eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.8هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار ایام فاطمیه با هشتگ های زیر در دسترس است سلام الله علیها سلام الله علیها
برای تبلیغات و ارسال شعر در کانال شعر آیینی زین پس با آیدی زیر در ارتباط باشید @Ad_shereaeini
گرگیج شیخ جسارت کننده به ساحت قدسی اهل بیت از امامت جمعه آزادشهر عزل شد ▪️نماینده ولی فقیه در گلستان، با توجه به حوادث ناگوار مربوط به نماز جمعه اهل سنت آزادشهر، طی حکمی مولوی نعمت‎الله مشعوف از اساتید حوزه علمیه گالیکش را به امامت جمعه اهل سنت آزادشهر منصوب کرد. @Shere_aeini
با آل علی در افتاد ...ور افتاد 🙏
در خورد به او به آسمان بویش رفت آتش به سرش رسید و گیسویش رفت من بودم و خواهر و برادرهایم دیدیم که مسمار به پهلویش رفت 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود ، حیدر داشت می سوخت 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @Shere_aeini
@shere_aeini تا بسوزد پردهٔ کعبه بسوزد بیت وحی کینه ، هیزم برد در پشت در بیت رسول زد ملک آرام این در را ، عمر هم با لگد نه فقط بر در که بر پهلوی زهرای بتول میخ هم از شرمساری محمد سرخ شد پیش آن بانو که در زهد و حیا در قله بود مالک فردوس فورا سمت انسیه دوید دید آنکس که شفاعت می کند در شعله بود چونکه می دانست یاغی جان حیدر ، فاطمه است در هجوم ظلم ، زهرا قصدِ از این حمله بود اوکه خاکی کرد چادر را نمی دانست که آبروی خاک هم این چادر پر وصله بود 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دنیا چه کرد با غزل عاشقانه‌ات حال و هوای مرثیه دارد، ترانه‌ات ای کوه غم که روی زمین راه می‌روی تابوت کیست نیمۀ شب روی شانه‌ات؟ غم شعله می‌کشد به بلندای آه تو آتش نشست بر در و دیوار خانه‌ات بگذار سر به سجده نهم، گریه سردهم بر ساحل بلند غم بی‌کرانه‌ات بی‌تو تمام شهر به بن‌بست می‌رسد بانو چقدر کرده دل من بهانه‌ات شلاق باد بسته نگاه پرنده را گم می‌شود مسیر تو و آشیانه‌ات دستاس چرخ می‌خورد و نوحه می‌کند با اشک‌های گندمی دانه ‌دانه‌ات... 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نمرودیان سرکش و اصحاب بولهب دامن زدند آتش خشم و نفاق را در سوخت ناگهان و جهان گریه‌اش گرفت تا خواست بازگو کند این اتفاق را در سوخت خانه سوخت زمین سوخت عرش سوخت غمناله های سوره کوثر شنیده شد وقتی که خون یاس زمین را دچارکرد پیراهن تمامی گل‌ها دریده شد ای ریسمان کفر که در فکر بیعتی حبل المتین علیست کجا می‌کشانی‌اش؟ او راز خلقت است فراموش کرده‌ای؟ ای بی خبر ز منزلت آسمانی‌اش بعد از تو چاه شاهد بغضی عظیم بود بعد از تو ماه در دل شب کوچه گرد شد مردی که بود هر نفسش شادی آفرین بعد از تو نخل از پس نخل آه و درد شد مادر چه قدر نام قشنگی برای توست بانو چه قدر لایق این اسم اعظمی حتی به بوریای تنش فکر کرده‌ای اصلا تو نوحه خوان عزای محرمی بی‌شک فدک مقابل چشم تو کوچک است وقتی خدا زده ست فلک را به نام تو هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام تو 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد کسی که میبرد نام تو را زیر زبان پنهان رمان آفرینش با علی جذاب شد اما تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمیکردند کمال مردها باشد میان دختران پنهان در اطراف رسول الله آگاهانه میدیدی چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان  همه دیدند حق تنهاست ، پهلوی تو زد فریاد صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان تو از قلب علی دلباز تر قبری نمیخواهی از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان  تو جان حیدری - یعنی دوتایی یک نفر هستید پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان پنهان بجز لاهوت هرجا دفن شد کوثر چنان باشد که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان   و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد بود شدی چون خون به رگها ، زیر جریان زمان پنهان  به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمیکردم اگر میشد تنت در قبر حتی با نشان پنهان... 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هی پیش کمال کوه از کاه بگو از راه خلیفه های گمراه بگو راضی نشده فاطمه از او ، حالا هی تو پس نامش رضی الله بگو 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini غبار فرش عزا و گدای زهرایم... همیشه سایه نشین عطای زهرایم. به فاطمیه قسم رزق ما ز سفره ی اوست که فاطمی ام و تحت لوای زهرایم صفای مجلس او را به خلد نفروشم جلا گرفته ی بزم عزای زهرایم.. مریض عشق ،طبیب و دوا نمیخواهد شفاگرفته ی دارالشفای زهرایم به درگهی که همه انبیا پناه برند دلم خوش است که گویم گدای زهرایم به بوی فاطمه شهر مدینه زنده بود کنار قبر نبی در هوای زهرایم صفا و شور محرم ز فاطمیه بود اگر محرمی ام از دعای زهرایم همیشه نغمه و شعر و شعارم این باشد غبار کوی علی ، خاک پای زهرایم 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini - زبانحال حضرت زهرا به امام حسن علیه السلام - می زنی با نگاه پر بغضت آتشِ سرد بر دلم پسرم گریه کم کن به خاطر مادر من که امروز بهترم پسرم -‌ به خدا خوب می شوم مادر بی قراری نکن عزیزدلم قول دادی که سِر نگه داری گریه زاری نکن عزیزدلم - مادرت مرده اینچنین شده ای؟ قلب تو نا امید می بینم من بمیرم...میان گیسویت چند تاری سپید می بینم - بگذر از کوچه و خیالاتش بگذر از آن شلوغیِ بسیار بگذر از آتش و در و هیزم بگذر از رد خون بر مسمار - هرچه بوده دگر گذشته حسن فقط این بر دلم عذاب شده که غریب است مرد این خانه که سلامش چه بی جواب شده - عهد بستیم..خاطرت مانده؟ که پدر بو ز ما جرا نبرد.. گریه کم کن..خدای ناکرده در دلش شک به کوچه ها نبرد - پسرم،جای من تو این شب ها شانه کن موی زینبین مرا نیمه شب ها ز یاد تو نرود تشنگیِ لب حسین مرا - 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا هرکجا مادر بفرماید گذر دارم حسین روضه را جارو زدم قلب‌ مرا جارو زدی حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین بشنود هرکس که میخواهد ز تو دورم کند مرگ بر من لحظه ای دست از تو بردارم حسین تو ته‌ گودال رفتی من شدم بالا نشین از تو دارم آبرویی هم‌ اگر دارم حسین چیزی از دستت نمیخواهم خجالت میکشم چون از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین کربلا سنگ ندارد همه جایش رَمل است این همه سنگ چرا دور و برت افتاده 🔸شاعر: ؟؟؟ __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عمری‌ست که زیر پرچم زهرائیم او مادر ماست، مَحرم زهرائیم از اول عمر در عزایش بودیم تا آخر عمر در غم زهرائیم در سن کمیم و قامت خم داریم ماتم‌زده‌ی قدّ خم زهرائیم یک‌عمر اگر برای او می‌گرئیم دلسوخته‌ی عمر کم زهرائیم ما با دوسه‌قطره اشک در روضه‌ی او آدم شده‌ایم، آدم زهرائیم برتر شده‌ایم از همه عالم تا یک ذرّه‌ی خاک قدم زهرائیم چون فاطمیه محرم فاطمه است پس گریه‌کن محرم زهرائیم 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سوز همیشه‌ی جگرم باش یا حسین من سینه می‌زنم سپرم باش یا حسین هر روز مادرم سر سجاده گفته است خیلی مراقب پسرم باش یا حسین در طول عمر جز تو پناهی نداشتم مثل گذشته‌ها پدرم باش یا حسین باشد قرار بعدی ما اربعین حرم مُهر قبولی گذرم باش یا حسین سربازهای لشكر یا زینب توأیم حرز مدافعان حرم باش یا حسین جان مرا بگیر حوالی قتلگاه این گونه آخرین خبرم باش یا حسین 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini غم که آوار می‌شود اِی وای درد بسیار می‌شود اِی وای خواب دُشوار می‌شود اِی وای سُرفه خونبار می‌شود اِی وای روضه تکرار می‌شود اِی وای غربتِ بی حَدَش به یادش هست هِق هقِ مُمتدَش به یادش هست پسرِ ارشدش به یادش هست قاتلی که زَدَش به یادش هست تا که بیدار می‌شود اِی وای کُن دعا که دِگَر زمین نَخورَد هیچ زن در گُذَر زمین نَخورَد لا اقل بی خبر زمین نَخورَد پیشِ چشمِ پسر زمین نَخورَد که چنین زار می‌شود اِی وای شهر صد رنگ بود و مادر بود نیَتِ چَنگ بود و مادر بود کوچه‌ای تَنگ بود و مادر بود هر طرف سنگ بود و مادر بود فصل آزار می‌شود اِی وای خواست پیشَش سپر شود که نشُد سدِ چندین نفر شود که نشُد مانعی در گُذَر شود که نشُد قَدِّ او بیشتر شود که نشُد حرفِ انظار می‌شود اِی وای وای از ازدحام و نامحرم آه بیت الحرام و نامحرم فاصله یک دو گام و نامحرم پا به ماهِ امام و نامحرم چشم خونبار می‌شود اِی وای کَمَرَش را گرفت برخیزَد پسرش را گرفت برخیزَد چادرش را گرفت برخیزَد تا سرش را گرفت برخیزَد همه جا تار می‌شود اِی وای از زمین خوردنش شکسته شده هفت جایِ تنش شکسته شده حسن از دیدنش شکسته شده هم علی هم زنش شکسته شده  وقتِ دیدار می‌شود ای وای با رُخِ خیس و چهره‌ی زردش پسرش تا به خانه آوردش صورتش را گرفته از مَردَش نه که سیلی دلیلِ سر دَردَش‌‌... سنگِ دیوار می‌شود ای وای 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جانی نمانده در تنت از بس گریستی هم بین بستری و هم انگار نیستی این بار چندم است به دیوار رو زدی تا حیدرت به در نرسیده بایستی این رخت چیست رج به رجش آه میکشی مادر به فکر روز مبادای کیستی؟ پیراهنت ز فرط تقلا به خون نشست تا نخ برای پیرهن کهنه ریستی زینب ببیند آتش اگر، گریه می‌کند مادر چرا تو آب که دیدی گریستی؟ 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اشعار ایام فاطمیه با هشتگ های زیر در دسترس است سلام الله علیها سلام الله علیها
به مناسبت سالگرد شهادت @shere_aeini هست نامت تا ابد در ذهن ایران جاودان دوستت داریم و یارت میشویم از عمق جان با دلی آکنده از عشق و امیدی بیکران باز هم عرض سلامی خدمت سردارمان حالمان بد نیست! امّا نیست خیلی خوب هم حاج قاسم رفتی و بسیار شد ظلم و ستم ننگ بر ذات خرابش! مرگ بر نامش مدام با وقاحت کرد در حقّت جنایت را تمام میشود تنها به دستِ مرگ، رفع اتهام در هراس افتاده جانِ قاتلت از انتقام خوب میداند که جانش نیست دیگر در امان سخت ترسیده است از تولیدِ موشک هایمان منتظر بودی و گفتی غیر از این دلخواه نیست وای بر آنکه از این دلدادگی آگاه نیست شک ندارم هر که شد همراهِ تو گمراه نیست تا تماشای امام عصر(عج) خیلی راه نیست خونِ تو برداشت تا حدّی موانع از ظهور روز فتح قدس نزدیک است! چشم فتنه کور مانده در گوشش صدایت، غرقِ آهنگت شده محو اخلاص تو و ایمانِ یکرنگت شده مرد بودی! بیقرار شیوۂ جنگت شده سوریه گمکرده دارد سخت دلتنگت شده حُمص می بوسد پیاپی ردّ پاهای تو را اشک می ریزد!...نمیگیرد کسی جای تو را داغ دید و بعد تو درگیر قیل و قال شد از غم تو گریه کرد و ملتی بدحال شد رهبرم تنها شد و در جانمان جنجال شد بیقراری های ما از داغ تو یکسال شد حاجت ما والسلام نیست در قاموس ما بهتر از این حسن ختام بال پرواز تو را داد و زدی بر آسمان نفس را کشتی و دل دادی به عشقی بی نشان این چه سرّی بود که در سیرۂ تو شد نهان یادبودت میشود با فاطمیّه همزمان سال ها رزق شهادت را میان هر دعا خواستی از مادر سادات بین روضه ها فتنه شعله ور شد و دور و برت آتش گرفت سوختی! پرپر زدی، بال و پرت آتش گرفت ذکر یازهرا(س) گرفتی معبرت آتش گرفت اینچنین شد که شبانه پیکرت آتش گرفت شد اجابت حاجتت، گفتی: سلام ارباب من بر زمین، با پیکری غرق به خون، دور از وطن اشکمان جاریست از داغ تو؛ بی رنگ و ریا بعد تو ماندیم در آشوب این دنیا رها رفتی و ما را سپردی دست انواع بلا بسته شد بعد از تو ای سردار؛ راه کربلا خون دل خوردیم! تا آن لحظه های آخرین ناممان امسال شد: جامانده های اربعین میشود شب های جمعه داغ تو جانسوزتر کربلایی میشویم از نام تو با چشم تر تو فقط از حال هجران دیده ها داری خبر غبطه بر حال شهیدان میخوریم و هر سحر- -میرساندی کاش با تعظیم و عرض احترام محضر اربابمان از جانب ما یک سلام سیدالعطشان بگو! داغ لبالب را بیین در کنار آب دریا خشکی لب را ببین گریه کن سردار! جسم نامرتب را بیین نیزه باران شد تن ارباب! زینب(س) را ببین خوب فهمیدی غمش را در حرم با حالِ زار مانده اشکت در غروبِ زینبیه یادگار! 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
به مناسبت سالگرد شهادت @shere_aeini زمین نخورده عَلَم بعدِ تو عَلَم باقی ست ستونِ خیمه نیفتاده، این حرم باقی ست خرابِ باده ی عشقیم و یک به یک مستیم همیشه پای همین بیرق و عَلَم هستیم شبیهِ حضرتِ زینب دلاور و شیریم و انتقامِ تو را از یزید ، می گیریم گمان مکُن که اگر رفته ای علی تنهاست نگاه بانِ درِ این حرم خودِ زهراست نگاهِ ما همه بَر دلبرِ خراسانی ست تمامِ بیشه پُر از بَبر و شیرِ ایرانی ست و ضربِ سیلیِ ما ابتدای ویرانی ست و نامِ ما پس از این قاسمِ سلیمانی ست قسم به عشق که نامش همیشه پا بر جاست نرفته قاسم ما ، او هنوز هم ، اینجاست... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
به مناسبت سالگرد شهادت @shere_aeini نامِ تو نُقلِ هر دهان شده است چون ، تو بسیار مهربان بودی تو برای کسی که مشکل داشت همچو یک ابر ، سایبان بودی خُلق و خوی تورا که هرکس دید عاشقِ تو شده ست بی کم و کاست جسمِ تو با زمینیان بوده روحِ گسترده‌ تو پیشِ خداست مثل شب های دیگرِ هرماه خواب بودیم و تو ولی بیدار روحَت انگار باخبر بوده تشنه بودی برای این دیدار... ساعت یک ، در آن شبِ جمعه روحِ سردار جاودانی شد صبح جمعه اواسط دی ماه خبر آمد که آسمانی شد بعد از او خیره ام به تصویرش دلِ من شد اسیرِ لبخندش رهبرم گفت آن شبِ جمعه شهدا در بغل گرفتَندش دستِ روی چمن گواهی داد جسمِ سردار اربا اربا شد تا تنش را میانِ خون دیدم سفره‌ی روضه دلم وا شد دست هایش شبیه سقا بود کُل جسمش مشابهِ اکبر سرِ او غرقِ خون شبیهِ حسین دفنِ او هم شبانه چون مادر خونِ سردار اولِ راه است بینِ دستانمان بود سجّیل قدس آزاد میشود قطعا البته بعدِ حذفِ اسرائیل شیعه خسته نمیشود هرگز بهرِ امرِ ولی چو سربازیم در مدینه برای شاهِ جمل گنبد و بارگاه میسازیم حاج قاسم دعایمان کن تا ما شبیه تو روسفید شویم کربلا زیر قبّه‌ی ارباب تو طلب کن که ما شهید شویم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
به مناسبت سالگرد شهادت @shere_aeini شعری برای سردارشهید سلیمانی و سردار قاآنی سلام بر تن بی سر سلام بر سردار که گشت مثل اباالفضل مختصر سردار درست مثل علی چون شهید شد مالک گذاشت رهبر ما دست بر کمر سردار برای رهبر خورد خون دل سرباز برای کشور خود داد دست و سر سردار برای اهل حرم بود جان به لب سقا برای اهل حرم گشت خون جگر سردار تمام شام و یمن را دویده بود این مرد برای مکتب خود بود در به در سردار میان معرکه ها تیغ تیز در دستش به مثل بدر و احد کرد کَرّ و فَرّ سردار علی شده ست به لیل المبیت در بستر به سان شیر ژیان در دل خطر سردار چه عاشقانه به پای حبیب خود سر داد چه عارفانه نمود عزم این سفر سردار زمین که جای شما نیست مرد نورانی فرشته بودی و گشتی فرشته تر سردار فرشته ها به در آئید و میهمان ببرید شهید خسته ی مارا به آسمان ببرید سبد سبد گل خوشبو و تازه ی قمصر به روی شانه بگیرید و ارمغان ببرید برای عرض ارادت عزیز زهرا را "به خاک بوسی آن قبر بی نشان ببرید" عزیز خسته و مجروح و زخمی مارا به دیده بوسی یاران مهربان ببرید □ کسی به طاعت و تقوی و سیرت مالک کسی به عمق نگاه و بصیرت مالک کسی به مردی مقداد و طاعت عمار به فتنه ها و حوادث شجاعت عمار کسی که یار ولی بود در زمانه ی خاص در آن حضور عوام و درآن سکوت خواص کسی به زهد ابوذر به هیبت سلمان کسی به روز دهم چون زهیر در میدان چو شیر شرزه به شام و به غزه و لبنان چو ذوالفقار برهنه میانه ی میدان برای لشکر قرآن کیان ایرانی نموده است برای عدو رجز خوانی بساط روضه فراهم شده ست مادر جان که فاطمیه محرم شده است مادر جان دریغ و درد که آن ماه مهربان افتاد به قلب زخمی صاحب زمان تکان افتاد اگر غلط نکنم ماه در خسوف افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان افتاد میان عرش علی دست بر کمر بنهاد خروش و ولوله در هفت آسمان افتاد دریغ و درد که الشمر جالس صدره خبر رسیده که بانوی قد کمان افتاد خبر رسیده که سردار اربا اربا شد کنارش عمه سادات آن زمان افتاد فغان و آه و مصیبت که رهبر مظلوم خبر که همین شنیده ست بی امان افتاد ورق ورق همه آیات سرمدی بوده ست ورق ورق گل سرخ محمدی بوده ست بگو به لشکر صهیون جنود شیطانی سزای کار شما نیست جز پشیمانی به هوش باش که ایران شده ست بارانی هوای کشور ما گشته است طوفانی هزار تیغ برهنه چو ذوالفقار علی هزار مرد دلاور گره به پیشانی به انتظار شمایند و انتقامی سخت نشسته است جهان در سکوت و حیرانی هزار شکر که آن سید خراسانی علم گذاشته بر روی دوش قاآنی ز نسل رستم دستان و پوریای ولی چه رستمی و چه شیر افکنی چه دستانی کسی به وقت رشادت چنان ابومهدی به گاه خوف و خطر او همان سلیمانی همان شجاعت و بی باکی همان هیبت همان دلیری و شیری به سبک ایرانی همان نگاه و همان بینش و همان تدبیر همان طنین و کلام و همان خروشانی درست مثل تمام سپاهیان خاکی به سیل و زلزله و روزهای ویرانی همان دعای کمیل و زیارت وارث همان فضیلت و تقوا و حال روحانی همان دعا و مناجات و روضه ی مادر همان خلوص و همان اشک های پنهانی بساط روضه فراهم شده ست مادر جان بساط گریه در این سطر های پایانی دوباره روضه ی مادر دوباره آن مسمار دوباره ضربت سیلی و دست بر دیوار دلم به حال علی سوخته ست مادر جان که چشم خویش به در دوخته ست مادر جان همیشه روضه ی مادر برایمان سخت است سرودن از غم بانوی قد کمان سخت است قبول کن که پری در هوایتان بزنیم اجازه مان بده مادر صدایتان بزنیم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini