eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
621 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری! یا بمان، یا که نرو، یا نگهت میدارم! محسن مرادی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سنگی و گیاهی که در آن خاصیتی هست از آدمیی بِه که در او منفعتی نیست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
درست و راست کناد این مثل خدای ورا اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۷۲.mp3
11.55M
من خدا رو دوست دارم! دلم برای خدا تنگ میشه! نگاه و محبت خدا برام مهمه! دلم می‌خواد خدا منو ویژه دوست داشته باشه ... خدا هم دلتنگ من بشه ... باید چکار کنم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید که جمله جان شوی، تا لایق جانان شوی... گر سوی مستان می‌روی، مستانه شو مستانه شو 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دویست_و_یک_غزل_صائب_به_انتخاب_و_شرح_امیر_بانوی_کریمی_فیروزکوهی.PDF
3.03M
📚 دویست و یک غزل صائب • به انتخاب و شرح و تفسیر: دکتر امیربانوی کریمی (امیـــری فیروزکوهـی) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فرهنگ_اشعار_صائب_جلد۱.PDF
8.56M
📚 فرهنگ اشعار صائب با تجدیدنظر و اصلاحات و اضافات (جلد اول: آ ـ ز) احمد گلچین معانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فرهنگ_اشعار_صائب_جلد۲.PDF
8.57M
📚 فرهنگ اشعار صائب با تجدیدنظر و اصلاحات و اضافات (جلد جلد دوم: ژ ـ ی) احمد گلچین معانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وزیر نامداری که با خوردن خیار هم به دیگران پند میداد! خواجه نظام الملک صاحب کتاب سیاست نامه(قبلا جزء دروس دوره ی کارشناسی ادبیات بود) و موسس مدارس نظامیه (مثل نظامیه‌ی بغداد که سعدی توش هم درس خواند هم درس داد) نظامیه نخستین سیستم آموزشی تحت حمایت دولت در تاریخ و الهام‌بخش سیستم دانشگاهی در اروپای غربی بود. وزیر دو فرمانروای سلجوقی هم بود. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
من جز برای تو، نمی‌خواهم خودم را ای از همه من‌های من بهتر، منِ تو مجموعه‌ی کامل اشعار قیصر امین‌پور، دستور زبان عشق، ص ۳۵. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۷۳.mp3
12.48M
درمسیر حرکت به سمت کمال انسانی، فقـــط فقـــــــط فقط یک دسته هستند که عاقلانه عمل می‌کنند و باخت نمی‌دهند! بقیه حتماً دچار خسارت و باخت می‌شوند❗️ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تا نیست نگردی رهِ هستت ندهند چون «شیخ بهایی» دل مستت ندهند تا بر تن تو جامه‌ی درویشی نیست جام می و کشکول به دستت ندهند 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد تو را در این سخن انکارِ کارِ ما نرسد اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز به یارِ یک جهتِ حق گزارِ ما نرسد هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🚩 قرارگاه به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از اینهمه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از اینهمه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از اینهمه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم... @mehdi_jahandar 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از بوستان سعدی گم‌شدن کودک همی‌ یادم آید ز عهد صِغَر که عیدی برون آمدم با پدر به بازیچه، مشغول مردم شدم در آشوب خلق، از پدر گم شدم برآوردم از هول و دِهشت خروش پدر، ناگهانم بمالید گوش که: ای شوخ‌چشم، آخرت چند بار بگفتم که: دستم ز دامن مدار؟ به تنها نداند شدن طفل خُرد که مشکل توان راه نادیده بُرد تو هم طفل راهی، به سعی ای فقیر برو دامن راه‌دانان بگیر مکن با فرومایه مردم نشست چو کردی، ز هیبت فروشوی دست به فِتراکِ پاکان درآویز چنگ که عارف، ندارد ز دریوزه ننگ... لغات: صغر: کوچکی، کودکی دهشت: ترس گوش مالیدن: تنبیه کردن شوخ‌چشم: بی‌شرم، گستاخ به تنها: تنهایی نداند: نتواند شدن: رفتن هیبت: بزرگی، شکوه دست فرو شستن: کنایه از صرف نظر کردن فتراک: تَرک‌بند، تسمه‌ای که از پیش و پس زین اسب آویزند دریوزه: درخواست، سوال کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۸۹. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی حقا که در دهانش این انگبین نباشد گر هر که در جهان را شاید که خون بریزی با یار مهربانت باید که کین نباشد گر جان نازنینش در پای ریزی ای دل در کار نازنینان جان نازنین نباشد ور زان که دیگری را بر ما همی‌گزیند گو برگزین که ما را بر تو گزین نباشد عشقش حرام بادا بر یار سروبالا تردامنی که جانش در آستین نباشد سعدی به هیچ علت روی از تو برنپیچد الا گرش برانی علت جز این نباشد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یار من، وه! که مرا یار نداند هرگز قدر یاران وفادار نداند هرگز خوش طبیبیست مسیحا دم و جان بخش ولی چاره عاشق بیمار نداند هرگز دردمندی، که چو من، تلخی هجران نچشید لذت شربت دیدار نداند هرگز ما کجا قدر تو دانیم؟ که یک موی ترا هیچ کس قیمت و مقدار نداند هرگز تا رخت هست کسی کی طرف گل بیند؟ مگر آنکس که گل از خار نداند هرگز درد خود با تو چه گویم؟ که دل نازک تو حال دلهای گرفتار نداند هرگز از هلالی مطلب هوش، که آن مست خراب شیوه مردم هشیار نداند هرگز 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در شب تیرهٔ خود چشم به ماهی دارم جز تماشای تو از دور چه راهی دارم؟ اشتباهِ تو دل از «اهل نظر» بردن بود دلربایی تو اگر، من چه گناهی دارم؟! بی سبب نیست که اینقدر شبیهیم به هم مثل گیسوی تو من بخت سیاهی دارم من حبابم شب دیدار تو ای ماه در آب سخنی با تو به اندازهٔ آهی دارم باز صد شکر که میخانهٔ آغوش تو هست دست کم پیش تو ای عشق پناهی دارم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سنگ محک تعارض اخبار است زین روست اگر عیار آن بسیار است از برکت عمر «شیخ طوسی» برجاست این گنج سخن که نامش «استبصار» است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۷۴.mp3
12.48M
یه سؤال کلیدی : ✖️ عشق، باعث میشه انسان بسمت عمل صالح بره؟ ✖️ یا اصلاحِ عمل، انسان رو بسمت شروع تپش‌های عشق و قدرت گرفتنش به پیش می‌بره؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast