eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini کریمان را به جز جود و کرم کاری نباشد به لطفِ سفره ی سبزت طلبکاری نباشد به هر کس قدرِ وسعت نه،به میزانِ عطایت فراوان میدهی مِترش، به مقداری نباشد جهان را با تمام آنچه بر رویش روان است به جز دستانِ تو دیگر نگه داری نباشد جُزامی های افتاده به روی خاک دیدند کسی غیر از حسن آماده ی یاری نباشد به دست همسرت مسموم گشتی و برایت درون خانه هم حتی هواداری نباشد پشیمان می شود در آخرت حتما دو چشمی که اشکش در مصیبت های تو جاری نباشد تمام آرزوی کودکیِ تو همین بود خدایا ضربه اش بر مادرم کاری نباشد به روی صورتش در کوچه ی باریک و بن بست اگر محکم زده تاثیر آن تاری نباشد... 🔸شاعر: ________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باید که غزل هم ثمری داشته باشد بر حال خرابم اثری داشته باشد با شعر فقط عرض ادب می کند این دل بد نیست گدا هم هنری داشته باشد ای کاش که آقای کریمان دو عالم بر نوکر خود هم نظری داشته باشد هرآنکه مشرف به بقیع می شود امشب از غربت او چشم تری داشته باشد حتی نگذارند که بر قبر غریبش صحن و حرم مختصری داشته باشد... 🔸شاعر: _________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو آمدی و نفس داده ای سحر به هوا تو خنده کردی و هی ریختی شِکر به هوا که بی تو زندگی هیچ کس نمی گیرد چه قدر رفته ای آقا از این نظر به هوا زمین به عشق تو خارج شد از مدار،نگو برای دیدن تو خاک گشته سر به هوا به جای ماه بگیرند اگر بیندازد تورا ز شوق رسیدن شبی پدر به هوا به ذهن هیچ گدایی نماند منّت تو نمانده چونکه ز بال و پری اثر به هوا رسید قصه به آن جا که سرخ شد خاک و؛ کشید آتش زرد دری شرر به هوا چه قدر زود پُر از دود بود یک کوچه بدون آن که کند یک نفر نظر به هوا شبیه بیشتر روزها در آن جا هم چه خوب بود اگر خورده بود در به هوا بلند گشت ولی پایشان برای دری و رفت سرزده دست چهل نفر به هوا 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم اما نه خرما، مست دستان کريمم مي‌زد به پايت بوسه لب‌هاي مدينه اي خوش به حال نيمه شب‌هاي مدينه دیدم هوای چشمهایت کوثری بود بر شانه‌ات شال شکوه حیدری بود ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم دیدم که عالم غرق ذکر «یا حسن» شد باران هم آوا با هوای قلب من شد شوق دلم را، شور چشمانت، غزل کرد نامت، مرا سرمست عهدی در ازل کرد من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم، آن دم که دستان تو «قاسم» را بغل کرد روح تو را از نور زهرا آفريدند از اسم تو اسماء حسنا آفريدند نامِ حسن، يعني تمام حُسن دنيا حالا من و دست کريم آل طاها در دستهايت ياکريمان لانه دارند وقت قنوتت قدسيان پيمانه دارند ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم 🔸شاعر: _________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نفسى هست اگر بال و پرى هست مرا حال خوش وقت سحر چشم ترى هست مرا بعد يك عمر گدايى ثمرى هست مرا پاى اين طايفه سوز جگرى هست مرا همه زير سر دست پسر فاطمه است كه حسن بانىِ اشك سحر فاطمه است جلوه ى ديگرى از جلوه ى مولاست حسن چارمين راز خدا سيرت زهراست حسن قبله ى اهل نظر جمله مسيحاست حسن رهبر كشور اعجاز و كرم هاست حسن بسكه اين مرد شبيه پدرانش آقاست پرچمش دست خدا روز قيامت بالاست اى تمناى دلم بسته به دستان شما جان ما بسته شده جان تو بر جان شما سحرى يا دم افطار در ايوان شما نظرى كن بروم يك تنه قربان شما وصف العيش دل ما نيز بهايى دارد وه كه ايوان تو آقا چه صفايى دارد تب عشق تو مرا سخت جوابم كرده صوت مَكّى تو يك جرعه شرابم كرده و غلامى درت عاليجنابم كرده مضجع سنگى تو خانه خرابم كرده كسى اندازه ى تو مثل خدا تنها نيست جز تو كس محرم سِرّ حضرت زهرا نيست اولين عاشق تو حضرت ثارالله است مدح لب هاى توهم مدحت ثارالله است نگرانى دلت غربت ثارالله است بعداز آن ذبح سر و غارت ثارالله است *هركه دارد غم آن زلف رها بسم الله هركه دارد هوس كرب و بلا بسم الله* *تضمينى از شعراستاد حسن لطفى 🔸شاعر: ________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی مدینه شاهد حرفم، فقیر سرگشته همیشه دستِ پُر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شامِ غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید بر گردد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگیت را سه بار بخشیدی خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده کریم آل محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چه قدر شیرین است! دوایِ درد یتیم و اسیر و مسکین است خوشا به حالِ فقیری که چون شما دارد در این حرم چقدر او بروبیا دارد! به هر مسافر بی سرِ پناه جا دادی به دستِ عاطفه، حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی ست مقام اولیِ جود و بخششت ازلی ست به حجِ خانه ی دلبر چه ساده می رفتی! همه سواره، ولی تو پیاده می رفتی شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دلِ کویر به فکرِ پیاده ها بودی چه قدر مثلِ علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی امامِ برهه ی تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد زره به تن داری امام رأفتِ دورانِ بی مرامی ها نشسته ای سرِ یک سفره با جزامی ها خیال کن که منم یک جزامی ام آقا! نیازمندِ نگاه و سلامی ام آقا قسم به حُرمت این ماهِ حق نگاهی کن به دستِ خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دستِ مرا دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا کریم شهر مدینه، برس به فریادم به جانِ مادرت آقا، غریب افتادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیقِ واقعیِ روزهای بی دستی دل از حسابِ قنوت تو سود می گیرد دعایِ دست رحیمت چه زود می گیرد! برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه هایِ در و میخ و کوچه حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟ بگیر دستِ مرا با خودت ببر کوچه چه شد؟که بغضِ گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد! 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین کوه دل را به علی داده و دریا به حسن وصف او کردم و در مصر صبا را گفتند بدهد نامه ای از سوی زلیخا به حسن مثل قرآن که قسم خورده به روی خورشید من هم از شوق قسم می خورم اما به حسن لا اله آمده بر روی زبانم اما بعدِ لا حول ولا قوّه الا به حسن ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین دم افطار خرابم که خدایا به حسن شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است کارِ ما دستِ کریمی باشد که شلوغیِ سَرَش بیشتر است خانه‌اش بینِ تمامِ این قوم در کرامت خَبَرَش بیشتر است پسرِ ارشدِ خانه پیداست از بقیه جگرش بیشتر است دین به شمشیر فقط زنده نشد صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است بارِ خرمایِ شما سنگین است مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است چهار فصل است پذیراییِ تان باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است رُطَبِ سفره یِ مولا آمد پسرِ ارشدِ زهرا آمد از لبش شورِ ازل ریخته است نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است رویِ چشمش دو قصیده دارد و سرِ شانه غزل ریخته است زیرِ پایش که پُر از محراب است چقدر تاج محل ریخته است کَرَم و جود و سخا و رافت دورِ او چند بغل ریخته است ضربه‌هایش به زمین ، لشکر را بینِ میدانِ جمل ریخته است بیوه‌یِ ناقه سواران فهمید به سرش خشمِ اجل ریخته است قاسمش هم به پدر رفته ببین رویِ لبهاش عسل ریخته است تا که بازی بکند در پیشش تیر و ناهید و زُحل ریخته است باز آوایِ علی می‌آید پسرش جای علی می‌آید دستِ ما باده‌یِ ناب اُفتاده کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده تا که بویی زِ تو آورد نَسیم رونق از کارِ گُلاب اُفتاده بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده کوچه بُن بست شده راه برو دلِ این شهر به تاب اُفتاده مَرد و نامرد جدا شُد از هم چون زری که  به تُراب اُفتاده سالها هست که از رویِ نفاق بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده حق و باطل پس از این پیدایَند پَرده از مَکرِ سراب اُفتاده دست عُمریست به دامان داریم چه غَمی تا که حسن جان داریم وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد از رجزهایِ تو از نعره‌یِ تو همه‌یِ جُمجُمه‌ها تیر کِشَد مرگ را در نظرِ صد لشکر ملک الموت به تصویر کِشَد تا تو اُسطوره‌یِ رَزمی ، تاریخ خط بُطلان به اَساطیر کِشَد شیوه‌ات روبَهیان را بیرون از دلِ بیشه و تزدیر کِشَد از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم حق بده حرف به تکفیر کِشَد قاسمت دید و به خود اَرزَق گفت مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد پسرِ رفته به بابا این است دومین حیدرِ زهرا این است گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است خواستن قدرِ دو عالم خوب است بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ شده در خواب و خیالم خوب است لحظه‌یِ ریخت و پاشَت آقا دیدنِ حیرتِ حاتم خوب است تا برای تو بِگریَم دلِ سیر از همه سال محرم خوب است نامِ ما را تو به زهرا دادی نظرت هست که دَرهم خوب است زائرانِ تو زیادند ، تو را... حرمی قَدِ دو عالم خوب است چشمهای تو چه دیدند ، بگو گیسویت از چه سفیدند ، بگو 🔸شاعر: _________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با تو خوشحالند در واقع پیمبر دوست ها چون علی شادند و مسرورند حیدر دوست ها شاعران از پارس می آیند ذیل طوطیان پشت لب های تو صف بستند، شکر دوست ها آن چنان لبریز حُسنی که شب میلاد تو آرزومند پسر هستند دختر دوست ها مژده ات را من به حاتم های طایی داده ام از ابازر های عالم، تا ابوذر دوست ها ماه هم گفته است از تو چونکه می گویند خوب دوستان از دوستان خود به دیگر دوست ها هرکسی با هرچه که دارد ، صدف با یک دهان سمت دریای تو در راهند، گوهر دوست ها محو بالای تو و ارباب سر خم می کنند بین مردم بیشتر سرو و صنوبر دوست ها موقع افطار می آیند با لب های خشک می رسند از راه این گونه برادر دوست ها کوچه و اشک من و درد تو،آری بیشتر گرد می آیند دور هم در آخر،دوست ها نیمه ی ماه مبارک، فاطمیه می شود اکثرا چونکه پسر هستند کوثر دوست ها اکثرا در را نمی کوبند در وقت وداع اکثرا از کوچه بیزارند مادر دوست ها اتفاقی هم اگر افتاد و مادر ضربه خورد با کسی چیزی نمی گویند خواهر دوست ها 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای سائلی که آمدی دِرهم بگیری از دست این خانه مبادا کم بگیری در روز میلادش اگر کیّس نباشی یک عمر باید بعد از آن ماتم بگیری باران الطاف کریم اهل بیت (ع) است هوشیار باش از این کرَم، نم نم بگیری عیسی‌دم ِ ذریّه‌ی پیغمبر (ص) آمد باید به یمنش غنچه‌ی مریم بگیری ابروی خود چرخاند سمت ما و دیدم مستی ِ خُم را می شود از خَم بگیری حالا به یادش گوشه‌ی این چشم باید جایی برای قطره‌ا‌ی شبنم بگیری... ای کاش روزی هم دلت، ای غم بگیرد! حیف است این آقا، تو را همدم بگیرد حیدر اگر سر در میان چاه می برد فرزند زهرا (س) تشت را محرم بگیرد تا آنسوی در، همسرش را بدرقه کرد با اینکه می‌دانسته رفته سم بگیرد فرقی ندارد! عهد با هرکس ببندد دستی که سمتش می رود محکم بگیرد آنقدر آقا و کریم و مهربان است ترسم که دست دشمنش را هم بگیرد 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کاش روزی هم بیاید عیدِ فطری در بقیع گنبد و گلدسته ات را، ما، چراغانی کنیم از گلاب و عنبر و اسپندِ صحنِ انقلاب صحنِ قدسِ مجتبی را هم خراسانی کنیم همچو شاهِ کربلا،آقا ضریحت سهمِ ماست شهرِ پیغمبر بُوَد باید که سلمانی کنیم در مضیفِ حضرتی اطعامِ شاهانه دهیم بهرِ نذریْ سوی تو فرزند قربانی کنیم مثلِ ایوانِ نجف ایوانْ طلا خواهیم ساخت کوری چشمِ سعودی ها چه نورانی کنیم ذکرِ لایومَ کَیومَک نقشِ کاشی ها شود چشمِ زوارُالحسن را نیز بارانی کنیم 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ✅ يا كريم آل الله ... این خانواده آینه های خدائی اند در انتهای جاده ی بي انتهائي اند خیل ملک مقابلشان سجده می کنند اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند هر کس که می رسد سر اطعام می برند فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز اینها همان مقدمه ی آشنائی اند صدها هزار مثل سلیمان در این حرم مشغول لحظه های شریف گدائی اند سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم همسایه قدیمی این خانواده ایم دست مرا بگير كه عاشق ترم كني سلمان خانواده ي پيغمبرم كني من در قنوت نيمه شبت دور ميزنم شايد مرا بگيري و انگشترم كني آن شاخه ي گلم كه به دست تو داده اند تا هركجا كه خواست دلت پرپرم كني من آمدم كه بين سحرهاي اشتياق بال مرا بگيري و خرج حرم كني بال و پر شكسته به دردم نميخورد انگار بهتر است كه خاكسترم كني روزي آب و سفره ي نان مني حسن ماهِ مباركِ رمضان مني حسن آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود در خانه ي فرشته هم آدم نميشود آقاي من بدون توسل به نام تو حالي براي توبه فراهم نميشود دست مرا بگير و به سمت خدا ببر چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود آرامش تو باعث طوفان كربلاست بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود تا كربلا رسيد صداي سكوت تو اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو اي ياكريم خسته چه كردند با پرت اين زهر ِ پر شراره چه آورده بر سرت از لحظه اي كه رنگ نگاهت كبود شد رنگي دگر نرفته مناجات خواهرت با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر اما كسي نخواند نمازي به پيكرت تابوت را نشانه گرفتند به تيرها آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين پر ميزند به سمت بقيع مطهرت تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ✅ یا حسن ادرکنی ... می نویسم جگر حیدر و زهرا آمد آفتاب سحر حیدر و زهرا آمد جلوه ای از هنر حیدر و زهرا آمد اولین تاج سر حیدر و زهرا آمد نیمۀ ماه خدا،قرص قمر پیدا شد روزه ام با رطب نام ((حسن جان)) وا شد چه جلال و جبروتی چه جمالی دارد گوشۀ لعل لبش وه که چه خالی دارد برترین سید دنیاست چه شالی دارد زینت دوش نبی سیر کمالی دارد مادرش فاطمه با خندۀ او می خندد دور بازوش علی حرز نجف می بندد کوری چشم حسودان چقدر ماه شده یوسف از دیدن او معتکف چاه شده نقش انگشتری اش ((عزة لله)) شده منکر صلح حسن کافر و گمراه شده تیغ صلحش همه را از نفس انداخته است پسر عاص چنین قافیه را باخته است عاشق از جلوۀ معشوق سخن می گوید از می و بوسه به پیمانه زدن می گوید یک نفر وقت مناجات به من می گوید: نیمه شب هر که ((الهی به حسن)) می گوید... ...از دل عرش به او فاطمه گوید((جانم)) شب وصل است و ((الهی به حسن)) می خوانم دست خالی نرود هرکه به او رو بزند نشده سائل او پرسه به هر کو بزند پیش او حاتم طایی است که زانو بزند یا حسن گوید و پیوسته دم از او بزند می نشاند همه را بر سر یک خوان نعیم چه می آید به حسن لفظ((کریم بن کریم)) در حدیث آمده که ((عقل مجسم)) حسن است نوۀ ارشد پیغمبر اکرم حسن است بازدم نام حسین بن علی ، دم حسن است حیدر بی مَثَل خط مقدم حسن است مجتبی در همه جا بازوی تدبیر علیست مرتضی شیر خداوند و حسن شیر علیست از لب او صد و ده کوزه عسل می ریزد آسمان پیش قدم هاش زحل می ریزد از سر و روی حسن واژۀ یل می ریزد به خدا کرک و پر اهل جمل می ریزد... ...اگر او در وسط معرکه پا بگذارد نیزه چرخاندن او وه که چه دیدن دارد بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد تیغ در دست حسن حل معما می کرد رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد روی لب های علی خنده شکوفا می کرد ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد سر بدزدید ... حسن نه ...ملک الموت آمد به علی رفته که تیغ سخنش برنده است مثل زهرا چقدر خطبۀ او کوبنده است این که در جنگ جمل زلزله ای افکنده است به گمانم دو سه تا قلعۀ خیبر کنده است رجزش ولوله ای در دل صحرا انداخت نیزۀ او شتر سرخ جمل را انداخت عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد قمر روی تو مهتاب عمل می آرد خم ابروی تو محراب عمل می آرد خاک پای تو زر ناب عمل می آرد روزها ذکر من این است و همه شب سخنم شیعۀ حیدر و مدیون امام حسنم هرچه داری بده در راه خدا می خواهم در مناجات سحر از تو تو را می خواهم بیشتر از همه توفیق غلامی خواهم از شما یک سفر کرب و بلا می خواهم گنبدی را به روی صحن و سرایت بزنیم دو سه تا پنجره فولاد برایت بزنیم 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شعر ولادت امام حسن علیه السلام من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم "روزها فکر من اینست و همه شب سخنم" چه شد از بین همه بنده کوی حسنم هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست زندگی را به تمنای تو خوش می دارم که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم ای که با آمدن توست ، علی بابا شد و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد که بگویند به لطف تو گدا دارا شد آبرو یافته از لطف و عطای حسنم پس عجب نیست بگویم که برای حسنم همه را باب حیات است حسین بن علی ناجی وقت ممات است حسین بن علی که در اوج درجات است حسین بن علی تا که کشتی نجات است حسین بن علی بادبان است در این کشتی امداد حسن نه ؛ بگو آب حسن ،موج حسن ،باد حسن نیست بالاتر ازین درد در عالم دردی بین مردان بنشینی و نباشد مردی و نفهمند تو را صلح چرا می کردی همه هستند کنارت و تو تنهاگردی صبر را برده ای از رو و تمامش کردی کربلا را تو به تدبیر قیامش کردی چه سکوتیست تو کردی که چنین فریاد است و به تدبیر تو بنیاد ستم بر باد است نام تو لرزه ی بر قامت استبداد است وارث قدرت مولایی تو اولاد است قاسمت روز دهم یک تنه غوغا می کرد کربلا مات شد و خیره تماشا می کرد خیره گشتند و به ماه تو حسد ورزیدند صد حرامی همه با نیزه گلت را چیدند گریه می کرد حسین و همگی خندیدند بعد ازان پای سرش یکسره می نوشیدند مرگ مشتاقی او دید و بسی کم آورد عسل روی گلش چهره او هم آورد جگرت سوخت ، کنارت تو برادر داری زینب اینجاست غمی نیست تو خواهر داری گرچه یک خاطره از کوچه و مادر داری بی وفایی و حسد از بر همسر داری لیک مهمان سر نیزه نگشته سر تو میزبان لبه ی تیغ نشد حنجر تو 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🌺🌺 دعای روز چهاردهم ماه رمضان 🌺🌺 بسم الله الرحمن الرحیم  اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.  ترجمه: خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها وآفات اى عزت دهنده مسلمانان 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
#امام_حسن پسر ارشد مادر به غرورت سوگند عاقبت در حرمت ذکر علی می گیرم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خانه وحی که عطر گل مریم دارد جلوه های علوی جذبه خاتم دارد خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد سفره هر سحرش بال ملک میخواهد سفره حضرت زهراست نمک میخواهد جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد گوئیا روح علی باز به تن آمده است باز اسفند بریزید حسن آمده است چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که در تماشای تو بودند تماشایی که همه مجنون شده از دیدن لیلایی که برده دل از علی و حضرت زهرایی که با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است یوسفان گرم تماشای شما مست شدند کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود نشود هرکه گدایت به جهنم... نشود که خدا بیرق خود را لب بامت زده است هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خادمان حرمت جن و ملک ، جبرائیل می کند حضرت خالق ز مقامت تجلیل گشته عرش از خم ابروی کمانت تشکیل کی کنم ماه جمال تو به یوسف تمثیل از خدا خواسته ام کلب درت باشم چون می شود کلب ز مهر تو به انسان تبدیل در کف تربت پاک تو به طف افتادم طف اشکم که ز هجر‌ تو به کف افتادم از خدا خواسته ام مرغ مهاجر باشم برترین قاصدک قرن معاصر باشم گر بنا هست که هجرت بنمایم از خود بهتر آنست به سوی تو مسافر باشم بال و پر باز کنم اذن زیارت گیرم در کنار حرم پاک تو زائر باشم گوشه چشمی بنما شمع مزار تو شوم بی امان گریه کنم ابر بهار تو شوم دانه اشکی بده تا از غمت آواز کنم تا که با سوز خودم ساز تو را ساز کنم گریه کن های تو از اهل بهشتند حسن باید این دفعه کمی اشک پس انداز کنم بگذارید که من تیر خلاصی بزنم روضه را از طرف تشت جگر باز کنم روی یک تشت .... جگر ریخت .... بمیرد زینب علقمه.... چشم قمر ریخت ... بمیرد زینب 🔸شاعر : ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini 
@shere_aeini یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این یک نور، ولی نور همه پنج‌تن است این یک روح، ولی روح علی در بدن است این زیبارخ و شورافکن و شیرین‌دهن است این ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این -این خلق عظیم است عظیم است عظیم است -فرزند کریم است کریم است کریم است گل‌بوسۀ احمد، گل بستان جمالش قرآن، ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش پیغمبر و زهرا و علی، محو جمالش شیری که به او فاطمه داده است، حلالش بالاتر از اوهام همه، اوج کمالش جاری ز کف او کرمِ احمد و آلش -این محشر کبراست بیایید ببینید -این یوسف زهراست بیایید ببینید خورشید، دمیده به شب تار مدینه گردیده چراغ دل بیدار مدینه روییده گل وحی ز دیوار مدینه خیل ملک آیند به دیدار مدینه ارواح رسولان شده زوار مدینه گردیده فلک غرق در انوار مدینه -تابد به سرِ دست محمّد، قمر امشب -تبریک بگویید!علی شد پدر امشب ای صبح الهی!اثرت باد مبارک ای بحر نبوت!گهرت باد مبارک ای باغ ولایت!ثمرت باد مبارک ای ماه خدایی!اثرت باد مبارک ای شمسۀ عصمت!قمرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک -ای حُسن فروشان!حسن آمد حسن آمد -با آمدنش جان محمّد به تن آمد این است که در پاسخ دشنام، دعا کرد این است که از دشمن بی‌شرم، حیا کرد این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد این است که از خلق، ستم دید و دعا کرد در صبر، همان کار علی- شیرخدا- کرد در صلح، همان معجزۀ کرب‌وبلا کرد -گر جنگ کند، صلح، حرام است حرام است -ور صلح کند، حکم قیام است قیام است از صلح حسن، دین خدا یافت سلامت این صلح، قیامی‌ست به معنای قیامت با آنکه همانند علی داشت شهامت هر ظلم که دید آن خلف پاک امامت تا حفظ شود دین خدا کرد کرامت چون کوه برافراشت به هر حادثه قامت -با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود -پیروزترین رهبر تاریخ، حسن بود او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت با صبر و رضا پرچم توحید بپا داشت در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت پیوسته ولایت به همه ارض و سما داشت ده سال، امامت به امام شهدا داشت در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت: -من کیستم؟ احیاگر قانون خدایم -بنیادگر واقعۀ کرب‌وبلایم من وارث شمشیر علی، رهبر صبرم من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم من روح شکیبایی در پیکر صبرم من وارث صبر پدر و مادر صبرم من صاحب فتح و ظفرِ لشکر صبرم من حیدر شمشیر و پیام‌آور صبرم -این صبر، همان صبر خدای ازلی بود -تفسیر کلام الله و شمشیر علی بود با آنکه بوَد بازوی من بازوی حیدر با آنکه مرا دست خدایی‌ست به پیکر این صبر بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر این صبر بوَد یک اُحد و خندق دیگر این صبر بوَد نهضتِ ثاراللهِ اکبر سوگند به اسلام و به قرآن و پیمبر -ما بیم ز بیداد معاویّه نداریم -حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست بر جان عدو هر نفس ما شرر ماست چون تیر برآید جگر ما سپر ماست در بحر بلا موج خطر همسفر ماست پیکار جمل نیز گواهِ دگر ماست هرگز نهراسیم، که حیدر پدر ماست -بازوی علی حیدر خیبر شکنم من -«میثم،»حسنم من حسنم من حسنم من 🔸شاعر : _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ناگهان آسمان بهاری شد عشق در کوچه ها جاری شد نور ماه مدینه را تا دید عرق شرم ماه جاری شد عطر شوق ملک چکید از عرش قطره قطره چه آبشاری شد آسمان غرق بوسه اش میکرد گونه هایش ستاره کاری شد آسمان خنده کرد و خانه وحی از غم روزگار، عاری شد روی پیشانی اش که چین افتاد خم ابروش ذوالفقاری شد چه صف کفر را به هم میریخت بر دل کفر، زخم کاری شد لحظه ها ماندگار و زیبا بود روزها مثل روزگاری شد . . . . . . که خدا قلب کعبه را وا کرد و جهان غرق بیقراری شد اسوه صبر بود و صلح و صفا او خداوند بردباری شد * زیر پایش خدا غزل می ریخت غزلی را که از ازل می ریخت آن امامی که تا سحر امشب روی لبهای من غزل می ریخت شب شعر مرا چه شیرین کرد بین هر واژه ای عسل می ریخت آن که در جیب کودکان یتیم قمر و زهره و ذحل می ریخت آن کریمی که در پیاله دهر هرچه میریخت لم یزل می ریخت از هر آن کوچه ای که رد می شد حسن یوسف در آن محل می ریخت تیغ خصمش ولی به وقت نبرد رنگ از چهره اجل می ریخت شتر سرخ را به خون غلطاند لرزه بر لشگرجمل می ریخت آن امامی که روز عاشورا از لب قاسمش عسل می ریخت * روی لبهایتان دعا دیدیم در نگاه تو ما خدا دیدیم ای کریمی که پشت خانه تو ملک لاهوت را گدا دیدیم بخدا لحظه لحظه لطف تو را تک تک ما تمام ما دیدیم ای مقامت در آسمان بهشت روی دوش نبی تو را دیدیم با تو ما در میان خوف و رجا جبر در اختیار را دیدیم صبر گاهی حماسه مرد است پشت صلح تو کربلا دیدیم . . . در نگاه تو یاس را عمری خسته در بین کوچه ها دیدیم 🔸شاعر : _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا که ذکر تو بجوشد دهن آمد به وجود از دم و بازدم تو سخن آمد به وجود بین ابروی تو پیوسته و بازو در هم موقع جنگ دو شمشیر زن آمد به وجود شاعران قبل تو بودند پریشان تک تک زلف تو باز شد و انجمن آمد به وجود بین این قدر محاسن،لب تو چونکه شکُفت یک گل سرخ میان چمن آمد به وجود جنگ آن رسم عرب بود ولی بعد از تو صلح بی واسطه و تن به تن آمد به وجود آستین تا شد و بازوی حسن پیدا شد آهن از کوره درآمد چُدن آمد به وجود ماه کامل شده ی حُسن بدون تردید نیمه ی ماه به شکل حسن آمد به وجود عزت حیدر و پیغمبر و زهرا و حسین غربت مشترک پنج تن آمد به وجود روضه ها نور تو گشتند و شدی روشن تر مثل خورشید که از سوختن آمد به وجود بسکه تیر از پی تیر آمده غیر از تن تو روی تابوت هم آخر کفن آمد به وجود 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشق منم ، رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر کجا که صحبت از اهل کرامت می‌شود ناخودآگاه از «کریم الله» صحبت می‌شود در ازل گفتند ، می‌خواهی که مداحش شوی ؟! چشم‌هایم برق زد ؛ گفتم اطاعت می‌شود با ثناگویش چه خواهد کرد ؟! وقتی از کرم ناسزاگوی درش هم غرق نعمت می‌شود کیست این شخص کریم الله ، غیر از «مجتبی» ؟ او که حتی خاکِ پایش نیز ، ثروت می‌شود ذره‌ای از کوهِ لطفش سهم این دنیا شده مابقی‌اش خرج ، در روز قیامت می‌شود این کرمخانه درش باز است ؛ دَقُّ‌الباب چیست ؟ اصلا اینجا در زدن رویای رعیت می‌شود عرضِ حاجت را ببر جایی به جز نزد کریم چونکه قبل از خواستن ، اینجا اجابت می‌شود می‌شود وابسته‌ی دست کریمش ؛ سائلش باز می‌آید ؛ اگر چه غرق مِکنت می‌شود غصه‌ها را می‌خورد تنها ؛ ولی وقت غذا ... سفره می‌اندازد و اهل شراکت می‌شود وقت طاعت در عبادت غرق ، مثل مرتضی در زمانِ جنگ ، کوهی از شجاعت می‌شود «جامِعُ الاَضداد» یعنی که کریمی دستگیر ... ناز شصتش در نبرد اسباب حیرت می‌شود گر چه یک دنیا گدا از سفره‌اش نان برده‌اند سهمش از دنیا مزاری غرق غربت می‌شود 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🌺🌺 دعای روز پانزدهم ماه رمضان 🌺🌺 بسم الله الرحمن الرحیم  اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.  ترجمه : خدایا روزى کن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى امان ترسناکان. 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
#امام_حسن نا امیدی نرود دست تهی از در او ای فقیران دلتان شاد کریم آمده است نکندفرق به وقت کرمش دشمن ودوست خانه هاتان  همه آباد کریم آمده است #مصطفی_صابرخراسانی 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini