#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عجل_الله
#مناجات
#دیر_راهب
ای وای اگر جای دگر سِیر کنیم
از سمت تو، رو به خانهی غیر کنیم
حتماً تو به مهمانی ما میآیی
دل را اگر از عشقِ تو، چون دِیْر کنیم
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب
#دیر_راهب
از آخرِ کارِ وهب و حُر و زهیر
از ذکرِ شَهادتینِ نصرانیِ دِیْر
پیداست که دست همه را میگیری
در خیمهی تو، عاقبتم هست به خیر
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ورود_به_شام
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»
گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق
«کآشوب در تمامی ذرّات عالم است»
صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن
«کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است»
سرهای کشتگان همه بر دوش نیزهها
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
آن محشری که کرد به پا چوب خیزران
«بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
رشک مَلَک خرابهنشین شد که «محتشم»
گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است»
▫️▫️▫️
ویرانه و دل شب و دردانه و پدر
آری؛ بساط عشق بهخوبی فراهم است
فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود
بر گِرد شمع دید که پروانهای کم است
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#اسارت
#شام
میبرندم بر سر بازار چشمت را ببند
نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند
کربلا تا شام می گفتم که چشمت را نبند
یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند*
شد نقاب صورت من آستین پاره ام
بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند
پایکوبی و کف و دشنام و سوت و هلهله
من کجا و این همه آزار چشمت را ببند
تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی
دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند
کاری از دست سر ببریده می آید مگر
تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند
من که میدانم تو از زینب خجالت میکشی
در میان این همه انظار چشمت را ببند
چشم عباس تو را بستند با تیر جفا
تا نخورده سنگ این کفار چشمت را ببند
کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت
میروم در مجلس اغیار چشمت را ببند
من کجا و این همه نامحرمان بی حیا
من کجا و این همه خمار چشمت را ببند
رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو
ای برادر میکنم اصرار چشمت را ببند
خیزران تا رفت بالا قلب من آتش گرفت
تو بگو با خواهرت اینبار چشمت را ببند
#عبدالحسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
*مرحوم ذهنی در کتاب مدینه تا مدینه:
حضرت زینب فرمودند بین کوفه تا شام
سر برادرم بر نیزه چشمش باز بود و به اطفال و اهل و عیالش نگاه میکرد اما در شهر شام نگاه به سر برادرم کردم دیدم چشمهای مبارکش بسته شده یعنی دیگر طاقت ندارم این همه رقاص و شراب خوار و..... دور اهلبیتم ببینم
@sher_alghoth
#مهدوی
#اربعین
بیا از حال مهدی با خبر باش
مقیم موکبش با چشم تر باش
نجف تا کربلاپای پیاده
دعاگوی امام منتظر باش
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه
دردسرودهای خطاب به آن ده اسب.. زمانی که از کربلا بازگشتند:
دیروز پا به عرش معلّا گذاشتید
در این جهنم از چه کنون پا گذاشتید؟
گامی که شد گذاشته بر سینۀ بهشت
در دوزخیترین رهِ دنیا گذاشتید!
گویند عصر واقعه در شیب قتلگاه
پای خود از ثری به ثریا گذاشتید
هر گامتان شمیم خوشی می پراکنَد
بر شیشۀ عبیر مگر پا گذاشتید؟
جز نکهتی به دست صبا، بهر باغبان
زآن یاسِ تیشهخورده چه بر جا گذاشتید؟
گل را به سان مشک بسودید و همچو عود
آن سوده را در آتش صحرا گذاشتید
آیند قدسیان به تماشای آن چمن
چیزی اگر برای تماشا گذاشتید
صندوق سرّ غیب شکستید و تا ابد
بزم شهود را همه شیدا گذاشتید
گیرم مسیح آوردش مرهم از بهشت
یک زخم از برای مداوا گذاشتید؟
نتواندش گرفت در آغوش خود، کفن
کارش به بوریای کهن وا گذاشتید
#علی_رضا_قاسمی_رحیق
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله
#اربعین
بیا از حال مهدی با خبر باش
مقیم موکبش با چشم تر باش
نجف تا کربلاپای پیاده
دعاگوی امام منتظر باش
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عجل_الله
#اربعین #مهدوی
من عشق و صفا و شور را می طلبم
با روی سیاه ، نور را می طلبم
چون منتظر حجت ثانی عشرم
در هر قدمم ظهور را می طلبم
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#محمد_بن_ابی_بکر
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان پر شده از غصههای ما، تنها
بهلطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
بهخویش آمد و از دست اینوآن دل کند
هرآنکه عافیتش بسته بر توکل شد
محمد بن ابیبکر یاد داد به ما
که در تبار لجنزار میتوان گل شد
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
خطبه های محکمی خواندم حسین
شام را با گریه لرزاندم حسین
باز از رویت خجالت می کشم
دخترت را برنگرداندم حسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
#محمد_معین_پوریلان
@sher_alghoth
#مجموعه_رباعیات_نبوی
از منزلتت فقط خدا آگاه است
راهیکه بهتو ختمنشد، بیراههست
در زاویهی عرش خدا با خط نور
مکتوب؛ «مُحَمَّداً رَسولالله» است
با این که پیمبری برازندهی توست
از اینهمه شرم، شرم شرمندهی توست
ما گرد و غبار خاک پایت هستیم
وقتی که یکی مثل علی بندهی توست
تا لحظهی آخرت از ایمان گفتی
از عترت اهلبیت و قرآن گفتی
میخواستی از فضل علی بنویسی
لعنتبهکسی کهگفت؛ هذیان گفتی
شرمنده نمیشوند فردا از تو؟
چون از همه دم زدند، الّا از تو
این قوم ستمکار مگر نشنیدند
«لااَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرا» از تو؟
کامل شده چون رسالت پیغمبر
واجب شده پس اجابت پیغمبر
اما همهی مصائب اهلالبیت
آغاز شد از شهادت پیغمبر...
سرچشمهی فیض ازلی را کشتند
آنروز که مفهوم «ولی» را کشتند
بعد از تو و با داغ تو، روزی صدبار
این قوم جفاکار علی را کشتند
در شعله گرفتار؛ صدا زد اَبتا
با آه شرربار صدا زد؛ اَبَتا
برخیز رسول حق که ریحانهی تو
بین در و دیوار صدا زد؛ ابتا
رفتی و کشیدیم از این داغ چهها
خشکید پس از تو باغها، باغچهها
گشتند تمام عترتت خانهنشین
قرآن تو مانده گوشهی طاقچهها
در خیبر و در بدر و در احزاب و حنین
شد ورد زبان تو حدیث ثقلین
در غربت خانه جان سپردهست؛ حسن
در گوشهی قتلگاه افتاده؛ حسین
روزی شب تیره را سحر میآید
عمر غم روزگار سر میآید
رفتی و جهان همیشه کم داشت تورا
اینبار محمدی دگر میآید
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
آهم به گوش سر نرسیده، سری که نیست
ازدست رفته خاطره ی پیکری که نیست
آتش به جان موی من افتاد، بارها
بر باد رفت خوشه ی خاکستری که نیست
دیگر سکینهای به دلم نیست بعد تو
خشکیدهاست چشمهی چشم تری که نیست
آتش گرفت خیمه، تو از دور سوختی
از دوری تو سوخته بالوپری که نیست
خونی که روی خاتمتو ریخته گواست
بازار شام آمده انگشتری که نیست
پوشانده ایم صورت خود را به آستین
این غم کجا برم، چه کنم؟ معجری که نیست
سوغات بردهاند اهالی شهر شام
اینگونه بود قصه ی هر زیوری که نیست
تنها امیدمان به همین بود لااقل
عباس هست بعد علی اکبری که نیست
بیچاره مادرم که دم خیمه بیقرار
مانده به انتظار علیاصغری نیست
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth