eitaa logo
شاعرانه
34.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
34 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ نقد عمرت ببرد غصّهٔ دنیا بگزاف گر شب و روز در این قصّهٔ مشکل باشی شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
ببینمت تو کجایی... که چهره‌ات باغی‌ست که از هزار پنجره نو‌ر می‌وزد هر صبح... |صبحتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
من قطره‌ام و تو روحِ اُقیانوسی من با دلِ تو ، تو با صدف مأنوسی زیباست طلوعِ عشق در ساحلِ تو آن لحظه که آفتاب را می بوسی 📜 @sheraneh_eitaa
بیا و عاشق خود را دوباره احیا کن مرا میان بلاها بگرد و پیدا کن ببین که غرق تو هستم، آهای منجی عشق! بیا و دست مرا دور خویشتن جا کن در انتظار نگاهت به راه استاده م ز اذیتِ منِ چشم انتظار پروا کن روا مدار بمانم چنین غریب و غمین و با منِ سرِراهی کمی مدارا کن غمی به وسعت دنیا درون سینهٔ من نشاط ثانیه ها را دوباره برپا کن در انتظار رخ تو صبور نتوان بود مگو به من: «بنشین و فقط تمنّا کن» تو مهربانی و اینک خودت شرایط را برای دیدن روی گُلت مهیّا کن فقط اجازهٔ یک تک نگاه می خواهم تو گوشه ای بنشین و فقط تماشا کن! بیا و محض رضای خدای خود فکری به حال این دل بی سرپناه تنها کن مرا لیاقتِ بودن در انتظار تو نیست چو عاشقانِ سرافکنده با دلم تا کن در انتظار تو بودن مریضیِ سختی ست! به بوسه ایّ و نگاهی مرا مداوا کن در آرزوی وصال تو چون زُلیخایم تو یوسفانه دلم را دوباره زیبا کن قسم به جان هر آن کس که دوست می داری نقاب فاصله ها را بگیر و بالا کن 📜 @sheraneh_eitaa
من تشنه ام ولی، در کوزه آب نیست حال خراب هست، جان خراب نیست چون سایه روز و شب، در آب و آتشم آرامش جهان، بی اضطراب نیست جا مانده‌ی شما، وامانده‌ی‌ دل است پاداش زندگیش غیر از عذاب نیست پرسیدی و دریغ، حرفی نداشتم باید سکوت کرد، وقتی جواب نیست تنگم شکسته است بر ساحل شما تاب عذاب من بیرون ازآب نیست 📜 @sheraneh_eitaa
سراب ِ تشنگی ام در فریب می آید به بغض ِتلخ و به حِسی ‌‌‌‌عجیب می آید تمام هستی من بَهر کُهنه ِ دردی داغ به لب رسیده ولی با شکیب می آید میان ِ غربت این آخرین روز ِ صفر به یاری ات نه حُر و نه حَبیب می آید دل شکسته ِ به زانو نشسته در حرمت دخیل بسته ، یقینا طبیب می آید صدای ِ دسته ی سینه زنی دردل من چو ذکر ِ بارز ِ " اَمن یُجیب " می آید هوای صحن وسرایت چقدر معصوم است ز ِگُنبد و حرمت ، بوی ِ سیب می آید سلام ضامن آهو ، سلام امام رئوف دل ِشکسته به سویت غریب می آید . 📜 @sheraneh_eitaa
طهماسب قلی‌خان کلهر متخلص به «وحدت کرمانشاهی» و ملقب به «افصح‌المتکلّمین» سال ۱۲۰۱ در کرمانشاه چشم به جهان گشود. وی علوم زمان خود مانند صرف، نحو، بلاغت و کلام را آموخت اما پس از مدتی به سیر و سلوک عرفانی علاقه‌مند شد و تخلص «وحدت» را برای خود برگزید. وی مدتی در کربلا ساکن شد و ۳۰ سال پایانی عمر خود را در تهران سپری کرد. او در سال ۱۲۶۲ درگذشت و در قبرستان ابن‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد. اشعار او در «دیوان وحدت کرمانشاهی» گردآوری شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری می‌کند زین دو یکی در دل جانان، اثری خرم آن‌روز که از این قفس تن برهم به هوای سر کویت بزنم بال و پری در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری! آن‌چه خود داشتم اندر سر سودای تو رفت حالیا بر سر راهت منم و چشم تری سال‌ها حلقه زدم بر در میخانۀ عشق تا به روی دلم از غیب گشودند، دری... خبر اهل خرابات مپرسید ز من زآن‌که امروز من از خویش ندارم خبری 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از ابنا‌ TV
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدیو | واکنش اسقف اعظم برزیلی به خبر ظهور 🔹 برشی کوتاه از دیدار «خوزه آنتونیو پروتزو» اسقف اعظم شهر کوریتیبا برزیل با آیت‌الله رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و واکنش جالب سراسقف به خبر ظهور 🔹 آیت‌الله رمضانی به دعوت مسلمانان برزیل به این کشور سفر کرده بود. •┈┈••✾••┈┈• 🕋 جزئیات بیشتر از این سفر و اخبار شیعیان جهان را از خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/587071544C7398b4cadf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | کارت بانکی را بده،این است اِندکام‌ها💳😇 شعرخوانی طنز خانم آراسته نیا 📜 @sheraneh_eitaa
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده جز عشق نیاموختی از قصه حلاج یک بار دگر کاش به ساحل برسانی صندوقچه ای را که رها گشته در امواج 📜 @sheraneh_eitaa
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم دیده‌ام گاهی در تب ماه می‌آید پایین می‌رسد دست به سقف‌ ملکوت دیده‌ام سهره بهتر می‌خواند گاه زخمی که به پا داشته‌ام زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است و فزون تر شده است قطر نارنج شعاع فانوس و نترسیم از مرگ مرگ پایان کبوتر نیست مرگ وارونه یک زنجره نیست مرگ در ذهن اقاقی جاری است مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد مرگ در ذات خوش دهکده از صبح سخن می‌گوید مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان مرگ در حنجره سرخ-گلو می‌خواند مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است مرگ گاهی ریحان می‌چیند مرگ گاهی ودکا می‌نوشد گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد و همه می‌دانیم ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است...! در نبندیم به روی سخن زندهٔ تقدیر که از پشت چپرهای صدا می‌شنویم پرده را برداریم ؛ بگذاریم كه احساس هوایی بخورد بگذاریم بلوغ زیر هر بوته كه می‌خواهد بیتوته كند بگذاریم غریزه پی بازی برود كفش‌ها را بكند و به دنبال فصول از سر گل‌ها بپرد بگذاریم كه تنهایی آواز بخواند چیز بنویسد و به خیابان برود ... ساده باشیم ساده باشیم چه در باجهٔ یک بانک چه در زیر درخت ! 📜 @sheraneh_eitaa
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﭼﻪ ﺷﺮﺭﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎ، ﭼﻪ ﺳﺤﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺍﻫﺰﻥ ﺩﻝ ﭼﻪ ﺳﻔﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺧﺒﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ 📜 @sheraneh_eitaa
بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گلِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم ؛ که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان آواز آسمانیشان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم : یک لحظه تو به جای من و من به جای تو این حال و عالمی که تو داری ؛ برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو 📜 @sheraneh_eitaa
دیشب مثال هر شب،خوابت به چشمم آمد این خوابِ هر شب ِمن پایان ندارد انگار شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ بگذار كه بر شاخه‌ی اين صبحِ دلاويز بنشينـم و از عشق سرودی بِسرايم... |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تو، به لیموی خوش بوی بهاری طـراوت بخـشِ جـانِ کوهـسـاری ز لطفِ شب، ترنّم بر لبت مست سـحــر با ناله‌های خود خمـاری گهی در پرده‌ی ساز و گهی زلف به هر حلقـه نوای ناب داری مگـر بر جامه‌ی پاکـیزه‌ی تو نشیند از تفقّـدها غـباری؟ که زیر پا نداری التفاتی به رسم دوستی و غمگساری هزاران بار خواهش کردم از تو مـبادا بی‌خـبر جـانم گـذاری دوباره چشم من مانده به راهت چه دردی بدتر از چشم انتظاری؟ دعای هر شبم صحّت به جانت به جانت صحّتِ هر بیقـراری قـراری یافتم در قعـر جـانم که جانم یافته حُسنِ نگاری 📜 @sheraneh_eitaa
بدون عشق به سینه نفس نمی آید چرا کنار دلم همنفس نمی آید چگونه سر کنم این روزهای غمگین را درون خانه ی دل هیچ کس نمی آید شبیه باغ پر از آفتم نمی دانم چرا کسی به هوای هَرس نمی آید؟ گرفته دور مرا میله های دل تنگی که رنگ عشق به مرغ قفس نمی آید "نوا" نبند دلت را به این زمانه دون مکن صدا که دگر دادرس نمی اید 📜 @sheraneh_eitaa
چرا گزینشی عمل میکنید. چرا اشعار ارسالی را به اشتراک نمی گذارید ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ اولا تعداد آثار ارسالی زیاد است، ثانیا باید گزینش شود، برخی اشعار به دلایل فنی یا اخلاقی قابلیت انتشار ندارند. 🌹🌹🌹
سلام علیکم مدتی است متوجه طبع شاعرانه دارم. لطفاً راهنمایی کنید برای شروع چه باید بکنم ؟ ✍️سلام علیکم هم می توانید به انجمنهای ادبی شهرتان مراجعه کنید و یا از یک شاعر کمک بگیرید، هم در فضای مجازی گروهها و کانالهایی هستند برای راهنمایی 🌹🌹🌹
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟ بى‌اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى نقاشى بى‌رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم 📜 @sheraneh_eitaa
مثل رودی که گذر بر دل دریا زده است دل من نزد شما حس حقارت دارد حرم پاک تو چون گوشه ی نابی ز بهشت نفس تند من از عشق حکایت دارد این همه شور که در عالم فانی بر پاست از فدا کاری بی مثل تو نشئت دارد (کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت) عاشق از نوکری یار سعادت دارد (نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست ) از ازل پارس به تو عشق و ارادت دارد بنده ی عشق حسینیم و ز غم آزادیم خارج از بند حسین حس اسارت دارد میشود اذن دهی تا که بیایم حرمت دل بی تاب معین شوق زیارت دارد 📜 @sheraneh_eitaa
محمدرضا رحمانی یاراحمدی با نام هنری مهرداد اَوِستا، نویسنده و شاعر معاصر ایران بود. محمدرضا رحمانی در ۲۰ بهمن ۱۳۰۸ هجری خورشیدی در خانواده‌ای که به شعر و ادبیات علاقه داشتند، در شهر بروجرد بدنیا آمد. پدر بزرگ مادری وی، شاعری خوش قریحه بود که در شعر رعنا تخلص می‌کرد. مهرداد استعداد فراوانی برای شعرگویی داشت به گونه‌ای که از کلاس پنجم ابتدایی با تشویق معلمان خود به سرودن شعر پرداخت. شعرهای دوران نوجوانی وی کمتر به انتشار رسیدند. علت آن، تمایل وی به قصیده‌سرایی بود که سنگین‌تر از نوع اشعار متداول آن روزگار بود. در سال ۱۳۲۰ و هنگامی که مهرداد نوجوانی دوازه ساله بود به همراه خانواده‌اش به تهران آمد و دوره دبیرستان خود را در یکی از دبیرستانهای شبانه این شهر به پایان رساند. وی تحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۲۷ با ورود به دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران آغار کرد و ابتدا لیسانس معقول و منقول گرفت و سپس با ادامه دادن تحصیل، با مدرک فوق لیسانس در رشته فلسفه از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. از استادان وی می‌توان به بدیع الزمان فروزانفر اشاره کرد. مهرداد اوستا هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمد و به عنوان دبیر در چندین دبیرستان تهران به تدریس پرداخت. مهرداد اوستا در شهریور ماه ۱۳۳۲ خورشیدی شعرهایی در مخالفت با رژیم پهلوی سرود و مدت هفت ماه را به عنوان زندانی سیاسی در زندان گذراند. در زمستان سال ۱۳۶۲ خورشیدی برای درمان بیماری قلبی و بازگرداندن چند کتاب دست‌نویس ارزشمند به مدت یک ماه به فرانسه رفت. در زمستان ۱۳۶۷ به پاکستان رفت و به ایراد سخنرانی دربارهٔ شعر و شخصیت حافظ پرداخت. در سال ۱۳۶۹ خورشیدی دوباره به پاکستان رفت و در مراسم بزرگداشت خلیل‌الله خلیلی شاعر افغانستان سخنرانی کرد. سال ۱۳۶۹–۱۳۷۰ خورشیدی سال‌های آخر تدریس او در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به شمار می‌رفت. در سه شنبه، ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۰، در حالی که مشغول تصحیح شعری در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار وحدت بود دچار عارضه قلبی شد و درگذشت. مهرداد اوستا در در بهشت زهرای تهران مقبره مشاهیر فرهنگ، ادب و هنر در کنار مجتبی مینوی و مشایخ فریدنی (حجره ۹۵۳) به خاک سپرده شد 📜 @sheraneh_eitaa
با من بگو تا کیستی، مهری؟ بگو، ماهی؟ بگو خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو راندم چو از مهرت سخن گفتی بسوز و دم مزن دیگر بگو از جان من، جانا چه می‌خواهی؟ بگو گیرم نمی‌ گیری دگر، زآشفته عشقت خبر بر حال من گاهی نگر، با من سخن گاهی بگو ای گل پی هر خس مرو، در خلوت هر کس مرو گویی که دانم، پس مرو، گر آگه از راهی بگو غمخوار دل ای می ‌نیی، از درد من آگه نیی ولله نیی، بالله نیی، از دردم آگاهی بگو بر خلوت دل سرزده یک ره درآ ساغر زده آخر نگویی سرزده، از من چه کوتاهی بگو؟ من عاشق تنهایی‌‌ام سرگشته شیدایی‌ام دیوانه‌‌ای رسوایی‌‌ام، تو هرچه می‌خواهی بگو 📜 @sheraneh_eitaa