eitaa logo
شاعرانه
37هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
451 ویدیو
33 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سرصبحی رُخ دلــدار عجـب می چسبد یک عدد چای شکردار عجب می ‌چسبـــد در کنارت بنشینــد،دمی ‌آن راحـتِ جان بعـدِ آڹ، روز پر از کارعجب می چسبـــد |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بدون توجهان درچشم من زیبانمی آید که خوشبختی سراغ آدم تنها نمی آید شبیه من کسی هرگز برای تو نخواهد مُرد شبیه تو کسی هرگز به این دنیا نمی آید 📜 @sheraneh_eitaa
اسب ها در ابتدا خر بوده اند بلكه از خر نيز خرتر بوده اند اسبها خرهاي پررو بوده اند اهل غوغا و هياهو بوده اند اسبها كه قوم و خويش قاطرند اهل تبليغات و عكس و پوسترند آدمي وقتي كه پررو ميشود گاه اسب و گاه يابو ميشود اسب، كت شلوار پوشيد اسب شد با فرودستان نجوشيد اسب شد اسب از نسكافه نوشي اسب شد با ادا و شیك پوشي اسب شد اسب شير و قهوه می نوشد خر، آب كارِ خر از سربه زيري شد خراب سربه زيري شد بلاي جان خر اي پسر! از سربه زيري كن حذر خر، تواضع مي كند پس ابله است دستش از ميز رياست كوته است اسب شهرت يافت، بار خويش بست خر، به گمنامي دلي خوش كرده است اي خر، اي راوي اول شخص من! باز هم عرعر كن و جفتك بزن اي خر، اي داناي كلِّ باربر! سمبل مردانگي از هر نظر اي خر، اي افسانه ی سيال ذهن عرعرت فريادِ بغضِ كال ذهن جان فداي تار و پود عرعرت زير و بم، اوج و فرود عرعرت خر خيالاتي شد و عرعر نمود خر، خيالاتي نمي شد خر نبود جفتكي زد، شاد شد ،خنديد خر ديگر از اسبان نمي ترسيد خر ديد اسبان انتخابش كرده اند داخلِ آدم حسابش كرده اند شايد او هم چند روزي اسب شد صاحب عنوان و كار و كسب شد خرّم و جفتك زنان و شاد ، خر يك دو گامي رفت و راه افتاد، خر خرم و خندان خر از دورانِ نو نعل نو، افسار نو، پالان نو اسب شد خر، اسب، شد بر باد خر يك دو گامي رفت و راه افتاد خر تا بگيرد سهم خود از پول نفت خر برفت و خر برفت و خر برفت.. 📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست به ذات حق تعالی سوگند کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند وز یاد تو هیچ‌گه تغافل نکنم تا حشر اگر بُرند بندم از بند 📜 @sheraneh_eitaa
🌹سروده‌ی میلاد عرفان‌پور در استقبال از غزل امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند. دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) متن شعر آقای میلاد عرفان‌پور به شرح زیر می باشد: ما را مباد، از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن میلاد عرفان پور اردیبهشت ۱۴۰۳ 📜 @sheraneh_eitaa
من مسلمانم! قبله ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مُهرم نور دشت، سجاده ی من! من وضو با تپش پنجره ها می گیرم، در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف! سنگ از پشت نمازم پیداست، همه ذرات نمازم، متبلور شده است! من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد، گفته روی سرِ گلدسته ی سرو، من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم، پی “قد قامت” موج…. 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکیم سعد الدین پسر شمس الدین پسر محمد نِزاری فوداجی بیرجندی قُهستانی در سال ۶۴۵ هجری قمری در روستای فوداج بیرجند به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی خود در بیرجند و قاین، به مطالعه ادبیان و علوم متداول زمان خود در قهستان پرداخت. او از جوانی به دیوانی (=کار دولتی) روی آورد. در سال ۶۷۸ هجری قمری به آذربایجان، اران، گرجستان، ارمنستان و باکو رفت و پس از دو سال به قهستان بازگشت و به خدمت امرای خاندان کرت درآمد. اما معاندان وی، ملوک کرت را بر وی برانگیختند تا جایی که معزول شد و اموالش مصادره گشت. نزاری سالهای پایان عمر خود را به انزوا گذراند و به شغل کشاورزی پرداخت. نزاری در سال ۷۲۱ قمری چشم از جهان بسته است. آرامگاه وی در بیرجند و در خیابانی که به نام و افتخار او نامگذاری شده، واقع است. بسیاری از شعرا و نویسندگان از آن جمله جامی، شاعر و عارف نامدار سده نهم برخی از اشعار حافظ را متأثر از اشعار حکیم نزاری میدانند و به عبارت دیگر معتقدند که حافظ از شیوه نزاری پیروی کرده است. نزاری هم عصر سعدی بوده است. در کتاب تاریخ آل یاسر مشهور به حسامی واعظ، ضمن بیان هم عصری حکیم نزاری با سعدی آمده است که این دو با هم در شیراز و بیرجند صحبت داشته‌اند و شیخ یکی دو نوبت به عشق صحبت با او از شیراز به بیرجند آمده و ذکر او را در منظومات خود آورده است. از آثار او می‌توان به دیوان اشعار،سفرنامه، ادب نامه، دستورنامه، مناظره شب و روز و ازهر و مزهر اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
پاکا منّزها متعالی مهیمنا ای در درون جان و برون از صفات ما از رحمت تو کم نشود گر به فضل خویش منت نهی و عفو کنی سیّئات ما دوران شرّ و فتنه و طوفان و حیرت است ظلمت حجاب راه شد از شش جهات ما نوح عنایت توبه به کشتی مغفرت سعیی کند مگر به خلاص و نجات ما آلایشی که رفت به آب کرم بشوی تنزیه ذات پاک تو دارد نه ذات ما مقصود ما حصول رضا و جوار توست ورنه چه بیش و کم ز حیات و ممات ما بی یاد تو اگر نفسی می رود هباست آری خلاصه یک نفس است از حیات ما هم تو دهی ز عقده ی تقلیدمان خلاص ورنه زمانه حل نکند مشکلات ما ما را ز هول زلزلت الارض باک نیست حفظ تو بس معاون ما و ثبات ما یک جرعه گر ز جام تو در کام ما چکد تا روز حشر کم نشود مسکرات ما توفیق ده که نام نزاری رود به خیر بر یاد دوستان تو بعد از وفات ما 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | برای دانش آموزان و شاگرد نه ساله‌ام که با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند.... باید که در اوج تمام خستگی ها مهربان باشم تا سالها آموزگار "بچه های آسمان" باشم پس می‌روم شاید گروه خونی‌ام با او یکی باشد باید خودم آماده‌ی پیوند مغز استخوان باشم 🌹لحظاتی از شعرخوانی آقای احمد علوی در دیدار امشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) 📜 @sheraneh_eitaa
آوازِ زندگی را با هر مرکّبی که نوشتیم بزدودش این پلیدکِ غدّارِ بدگمان وِمروز آموختیم از تو که با مرگی این‌چنین آوازِ زندگی را باید نوشت و رفت تا جاودان بماند در زیر آسمان... 📜 @sheraneh_eitaa
جایی که یخ پاره ها آویزانند و شکوفه ها می رقصند؛ ولی در قلب من بهاری نیست تو بهار من بودی ، تابستان من هم بی تو ، همیشه زمستان است تو بهار من بودی ، تابستان من هم من به شمال می روم و تا تو را جستجو کنم مانند پرنده ای بر بال باد ، قلب من پیش می رود.... 📜 @sheraneh_eitaa
ما هر دو یکدلیم، ولی این وفاق نیست از احتیاج بگذر اگر اشتیاق نیست هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن جایی که عشق نیست جدایی فراق نیست هر روز بیشتر به تو دلبسته می‌شویم عشق از شناخت می‌گذرد اتفاق نیست 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما به ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَه کَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به جای ما، به خود کردی نه سزای ما... شبتون بخیر و در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ گر قُرب خدا می‌طلبی، دلجو باش وندر پس و پیشِ خلق، نیکوگو باش خواهی که چو صبح، صادقُ‌القول شوی خورشید صفت، با همه کس یک رو باش! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
شادا بهار ! که دست مرا گرفته نمی‌دانم به کجا می‌برد شادا من ! که دست بهار را گرفته به خانهٔ خود می‌برم. 📜 @sheraneh_eitaa
دوستت دارم و این را به همه می گویم لابلای همه دنیا اثرت می جویم که جهان جلوه ای از بودن و زیبایی توست و من این لحظه به لحظه به همه می گویم 📜 @sheraneh_eitaa
تو مرا فریاد کن ای همنفس این منم آواره ی فریاد تو این فضا با بوی تو آغشته است آسمانم پر شده از یادتو ای خدا من بندها را رسته ام می روم تا انتهای یک نگاه بال و پرهایم پراز رنگین کمان می نشینم روی آب و عکس ماه باز تن پوشم حریر آرزو روی دستانم شکوفه زار عشق قامتم از این زمین تا آسمان سبزِ سبزِ سبز در بازار عشق گرم این دستان من از یاد او کاج این خانه مرا یک تکیه گاه فرصت پرواز تا اوج غرور روی بال یک پرستویی به راه من کنون آماده ام تا جان دهم زیر این تنهاترین کاج حیاط انتظاری نیست جز فریاد او تا بگیرد جان دوباره این حیات 📜 @sheraneh_eitaa
نشود فاش کسی آن‌چه میان من و توست تا اشارات نظر نامه‌رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه‌جا زمزمه عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست این همه قصه فردوس و تمنای بهشت گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل هرکجا نامه عشق است نشان من و توست سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست 📜 @sheraneh_eitaa
رسول یونان در سال ١٣۴٨ در دهکده ای در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمد. او شاعر، نویسنده، مترجم و نمایشنامه نویس است. وی همچنین سابقه فیلمسازی و بازیگری را نیز در کارنامه هنری خود دارد. از یونان کتاب های متعددی به چاپ رسیده که از آن جمله می توان به «روز بخیر محبوب من»، «پایین آوردن پیانو از پله های یک هتل یخی» (مجموعه شعر)؛ یک کاسه عسل (ترجمه/ گزینه شعر ناظم حکمت)، کلبه ای در مزرعه برفی (مجموعه داستان)، گندمزار دور (مجموعه نمایشنامه)، خیلی نگرانیم شما، لیلا را ندیدید (رمان)و … اشاره کرد. گزیده ای از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. من اهل شو دادن نیستم. من همین طوری که زندگی می کنم می نویسم. شعار نمی دهم واقعا خوشحالم که کنار مردم هستم چون اگر این مردم کتاب های مرا نخرند من وجود خارجی ندارم. آنها به من روحیه می دهند اما گاهی وقت ها نویسنده و شاعران ما پار ه وقتند و چون پاره وقتند مخاطبان آنها هم پاره وقت می شوند 📜 @sheraneh_eitaa
فقط تاریکی می‌داند ماه چقدر روشن است فقط خاک می‌داند دست های آب چقدر مهربان! معنی دقیق نان را فقط آدم گرسنه می‌داند فقط من می‌دانم تو چقدر زیبایی! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | استقبال شاعر مازندرانی از بیت مشهور رهبری احمد ایرانی نسب - شاعر مازندرانی: 🔹رهبر معظم انقلاب در حوزه ادبیات، دریایی هستند و دیگر شاعران قطره؛ ایشان در زمینه غزل‌سرایی استاد الاساتید و ما هم سعی می‌کنیم دنباله‌رو رهبری باشیم. 🔸رهبری این توان را دارند که در هر بیت، مرثیه و غم را همراه با حماسه بیان کنند که تاثیری دو چندان دارد ضمن اینکه استفاده از تلمیحات و اشاره به نکته‌ها و داستان‌های قرآنی توسط ایشان حیرت‌برانگیز است. 🔹سعی کردم تمام قافیه‌های شعر رهبری را در غزل خود بیاورم و شعری در استقبال از بیت اخیر ایشان بسرایم. 📜 @sheraneh_eitaa
ای داده به باد عمر از نادانی تو قیمت عمر خویش کی می‌دانی؟! فردا که به زیر خاک تنها مانی گویی که کنم توبه ولی نتوانی! 📜 @sheraneh_eitaa
کجاست عشق که تا قید آبرو بزنیم به کوی میکده ها باز ، های و هو بزنیم کجاست پیرهن ِ چاک ِ عاشقی که چو گل ز خون دل ، می ِ گلگون سبو سبو بزنیم بریده نای ِ صراحی و در برابر خلق شراب ِ تلخ ِ جگر سوز تا گلو بزنیم به جستجوی سپیدی ِ صبحدم ، همه شب چراغ ِ اشک فروزیم و کو به کو بزنیم ز عشق دوست ، چنان سینه پر کنیم از مهر که حلقه بر در کاشانه ی ِ عدو بزنیم غبار عقل بپوشیده دید ِ چشم مرا مگر به گریه بر او رنگ ِ شستشو بزنیم کجاست آینه رویی ، که چون بتابد روی به سینه سنگ تمنای ِ عشق او بزنیم به گریه شاخه ی ِ گلهای عاشقی شکنیم به خنده بر لب ِ آن یار ِ تندخو بزنیم امید ما همه این است تا مگر روزی دوباره خیمه سر ِ کوی آرزو بزنیم 📜 @sheraneh_eitaa
بی چیزیِ من اگرچه پا بست مرا غم نیست که تاب نیستی هست مرا با بی سر و پائی ز قناعت دایم سرمایه روزگار در دست مرا 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر! خداوندا، این بیچاره را چه تدبیر؟ بار خدایا در ماندم از تو؛ لیکن درماندم در تو! اگر غایب باشم، گویی کجایی؟ و چون به درگاه آیم، در را نگشایی! 📜 @sheraneh_eitaa