eitaa logo
شقشقیات. احمدی شیرازی
309 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
0 فایل
این کانال مربوط به استاد مصطفی #احمدی_شیرازی از اساتید سطوح عالی حوزه است در اینجا تحلیل متون دینی و ایجاد سوال برای پژوهشگران و طلاب می‌پردازیم. @M_AhmadiShirazi دو کانال دیگر مربوط به استاد: @osul_mozaffar @ahmadishirazihekmat
مشاهده در ایتا
دانلود
شقشقیه ۳۰ «اقرار وکیل معزول» سوال: آیا اقرار وکیلی که از وکالت عزل شده است نسبت به اموال موکلش نافذ است؟ جواب: بستگی دارد که قاعده «من ملک شیئا ملک الاقرار به» را چگونه معنا کنیم. اگر بگوییم که این اقرار، مشروط به این است که در حال اقرار باید مالک یا در حکم مالک باشد، پس اقرار چنین وکیلی در چنین حالی نافذ نیست. اما اگر بگوییم که همین که در زمان آن فعل، مالک بوده است برای اقرار کافی است، پس اقرار این وکیل در حال عزل هم نافذ است. و چون تنها مدرک این قاعده اجماع است و اجماع، دلیلی لبی است، پس باید به قدر متیقن در آن تمسک کرد که همان احتمال اول است. @sheqsheqiat
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق سالکی ز کشتن مگریز مردار بود هر آنکه او را نکشند
معنای عبارت امام علی علیه السلام که در خطبه ۶۴ نهج البلاغه می‌فرمایند: «و کلُّ ظاهر غیره غیرُ باطن، و کلُّ باطن غیره غیرُ ظاهر» از منظر استاد شهید مطهری رحمه الله چنین است که هر ظاهری غیر از خدا فقط ظاهر است و دیگر باطن نیست و هر باطنی غیر از خدا فقط باطن است و دیگر ظاهر نیست. ایشان برای توضیح این مطلب می‌فرمایند که مطلب حکما که می‌فرمایند ذات باری تعالی از شدت ظهور در خفاست به همین کلام امام علی علیه السلام برمی‌گردد و برای فهم مراد و توضیح کلام امام علی علیه السلام باید سه مقدمه را توضیح داد: مقدمه اول: همان طور که وجود بر دو قسم است که یکی وجود عینی و دیگری وجود ذهنی، ظهور نیست بر دو وجه است، یکی ظهور اشیاء برای خودشان و دیگری ظهور اشیاء برای ما. پس هر وقت از ظهور بحث می‌شود، یک بار مراد از آن، ظهور برای خودش و یک بار ظهور برای ماست. مقدمه دوم: وجود مساوی با ظهور است و خفا از عدم ناشی می‌شود. پس هر چه وجود شدیدتر باشد، ظهور آن بیشتر است و هر چه عدم و نیستی با آن بیشتر در آمیخته باشد، از ظهور بی بهره تر خواهد بود. مقدمه سوم: قوای حسی انسان و طرز ساختمان این قوا به نحوی است که فقط می‌تواند موجودات محدود و مقید را درک کند و نحوه‌ی این نوع درک کردن بدین شکل است که به واسطه عدم و نیستی یک شیء، آن را درک میکند و به اصطلاح «تعرف الاشیاء باضدادها». مثلاً ما سفیدی را درک می‌کنیم، چون عدم سفیدی را هم حواس ما درک کرده است، پس سفیدی را هم با آن عدم سفیدی درک می‌کند. پس از فهم این سه مقدمه باید گفت که مراد از اینکه خداوند ظاهر و باطن است بدین معناست که: خداوند عز و جل برای خودشان عین ظهورند و برای ما عین خفا. و دلیل خفای جنابشان بر ما این است که حق تعالی نامحدود است. مجموعه آثار شهید مطهری، جلد پنجم، ص ۱۸۸_۱۸۹ مقرر: @sheqsheqiat
شقشقیات. احمدی شیرازی
معنای عبارت امام علی علیه السلام که در خطبه ۶۴ نهج البلاغه می‌فرمایند: «و کلُّ ظاهر غیره غیرُ باطن،
سوالی که در مورد مقدمه سوم از این بحث مطرح می‌شود این است که آیا اشکال دور به وجود نمی‌آید؟ توضیح اینکه شناخت سفیدی مثلاً متوقف بر سیاهی است و شناخت سیاهی متوقف بر سفیدی است پس شبهه دور در اینجا مطرح خواهد شد. این شبهه را به چه شکل باید پاسخ بدهیم؟ سیأتی ان شاءالله @sheqsheqiat
💐 یا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ 💐 💎 عن علِیِّ بْنِ موسَی الامام الرِّضَا(علیه السلام) : 🔸 یا سَعْدُ عِنْدَکمْ لَنَا قَبْرٌ، قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَبْرُ فاطِمَةَ بنْتِ موسَی(ع) ؟ قَالَ نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. 📖 مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. @sheqsheqiat
انقسام عقلی و ضابطه‌ی آن: مرحوم استاد علامه شهید مطهری رحمه الله تعالی در جلد پنجم از مجموعه آثار صفحه ۲۰۳ در باب اینکه ما دو نوع قسمت داریم که یکی انقسام عقلی و دیگری انقسام خارجی است، می‌فرمایند که ملاک انقسام عقلی با انقسام خارجی فرق دارد. ایشان در توضیح ملاک انقسام عقلی می‌فرمایند که: «در این نوع از قسمت، یک مفهوم عام به اضافه‌ی یک قید، قسم خاص می‌شود، و به اضافه‌ی قید دیگر، قسم دیگر. مثل حیوان که با قید ناطق می‌شود یک قسم و با قید غیرناطق می‌شود یک قسم دیگر.» اشکال: ممکن است به عبارت ایشان اشکالی وارد شود که عام و یا حتی مطلق اگر قید برای مفهوم باشند که ظاهر عبارت ایشان هم همین است، آنگاه قید دیگری نمی‌تواند بیاید و آن را مقید کند، چون این مفهوم خودش قید دارد، پس چگونه می‌تواند قیدی به آن اضافه کرد؟ مگر اینکه بگوییم اول قید عام و یا مطلق بودن باید گرفته بشود و سپس قید دیگری به آن اضافه بشود که در این صورت، آن وجود عام و یا مطلق مقسم نخواهد بود. جواب: در توضیح عبارت ایشان باید گفت که با توجه به عباراتی که ایشان در بحث اعتبارات الماهیة و بحث کلی طبیعی که همان لابشرط مقسمی است و فرق آن با لا بشرط قسمی دارند (جلد دهم مجموعه آثار، ص 570-571) می‌فرمایند که در تقسیمات عقلی، نسبت مقسم با اقسام خودش از قبیل نسبت لابشرط است با مشروط. یعنی اینکه آن عام یا مطلق بودن، قید برای مقسم نخواهد بود، بلکه مقسم باید عاری از هر قیدی حتی قید اطلاق باشد. پس این عبارت در جلد پنجم کمی مسامحه دارد که احتمالا به خاطر نوع مخاطب و یا خلاصه‌گویی و ... است. @sheqsheqiat
انا لله و انا الیه راجعون آجرک الله یا صاحب الزمان روح بلند حضرت آیت الله حاج شیخ غیاث الدین طه‌محمدی امام جمعه سابق همدان و شاگرد علامه حسن زاده رحمه الله، آسمانی شد. @sheqsheqiat
وقتی خبر فوت آیت الله طه‌محمدی را به همسرم دادم، فرزندم محیی الدین پس از شنیدن این خبر پرسید، ایشان همان شخصی بودند که به مهمانی ما آمدند و به من فرمودند که من غیاث الدین هستم و شما محیی الدین هستید، اما پدر شما که نامش مصطفی است دین ندارد، چه باید کرد؟ (در آن مجلس ایشان با وجود آن مقام علمی و جایگاهی که داشتند که برای مثال از اعضاء مجلس خبرگان بودند، بسیار با این پسر هشت ساله ملاطفت و مزاح می‌کرد) محیی الدین به ایشان جواب دادند که از این به بعد به ایشان (یعنی بنده) میگوییم مصطفی الدین. آیت الله طه‌ محمدی خندیدند و فرمودند که این جواب از علائم همان پیش بینی رفیق ما حضرت آیت الله حائری شیرازی است (رفاقت دیرینه‌ای با حضرت استاد رحمه الله داشتند) که وقتی قنداقه‌ی محیی الدین فرزندم را به دست ایشان دادیم، برایش دعا کردند و فرمودند که این پسر خیلی روشن است و آینده روشنی دارد. به پسرم جواب دادم که بله، روح ایشان آسمانی شد. محیی الدین پس از شنیدن جواب من، بسیار گریه کرد. رحمة الله علیه رحمة واسعة @sheqsheqiat
در محضر حضرت استاد رحمة الله علیه آیت الله @sheqsheqiat
شقشقیة سوال: نحوه تفکیک علم نحو از علوم بلاغی چیست؟ به عنوان مثال ما در علم نحو از حذف مسند و ... بحث می‌کنیم و همین مبحث بعینه در علوم بلاغی هم تکرار می‌شود، وجه تکرار این دو عنوان در این دو علم چیست؟ ارسال جواب و تعامل با ما👇 @M_AhmadiShirazi
شقشقیة صاحب جواهر در مبحث «وجوب نفسی یا غیری داشتن وضو» مباحث مفصلی را مطرح می‌نمایند. یکی از مبانی ایشان که در اینجا ذکر شده و در جاهای مختلفی از علم کاربرد خواهد داشت این است که ایشان «داشتن فایده ای غیر از تعلیق را سادّ (مسدود کننده) باب حجیت مفهوم شرط» می‌دانند. این بحث را در کتب اصول با عنوان شرایط مفهوم شرط، و انحصاری بودن علیت بین شرط و جزا می‌توان مشاهده کرد. @sheqsheqiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلࣰا
کلام استاد: «دستور قرآن برای بعد از پیروزی: استغفار_کنید!» ⏪حضرت استاد آیت الله حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه: ▫️ قرآن می‌گوید: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ...». وقتی نصر و فتح، پشت سر هم آمد و دیدی که مردم فوج فوج در دین خدا وارد می‌شوند، «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا»، تسبیح کن، حمد خدا کن، استغفار کن. ▫️ پیروزی چه تناسبی دارد با استغفار؟ یعنی خدا نکند این امت فکر کنند که بازو و توان آنها بود که پیروزی آورد؛ حول و قوۀ آنها بود، فکر و برنامه‌ریزی آنها بود. نه! باید بگویند: «استغفر الله ربی و اتوب الیه». باید بگویند که همۀ اینها بود: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ». ▫️ امام هم وقتی رزمندگان ما در عملیات بیت‌المقدس و فتح‌المبین پیروزی‌هایی بدست آوردند فرمود: «مبادا پیدا کنید که این غرور، مایۀ می‌شود». خداوند به بنی‌اسرائیل می‌گوید: «به اینکه فرزند پیغمبرید و از بین شما پیغمبران زیادی آمده‌اند تفاخر نکنید. و می‌بینید که یهود به خاطر این تفاخر، با اینکه فرزندان انبیاء هستند، خداوند شدند. فرمود: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَب»: «ذلت و مسکنت بر آنها بارید و به غضب خدا مبتلا شدند؛ چون نعمت‌هایی که من به آنها داده بودم را به حساب خوبی خودشان گذاشتند نه به حساب لطف من. ▫️ یاد کنیم نعمت‌های خدا را. قبلاً کجا بودیم و الآن کجا هستیم؟ ما در سابق دوست شماره یک اسرائیل بودیم؛ اما الآن .. @sheqsheqiat
اللّهم إنّی استمد منک و فررت من نفسی الیک یا الله خذ بیدی و لا تکلنی علی نفسی طرفة عین أبدا ان شاءالله از امروز مطالبی در کانال قرار داده خواهد شد، دوستان عزیز در حق این حقیر سراپا تقصیر دعا بفرمایند.
یکی از مباحثی که توسط فقیه باید مورد بحث قرار گیرد، بحث از جبران ضعف سند به وسیله شهرت است. سوال دومی که در این بحث مورد دقت قرار می‌گیرد و البته منوط به پاسخ مثبت نسبت به سوال اول است، این است که اگر این روایت، از طرق عامه وارد شده باشد هم همین حکم را دارد؟ یعنی اگر روایت عامی باشد هم شهرت جابر ضعف آن است؟ به عبارت دیگر آیا این در حکم بین روایاتی که در کتب اصحاب نقل شده است و روایاتی که از طریق عامه نقل شده و در کتب ایشان ذکر شده است، فرقی نیست؟ جناب صاحب جواهر رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در جلد دوم کتاب جواهر صفحه ۴۳ ذیل بحث استنجاء در این باره می‌فرمایند که ظاهر اصحاب این است که به اخبار عامه التفاتی نمی‌شود، حتی در صورتی که جابری برای آن بتوان یافت، یعنی در واقع شهرت و اجماع و عمل اصحاب جابر واقعی برای ضعف روایات عامه به حساب نمی‌آیند: لکنّ الظّاهر من ملاحظة کلامه أنّها من طرق العامّة، فلا ینفع انجبارها بالشّهرة؛ إذ ظاهر الأصحاب عدم الإلتفات إلی أخبار العامّة و إن انجبرت. @sheqsheqiat
گاهی طلاب مبتدی در علم اصول گمان می‌کنند که بحث اقل و اکثر ارتباطی فقط یک مصداق دارد که آن هم اقلیة و اکثریة در اجزاء است اما حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه‌الله در کتاب سیری کامل در اصول فقه که تقریرات درس خارج اصول ایشان است در جلد دوازدهم صفحات ۳۳۱ تا ۳۳۴، در مبحث اقل و اکثر ارتباطی می‌فرمایند که اقل و اکثر ارتباطی چهار مصداق دارد: مصداق اول اقل و اکثر ارتباطی مساله‌ی اجزاء است. مثلا امر مامور بهی دائر باشد بین اینکه نه جزء باشد یا ده جزء. مصداق دومش مساله‌ی شرایط است. مثلا شک داریم که نماز پنج شرط دارد یا شش شرط، این هم یکی از مصادیق همین بحث است. مصداق سومش مساله‌ی جنس و نوع است. مثلا نمی‌دانیم که اطعام حیوان واجب است یا اطعام حیوان ناطق. البته به شرطی که نوع به همین شکل بیان شود، نه اینکه به نوع گفته شود انسان. مصداق چهارمش این است که امر دائر مدار بین عنوان طبیعی و عنوان حصه‌ی طبیعی باشد. آیت الله العظمی @sheqsheqiat
«مسابقه‌ی مورچه‌ها» یکی از خطرناک‌ترین اتفاقاتی که در راه رسیدن به هدف برای هر رهرو و هر سالکی ممکن است اتفاق بیفتند این است که دچار مغالطه‌ی «مسابقه‌ی مورچه‌ها» بشود. اما منظور از مغاطه‌ی چیست؟ اما اولا بگوییم که مسابقه مورچه‌ها چیست تا بعدا منظورمان را بیان کنیم، گاهی در برخی کشورها دیده می‌شود که برخی افراد مسابقه‌هایی را ترتیب می‌دهند و در آن حیوانات کوچکی را در محیطی می‌گذارند و هر حیوان و هر حشره‌ای که زودتر به خط پایان برسد، برنده مسابقه خواهد شد. حال منظور بنده از این مغالطه با چنین اصطلاحی این است که گاهی شخص یا یک مجموعه در حال پیمودن مسیر، هدف را و وضع مطلوب را فراموش می‌کند و به برتر بودن از بعضی از اطرافیان که آنها هم در این راه هستند اکتفا می‌کند، یعنی مشکل از اینجا شروع می‌شود که شخص به صرف برتر بودن از اطرافیان خود بسنده می‌کند و همین مقدار را ملاک برتری و حسن انجام وظایف می‌داند، در حالی که برای رسیدن به شرایط مطلوب بسیار عقب مانده است. او صرفاً مورچه‌ی برتر را کافی می‌داند در حالی که باید در این مسیر اسبی چالاک باشد. مخصوصا بسیاری از طلاب و اساتید و دانشجویان و دانش‌آموزان و همچنین بسیاری از مراکز علمی و آموزشی دچار چنین مغالطه‌ای می‌شوند. نتیجه این بحث این است که ما هیچ وقت نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم بلکه همیشه خود را با شرایط مطلوب بسنجیم. @sheqsheqiat
محل اجرای یکی از قواعدی که بسیار در علم اصول و علم فقه با آن سر و کار داریم و از آن استفاده می‌کنیم این است که «الإشتغال الیقینیّ یستدعی الفراغ الیقینیّ». مرحوم صاحب جواهر رحمه الله تعالی در مورد اجرای این قاعده در جلد سوم صفحه ۳۵ برای صلاة قضا می‌فرمایند که «أنّه (الشغل الیقینیّ) لا یتأتّی بالنسبة للقضاء». حال سوال این است که وجه بیان ایشان چیست و چرا اصل احتیاط، قضا را در برنمی‌گیرد؟ پاسخ در پست بعدی ان شاءالله شما هم میتوانید در ارسال جواب مشارکت داشته باشید👇 @M_AhmadiShirazi @sheqsheqiat
برای شفای پدر عزیزم محتاج دعای شما خوبان هستم
شقشقیة یکی از مباحث بسیار نافع در علم اصول و علم فقه، این است که اصل اولی در اوامر آیا تعبدیة است یا توصلیة؟ صاحب جواهر می‌فرمایند که اصل اولی در اوامر تعبدیة است و دلیل بر آن را اولا آیه شریفه «و ما أمروا إلّا لیعبدوا الله مخلصین له الدین» ذکر می‌کنند. ایشان در ادامه به بحث نیٌت در عمل برای غسل میت می‌پردازند که آنها هم می‌تواند دلیل بر اصالة العبادة باشد، اگر این ادله را هم بپذیریم باید گفت که ایشان دلیل دوم را هم «توقف صدق الإمتثال علیها» می‌دانند. دلیل سومی که ایشان ذکر می‌کنند این است که ادله‌ای که بر اعتبار نیت در هر عملی دلالت دارند، عام هستند و موارد مشکوک را هم در برمی‌گیرد. دلیل چهارم این که در اخبار آمده است: «لا عمل بدون النیّة». و دلیل پنجم اینکه احتیاط هم اقتضای تعبدی بودن و اعتبار نیت در عمل را دارد. جواهر الکلام ج ۴ ص ۱۳۳ @sheqsheqiat
امروز سالروز رحلت حضرت استاد، عالم کم نظیر و حکیم الهی حضرت آیت‌الله حائری شیرازی(ره) هست. جرعه‌ای بنوشیم 👇 تفریح، مستحب نیست؛بالاتر از مستحب است. بعضی‌ها که می‌گویند: حرام است! بعضی‌ها نه حرام، بلکه مکروه می‌دانند. بعضی‌ها حرام نمی‌دانند، مکروه هم نمی‌دانند؛ می‌گویند: مباح است. بعضی‌ها می‌گویند: بالاتر از مباح است، مستحب است. من می‌خواهم بگویم که هیچ کدام از این چهارتا نیست؛ فریضه است، واجب است، فوتش خطرناک است، فوتش، فوت دنیا و آخرت است؛ یعنی دنیا می‌خواهید در تفریح است، آخرت می‌خواهید در تفریح است. اینکه در روایت می‌فرماید «وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ» یعنی اگر تفریح رفت، نه دنیا دارید و نه آخرت. کسانی که تفریح ندارند، نه دنیا دارند و نه آخرت؛ چرا ندارند؟ علتش این است که تعادل و نشاط ندارند، خستگی دارند. آدم در خستگی نه می‌تواند مقاومت بکند که دنیا را از دست ندهد و نه می‌تواند مقاومت بکند که آخرت را از دست ندهد. وقتی شما خسته شدید، دنیا از دستت می‌رود و بعد هم آخرت از دستت می‌رود. وقتی که خسته هستید، دنبال کار نمی‌روید، دنبال تلاش نمی‌روید، دنبال اینکه احتیاجات دنیایی‌تان را تأمین کنید، نمی‌روید و این احتیاجات می‌ماند؛ می‌خواهید احتیاجات را رفع کنید، اما روحیه ندارید. من احساس می‌کنم که در جامعه ما به نشاط و تفریح کم اهمیت می‌دهند، به سلامت بدن کم اهمیت می‌دهند. کتاب راه رشد، جلد۳، صفحه ١٣۵ و چقدر دلتنگ شما هستم @sheqsheqiat
ممکن است کسی که فاضل است سوال بپرسد و یا اینکه به ذهن خطور کند که اگر روزی شرایط تدریس فراهم نبود چه باید کرد؟ مدتهاست که به این مطلب فکر کرده‌ام، به نظر می‌رسد که اگر روزی شرایط تدریس مهیا نباشد، نمی‌توان دست از انجام تکلیف برداشت و باید دانست که شرایط تالیف همچنان فراهم است. @sheqsheqiat
نمایی از مکان تدریس و مطالعه این حقیر در حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام شهر هشتگرد (استان البرز) @sheqsheqiat
خداوند سبحان می‌داند که چقدر از اینکه در کنار طلاب علوم دینی نفس می‌کشم و به خدمت و نوکری ایشان موفق هستم، خوشحالم و همیشه دعا می‌کنم که خدایا مرا برای خدمت به دینت خالص بگردان. ان شاءالله روزی فرا برسد که خالصانه به خدمت و نوکری دین مشغول باشیم. @sheqsheqiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنین مکان زیبایی برای علم و تحقیق و تألیفم آرزوست. @sheqsheqiat