12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شمس_تبریزی که بود؟
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#سعدی در فرهنگ ایران تا حدی استثناست. در بحبوحهی حملهی مغول زندگی کرده، بیش از هر گویندهی ایرانی سفر داشته، از ظرافت و هوش بینظیر برخوردار بوده. کنجکاو و زنده دل، خستگیناپذیر...
سعدی یک مصلح اجتماعی است نه یک کاوشگر و معترض. اساس آفرینش را همانگونه که هست قبول دارد، ولی خواهان آن است که با تربیت اجتماعی آنرا هموارتر و بایستهتر کند.
به تمام معنا انساندوست است، حتی رعایت حال حیوانات را از یاد نمیبرد...
از این رو عارف خالص نیست، متشرع خالص هم نیست، هیچ چیز خالص نیست. دنیا را بهگونهای میخواهد بهتر از آنچه هست و در این هدف از همهی اندیشهها و راه و رسمها کمک میگیرد...
اگر عشق را محور میگیرد برای آن است که درون را صاف میکند. مانند آتش، برفروزنده و پاککننده است. عشق در عرفان ایران و در نظر سعدی و حافظ معادل معنوی آتش در ایران پیش از اسلام است، هم مایهی حیات است(مانند آب) و هم سوزانندهی پلیدیها.
برگرفته از کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
40 Yeki Az Molook Khorasan.mp3
3.71M
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان »
حکایت شمارهٔ ۲
یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریختهبود و خاک شده، مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همیگردید و نظر میکرد. سایر حکما از تأویل این فروماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
بس نامور به زیر زمین دفن کردهاند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند
وآن پیر لاشه را که سپردند زیر گل
خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند
زندهست نام فرّخ نوشیروان به خیر
گر چه بسی گذشت که نوشیروان نماند
خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زآن پیشتر که بانگ بر آید: فلان نماند
#سعدی_خوانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت، زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمهشب قدری
شبیه آیهی تطهیری، شبیه سورهی «اعطینا»
شناسنامهی تو صبح است، پدر؛ تبسم و مادر؛ نور
سلامِ ما به تو ای باران، درودِ ما به تو ای دریا
کبودِ شعلهور آبی! سپیده طلعتِ مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گُل نشستنِ تو فردا
مگر که آب وضوی تو، ز چشمه سارِ فدک باشد
وگرنه راه نخواهی برد، به کربلا و به عاشورا
#علیرضا_قزوه
#شعر_آیینی
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز عملیات #کربلای_چهار و پرکشیدن دستبستهی 175 #شهید_غواص که زنده به گور شدند...
#حامد_عسکری
#شعر_پایداری
#شعر_متعهد
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#معرفی_شاعر #رودکی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
اصلاحیه:
سندبادنامه از رودکی نیست
اصل کتاب از سنسکریت است که در دوره ساسانیان به پهلوی بازگردانده شده و سپس برخی نویسندگان و شاعران در طی قرون مختلف به بازنویسی فارسی آن به نظم یا نثر پرداختهاند.
از جمله رودکی که سندبادنامه را به نظم درآورد ولی امروز به جز چند بیت چیزی از آن به دست ما نرسیده است.
همین اتفاق عینا در مورد کلیله و دمنه هم افتاده است یعنی رودکی آن را به نظم درآورده و جز چند بیت چیزی از آن باقی نمانده است.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هرکه نامُخت از گذشتِ روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
نامخت:نیاموخت
ناموزد:نیاموزد
#رودکی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد
بود آن که بود، خیره چه غمداری؟
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتیست، کی پذیرد همواری
مُستی* مکن، که ننگرد او مُستی
زاری مکن، که نشنود او زاری
شو، تا قیامت آید، زاری کن
کی رفته را به زاری باز آری؟
چند بیت از مرثیه رودکی برای شهید بلخی که از بهترین مراثی شعر فارسی است.
مُستی:(به ضم میم) گله، شکایت
#رودکی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو رباعی از #رودکی با خوانش رشید کاکاوند
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند رباعی دیگر از #رودکی با خوانش رشید کاکاوند
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟
#رودکی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
15.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
*🌸السلام علیک یا عیسی روح الله🌸*
دردانه پاک مریمت میدانیم
پیغمبر حیّ داورت میخوانیم
گفتند که در روز فرج میآیی
ما منتظر آمدنت میمانیم
#زهرا_آراستهنیا
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ببین دخترم!- جان پدرت به فدایت- این را بگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد میشوي. تویی که بهشت را براي بهشتیان افتتاح میکنی. این را اکنون که تو مهیاي خروج از این دنیاي بیوفا میشوي نمیگویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا میکنی که بیاید و رختهاي مرگ را برایت مهیا کند نمیگویم... این را اکنون که تو وضوي وفات میگیري نمیگویم، همیشه گفتهام، در همه جا گفتهام که من از فاطمه بوي بهشت را میشنوم. یک بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را میبویی؟ چرا اینقدر فاطمه را میبوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره میگیري؟ گفتم: «خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوي بهشت میشنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضاي من در گروي رضاي فاطمه است، رضاي خدا در گروي رضاي فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضاي فاطمه بهشت خدا.»
از کتاب کشتی پهلو گرفته
نقاشی استاد حسن روحالامین
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
زهراي من! این تازه ابتداي مصیبت ماست. این من که سر تو را بر دامن گرفتهام، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخلهاي کوفه همراز نخواهم یافت. این حسن که سر بر سینهي تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزي خون دل عمر خویش را بواسطهي زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین که ضجههایش دل ملائکۀ الله را میلرزاند و بعید نیست که هم الان قالب تهی کند و جان نازك خویش را به جان تو پیوند زند روزي بجاي لبیک، چکاچک شمشیر خواهد شنید و بجاي متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید. این زینب که هم اکنون بر پاي تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، کوچک و کوچکتر میشود، مگر نمیداند که باید پروانهوش به پاي چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟ تو را به خداي فاطمه سوگند که برخیز و به امکلثوم بگو که اگر جان مرا میخواهد لحظهاي از گریستن دست بدارد که من نمیدانم غم تو جانسوزتر است یا گریهي امکلثوم؟ و نمیدانم دخترکی که در یک مصیبت فاطمی اینچنین بیتاب است با آن مصیبتهاي عاشورایی چه میکند؟ این نو گُلان که اکنون اینچنین جامه میدرند جز چند روز از فصل خزان عمر تو را درنیافتهاند.
برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته
نقاشی استاد روح الامین
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداري مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانهي دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرات میکنند، خیمههاي ذراري پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روي برادرم کشیده میشود، ساختهي کارگاه سقیفه است. نطفهي اردوگاه ابنسعد در مشیمهي سقیفه منعقد میشود. اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمیماند. حسین در کربلا میخواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبري که تو در خانهي او و در حریم او مورد تعدي قرار گرفتی. تعدي به حریم فرزند پیامبر سنگینتر است یا نوهي پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمیگیرد. خودت گفتهاي. ما حداکثر تازیانه میخوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمیکند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخهاي خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت جانی کردهایم که تاکون زنده ماندهایم. نگو که روزي سختتر از عاشورا نیست. در عاشورا کودك شش ماهه به شهادت میرسد، اما تو کودك نیامدهات- محسنات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: مرا بگیر فضه که محسنام را کشتند.
برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا میبرد، وحی نازل میشد که «پایین بیاورید صدایتان را» اگر کسی پیامبر را به نام صدا میکرد وحی میآمد که «نام پیامبر را با احترام بیاورید.» هنوز آب تغسیل پیامبر خشک نشده، خانهاش را آتش زدند. آن آتش که عصر عاشورا به خیمهها میگیرد. مبداش اینجاست. دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست.
برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته
نقاشی استاد حسن روحالامین
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما را مگو حكايت شادی؛ كه تا به حشر
ماييم و سينهای كه در آن ماجرای توست
#همام_تبريزى
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹بهتری مادر؟🔹
رسید صاعقه و شیشۀ گلاب شکست
شب از در آمد و پهلوی آفتاب شکست
چه شعله بود که از شش جهت به باغ افتاد
چه زمهریر، که در چشم غنچه خواب شکست
ورق ورق نفَسِ آیههای قرآن سوخت
حریم امن دعاهای مستجاب شکست
چقدر غمزده پرسید: «بهتری مادر؟»
چقدر قلب حسن بعد این جواب شکست
برای اینکه سر غم به چاه بگذارد
شکست، قامت نخلِ ابوتراب شکست
#فائزه_زرافشان
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
این پاي را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد. این دل بیتاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است. اي جلوهي خدا! اي یادگار رسول! زیستن، بیتو چه سخت است. ماندن، بیتو چه دشوار. این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بیتو، حیات نیست. این مرگ، نقطهي ختمی است بر کتاب جهان. زمین با چه دلی ترا در خویش میگیرد و متلاشی نمیشود؟ آسمان با چه چشمی به رفتن تو مینگرد که از هم نمیپاشد و فرونمیریزد؟ خدا اگر نبود من چه میکردم با این مصیبت عظمی؟ اِنّا للَّهِ و انّا اِلیْه راجِعُون.
کشتی پهلو گرفته
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 صلوات خاصه حضرت زهرا اطهر سلام الله علیها
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلَىٰ نِساءِ الْعالَمِينَ . اللّٰهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثَّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِها . اللّٰهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدىٰ، وَحَلِيلَةَ صاحِبِ اللَِّواءِ، وَالْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإِ الْأَعْلىٰ، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلَىٰ أُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أَبِيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّبِها أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هٰذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ.
خدایا درود فرست، بر صدّیقه فاطمه زکیه، محبوبهی حبیبت و پیامبرت و مادر دوستانت و برگزیدگانت که او را انتخاب نمودی و برتری دادی و برگزیدی، بر فراز بانوان جهانیان. خدایا از کسانی که به او ستم کردند و حق او را سبک شمردند، انتقامش را بگیر و خونخواه خون فرزندانش باش. خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب پرچم در قیامت و گرامی در انجمن والاتر قرار دادی، پس بر او و مادرش درود فرست، درودی که آبروی محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) را به آن گرامی بداری و دیدهی فرزندانش را روشن کنی و برسان به ایشان از سوی من، در این ساعت برترین درود و سلام را.
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹شهید آمد🔹
پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
تنش عطر تشّهد دارد و انگار میروید
به لبها ورد و تسبیح نماز آخرش تازه
نپوسیده به پیشانی او سربند «یازهرا»
به روی لب تو گویی ذکر حیدرحیدرش تازه
من و تو زندگانِ مرده و پوسیدهایم، اما
یکی برگشته از میدان که جسم پرپرش تازه
چه معصومانه لبخندیست بر لبهای او، گویی
که میخندد به روی مادرِ غمپرورش تازه
و مادر در بغل او را کشیده نوحه میخواند
به میدان آمده گویی علیِّ اکبرش تازه
دل بیباورانِ خاک هرگز میکند باور
پس از چندین و چندین سال مردی باورش تازه؟!...
#محمدرضا_ترکی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast