eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اسلام چون کودکی بود در اول راه مانده مانند ماهی هلالی در اول ماه مانده خورشید امادرآمد با ماه بر منبر آمد امروز اگر ماه کامل بر بام درگاه مانده ظهر است و آن آبگیرش آری غدیر است و شیرش دیگر چه باک است اگر دشت در مکر روباه مانده گشتیم و جز او ندیدیم گشتیم و دیگر نگردید غیر از علی هیچ کس نیست تا این زمان شاه مانده از دشمنانش نمانده است غیر از تباهیّ و از او هذا علیٌ کنار من کنتُ مولاه مانده هم عادِ عاداه خوانده هم والِ والاه دیده هرکس که بیراه رفت و هر کس به دلخواه مانده ایراد کوتاهی ماست تقصیر گمراهی ماست خرما اگر بر نخیل و دستی که کوتاه مانده ما آسمان را ندیدیم تنها سلونی شنیدیم از کوه بالا نرفتیم از ما فقط کاه مانده بسم اللهِ حمد تا ناس قدر است و ما قدرنشناس گوشی نماند و صدایش عمریست در چاه مانده عصر از غدیرش گذشتیم شب شد به چاهش کشیدیم زآن شب نمانده است چاهی زآن شب فقط آه مانده 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رها کن غم صورت ظاهری را قبا کی بپوشاند این لاغری را ؟! به کهنه لباست بسازی ، خدایت نصیبت کند سُندُس و عَبقَری را نه هر کس که بالا رود ، گشت بالا نه هر منبر ارزش دهد منبری را به سجده سر از سِرّ حق دربیاری به پستی نهاده خدا مهتری را به گردن بیانداز طوق خدا را همان ذات از عیب و پستی ، بری را به باطن چه داری ؟ که فردای محشر نخواهد خرید از تو بازیگری را خودت را سبک کن ز دنیا ، که مرگت بگیرد ز تو آنچه که میبری را "تَخَفّف" اگر قصد داری که "تَلحَق" بنازم پر و بال این بی پری را عمل در قیامت به تو بازگردد به دقّت ببین آنچه که میخری را سرت عاقبت خاک راه است اینجا برون کن ز سر خوی خیره سری را سرت را فقط خاک پای علی کن که آنجا ببینی فقط سروری را غلام علی هر که شد میتواند به زیر آورد چرخ نیلوفری را قلم میزنم در ثنایش مگر که به جا آورم شیوه ی چاکری را بگیرم دوات از خود آب کوثر قلم سازم اینبار بال پری را قلم بشکند زیر بار جمالش چسان گویم آن صولت حیدری را؟! نباشد توان سخن پیش نطقش نه فردوسی و سعدی و انوری را فقط دل به مهر علی داده و بس نخواهیم غیر از علی ، دیگری را مجو از خسان ، حُبّ شاه ولا را که گوهر خوش آید فقط گوهری را به اعجاز قرآن تو را میشناسم کجا التفاتی کنم ساحری را ؟! وزیر است هارون فقط بعد موسی نخواهیم گوساله ی سامری را شده طالب حُسنِ تو ماه و انجم مکن رد ز دکّان خود مشتری را به خطبه لبی تر نما تا خطیبان بفهمند معنای نازک تری را به جز تو که مصداق والصابرون ی که داد آبرو معنی صابری را ؟! قسیم جزا و ثوابی به محشر خدا داده در دست تو داوری را بکش ذوالفقار و بفهمان به دشمن تفاوت بُوَد سحر و پیغمبری را من از تو طلب دارم آقا خودت را مکن سدّ راه من انگشتری را مگر اشک ما دست ما را بگیرد مگیر از دو چشمان ما این تری را گناهان من سد راهم شد آخر بیا برکن این قلعه ی خیبری را غرض ، گفتن از مدح مولاست ما را وگرنه نمیخواستم شاعری را 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سرِّ تقدیر جهان دست تو را بوسید اوَّل نور باقی ماند اگر روی شما را دید اول سازهٔ هستی محیایِ بنا گردید اما آجرِ کاشانه ات را حق روی هم چید اول کهنه ساغرها هم دیدند که بعد از تولد بادهٔ نام تو در پیمانه می جوشید اول آدم آمد از بهشت و بود دلتنگ صدایی در زمین از پیک معبود از شما پرسید اول آدم آمد بر زمین و دید در صف هست آخر کهکشان را دید بر دور تو می چرخید اول صبحِ چشمان توعالم را نمایان کرد ، بی شک خورد نور روی تو بر چهرهٔ خورشید اول خسته از آلودگی ها خویش را آسوده می خواست رفت باران رفت باران درنجف بارید اول ما کجا ، هفت آسمان تصدیق کرده رتبه ات را ای که در نطق نبی از منظر تائید اول در شروع جنگ ها بهر دفاعِ از پیمبر جز شما آقا که رخت رزم را پوشید اول؟ پیشِ لشگر تا نگاه انداختی بر قبضهٔ خود چشمِ عزرائیل با خشم تو می ترسید اول وصلهٔ ناجور چسباندند بر نام خلیفه از نگاه ما تویی ای شاه ، بی تردید اول چونکه بالا برد دستت را نبی ، دیدی علی جان در میان هر دو عالم فاطمه خندید اول 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نامش چکید از لب ما و شراب شد مهرش نشست بر دل ما و ثواب شد مقصود بود خاک قدم های او شدن از این جهت وجود بشر از تراب شد کعبه برای خویش پی قبله گاه بود ایوان طلای شهر نجف انتخاب شد گفتیم ما چگونه بهای جنان دهیم؟ گفتند با محبت حیدر حساب شد چشمش چو بسته گشت شب تیره خلق شد چشمش چو باز گشت عیان آفتاب شد چون زاده گشت حضرت حیدر درون آن سجده به سمت بیت خداوند باب شد یا عالی به حق علی روی لب نشست اینگونه زود اگر که دعا مستجاب شد عنوان پادشاه برای علی کم است وقتی غلام خانه اش عالیجناب شد 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جبریل شنید از تو برای خبر آمد پر سوخت و پر ریخت و بی بال و پر آمد می خواست بگوید که خدا داخل کعبه است دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد ای عشق بفرما قدمت روی سر ما خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم میخانه از اطراف ضریح تو برآمد با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم از جای لبم خوشه انگور درآمد محراب به محراب پی قبله دویدم ایوان طلاکوب توام در نظر آمد میخواستم از مدح تو چیزی بنویسم یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد آیات خدا را همه در شور تو دیدم هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پرهای جبرئیل، سراسر به هم رسید وحیِ خدا و ساقیِ کوثر به هم رسید روی جهاز رفته و إبلاغ شد شروع سرشانهٔ پیمبر(ص‌) و حیدر(ع) به هم رسید تاریخ ایستاد و خبر داد اینچنین: دست علی(ع) و دست پیمبر(ص‌) به هم رسید از هم چه دلبری که نکردند در غدیر عطرِ خوش ِ دو شافع محشر به هم رسید تا اینکه جای شبهه نمانَد! بدونِ مکث... دستانشان هر آینه بهتر به هم رسید «مَن کُنتُ» گفت و شدولی الله مرتضی(ع) وقتی که دستهایِ دو یاور به هم رسید مثل قدیم جادهٔ نهج البلاغه و- -قرآن چه عاشقانه برابر به هم رسید هم آیهٔ ولایتِ مطلق نزول کرد هم دستِ دو وصیّ و برادر به هم رسید دیدند با دو چشم؛ که حیدر خلیفه شد دیدند دستشان چه مکرر به هم رسید لحظاتِ نابِ عقد اخوّت رسیده بود دستان گرم ِ مالک و قنبر به هم رسید! 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد ازل را تا ابد را  نقطه چین در نقطه چین دارد میان قبضه‌ی خود اولین تا آخرین دارد هزاران آسمان در آسمان  دور از زمین دارد خدا هم  بی‌نهایت بیش از آن هم بیش از این دارد ولی تنها در عالم یک اميرالمؤمنين دارد همیشه جامع الاضداد جمع نار و نور است او که نزدیک از رگِ گردن و از اندیشه دور است او شگفت است و شِگَرف است و شکوهی پُر غرور است او که‌است او؟  کس نمی داند زِ بس صَعب‌ُالعبور است او خدایی خلقت مولا  خدایا آفرین دارد که عالم یک خدا و یک اميرالمؤمنين دارد نه مدحی گفته‌اند از او نه شعری شاعران حتی که مدح مرتضی آری نیاید در بیان حتی اگر از شعر پُر گردد همه هفت آسمان حتی نباشد قدرِ گَردی محضرِ آن بی کران حتی نجف اینجاست  پس قلبِ جهانها را زمین دارد که این منظومه تنها یک اميرالمؤمنين دارد علی ای شیرِ شیرافکن علی ای سیلِ بنیانکن علی ای رودِ بی پایان علی ای سدِ روئین تن علی یعنی رجزهای سلحشورانِ مردافکن علی یعنی نمی‌دانم  قلم لال و زبان الکن "کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد" بهشت ارزانیِ آنکه  اميرالمؤمنين دارد قسم بر تیغِ مرحب کُش به رزمش مرحبا گفتند همینکه عبدُوَد اُفتاد یکسر لافتی  گفتند ملائک وقتِ میدانش زِ تفریح خدا گفتند رها کردند عرش و گِردِ او یا مرتضی گفتند رسول‌الله می‌بیند دلیری اینچنین دارد چه غم از آنهمه لشگر ، اميرالمؤمنين دارد میان رزم می‌بینی که تنها مرتضی می‌ماند چنان یک دشت رَم می‌کرد تنها ردِ پا می‌ماند علی  آنگونه رد می‌شد که از هرکس دوتا می‌ماند علی آنگونه رد می‌شد که عزرائیل جا می‌ماند خدا در عرش تصویرِ علی را رویِ زین دارد پیمبر بوسه بر تیغِ  اميرالمؤمنين دارد به روی منبری رفت از بزرگ و پست بالاتر نشان می‌داد با دستش کسی که است بالاتر پیمبر گفت علی این است ازآنچه هست بالاتر از این دستی که رو کردم نباشد دست بالاتر محمد گفت  بعد از من جهان حَبل‌ُالمَتین دارد خدا را شُکر این اُمَّت اميرالمؤمنين دارد زمین را گوئیا در دستهای آسمان می‌داد خودِ او اَشهَدُاَنَّ‌علی  را در اذان می‌داد یدالله است این دستی که پیغمبر  تکان می‌داد علی را هِی نشان می‌داد  علی را هِی نشان می‌داد خدا بر فاطمه تبریک از عرشِ برین دارد خوشا بر خانه‌ی زهرا اميرالمؤمنين دارد خدا آیه به آیه با همین قرآن علی گوید نجف عمریست جبرائیل در ایوان علی گوید نفس پشت نفس تا هست زهرا ، جان علی گوید خراسان در خراسان هر تپش ایران علی گوید چنین نعمت هزاران بار سجده با جبین دارد خدا را شُکر خاکِ ما اميرالمؤمنين دارد اگرچه ما نبودیم ای غدیر آنجا علی گفتیم قسم بر مرتضی پیش محمد یاعلی گفتیم علی گفتیم  و می‌گوئیم و با دنیا علی گفتیم که با مولا علی گفتیم و با زهرا علی گفتیم کسی با او بوَد که دردِ مردم  دردِ دین دارد همیشه پیرِ ما حرز اميرالمؤمنين دارد هلا ای مرکب طفلان کمی هم استراحت کن نه جارو کش ، نه نانی پَز فقط بنشین و صحبت کن کنار این جُزامی‌ها دل از اندوه راحت کن یتیمان چشم بر راهت   بکش دستی محبت کن بمیرم مردِ تنها   روی پیشانیت چین دارد چرا دنیا زِ یادش رفت اميرالمؤمنين دارد چه شد با عهدِ پیغمبر که بعد از او زمین اُفتاد مدینه دید مولا را که با زانو زمین اُفتاد علی فهمید در کوچه چرا بانو زمین اُفتاد همینکه در به پهلو خورد با پهلو زمین اُفتاد مدینه از چه کین دارد مدینه لاله‌چین دارد فقط زهراست گویا که اميرالمؤمنين دارد 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست لایق ترین خلیفه ی عالم امیر ماست گیرم که دیگران همه سویی دگر روند راه علی عالی اعلا مسیر ماست راهی که می رسد به حقیقت به عاشقی راه امام منتخب بی نظیر ماست خاکیم ،خاک مقدم پر فیض بوتراب در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست در فکر چیست سنی کج فهم حق ستیز روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست خندق علی و بدر علی و احد علی فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست نورش فروغ روشن شبهای کائنات یادش شروع رویش گل در کویر ماست تا عالمی به نام علی آشنا شود نامش مدام ذکر صغیر و کبیرر ماست 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا می خواست محبوبش امیر المومنین باشد برای حلقه ی هستی علی نقش نگین باشد به دستانش سپرد آن روز فانوس هدایت را که در تاریکی شكها على نور اليقين باشد فضائل جمع در ذات على بوده است از آغاز فضیلت فخر آن دارد که با ذاتش عجین باشد بپرس از راویان؛ از باد؛ از باران که غیر از او کسی دیده امیری با یتیمی هم نشین باشد؟ چه عیدی.. که در آن اتمام نعمت بر بشر آمد چه روزی بهتر از آن که در آن اکمال دین باشد سفارش کرد پیغمبر که راه این است و جز این نیست مبادا راهتان مردم مسیری غیر از این باشد سفارش کرد پیغمبر که از امروز ای مردم علی بن ابی طالب امیر المومنین باشد ... 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر ز پا افتاده ای را ، دست یاری میدهی بی‌قراری های هر دل را قراری میدهی دل ، اگر عشقت نباشد،مشت خاکی بیش نیست این تو هستی که به این دلها عیاری میدهی ای که روزی میخورد کل زمین از یمن تو شوق باران را تو بر ابر بهاری میدهی روی پاهای خودش می ایستد سخت و سترگ تا به کوه از خاک پای خود غباری میدهی باز عزراییل در بین فدایی های تو بانگ سر داده که (اذن جان نثاری میدهی؟) از نگهبانان زندان وصف تو باید شنید هرزن بدکاره را چون بند و باری میدهی من بدهکار توام اما نمی آری به روم ای که نان سفره ام را هم تو داری میدهی 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد نهمین گوهر دین چشم به عالم بگشود وارث کهف حصین چشم به عالم بگشود صف کشیدند گداها که کریم آمده است صاحب سفره ی احسان عظیم آمده است از همه زندگی ام عشق فقط حاصل شد عشق حرفی است که از کنج لَبش نازل شد به قسم هاي خداوند ، به قرآن كريم ترسی از فقر ندارند گدايانِ كريم السّلام ای همه ی دار و ندارِ دل ما حضرت نور ! نگاه تو همه حاصل ما ای که در هر دو جهان بر همه فریاد رسی دست خالی نرود از درِ تو هیچکسی نام تو در خور تو باشد و در تقدیرت سیرتت فاطمی و فاطمه در تصویرت لطفِ بی حَدِّ تو در بَند کِشَد انسان را پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را هر کجا هم بروم سائل این درگاهم از تو اذن حرم کرب و بلا می خواهم کَرَمت جلوه ای از بارش باران دارد سفره ی ما ز کرم خانه ی تو نان دارد لال در محضر تو بودنِ ما ، وصف شماست ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست دست از عشق محال است که ما برداریم عشقِ خاک قَدَمَت بود ، اگر سر داریم می نویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات به جمال و به جلال و به خصالت صلوات خاندانت ز ازل منشأ نورند همه منکران تو یقیناً همه کورند همه ای به فرمان خدا هفت فلک را بانی چه بگویم که تو حالِ همه را می دانی هر چه گوییم همه شعر و محبت باشد همگی زمزمه ای بهرِ ارادت باشد کمترین سایه ی یک سایه ی تو "خورشید" است دلم از شوق نسیم تو به سان بید است ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد ... 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قبله شد تنظیم با قبله نمایت هفت بار کعبه میگردد به دور خاک پایت هفت بار برده دل از حضرت داوود هر صبح و غروب آیه هایِ صوتِ قرآنِ صدایت هفت بار باز شد از حاجتش فوراً گره تا با وضو گفت «یا باب الحوائج» را گدایت هفت بار گفت «یا موسی بن جعفر(ع)» اولِ هر کظم غیظ دور شد از شرّ شیطان با دعایت هفت بار هفت بارِ «تو» برابر هست با هفتاد سال پس نگاهی کن به این «بد» با عنایت هفت بار هر کسی دارد برای عشقبازی شیوه ای من که می میرم به تنهایی برایت هفت بار روزهایی را که احساس کسالت میکنم میخورم از نُقلِ در مشکل گشایت هفت بار چشم تو دارالشّفای شهره ای در عالم است میدهد بر مرده جان چونکه دوایت هفت بار زائرت شد در حقیقت حاجیِ بیت الحرام با طوافِ کعبهٔ صحن و سرایت هفت بار سائل آمد کاظمین و ماند و دیگر برنگشت تا قدم زد بارِ اول در هوایت هفت بار میروم مشهد به پابوس ِ علی-موسی الرضا(ع) در طیِ یکسال آینده به جایت هفت بار! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روز نخست مُشتِ غباری فرشته‌ها بُردند با نسیمِ بهاری فرشته‌ها قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشته‌ها قدری هم از گلاب دیاری فرشته‌ها برداشتند و آب و گل ما درست شد گفتند یاعلی و دل ما درست شد سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه سوگند بر ترنم فردای فاطمه ما را بیافرید مسیحای فاطمه با معجزات حضرت موسایِ فاطمه شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم از خشتهای خانه‌ی موسی‌بن جعفریم رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است خورشیدی از فراز اُفقها  رسیده  است از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است این نو رسیده  فاطمه را نورِ دیده است از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است ای هفت هفته‌های دلم هفتمین امام ای هفت‌سینِ لطف و کرم هفتمین امام هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست گرچه در از دحام گدایان این درم عمری گدای سفره‌ی موسی‌بن جعفرم واکرده است هر گره‌ام را برابرم نان و  پنیر و سبزیِ  نذریِ مادرم بر دست ما عنایتِ بالحوائج است با ما همیشه برکت باب الحوائج است 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برای دسترسی به بیش از ۳ هزار قطعه شعر سال های گذشته روی های زیر کلیک کنید ( بعد از کلیک بر روی هر هشتگ با بالا و پایین کردن فلش های پایین صفحه اشعار را مشاهده کنید ) 👇👇 🏴 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار 🏴 اشعار ✅ اشعار 🏴 اشعار اشعار جدید بزودی بارگزاری می شود 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با ذکر یاحسین دمادم گریستم یک سال در فراقِ محرّم ‌گریستم با گریه بر تو ، توبه آدم قبول شد من هم شبیه حضرت آدم گریستم بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبت تو کم گریستم شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد هم بر سرم ‌زدم ز غمت ، هم گریستم مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "ای اجل صبر نما تا به محرم برسم" تا دگر بار به غمخانه و ماتم برسم عطری از کوی حسین باد صبا آورده بر دل راه زدم تا که به پرچم برسم غم او چون به دل افتد همه هستی ببرد کاش می شد که به این سیل دمادم برسم از غمش کار جهان درهم و من می خواهم تا به این شورش پیوسته عالم برسم چون گدایت شده ام فخر دو عالم این است بر سر خوان غم و روزی اعظم برسم گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت مجلس سوگ تو را کاش که هر دم برسم گوشه ای مادح پیر از سر غم می خواند می ‌شود بار دگر تا به محرم برسم؟  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بودست از ازل به تنم رخت ماتمت تا روز حشر سينه زنم زير پرچمت ذكر "حسين"، روز و شب و ماه و سال ماست ما زنده ايم با دم عيسى بن مريمت از تو سرودن آبروی شاعران توست مداح گشته پیر ز سنگینی غمت عالَم چکیده ای ز یَم کربلای توست دریای اشک عالمیان هست از نمَت مردانِ جنگ، از علَمت چشم میزنند شیران فراری اند ز خطّ مقدّمت تاریخ هرچه دیده مصیبت به عمر خویش بازیچه ایست پیش عزای محرّمت  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه هیئتی ست تو را زیر این کبود مسقف که ماه هم شده با قد خم به روضه مشرف اقامه ی غم تو بندِ ماه نیست که عمری شده ست کعبه به پوشیدن سیاه مکلف فدای ماتم نام حسینِ در پس تکرار هرآنچه شعر مقفی، هرآنچه شعر مردف "تو را بخاطر دِرهم چه دَرهمت"...چه بگویم که بیت بیت مرا سوخت این جناسِ محرف میان روضه به یاد رباب و داغ تو هرشب به سینه میزنم و میرود قرار من از کف دعای خیر تو پشت تمام گریه کنان است فإنّ رحمةَ رَبّی لِمَن بکی لک فی الطّف  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟ یا که از حال خراب من خبر داری حسین؟ کام تلخی دارم از بس که اسیرم سیدی برمذاق تلخ من شهد شکر داری حسین گرچه قلبم را گرفته هرکس و هرناکسی گاه گاهی از دل زارم گذر داری حسین روضه هایت حال و روزم را دگرگون می کند داغ جانکاهی تو در بین جگر داری حسین لحظه مردن سرم را روی دامانت گذار مطمئنم که هوای محتضر داری حسین نیستم حر و پشیمان آمدم من را ببخش در میان کل عالم تو اثر داری حسین پاسخ گرمی بده بر این سوال نوکرت.. از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از هرچه به جُز سیرِ الی الله حذر کرد خونی که درآینده ی ده نسل اثر کرد او صحبت حق بود که در گوشِ زمان خواند با تیغِ کلامش همه را زیر وزِبَر کرد از کَثرتِ کُفران نهراسید و به میدان با لشگر هفتاد و دو تا،کارِ دِگر کرد شیطان هدفش بود مُکَدَّر کند او را غافل شد و آن آینه را آینه تر کرد جا دارد اگر روضه ی مکشوف بخوانیم آنجا که تماشای بَدن های پسر کرد شد باعث سو سو زدن شعله ی خورشید ظلمی که خسوف آمد و در حق قمر کرد لبهایِ ترک خورده ی حاجیِ حرم را با تیر و کمان اَبرهه مهمان سه پَر کرد گودال سرافکنده ترین جای زمین شد چون فاطمه را گریه کن روضه ی سر کرد تاریخ به تصویر کشیده است که شاهی بر نیزه ی غربت،چه غریبانه سفر کرد ای شعر ازین بیش به آتش مکشانم با ریشه ی صبرم سخنت کار تبر کرد صد سال دگر هم برود باز همین است بی جامِ غم او نشود عُمر به سر کرد این سلسه ی عشق عجب منشاءِ سود است هرکس که در این حلقه نیفتاد ضرر کرد  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشمم به پرچم خیره مانده بیقراری میکنم دارم برای نوکری لحظه شماری میکنم یا سینه زن، یا گریه کن، یا چای ریزِ هیئتم در روضه ات هر سال با إذن تو کاری میکنم یا سیدالمظلوم؛ آقاجان! محرّم لازمم هر شب اگر از چشم هایم اشک، جاری میکنم با معصیت های جدیدی آمدم! امّا ببین- با نیّت توبه برایت سوگواری میکنم اربابِ خوبم! بیشتر از پیش تحویلم بگیر چون بیشتر از پیش احساس ِ «نداری» میکنم شال عزایت را به شعرم میکشم با یک سلام جان میدهم با بغض، مرثیه نگاری میکنم پای لهوفِ تو؛ چه بیتابانه میگویم حسین(ع) گریه برای تکّه تکّه زخم ِ کاری میکنم مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه میرسد بر صورت و سر میزنم! بد بیقراری میکنم!  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نام حسین بردم و عالم صفا گرفت از خانه‌ی کریم، سلیمان بها گرفت منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت ما را علی برای حسینش خریده است شکر خدا که دست گدا، آشنا گرفت گرچه برای عشق تو مَحرم نبوده ایم از مرهم نگاه تو دل ها شفا گرفت مولا به محضرت کم ما و کرامتت شاید شد و ز مرحمتت کربلا گرفت حالا که صحبت از حرم و کربلا شده قلبم به یاد کشته‌ی دشت بلا گرفت از ساعتی که جسم حسین ناتوان شد چشمش میان گودی و خیمه خطا گرفت گرگان به نیت حرم و غارت آمدند چشم حرام خیمه‌ی خون خدا گرفت حال مخدرات حرم بی قرار شد دور و بر خیام حسین بی حیا گرفت گودال و خیمه و طپش قلب کودکان زینب میان گودی و خیمه عزا گرفت "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" دل زینب کباب شد خنجر حیا نکرد سر او از قفا گرفت  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چون مُبتَلات گشت دَوا را خریده است با ذِکر نامتان، شَفا را خریده است هرآنکه از ضَمیرِ دلش "یا حسین" گفت با "یا حسین" لطف خدا را خریده است خوشبخت کودکی که به عشقِ مُحَرّمَت پیراهنِ عَزای شما را خریده است با پول های قُلِّکِ خود او کَتیبه ای با طرح و نقشِ کرب و بلا را خریده است ارباب ما همیشه رئوف است و مهربان در بین روضه تَک تَکِ ما را خریده است  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini