eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اي امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت اي امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان اي امير عرفه روح مناجات توئي مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي اي امير عرفه حالِ مناجات بده بر گداي حرمت وقت ملاقات بده اي امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده اي امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايي لبريز غمت را قربان اي امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا اي امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است اي امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا اي امير عرفه در عرفاتي امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز اي امير عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لب باز می کند غزل این بار با حسین دارد به لب سروده ی زیبای یا حسین با چشم دل به سمت حرم می کند نگاه داده به او اجازه ی تا کربلا حسین می خواهد این سروده شود گرد راه دوست شاید کند به لطف بر آن اعتنا حسین از آب و از عطش ننویسد که دیده است جان داده است بر سر ادرک اخا حسین در این سروده، راه رسیده به روشنی داده به دست شاعرش آیینه را حسین از بیت بعد شعر عطش نوش می شود او را اگر دگر ننماید رها حسین خط می خورد ز مصرع بعدی سروده گو چون می زند تمام بشر را صلا حسین آیینه صحیفه ی زهرا که باز شد با آن صحیفه کرد حرم را بنا حسین از سر گذشته است و به دل ها گرفته جای بوده برای اهل نظر آشنا حسین گاهی نشست بر سر دوش رسول نور گاهی گرفت جا به حریم کسا حسین تنها نه نور عرش برین بود، در زمین شد نور چشم سلسله ی انبیا حسین پیمانه الست به دستش گرفته بود می زد مدام جرعه ی قالوا بلی حسین صلح حسن زمینه ی خوبی به دست داد با مجبتی(ع) رسید به این نینوا حسین ایثار جان و هستی و فرزند عاشقی است عشق است این که کرد خودش را فدا حسبن می برد اکبر از همگی دل که دل برید از این جوان آیت حسن القضا حسین تیغ دعای حضرت سجاد تیز شد وقتی به نیزه داد سر والضحی حسین افشاند ذره های وجودش به خاک تف این گونه کرد حضرت حق را رضا حسین می سوخت شرحه شرحه و از آب می گذشت لب بر نداشت از لب جام بلا حسین سر داد و درس داد و هدف را درست دید بود آشنا به راه خود از ابتدا حسین در عصرگاه روز دهم قطعه قطعه خواند تصنیف عشقبازی و سعی و صفا حسین با واژه های شسته شنیدم یکی نوشت خود می دهد به‌ قبه جواب دعا حسین زینب درست دید جمیل و جمال دوست چون داده بود آینه ها را جلا حسین با این ردیف شعر به باران نشسته است امضا زده به پای همین روضه ها حسین 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بیقراریِ تو و اشک روانِ زینب(س) شد مناجاتِ تو آرامش جانِ زینب(س) کعبه یک سنگ نشان است و تویی کعبهٔ او به تو دلبسته! تویی نام ‌و نشانِ زینب(س) عرفات است و تو نزدیک به قربانگاهی غرقِ دلشوره ای از بغض ِ عیان زینب(س) زیر لب خط به خطِ زمزمه ات این شده است می روم بعدِ تو یارب به امانِ زینب(س) شیوهٔ راز و نیازت چقدر جانسوز است غرق آرامشی و تاب و توان زینب(س) خیره مانده ست پر از اشک به پیراهنِ تو جگرت سوخت از این داغِ نهانِ زینب(س) مرثیه خوانِ تو شد عالم و اما تو شدی تا ابد گریه کن و مرثیه خوانِ زینب(س) حج و إحرام و طواف تو شده کرب و بلا وای از روز دهم! فصلِ خزانِ زینب(س) عرفه خواندن تو حالِ عجیبی دارد اشک می ریزی و هستی نگرانِ زینب(س)! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند دوباره یک نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه مردان است هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم اگر چه از سر دارالإماره می افتی سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم هزار شکر خدا را دگر نمی ماند تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
با بودنت ای خدا چه کم دارم من؟ در نبودِ تو غصه و غم دارم من! هر لحظه شوم زائر الطافت چون: در قلب خودم از تو حرم دارم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ديدار زيبا ميشود با چشمهايت غرق تماشا ميشود با چشمهايت لب تشنه اي كه زير پلكت مينشيند سيرابِ دريا ميشود با چشمهايت مريم مقدس ميشود در سايه ي تو عيسا مسيحا ميشود با چشمهايت هر دردمندي كه مسيرش بر تو افتاد حتماً مداوا ميشود با چشمهايت سلمان فرستاديم تا ايمان بيارد سلمان و مِنّا ميشود با چشمهايت مستم كن از آن خوشه ي چشمي كه داري اي من فداي گوشه ي چشمي كه داري از دست تو بايد دوايم را بگيرم بنويس از تو نسخه هايم را بگيرم از جانِ بيمارم بلا را دور بنويس من آمدم از تو شفايم را بگيرم گلدسته ميسازم برايت شمع ها را وقتي كه وام شعرهايم را بگيرم اي كاش زهرا هم شبيه تو حرم داشت تا اذن پيش تو بيايم را بگيرم از پنجره فولاد اذنت را گرفتم ميخواهم از تو كربلايم را بگيرم بسيار داري مثل من دورت بگردم خود را مثال پنج تن دورت بگردم حيدر شدي تا پشت در هِي در بكوبند جاي ملائك نيست بال و پر بكوبند زهرا دلش ميخواست نام يا علي را روي عقيق سرخ پيغمبر بكوبند سنگ علي را فاطمه بر سينه كوبيد بايد كه بر دُرِّ نجف حيدر بكوبند معراج تازه ابتدايت بود بايد نام تورا از اين مقرب تر بكوبند اسم تو اسم اعظم پروردگار است اين مُهر را بايد به هر منبر بكوبند ما كوه را پيش تو جز كاهي نديديم از دست تو غير از يداللهي نديديم تيغت برهنه ميشود ابروت در هم اينگونه عالم را تو خواهي ريخت بر هم آغاز جنگ تو همان پايان جنگ است وقتي نميماند ز لشگر يك نفر هم مأمور قبض روح پشت قبضه ي توست حالا چه در دست تو باشد در كمر هم در معركه هر اتفاقي خواهد افتاد از رقص شمشير تو روي خاك برهم اي لافتي الّا خودت لاسيف تيغت كيفَ بشر هم هستي و خيرٌ بشر هم قسمت شود پاي تورا بايد ببوسم دست پسرهاي تورا بايد ببوسم دارد هنوز از کعبه بوی تو می آید حجش قبول است آن که سوی تو می آید تو آبها را مهر کوثر کرده ای پس جوشانده ی زمزم ز جوی تو می آید نورٌ عَلی خورشید خورشیدٌ عَلی نور وقتی که زهرا روبروی تو می آید معراج هم حتی نبی با تو سخن گفت صوت خداوند از گلوی تو می آید شب میشود یک سمت عالم آن زمان که بر روی پیشانیت موی تو می آید بنتِ اسد الله اکبر داشت حق داشت دیوار کعبه گر ترک برداشت حق داشت ممنون از ايل و تباري كه تو داري از لطف بيش از انتظاري كه تو داري ما دست و پا گيريم اگر تو دست گيري ما معتبر از اعتباري كه تو داري خشم تورا مرحب به لكنت گفت وقتي ابرو گره زد ذوالفقاري كه تو داري حيثيت هر منكري زير سؤال است روي حسابِ بي مزاري كه تو داري هر كس تو را دارد چرا بايد بترسد مثل تو تنها از خدا بايد بترسد تو رفتي و با كوفه در افتاد زينب بعد از تو جانش در خطر افتاد زينب انگار بايد بچه هاي تو بيفتند هر وقت در بين گذر افتاد زينب گفت اُسكُتوا و خطبه ي غرّا بيان كرد حتي خودش ياد پدر افتاد زينب زيب كه بيهوده نمي افتاد از پا از نيزه سر افتاد اگر افتاد زينب يك عمر سعي ات بر حجابِ دخترت بود اما تو رفتي و دگر افتاد زينب ميخواستي چشم كسي بر او نيفتد برگَرد زينب را ببر افتاد زينب پشت در و دروازه كه فرقي ندارد مانند زهرا پشت در افتاد زينب از سر گذشتند و اسير سر گذشتند بعد از پسرها دخترانت در گذشتند 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه پس کوچه های عطرآگین ای مرور تمام خاطره هات چون دهین ابوعلی شیرین* شهر آغشته با حرارت باد فصل خرماپزان پیوسته کوشش پنکه های بی تاثیر فُندق سالخوردهء خسته سرخوشی های بی حدم می زد پرسه در کوچه های بی هدفی دعوتم کرد سمت طعم بهشت ناگهان عطر قیمهء نجفی... _سیدی! گم شدم... حرم... مولا... از کجا می شود به او برگشت؟ عربی گفت و من نفهمیدم باید از شارع الرسول گذشت سنگ، دُر می شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه در واژه با امین الله زائران تو شاعرند همه بین این چارپاره خوابم برد رفتم از خویش و دفترم جا ماند یک نفر مثل من درون حرم داشت شعری برایتان می خواند: زخمی ام التیام می خواهم التیام از امام می خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک السلام می خواهم دهین شهیر ابوعلی: شیرینی معروف نجف که طعمش غیر قابل وصف است. 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini برد پیمبر به شانه پای علی را تا که ببینند خلق جای علی را روز قیامت پناهگاه ندارد هرکه ندارد به دل ولای علی را در شب معراج می‌شنید پیمبر جای صدای خدا صدای علی را وجه خدا را ببین به صورت حیدر ای که ندیدی رخ خدای علی را از دو لب مرتضی کمیل چشیده... لذت شیرینی دعای علی را دست علی را به دست فاطمه دادند تا به ابد دارد او هوای علی را هست برازنده‌اش ردای خلافت فاطمه چون دوخته قبای علی را فاطمه تا آخرش کنار علی بود خواهر خونی ذوالفقار علی بود روشنی روز جلوه روی حیدر هست شب قدر بین گیسوی حیدر رو به علی سجده میکنند ملائک قبله و محراب هست ابروی حیدر تکیه به دستان مرتضی زده اسلام مظهر دست خداست بازوی حیدر کوه ترک خورد در جهاد ولیکن هیچ نلرزیده است زانوی حیدر هیچ گزندی نمیرسید به احمد جای نبی امن بود پهلوی حیدر پشت علی گرم بر حمایت زهراست دختر پیغمبر است بانوی حیدر خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی زنده شود مرده از دم هوی حیدر گفت که میزان، علی‌است در صف محشر کار همه هست با ترازوی حیدر روز جزا سر در بهشت نوشته است هرکه محب علی‌است اهل بهشت است دست ملائک به دامن تو دخیل است خاک قدم های تو طلای اصیل است دوست مولا بزرگوار و عزیز است دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است راه تو تنها "صراط" راست حق است هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است سرد شده با ولای‌ات آتش نمرود "حصن ولایت" نگاهبان خلیل است چشمه کُر دست توست ساقی کوثر چشمه‌ی فیض بقیه آب قلیل است جمع شده در علی صفات خداوند نام علی مظهر جلیل و جمیل است ذکر علی داروی مریضی روح است هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است شأن تو هم شأن احمد است علی جان وصف تو وصف محمد است علی جان مستی نام تو را شراب ندارد ذکر کمالات تو حساب ندارد ذکر تو آرامش تمام قلوب است هیچکسی با تو اضطراب ندارد جار زدم عبد تو شدم همه مُردند حرف حسابی ما جواب ندارد گردن مارا بزن به دار نينداز رشته مو طاقت طناب ندارد محرم اسرار سر به مهر خدایی فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد پلک زدی تا گناه خلق نبینی چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد حد گناهکار اگر به دست تو باشد زانیه هم ترسی از عذاب ندارد شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم شاعر تو کار با ثواب ندارد اجر من این است نوکر تو بمانم مدح تو را در تمام عمر بخوانم 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم تصویر اسماءِ خداوند کریمم من قل هو الله احد را رازدارم یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم من ذکر الله الصمد را عینِ معنام عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم از کعبه راز لم یلد باید بپرسید لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده: خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟ من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم مجریِ احکام خداوند حکیمم آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت حتی برای دشمنان خود حلیمم خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم حتی برادرهای خود را منع کردم زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت سلطان عالم هستم و عبدالکریمم من، آسمانِ بی ستون را آفریدم من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم من سفره دار خلقت و کون و مکانم رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش در طور سینا،یارِ موسای کلیمم عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم راه زمین، راه سما، راه کُراتم تنها در عالم من صراط المستقیمم بر لشگر پیغمبران، مولا منم من بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم خود در تمام کارها با او سهیمم با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم تنها منم دارای این اسم عظیمم من جانشینِ حضرت ختمی مآبم داده ولایم را خداوند علیمم اولاد معصومم، امامانِ مبینند آری امامانِ مبین را هم زعیمم حتی ولایت بر همه کفّار دارم پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم من پهلوان خیبر و بدر و حنینم من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم چشمان اهل فتنه را من کور کردم آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم هر منحرف را از رهِ خود بازدارم تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم من دستِ مهدی میشوم روز عدالت من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم در پیش من بازوی زهرا را شکستند بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد؛ من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم من از مدینه تا نجف در انتظارم تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید: پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟ من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب من بودم و حالِ مناجات صمیمم تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین! این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aein
@shere_aeini خان عطاش پیش چه کس باز باز نیست؟ یا با کدام بنده ی خود همطراز نیست؟ گفتم به دل از او بطلب حاجتی و گفت : بخشیده او!به عرضه ی حاجت نیازنیست "بنده" اگر بگویمش او را جفا بود گرکه"خدا"خطاب شود هم،جواز نیست! از بزم ذوالفقار کسی زنده بر نگشت میدان شیر،عرصه ی گرگ و گراز نیست مدحش همینقدر که به هستی به غیرِ او کس لَنگر و پناه دِه و چاره ساز نیست این را به شاهدان غدیرش خبر دهید مانند مرتضی احدی در حجاز نیست کوزه کجا کشیدن دریا کجا،دریغ! گوش غریبه محرم هر سرّ و راز نیست فرض محال "هرسه" درست اند، لیک آه "جایی که آب هست تیمم مجاز نیست" 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو، علی بودی و بالاتر ز هر برتر شدی بی گمان اله نبودی از بشر سَرتر شدی نیست تیغی برتر و بهتر ز سِیفت ذوالافقار بهر کشتی نجات آدمی ،لنگر شدی ام اسماعیل از جُستن ز آب مآیوس گشت گو به مادر آفرین تو برتر از هاجر شدی فاطمه بنت اسد را در حریمش جای داد تا سه صبح و شام میهمان حضرت داور شدی چون قلم وصف تو را خواهد نگارد بر ورق نقش بندی بی بدیل از خِبرهٔ مسگر شدی در رسالت با رسولت گام در گامش شدی در شب خوف و خطر تو وارد بستر شدی مهربان ،آرام جام،شیرین زبان،در کودکی! قهرمان سر فراز قصهٔ مادر شدی.. در امامت چون محمد بی بدیلی یا علی خار در چشمانِ کور دشمن ابتر شدی جان تو جان محمد ،جان احمد جان تو بر گل یاس نبوت مهربان همسر شدی دشمنانت در احد در بدر و خندق، انهزام در به در شد دشمن دون، حضرت حیدر شدی دومی پرچم فکند و رو به صحرا الفرار با اشارات محمد ، فاتح خیبر شدی فاتح خیبر شدی ،چون فاتح دلها بودی مرتضی ای ،بو ترابی،شافع محشر شدی شرح اوصاف علی را بی گمان نتوان نوشت ای تو «مخلص» ،عاشقانه، کمترین نوکر شدی 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بازهم بعد از نمازِ خود شدم گرمِ قرآن خواندنِ بی قاعده ناگهان فکرِ مرا مشغول کرد آیه ی پنجاه و چارِ مائده غرقِ خود بودم صدوده ثانیه دین و دنیایَم پُر از ابهام شد بود غوغایی درونِ سینه ام یاعلی گفتم دلم آرام شد آیه مهرومحبت چیست جز این که ما دورِ وجودِ حیدریم از محبَّت خارها گُل می شوند هرکجا نام علی را می بَریم بی گمان در جرگه ی مستانِ او هرکسی عاری ز مَن مَن نیست ، نیست آری آری جزوِ یارانِ علی بی گمان هرکَس فروتن نیست ، نیست بر کویرِ سینه ی ما از ازل بارها باریده بارانِ علی آن گروهی که خدایَم وعده داد چیست غیر از وصفِ یارانِ علی حَق علی ، اوّل علی ، آخر علی دین علی ، مسجد علی ، منبر علی دل علی ، دلجو علی ، دلبر علی مِی علی ، ساقی علی ، ساغَر علی حَق علی ، کعبه علی ، قرآن علی سَر علی ، سرور علی ، آقا علی پس اگر که خسته جانی هی بگو یاعلی و یاعلی و یاعلی حیدرِ کرار ، مَردِ بی فرار صاحبِ یکتای شمشیرِ دو دَم مردِ خندق ، مردِ خیبر ، مردِ بَدر قهرمانِ حمله های پُشتِ هم شاهِ مردان حیدرِ دُل دُل سوار پهلوانی مهربان و دل رحیم پادشاهی که قَدِ او هیچگاه خَم نشد جُز پیشِ طفلانِ یتیم آن که یارانش همه می ایستند روبه روی زورگو پُر زورتر خاکی اند اما همیشه بوده اند پیشِ مغرور از خودَش مغرورتر آیه ی پنجاه و پنجِ مائده مستیِ نابِ مرا تکمیل کرد وصفِ مولا در دو آیه پُشتِ هم شکِ من را به یقین تبدیل کرد بعدِ قرآن خواندنم دیدم که آه در دلِ این آیه ها او منجلیست زیرِ لب گفتم که آری راست گفت آن خداوندِعظیمی که علیست! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ✅ شعری جدید درباره ی حواشی این روزها برای ماه محرم خیرِ کثیر بوده سراسر محرمت از صد هزار ماه فراتر ، محرمت "گویند تمام‌ عالمیان یک صدا حسین" با ناله های حضرت مادر ، محرمت فهمیده ام که گوهرِ اشک تو قیمتی است از هجمه های شمر زمان بر محرمت باید یقین کنند حلال هست رزق شان!!! این‌ها که می شوند سُخَنور ، محرمت واللهِ این "شیوخِ مقدس نما" حسین کشتند و می کشند تو را هر محرمت نام تو را بدون وضو مادرت نَبُرد برخی دُکان زدند به مِنبر ، محرمت!!! "بی شک عذاب دامن مان را گرفته" است ما را ببخش بر نخِ معجر ، محرمت **** من نوکر توام ، به ستادِ تو آمدم آقا خودت بگو چه کنم در مُحرمت 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لطف امام هادى و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبّتش بر لطف بى کرانۀ او بسته ‏ایم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منّت خداى را که به ما کرده مرحمت توفیق برگزارى جشن ولادتش تبریک باد بانوى کبرى سمانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش ماه تمام و نیمۀ ذى حجّه مطلعش خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش این است آن امام که تقدیر ایزدى بعد از جواد داده مقام امامتش این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده‏ اند به جود و کرامتش این است آن امام که در برکة السّباع شیران شوند رام و گذارند حرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگاه عزّتش سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش  آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى چون سه على دیگر باشد عبادتش افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او بیش از ستاره ‏هاى درخشان فضیلتش مائیم و دست و دامن آن حجّت خدا چون ناامید کس نشود از عنایتش گردیده‏ ایم جمع به ذیل لواى او افکنده‏ ایم دست به دامان رحمتش از آستان قدس رضا هدیه مى‏ کنیم آه دلى به غربت و اشکى به تربتش یارب بحقّ فاطمه با فتح کربلا بگشا بروى ما همه راه زیارتش از لطف آن امام «مؤیِّد» مؤیَّد است کو را نشان خدمت آل محمّد است 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما| مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری ست در پی دلم آید گر چه نا قابل است مال شما  بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید  هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند  نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید  ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی بن محمد بن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی   یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی  تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی   با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم  ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو  تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی   دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود  ریشه ي ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی  دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم  ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن  با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند  بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خیزید و ببینید تجلای خدا را در بیت ولا مشعل انوار هدا را آن عبد خدا وجهۀ معبودنما را رخسار علی ابن جواد ابن رضا را در نیمه ذیحجه نـدا داد منادی تبریک که آمد به جهان حضرت هادی پیچیده در امواج فضا بوی محمد گویند خلایق سخن از خوی محمد بینید عیان طلعت دلجوی محمد در آینۀ روی علی روی محمد الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد بر ابن رضا، ابن رضای دگر آمد دل خانه و چشم همه فرش قدم او لبریز شده ظرف وجود از کرم او آورده حرم سجده به خاک حرم او صد حاتم طایی است گدای درم او از پارۀ دل در قدمش گل بفشانید عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت ای گوهر رخشندۀ نُه بحر ولایت ذات ازلی را  ز ازل دست عنایت فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت بودند امامان همـه هادی ره نـور بین همه نام تو به هادی شده مشهور هنگام سخن بوسۀ عیسی به لب تو با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو دل‌های محبان خدا در طلب تو نام تو علی آمد و هادی لقب تو چارم علی از آل رسول دو سرایی قرآن روی دست جواد ابن رضایی ای روح دعا از نفس گرم تو زنده بر اشک دعای تو اجابت زده خنده تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده صورت به روی پات نهد شیر درنده جنت گل روییده‌ای از فیض نگاهت رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم ما جامعه را از نفس پاک تـو داریم تو گوهر نُه بحری و دریای دو گوهر سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیدر هم طاهری و هم نسب از طاهره داری هم در دل هر دلشده یک سامره داری عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک تجدید بنای حرمت باد مبارک کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر زیبد که به پای تو سر خویش ببازیم بر صحن تو و قبر و رواق تو بنازیم در نار حسد خصم حسودت بگدازیم این کعبۀ دل را همه چون کعبه بسازیم تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد گردیـد دوبـاره حـرم پـاک تـو آبـاد ای سامره‌ات کرب و بلای دگر ما بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما عالم بـه ولای تو ننازد به چه نازد؟ «میثم» به ثنای تو ننازد به چه نازد؟ 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جلوه‌ای از جبروت آوردند سوره‌ای از ملکوت آوردند اَبری از جنسِ بهار و باران به سرِ این بَرَهوت آوردند خسته بودیم که ما را از لطف زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند به درِ خانه‌ی آقا یک شهر همگی دستِ قنوت آوردند به تماشای تو آدم را باز از بهشتش به هبوط آوردند از سرِ سفره‌ی زهرا امشب محضِ لبخندِ تو قوت آوردند آب و آئینه و قرآن این است نوه‌یِ شاهِ خراسان این است قبله خوب است همین در باشد علیِ آلِ پیمبر باشد چارمین نادِ علی را گفتند باید این نام مکرر باشد چار دیواریِ کعبه یعنی... چارسو جانبِ حیدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن با مفاتیح برابر باشد بگذار از لب بامت نرویم دلِ ما مثل کبوتر باشد گیسویی دین و دلِ ما بُرده خاصه وقتی که معطر باشد آی همنامِ رضا آمده است مغزِ بادامِ رضا آمده است زلفِ تو کاش مجعد نشود دل در این شام مُردد نشود تو علی هستی و مانند علی هیچکس صاحبِ مَسند نشود هست تا سامره و سردابش حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست کاش از کوچه‌ی ما رد نشود دلِ من رفت به کویَت گفتم رفتِ تو کاش که آمد نشود گره‌ام دستِ تو بود و واشد کار دستِ تو نباشد نشود صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم یا علی ابن محمد گفتیم دیدنت جامه دَریدن دارد یا که انگشت بُریدن دارد مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه ، کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نازِ این زلف خریدن دارد دلِ من می‌تپد آقا چه کنم آهویی مِیلِ رمیدن دارد ما رسیدیم و زمین اُفتادیم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفتند در اوصافِ شما دیدن و دیدن و دیدن دارد علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست دهمین معنیِ زهرا هادیست چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم سامرایِ تو بنا شد اما من پریشانِ امام حسنم بعد تو وقف بقیع ، کاش شود عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادیِ ما مهدی کو من اویسم به هوایِ قَرنم گریه‌ام را به مُحرم برسان کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بی کفنم کاروان آه که آمد از راه هرکه دارد هوسش بسم‌الله 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد به نسل‌های بشر ذات پاکِ فطرت داد زبان برای تشکر، دهان برای بیان نفس برای حیات و بدن به قدرت داد به عالَم از درِ توحید لطفِ بی حد کرد به آدم از رهِ تکریم، حکمِ طاعت داد هدایتِ همه با آیه های قرآنش به خالصانِ درش هدیه ی نبوت داد ز حبِّ آل محمد محبتش جاری به شیعیان علی نعمت ولایت داد کمالِ عصمت خود را به فاطمه بخشید تمام هستی خود را به آل عصمت داد به افتخار نبی و علی به معصومین و نسل کوثریِ فاطمه امامت داد پس از حسین و حسن تا علیٍُ الهادی علیِ چارمِ خود را به آل عترت داد سخن ز حضرت ابنُ الجواد می گویم همانکه حضرت حق، بیرقش ز نصرت داد ز لطف خاصِ خداوندی اَش در این دوران بدست هادیِ دین پرچم هدایت داد پس از جواد به ابنُ الرضای دوم نیز هزارویک سخنِ نغز و بحرِ حکمت داد ولادتش شده بابُ الغدیر این آقا چقدر حضرت هادی به شیعه عزت داد ز هشت سالگی اَش شد امامتَش آغاز قیام او به همه عاشقان کرامت داد قیام کرب و بلا را دوباره احیا کرد بهای تازه ای از شوقِ بر زیارت داد زیارتی ز غدیریه، جامعه، مبسوط ز نَصِّ خویش بدست تمام امت داد مبارزات فراوانِ او همه تعلیم به شیعه با عملِ خیر، درس عبرت داد چو از مدینه به تبعیدِ سامرا بُردند به شیعیان، همه طرحی دراز مدت داد شیوعِ نهضتِ نامه نگاری اَش زیباست قیامِ نرم، به یاران عجیب وحدت داد منافقان به غیابش سعایتَش کردند هزینه های زیادی از این سعایت داد حرامیان حرمش را محاصره کردند ولی خدا به ولی اَش دوباره فرصت داد هزار نقشه علیهِ امام ما چیدند ولی مقاومتِ او بما بصیرت داد دگر ز دشمنیِ دشمنان هَراسی نیست زمامداریِ هادی به شیعه شوکت داد هنوز هم حرم او دفاع می خواهد مدافعِ حرمش درس استقامت داد دلِ امام زمان را بدست آوردند به پیر و مرشد ما، حضرتش بشارت داد به رغمِ خصم، که آینده را برَد در بیم امام مژده ی آینده را به امت داد فریب و فتنه و تحریم و خدعه و تهدید به لطفِ حق به شما ابتکار و همّت داد لباسِ جنگ به هر رنگ در بیاید، باز... لباسِ رزم به تن کن که جنگ عزت داد اسیرِ سامره ی او همیشه در رزم است به آن امید که شاید بما شهادت داد غریبِ سامره بود و عزیز زهرا بود هزار راه نشان در میان غربت داد اهانتی که به بزم شراب بر او شد پیام تازه بما در دلِ مصیبت داد ز شعر خواندنِ خود، کاخ ظلم را لرزاند شبیهِ خطبه ی زینب، به خصم ذلّت داد گریزِ روضه ی ما مجلس شرابِ یزید... چگونه بود که دشمن به خویش جرأت داد شکستنِ لب و دندان به جای خود، اما به دخترِ شهِ خوبان چگونه تهمت داد ز بوسه ای که رباب از سرِ بریده گرفت برای گریه به آل حسین مهلت داد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی * غم ما فقیرها ای رویش امید، میان کویرها ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود بیراهه می‌شدند تمام مسیرها منت کشیده عرش، برای جلوس تو اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها اثبات شد، امامِ تمامِ خلایقی تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی ! میلاد توست، مطلع عید غدیرها یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل عشق تو عزت است، برای حقیرها یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها ! بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها * سُرّ مَن رَأیٰ : شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند - و همچنین نام قدیم شهر سامرا 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای روشنیِ هر راه؛ یاهادی الائمه(ع) معشوق ناب و دلخواه؛ یاهادی الائمه(ع) در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت خورشید گفته با ماه؛ یاهادی الائمه(ع) تضمین شده هدایت قطعا برایِ هر که بر دل نوشته با آه... یاهادی الائمه(ع) یوسف قنوت برداشت محض برادرانش میگفت در دلِ چاه؛ یاهادی الائمه(ع) در مرز کفر و ایمان، هنگام درد و درمان در لحظه های جانکاه؛ یاهادی الائمه(ع) ذکر توسل هر عاصیِ توبه کرده ذکر لبان گمراه؛ یاهادی الائمه(ع) در صحن سامرایت حاجت گرفت زائر با شوق گفت هرگاه؛ یاهادی الائمه(ع) 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حدیث فضل تو را روزگار میگوید چقدر با جبروت و وقار میگوید چنان ز شان تو تعریف میکند الله که گویی از علی و ذوالفقار میگوید تو از قبیله عشقی و عاشقت بسیار ز حسن خال لبت بیشمار میگوید تجلی همه ی ذات حق تعالایی که ذات حق ز تو با افتخار میگوید تو آن گلی که خدا خود به تو جلا داده ز هم جواری تو کام خار میگوید تویی دلیل جنون و هوای بد مستی که مست نام تو را بی قرار میگوید در عرصه کرم و جود و یکه تازی تو برای اهل یقین قبله نمازی تو... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند : ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد )) یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم از بس که خیری از همه عالم ندیده است این جامعه به جامعه خواندن رسیده است آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مَهار کن با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما هادی شدی که فاتحِ دلها شوی و بعد از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟ دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هرکسی درجهان غلام علی ست مورد لطف و احترام علی ست ذره پرور شدن مرام علی ست چون کلام خدا، کلام علی ست پس به نام خدا، به نام علی ست اول آفریده هاست علی در دل ناشنیده هاست علی در جهان نور دیده هاست علی برتر از برگزیده هاست علی عرش یک نقطه از مقام علی ست علت‌ خلق عالم است علی بر دوعالم مقدم است علی زینت نخل میثم است علی دم به دم ذکر هر دم است علی دست مردان شراب جام علی ست جانشین پیمبر است علی از تمام جهان سر است علی ساقی حوض کوثر است علی شافع روز محشر است علی جبر در اختیار تام علی ست فاتح کارزار بوده علی شاه دلدل سوار بوده علی صاحب ذوالفقار بوده علی گرچه خود سفره دار بوده علی نان جو در جهان طعام علی ست شاه مردان علی، امیر علی بی محابا و بی نظیر علی گرچه در جنگ بوده شیر علی همنشین بوده با فقیر علی این هم از لطف مستدام علی ست نجف است و شراب ناب علی شده آباد هر خراب علی در پی رحمت و عذاب علی همه جا بوده هم رکاب علی ذوالفقاری که در نیام علی ست کعبه بوده ست سینه چاک علی سرمه چشم ماست خاک علی مست مستیم ، مست تاک علی هر کسی می شود هلاک علی قبر او وادی السلام علی ست 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سلام ای مقصدِ غاییِ خلقت سلام ای نقطه ی وصلِ حقیقت غدیر ای چشمه ی جاری و جوشان غدیر ای موجِ بیتاب و خروشان تو عشقِ جاودان در روح و جانی شکوهی بس عظیم و بیکرانی تویی تو بازتابِ نورِ خلقت کتابِ عهد در منشورِ خلقت تویی میعادگاهِ حضرتِ حق همان لبیکِ سبزِ دعوتِ حق چه لبریز از شرابِ نابِ عشقی چه زیبا از خُم ات سیرابِ عشقی تو دریای بصیرت در کویری برازنده به این نامِ غدیری به گوشِ جانِ تو صوتِ جلی است صدای دستِ بیعت با علی است پسندیده تر از نامِ علی (ع) کیست بگو شیرین تر از جامِ علی چیست هر آن دل که در آن حبِّ علی نیست در آن نورِ حقیقت منجلی نیست فلک سر خَم کند در محضرِ او زمین و آسمان در لنگرِ او علی "عدلِ مجسّم" نورِ دین است نخستین حجتِ روی زمین است درود حق بر این روحِ کرامت بشارت باد بر ما این قرابت غدیرِ خم ندای بیعتِ عشق وصالِ حق به رنگِ غایتِ عشق زمین تا عرش بر لب بانگِ تکبیر حدیثِ منزلت در اوجِ تفسیر عبور از هر چه مرز خود پرستی تولا بر امامِ مُلکِ هستی ردای سبز شانِ قامتِ اوست فراغت در پناهِ دولتِ اوست گوارا باد این "اتمامِ نعمت" به کامِ تشنه و جانِ شریعت علی معنیِ روحِ آفرینش علی عقل و کمال و نورِ بینش شهادت می دهم اول خدا را از آن پس نامِ احمد مصطفی را شهادت می دهم در محضرِ حق به آن محرابِ خون و فرقِ مُنشَق اسدُالله ولیُّ الله یدُالله که نامش هادیِ دلهای گمراه علی ای مشعلِ خورشید تابان علی ای انتخابِ حیِ سبحان تویی عطرِ دل انگیزِ ولایت که پیوندِ نبوت با امامت دمِ عیسی تبرّک از حضورت لبِ موسی حلاوت از طَهورت تو عطری از بهارستانِ توحید به بالا دستِ مَه در دستِ خورشید تو عیدُاللهِ اکبر رویشِ عشق فروغِ روشنای جوششِ عشق معطر از درختِ پاکِ طوبی در امواجِ فضائل همچو دریا علی قرآن علی آیینه و آب شهیدِ بندگی در خونِ محراب نخواهم دینِ اسلامی که در آن چو بی نامِ علی باشم مسلمان نخواهم ماذنه صوتِ جلی را اذانِ بی تولّای علی را مبادا بی وَلا قرآن بخوانم کلامِ وحی بی عرفان بخوانم هر آن دل تا که کور و کر نباشد به سینه دشمنِ حیدر نباشد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini