eitaa logo
شاعرانه
29.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
629 ویدیو
47 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
می دانم، برف های گرانی باریده است اما… صبح های عجیب و رودهای غریب و آفتاب نجیـبـی در راه است می دانم می دانم... 📜 @sheraneh_eitaa
مهمان شده ایم ناگهان، ناخوانده نسلیم که روی دست دنیا مانده هربار که آمدیم آدم بشویم عشق آمده و فاتحه مان را خوانده 📜 @sheraneh_eitaa
نشسته به راهت نگاهم هنوز اسير غم و درد و آهم هنوز دلم رنگ شادي نبيند به خود كه بازيچه سال و ماهم هنوز به زندان اسيرم به جرم وفا تويي باوفايي گناهم هنوز سپيدي، سپيدي، سپيدي! سپيد ولي من سياهم، سياهم هنوز اگرچه نشاني برايم نماند بدون نشان مرد راهم هنوز چه بي‌رحم سرباز كشتي و من به شطرنج، تنها چو شاهم هنوز 📜 @sheraneh_eitaa
ابری و رعدی و‌ برقی و بهار باش بارانِ دلم ، بر من ببار‌ تا شوم سرسبز و جان‌ گیرم‌ شبی‌ باز کن آغوش و در جانت فشار بوسه ها دِه بی هراس و بوسه گیر بعد از آن گو حَد زنندم یا که دار من نمی دانم ، مپرس از من چرا تا تو را دیدم ز کف رفت اختیار ؟ گرچه عمری زیستم‌ من سر به راه غیرِ عشقت نیست اکنونم وقار لنگ لنگان می رَوَم امروز اگر ، روزگاری بوده ام گردون‌ سوار این خیالِ سرخوشِ اندوه چیست کاین چنینم می کند گاهی فگار ؟ هستم آری ، رستمِ دورانِ خویش تو به چنگ آور مرا ، تهمینه وار 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از فرزند ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سکته ناقص فردوسی پس از دو دقیقه حضور در تهران! 🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
در زلف تو آویخته دلبندی ها پیش خردت خیره خردمندی ها در دل دارم که بندگیهات کنم تا خود چه کنی تو از خداوندی ها 📜 @sheraneh_eitaa
سید کریم امیر فیروزکوهی ،متخلص به امیر فرزند سید مصطفی قلی ( منتظم الدوله )در سال 1279 خورشیدی در فرح آباد فیروزکوه قدم به عرصه هستی نهاد . امیر در هفت سالگی به اتفاق پدر به تهران آمد و در همان سال پدرش بدرود حیات گفت . از آن پس در حجر تربیت مادر خود به تحصیل دانش پرداخت و در کالج امریکا به فرا گرفتن دانش مشغول گردید و در خارج از محیط مدرسه نیز به تعلیم ادب و عربیت همت گماشت . چون در مدارس رسمی منظور خود را معمول نیافت ، ناگزیر در مدارس قدیمه به تحصیل پرداخت و با بحث و تحقیق ، دانش آموخت و علم کلام و مقدمات حکمت را فرا گرفت. امیر از شعرای غزلسرای به نام معاصر است که به فارسی و عربی هردو شعر می سرود او شیوه اش در شعر و غزلسرایی بود و به سبک هندی (اصفهانی) شعر می سرود و شعرش از انسجام لفظ و مضامین لطیف و عالی و مشحون است . دیوان اشعارش به کوشش دختر دانشمندش دکتر امیر بانو (مصفا ) چاپ و منتشر شده است . از آثار دیگر امیری فیروزکوهی منظومه عفاف نامه است که طبع شد سید کریم امیری فیروزکوهی از سال 1350 دردانشکده ادبیات دانشگاه تهران در دوره لیسانس تدریس می کرد . از جمله دیگر فعالیت های او نوشتن مقدمه بردیوان صائب تبریزی بود که این امر را برخواسته آثار و مفاخر فرهنگی نوشته است. اندوخته ها و معلومات فراوان که در شعر و شناسی و زبان و ادب فارسی و معارف اسلامی و منطق و حکمت کلام و فقه و اصول و دیگر زمینه ها داشت و در مصاحبتش به تدریج معلوم می شد در دیوانش نیز به نوعی تاثیر کرده است. درون مایه بسیاری از اشعار امیری نیز اینگونه تاملها (تاثرات و عواطف بشری و کیفیات نفسانی) و درون بینی هاست . اعتقاد او به دین مبین اسلام و پیغمبر اکرم(ص) و ائمه هدی (ع) نیز در شعرش جلوه گر است. آنک آواز نبی از در بطحا شنوید ذکر حق را ز در افتادن بتها شنوید امیری فیروزکوهی هم قریحه شاعرانه و توانا داشت هم قوه ابتکار و مضمون آفرینی و تصویر پردازی ،به علاوه مطالعات فراوان و تامل در آراء و افکار پیشینیان فکر او را ورزیده کرده بود .آگاهی از شاخه های فرهنگ ایران نیز افزون بر اینها بود . امیری فیروزکوهی در شعر فارسی تتبع بسیار کرده و مایه های فراوان اندوخته بود .زبان شعر او زبانی است زنده و پویا انعطاف و بلیغ... با آنکه تاثیر سبک مسعود سعد سنائی،ناصرخسرو خاقانی و بیش از همه صائب در جای جای دیوان امیری مشهود است وی دارای اسلوبی است مستقل ، دیان امیری مشتمل برانواع شعر و از غزل و قصیده و مثنوی و مستزاد و مسمط و منظومه های متعدد به زبان فارسی است و نیز برخی اشعار به زبان عربی . با آنکه وی بیشتر غزل سروده است ،به مسمط ها و دوبیتی ها ی پیوسته ای که آنها را "منظومه " نامیده است بیشتر ابراز علاقه می نمود. در شعر او شکوه از زندگی و گلایه از روزگار و از ناپایداری زمانه، از ناکامی های فردی و رنج و دردهای شاعرانه بسیار برای خواننده بازگو شده است. دکتر مهدی رئوفی درباره امیری فیروزکوهی اینطور بیان کرده: این شاعر و متفکر بزرگ معاصر ملقب به سید الشعرا بی تردید از قله های رفیع شعر و ادب و دانش و از مفاخر کم نظیر روزگار ما محسوب می شود. بهترین سند هویت علمی و ادبی امیری همان آثار وی می باشد که آن هم مستلزم تحقیق و تعمیق بسیار است چرا که هر سطر از آثار قلمی این شاعر فرزانه فصلی ملون از دین، خرد، حکمت و هر حرفی از ذوق شاعرانه اش دریایی بیکران از عشق و رنج ودرد انسانیت است. از آثار او می توان به دیوان اشعار، احقاق الحق، ترجمه مکاتب نهج البلاغه، منظومه عفافنامه، ترجمه نفس المهموم تصحیح دیوان صائب اشاره کرد. سیدکریم امیری فیروزکوهی ، در سن هفتادوپنج سالگی در نوزدهم مهر سال 1363 در تهران درگذشت ودر حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
کاش یک شب می شنیدم بوی آغوش تو را خوابگاه از سینه می کردم بر و دوش تو را در خیال من نمی گنجد وصال چون تویی حیرتی دارم،چو می بینم هم آغوش تو را از غرور حسن چون مهرت به قهر آمیخته است لذت شهد است، هم نیش تو هم نوش تو را جلوه ی صبح جوانی یاد می آید مرا هر زمان در جلوه می بینم،بناگوش تو را انتخاب عشق را نازم که چون من برگزید از میان حسن ها،حسن سیه پوش تو را تا ز یادم برده ای،از یاد عالم رفته ام هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش تو را بوسه ای زان لعل آتشناک می باید (امیر) تا کند گرم سخن،لب های خاموش تو را 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای سید کریم امیری فیروزکوهی 📜 @sheraneh_eitaa
وصلت صنما بهشتِ دلکش باشد هجران تو دوزخی پر آتش باشد ما در خورِ دوزخیم یارب هر کو در خوردِ بهشت است، بر او خوش باشد 📜 @sheraneh_eitaa
عمر رفته ست نمانده ست از آن غیر کمی مانده ام با دل پر دردی و با پشت خمی در سراشیبی دوران حیاتم افسوس کوهساریست که جز یک دو نمانده قدمی 📜 @sheraneh_eitaa
آن شب که مرا برد نگاهت تا عشق در چشم تو بود شور یک دریا عشق چون قطرهٔ جوهری چکیدم در آب تنهایی من وسیع‌تر شد با عشق! 📜 @sheraneh_eitaa
1.5M
🤚السلام علیک یا اباعبدالله 🟢 رفقای خوبم سلام حتما صوت برادر کوچک خودتون ملاحظه بفرمایید این لینک بخشی از عملیات ماست ان شالله https://eitaa.com/e_arbaeen/31636 🟢 همچنین حتما به هر مقدار که توان مالی دارین و دوست دارید در اعزام این خادمینِ زائرین اباعبدالله شریک باشین واریز بفرمایید
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۱۶۴۹۳
به نام گروه جهادی علی یاوران (روی کارت بزنید کپی میشود) 🟢 سوالی نکته ای داشتین حتما برای حقیر ارسال بفرمایید.
شهرت ماست، محبان اباعبدالله ریزه خواریم، سر خوان اباعبدالله یاعلی گفتم و دیدم که علی گفت؛ حسین پدرش رفته به قربان اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب محو انتظار تو بودم دمید صبح گشتم به یاد روی تو قربان آفتاب |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌱 📜 @sheraneh_eitaa
نقش جمال یار را تا که به دل کشیده‌ام یک‌سره مهر این و آن از دل خود بریده‌ام هر نظرم که بگذرد جلوهٔ رویش از نظر بار دگر نکوترش بینم از آنچه دیده‌ام عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده‌ام سوزم و ریزم اشک غم، شمع‌صفت به‌پای دل در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده‌ام چاک دل از فراق او می‌زنم و نمی‌زند بخیه به پاره‌های دل، کز غم او دریده‌ام این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شه بس‌که به ناله روز و شب، کورهٔ دل دمیده‌ام شرح نمی‌توان دهم سوزش حال خود به‌جز ریزش اشک دیده و خون دل چکیده‌ام حیران تا کی از غمش، اشک به دامن آورد؟ چون دل داغ‌دار خود هیچ دلی ندیده‌ام 📜 @sheraneh_eitaa
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 📜 @sheraneh_eitaa
گاه‌گاهی به نگاهی دل ما را دریاب جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب گاه‌گاهی به نگاهی دل ما را دریاب... دل ما را به شب هجر فروغی بفرست شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب... به وفاداری تو شهرۀ شهرم ای دوست ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب کاروان رفت من از همسفران دورم دور منِ از قافلۀ شوق جدا را دریاب راه باریک و بسی پر خطر و تاریک است سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب... تا فغان دل غمدیدۀ ما را شنوی نازنینا سحری باد صبا را دریاب... سوی «پروانه» نظر کن که دعاگوی تو باد گنه‌آلودۀ خود را به مدارا دریاب 📜 @sheraneh_eitaa
چه خوش بی در عدم ویرانه‌ای بی مرا چون جغد در وی لانه‌ای بی ببینم آنکه جایی بی به عالم که آنجا نام آب و دانه‌ای بی 📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی صاعد اصفهانی ۱۰ دی ۱۳۰۴ در اصفهان چشم به جهان گشود. خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را از ۵ سالگی نزد پدرش میرزا اسدالله آموخت. پدر که از علاقه فرزندش به شعر آگاه بود او را از کودکی به انجمن عشیق، نزد صغیر اصفهانی و میرزا عباس‌خان شیدا برد. صاعد، تخلص او بود که بعدها آن را به‌عنوان نام خانوادگی خود قرار داد. وی یکی از صائب‌شناسان است و مقالاتی در این زمینه تألیف کرده است. صاعد از سال ۱۳۵۴ ریاست انجمن «کمال» را بر عهده داشت و چندین سال نیز مدیر انجمن «صائب» بود. وی ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. از آثارش می‌توان به «سرود روح‌القدس»، «تجلی در منا» و «مجموعه مقالات سبک هندی» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
بُرونِ در بنه این‌جا هوای دنیا را درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را بگیر ساغر پُر از میِ ولایت را گذار بر دگران خوان «منّ و سلوی» را به زیر سایۀ نخلی نشین که پرتو آن به زیر سایه گرفته‌ست نخل طوبا را... درآ به وادی ایمن که نخل طور این‌جاست بیار دیدۀ پاک و نگر تجلّا را بیا در آینۀ طلعتِ امام جواد ببین هرآینه انوار حق‌تعالی را بخواه هر چه که خواهی مراد خود ز جواد بخواه حاجت و بشنو ندای بُشری را شفیع ساز به درگاه حق، امام نُهُم جواد، نوگُلِ باغ علیِ موسی را «تقی» که دوخته خیاط لم‌یزل از لطف به قد سرو رسایش لباس تقوا را... به غیر نخلِ امامت به بوستانِ وجود نیاورد بَرِ آرامش و تسلّا را... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | کز اسب شیهه خیزد در بین یونجه‌‌زاران شعرخوانی طنز فرید فردوسی بگذار تا بخندم مانند پولداران کز اسب شیهه خیزد در بین یونجه زاران هر کاو خیار چنبر روزی چشیده باشد داند چه سخت باشد کار خیار کاران شهریه را که دیده است، برق از سرش پریده است یارانه ته کشیده است، یاری کنید یاران چندین که برشمردم، خوب است که نمردم از خرج‌ها نگفتم الا یک از هزاران 📜 @sheraneh_eitaa
سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر بر سر بازارها قدم زده‌ای که یک معامله سر گیرد از مسلمانی چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی.. 📜 @sheraneh_eitaa
مسکنم ساکن صحرای فنا می‌داند همه کس حال من بی‌سر و پا می‌داند پاکبازم همه کس طور مرا می‌داند عاشقی همچو مَنَت نیست خدا می‌داند چارهٔ من کن و مگذار که بیچاره شوم سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم از سر کوی تو با دیدهٔ تر خواهم رفت چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم چند در کوی تو با خاک برابر باشم؟ چند پا مال جفای تو ستمگر باشم؟ 📜 @sheraneh_eitaa
الله تویی وز دلم آگاه تویی درمانده منم دلیل هر راه تویی گر مورچه‌ای دم زند اندر تک چاه آگه ز دم مورچه در چاه تویی 📜 @sheraneh_eitaa