ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﺎخۀ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﻢ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﯾﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻗﺒﻠﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﻮﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ ناموس زخم خورده‌ای، از بس که بی‌کسی از بس که طعنه خورده و بیت‌المقدسی ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﮒ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺷﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻌﺮﮐﻪﻫﺎ ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ ﺷﺪ ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺳﻮﺧﺖ بر عکس معجزات خدا، «الخلیل» ﺳﻮﺧﺖ از خون گرمتان، عرق سرد می‌زنند در مسجد شکسته‌تان، نرد می‌زنند آری شما حماسه ولی ما جنازه‌ایم ما خواب مانده‌ایم، کجا انتفاضه‌ایم؟ آه ای برادر عربم روزه‌ات قبول فَانظُر اِلی تَظَلُّمِنا ایُّها الرَّسول 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام راستی.... این هفته هفته‌ی خوشنویسیه! از ۲۱ تا ۲۷ مهر قصد داشتم کلی آثار جذاب خوشنویسی به اشتراک بذارم وضعیت غزه دل و دماغ برامون نذاشته...
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱٠٠.mp3
10.82M
(ره) ما می‌دانیم کسی که درآمدی ندارد، یا محلی هرچند کوچک برای زندگی نمی‌تواند دست و پا کند، یا مهارتهای مسئولیت‌پذیری در خانواده و جامعه را نیاموخته باشد، ← قطعاً نمی‌تواند با موفقیت وارد مقوله ازدواج شود.✘ ♨️ ورود موفق به برزخ و اساساً جهانِ آخرت هم، یک ویژگی‌ها و دارایی‌های حداقلی نیاز دارد! - آیا آنها را می‌شناسیم؟ - آیا بدست آوردن آنها، جزء برنامه‌ی زندگی ما هست؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرگذشت یکی از بزرگ‌ترین شکسته‌نویسان 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت با آنکه جیب و جام من از مال و می تهیست ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بوَد که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟ دردم نهفته بِه ز طبیبان مدّعی باشد که از خزانه‌ی غیبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد هر کس حکایتی به تصوّر چرا کنند؟ چون حُسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است آن بِه که کار خود، به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در مَن یَزیدِ عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود تا آن زمان که پرده برافتد، چه‌ها کنند! گر سنگ ازین حدیث بنالد، عجب مدار صاحب‌دلان حکایت دل، خوش ادا کنند می خور که صد گناه ز اَغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش، قبا کنند بگذر به کوی میکده تا زُمره‌ی حضور اوقات خود ز بهرِ تو صرف دعا کنند پنهان ز حاسدان به خودم خوان، که مُنعمان خیرِ نهان، برای رضای خدا کنند حافظ، دوام وصل میسّر نمی‌شود شاهان، کم التفات به حال گدا کنند ، ص۴۵۸ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast