eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.7هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini همه ى شهر غرق خوابند و پير ميخانه بى قرارِ خدا پيرمردى كه مادرش زهراست بوده از كودكى بهار خدا باز هم كوچه ى بنى هاشم باز هم دود و آتش و هيزم اُف به دنياى بى وفاى شما اُف به اين بى حيايىِ مردم خانه آتش گرفت اين دفعه دست هايش به ريسمان بستند در آتش گرفته را اينبار بى هوا روى كودكان بستند بر سرش داد مى كشد نامرد تا كه عمامه بر سرش نكند من بميرم!قبول كرد آقا تا جسارت به مادرش نكند او سوار و پياده در پى او مى دود پير مرد آل على پا برهنه بدون نعلينش شده تكرار درد آل على هى زمين خورد پيش چشم همه غم او تا به كربلا مى رفت ناگهان ياد عمه اش افتاد داد او تا خرابه ها مى رفت عمه بود و يتيم هاى حسين عمه بود و جماعتى خوشحال عمه بود و سرشكسته ى او عمه بود و قصه ى گودال آه گودال و جسم بى رمقى كه نگاهش به آسمان ها بود عده اى استخاره مى كردند بين خولى و شمر دعوا بود.. 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش... آشیانت که شب تار بسوزد سخت است بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت دلت از این همه آزار بسوزد سخت است این در سوخته داند ،که زن حامله‌ای در میان در و دیوار بسوزد سخت است روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است وسط شعله فقط داد زدم وای حسین.... خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که خیمه‌ها بعد علمدار بسوزد سخت است دور از چشم عمو بین بیابان تنها دامن طفل عزادار بسوزد سخت است تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین پایش از آبله و خار بسوزد سخت است همه در حال فرارند به غیر از زینب در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب چوب گهواره‌اش اینار بسوزد سخت است 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از روی خاکای جاده نبرید سمت قصر جام و باده نبرید خودتون سوار مرکبا شدید امامو پای پیاده نبرید پُش سرش تموم دنیا میگه وای طناب آوردن و مولا میگه وای زیر لب خودش میگه وای مادرم وسط شعله‌ها زهرا میگه وای بذارید عمامه‌شو سرش کنه بذارید عبا به پیکرش کنه از تو شعله یه کم آهسته برید بذارید که یاد مادرش کنه پشت مرکب پشت زین نمی‌کشن روی خاکا با جبین نمی‌کشن از محاسنش خجالت بکشید پیرمردو زمین نمی‌کشن طعنه‌های بی‌حساب نیاز نداشت اینهمه رنج و عذاب نیاز نداشت این پیرمرد که خودش داره میاد دور گردنش طناب نیاز نداشت یه چیزی میگم دلا شکسته شه چشمای همه به خون نشسته شه یه چیزی میگم شما داد بزنید کاش همیشه دست مردا بسته شه زینب و سنگای بام واویلا کوچه‌های تنگ شام واویلا ریسمان به دور دست و گردنِ زن و بچهء امام واویلا بچه‌ها خسته بودن چیکار میکرد بهم پیوسته بودن چیکار می‌کرد نمیخواست بذاره سیلی بخورن دستاشم بسته بودن چیکار می‌کرد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مزیّن کن نگاهت را به نام جعفر صادق که عطر عافیت دارد پیام جعفر صادق اگر مهتاب می‌تابد به شام کوچه‌های شهر شفای نور می‌گیرد ز بام جعفر صادق ببین اعجاز نامش را که می‌یابد تبار دل بهاری از حلاوت در سلام جعفر صادق صلابت راتماشاکن که همچون بید می‌لرزد بنای کاخ منصور از کلام جعفر صادق طلایی می‌پردازخاک تا سر منزل خورشید چو بال ذرّه افتد زیر گام جعفر صادق نگاه غصه راپرکن که دست شب به جای نور شرار زهر می‌ریزد به جام جعفر صادق دگر ای آسمان شهر، بس کن شهد باران را که شدتلخ از غم و اندوه کام جعفر صادق به پایش آسمان ازچشم خودخورشیدمیبارد به دل دارد چراغ از احترام جعفر صادق عبور ازخط آخرپیش پای توست کاری کن که دستت رابگیرد فیض عام جعفر صادق 🔸شاعر : _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلی‌كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر خزان لگد زدوشد ياس ديگری پرپر دوباره پيكر پاكی كبود شد از زهر دوباره تيغ عطش پاره‌پاره كرد جگر سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در ميان شعله فتاده خليل آل علی چه آتشی كه شرر زد به قلب پيغمبر امام صادق وسجاده وتهجد واشك شب وتهاجم خصم وجسارتی ديگر پياده، ازنفس افتاده، دست بسته امام سواره، ابن ربيع سيه دل كافر بهرقدم كه زمين خورد، چونكه برمي‌خواست به‌ياد پهلوی مجروح، گفت: ای مادر ميان طعنه ودشنام وناسزای عدو دلش شكست به احوال زينب مضطر شنيد زخم زبان، هرچه ياعلی می‌گفت مدينه ياس دگر ديد، رنگ نيلوفر زداغ غربت قبر تو شيعه‌ات دارد دلی شكسته وقلبی كباب و ديدهء تر هلاك می‌شود آل سعود از آه دلی كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه‌جان است آقا به فكر ساعت و وقت اذان است او سنگِ ما را نيمه‌شب بر سينه مي‌زد آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است عِلمش تمام عالمان را غرق کرده دریای علمش بی‌کران بی‌کران است از دیگران هرچند که خيري نديده اما هميشه او به فكر ديگران است در خانه خود نیز امنیت ندارد آن خانه‌ای که هر دو عالم را امان است در شعله آتش به فکر موی خود نیست ناراحتي او براي اهل خانه‌ست اي كاش دنبالش يكي ديگر می‌آمد ابن ربیع پست خيلي بددهان است از بس‌که پشت مرکب، آقا را کشیدند ازچشم‌هایش اشک و از پا خون روان است آنقدر دستش را كشید، آقا زمين خورد ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است اصلا برای رنج خود گریه نکرده اشكش براي زجرهاي كاروان است با اين نفس‌ها كه به سختي در مي‌آيند ذكر لبش اي واي، اي واي عمه‌جان است هرچند که در خاک او را دفن کردند معراج جسمانی او در آسمان است در روز هم بايد به دنبالش بگرديم قبر غریبش بس‌که بي‌نام ونشان است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini الدخیل ای صادق آل محمد الدخیل نوکر جد غریبت هستم آن جد عتیل ای رئیس مذهب ما مظهر اسلام ناب ریشه ی نخل تشیع معنی حُسن المَآب چشم تو آرایه ی وحی است ، بر ما کن نظر حضرت صادق ، تویی فرماندهِ عرش زِبَر تا نگاهت را به روی قرص ماه انداختی ماه را در فهم خود در اشتباه انداختی جد منجی دو عالم ، افتخار مصطفی ! حاکم شیعه تویی‌ ای زینت دین خدا جلوه ی روی محمد ای فروغ سرمدی درد من را کن دوا ای دافع درد و بدی ای ستون محکم دین ، حضرت صادق ، مدد ای که هستی بر تمام دشمنان فائق ، مدد اشک چشمم را منِ بیچاره مدیون توام یا امام المومنین ! همواره ممنون توام ای فراتر از تصور ناشر آیات حق روشنی مشعل دانش ولیّ ذات حق جابرت از چهره های ماندگار شیعه است در حقیقت مکتب تو اعتبار شیعه است "از مسیحایی دمت هر درد درمان می شود با نفس های شما آدم مسلمان می شود" یثربی ها جملگی در فکر تو بعد از فراغ من بمیرم از برای قبر بی شمع و چراغ کاش می شد در کنار قبرت آقا سینه زد عاقبت مهدی به این تقدیر پایان می دهد حامی آن نهضت حقِّ حسین ابن علی ! تو دعایی کن بیاید آن امامِ منجلی 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دینِ خدا را عده ای در دام می بردند تحریفِ خود را در دِلِ اسلام می بردند با دیدنِ ریشِ سفیدش دشمنان ای کاش حداقل او را کمی آرام می بردند امامه ی صدق خدا روی تنش باز است شاید شهید عشق را احرام می بردند وقتی رأئیس مذهب شیعه ست یعنی که پخته ترین را جاهلانی خام می بردند داغی که افتاده به قلب شیعیان این ست تطهیر را با گفتن دشنام می بردند وقتی که فکر حاکمان شهر مسموم ست یعنی که مذهب را سوی اعدام می بردند با حبّه ای انگور زهر آلود عالم را آنان به سمت غربت فرجام می بردند 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه اگر بردند با پای برهنه علتش این بود که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه کشیدند و چه محکم بر زمین خورد و زبانم لال به روی صورتش پاشیده شد آب و گِلِ کوچه محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س) همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه! 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صدق را از مادرش صدّیقه ی کبرا گرفت علم را از محضرِ آئینه ی یکتا گرفت مذهبی تاسیس کرد و عزمِ خود را جزم کرد با کلامش "انحراف" از مکتبِ طاها گرفت زاده ی شیرخدا و طینت اش چون مرتضا فنِ صحبت کردنش را ارثِ از مولا گرفت بینِ دامانش "زُاره یا مُفضّل "پرورید... هرکسی زیبنده شد بر دامنش..منّا گرفت ششمین نورِ ولایت صادقِ آلِ نبی آنکه با سعی و تلاش اش کارِ دین بالا گرفت چه احادیثی روایت کرده از بابُ الحسین شیعه از ششگوشه مرقد،عزّتِ والا گرفت پابرهنه رفت تا کرببلا..بی اختیار دیده اش طوفان شد و دریاترین دریا گرفت مرقدِ او مانده بی شمع و چراغ و گنبدی زائرش کُنجِ بقیع در خلوتی نجوا گرفت 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز هم آتش و آزار خدا رحم کند فاطمیه شده تکرار خدا رحم کند دید تا سوخته در باز هم افتاد آقا یاد آن شعله و مسمار خدا رحم کند تا ابد باد به شورای سقیفه لعنت باز مولا شده بی یار خدا رحم کند باب آمرزش ما را به چه حق ابن ربیع می برد مثل گنهکار خدا رحم کند خورده انگار قسم تا بدهد آقا را با همه قدرتش آزار خدا رحم کند دل شب ، پای برهنه ، پی مرکب راهی است پسر حیدر کرار خدا رحم کند نفس ِ پیر ِ مسیحا نفسان را که برید؟ سر درهم ، سر دینار خدا رحم کند آبرودار زمین نقش زمین می گردد وسط کوچه به کرار خدا رحم کند رسم ها گشته عوض ، اجر خداوند وفا بی وفایی شده انگار خدا رحم کند بر لبش هست چرا عمتی المظلومه وسط مجلس اشرار خدا رحم کند ..... گریه ی بچه یتیم ، عربده مستانه خیزران ، سید احرار خدا رحم کند به عزیزان خدا ، حرمله گوید اُسرا جلوی راس علمدار خدا رحم کند 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صادق ای آیینه ی صدق و صفا، واغربتا ای غریب ای کشته ی زهرِ جفا، واغربتا روضه های جانگدازت بر دلم آتش زده ای که دردت بر دل و جان آشنا، واغربتا حضرتِ موسی به بالینِ پدر با اشک و آه می زند با گریه بابا را صدا، واغربتا زهرِ منصور آتشی بر خرمنِ جانش زده وه چه شوری گشته در عالم به پا واغربتا سینه ی عرشِ خدا از این غمِ عظما کباب بر زمین نازل شده تیرِ بلا، واغربتا چشم در خون می نشیند سینه مالامالِ غم سیلِ غم می بارد از ارض و سما واغربتا با سر و پای برهنه از سرِ سجاده اش می بَرندَش بی عمامه بی عبا واغربتا شهرِ یثرب از غمش در تاب و تب افتاده است در ملال و ماتم آمد سینه ها واغربتا خاک تا افلاک امشب غرقِ اشک و ماتم است عرشیان یکسر همه سر در عزا واغربتا چار سوی این جهان تحتِ لوای عزتش لیک او در هاله ی غم مبتلا واغربتا هم مجوسی هم مسیحی می رسد در محضرش می درخشد چون مَهِ بَدرالدجی، واغربتا می فشارد بغضِ سنگینی گلوی خسته را در عزا و ماتمِ شاهِ ولا واغربتا ساغرِ جانش شده امشب پر از زهرِ جفا بر سرِ سجاده اش سر در ثنا واغربتا جانِ پاکش در شرر از کینه ی عباسیان ناله ی شیخ الائمه تا خدا واغربتا ظالمی خود روی مرکب لیک او را می کشید رحم بر حالش ندارد بی حیا، واغربتا تا زمین افتاد یادِ گودیِ گودال کرد با سنان افتاد جدش بی هوا واغربتا پشتِ مرکب یادِ آن ده نعلِ اسب افتاده بود پیکرِ جدش شد آنجا جابجا واغربتا هر چه شد آقا تو را شب بینِ کوچه برده اند روز بردند عمه را در کوچه ها واغربتا 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به سمت عشق کشاندی نگاه آئین را ببر به سمت حقیقت، قبیله ی دین را تو صبح صادقی و صادقانه می گویم ز سمت چشم تو دیدم طلوع آئین را تو پیر میکده ی مکتب و هزاران مست چشیده از لب لعلت کلام شیرین را برای وصف تو ذهنم قلم گرفت به دست ز شش جهت بکشد رشته ی مضامین را به باغ پُر ثمر واژه واژه ی کلمات کشانده خاطر تو شاعر غزل چین را پیِ اجابت تو دست پر ز خواهش من گره بزن به نگاهی دعا و آمین را میان بغض و غریبی، بقیع بی زائر به دوش شهر نشانده سکوت سنگین را بنا کند دل من روی قبر خاکی تو ضریح و گنبد و گلدسته های زرّین را شکست بغض من و بین اشک غم چیدم برای مرثیه ات واژه های غمگین را 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادق‌ها به نام آنکه می‌رویاند از جانها شقایق‌ها به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشق‌ها که می‌گردند از نورش مخالف‌ها موافق‌ها به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین چون او ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او ندیده دل صراط‌َالمُستقیمی اینچنین چون او حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او سفارش‌های او شرحِ کلامی از کمالِ اوست سفارش‌های او راهِ رسول‌الله و آلِ اوست سفارش می‌کند بارِ فقیران را زمین مگذار سفارش می‌کند در راهِ محرومان قدم بگذار سفارش می‌کند دل را به تدبیر خدا بسپار سفارش می‌کند هرگز نمازت را سبک مشمار سفارش کرد  ما را تا ادا سازیم دینش را به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را زیارت نامه‌های ما زیارت نامه‌های اوست عزاداریِ ما میراثی از رسم عزای اوست تمام گریه‌های ما کمی از های‌هایِ اوست شلوغیِ حرم‌ها از حدیثِ کربلای اوست خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ  ماست ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست به روضه می‌کشد آقا همیشه منبر خود را به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را میانِ گریه می‌بینید همانجا مادر خود را ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت خدایا خانه‌یِ او در هجوم بی حیاها سوخت چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست به فکر مو سپیدی‌اش به فکر سن و سالش نیست به یاد کودکانِ بی کَسَش  فکر عیالش نیست چرا این شعله‌های در به فکر دست و بالش نیست کسی او را نمی‌گوید عصای خویش را بردار بیا از بِینِ شعله بچه‌های خویش را بردار زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد  زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد زمین اُفتاد و با نیزه  کسی اما نَزَد او را زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای پیر خرد طفل دبستان کمالت ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت دیدار الهی به تماشای جمالت خلق دو جهان تشنه دریای زلالت وجه‌الهی و نیست نه پایان نه زوالت وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار ای گشته صداقت همه جا دور سر تو روییده گل معرفت از خاک در تو شب منتظر زمزمه‌های سحر تو وحی است سراسر سخن چون گهر تو عالم چو کف دست به پیش نظر تو ای چشـم خـدای احـد قــادر دادار تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره گفتار حکیمانه‌ات افزون ز شماره هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره علم تو روان‌بخش کمال است هماره دو مطلع الانوار تو حمران و زراره یک جابر حیان تو و آن همه آثار چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق چون نور که سر برکشد از سین? آفاق علم تو عیان است در اوراد و در اوراق عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق هارون تو گل داد برون از شرر نار در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟ با نور تو بر مهر دل‌آرا چه نیاز است؟ با قطره جود تو به دریا چه نیاز است؟ با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟ با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟ ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار ای کرسی درس تو تجلای قیامت آویزه گوش همه تا حشر، کلامت نوشیده همه کوثر توحید ز جامت در ملک خدا وحی خداوند، پیامت بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت گویی سخن اوست همه تیغ شرربار جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست در ملک خدا نور به جز نور شما نیست جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست این است و جز این نیست درست است و خطا نیست درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست آن نهضت پاینده از این درس دهد بار خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد والله قسم شاه شهیدان به تو نازد کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت هر روز از او شد به تن و جان تو آزار گه برد سوی قتلگهت پای پیاده گه لب به جسارت به حضور تو گشاده گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده او بر روی تخت و تو سر پای ستاده حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت صد قافله دل آمده زوار بقیعت مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت هرچند که ویران شده آثار بقیعت باشد که شبی در پی دیدار بقیعت «میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گوشه ای از حرای حجره ی خویش نیمه شب ها،خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد هر ملک در دل آرزویش بود  بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را هر زمان دل شکسته تر می شد «فاطمه اشفعی لنا» می خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه ی تلخ کوچه را می خواند عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب،کشان کشان بردند ناجوانمردهای بی انصاف سن و سالی گذشته از آقا !؟ می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را پابرهنه،بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ نکشیدش،مگر نمی بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده ای سواره،نفس نفس زدنش علت روشن کهن سالی است بسکه آقای ما زمین خورده!؟ در نگاه تو برق خوشحالی است جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت! تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خُولی نبوده دور و برت به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خُولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا؟ به گمانم شما دلت می خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفته ی محبان را با خودت پای نیزه ها ببری شک ندارم شما دلت می خواست بیت ها را پر از سپیده کنی گریه هایت اگر امان بدهد یادی از حنجر بریده کنی 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ای کاش که من همیشه عاشق باشم یک شیعه ی باوفا و لایق باشم از حضرت حق خواسته ام تا به ابد مشمول عطا و لطف صادق(ع) باشم 🔸اشعار ناب آئینے🔸 @shere_aeini
@shere_aeini میخواهـَم امشَب رُڪ بگویَم دَردهـا را پَس خوش نَدارَم دیدنِ نامَردهـا را هـَرڪَس ڪہ با نامِ عَلے خوش گَشتہ حالَش شیرِحَلالِ مادَرَش باشَد حَلالَش "مِی" دَر رَگِ ما دائماً جاریست ساقی این مَستیِ ما عینِ هـُشیاریست ساقی شِش بار پُر ڪَردَم سَبویِ هـَستے ام را ڪَردَہ ست ڪامل نامِ صادق مَستے ام را شُڪرِ خُدا نامِ عَلے ذڪرِ لَبِ ماست شُڪرِ خُدا صادق رئیسِ مَذهـَبِ ماست هـَرچَند بینِ روضہ هـامان او غَریب است امّا مُرورِ حِڪمَتِ این غَم عَجیب است بُگذار راحَت تَر بگویَم اوجِ غَم را خاڪے شُدہ شعرَم بسوزان دَفتَرَم را دَر "شَهـرِ دِل" جُز سُوختَن دَروازہ اے نیست آتَش بہ دَربِ خانہ چیزِ تازہ اے نیست بال و پَرَش میسوزَد اَز جور زَمانهـ پایِ عَلے هـَرڪَس بِمانَد صادِقانهـ هـے باز شُد روضہ هـمین ڪہ مَردِ خَستهـ دَرڪوچہ هـا گَرداندہ شُد با دَستِ بَستهـ اِمشَب دلَم هـِے میرَوَد دَر ڪویِ زَهـرا اَز بَس ڪہ دارَد داغِ صادِق بویِ زَهـرا مِهـمان ڪہ نَهـ! یڪ روضہ ے ناخواندہ دارَم اَز فاطمیّہ یڪ شَبِ جاماندہ دارَم شایَد خودَش میخواستہ ڪہ روضہ هـایَش باشَد فَدایِ مادَرَش ! جانَم فدایَش میخواست بَر رویِ سَرِ ما گُل بپاشَد رَمزِ گُریزِ روضہ سَمتِ ڪوچہ باشَد اَز روضہ ے مادَر اَگَرچہ سَهـم بُردهـ شُڪرِخُدا شُڪرِخُدا سیلے نَخُوردهـ...! 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دشمن هجوم آورد ، برخانه ات شبانه ازگلشن ولایت، آتش زند زبانه ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق یاد علی نمودی ، قلب تو رافسردند وقتی تو را زخانه، پای پیاده بردند ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق کردی به زیر لب ها، لعن بنی امیه جاری شده دمادم ، اشک تو بررقیه ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق دشمن به تنگ آمد، از استواری تو جدت رسول آمد ، آن جا به یاری تو ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق زهرستم شرر زد، برجسم وجانت آقا مانده به جان شیعه ،داغ گرانت آقا ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق خورشیدی ومزارت، در زیر آفتاب است از سوز غربت تو ، قلب همه کباب است ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد نامرد تا که دید عزیز مدینه ام بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد سجاده ام کشید و نماز مرا شکست با ضربه ای قیام نمازم سجود شد آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب آنچه سزای آل پیمبر نبود شد در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک در پیش دیده آتش خیمه شهود شد شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد اما میانِ کوچه بازار عمه رفت باعده ای ارازل واشرار عمه رفت دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید راهِ مرا به روضة کرببلا کشید در دستِ او محاسن من ریخته بهم بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند بی تربیت لباس مرا بی هواکشید گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید هرکس رسید نیزة خودراشکست ورفت هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید درقتلگاه عمة مارا کتک زدند تادست از گلوی تنی سر جدا کشید 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پای درس چشم هایت جان دو زانو می زند نزد انسانیتت انسان دو زانو می زند در مدینه خطبه می خوانی چنان ملموس که؛ «جابر» از مستیش در ایران دو زانو می زند حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو می زند فقه در آینده می گویی و پای حرفهات؛ درگذشته حضرت سلمان دو زانو می زند در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛ رحل هم در محضر قرآن دو زانو می زند می نشیند چارزانو هرکه در دَرسَت نخست سال ها پیش تو بعد از آن دو زانو می زند هرکه می بیند بقیع خاکی ات را ناگهان درمیان چشم او باران دو زانو می زند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا در نگاه لطفِ تو دیده شدیم ما شکر خدا به دست تو چیده شدیم ما نارس میان خاکِ زمین ، پا گذاشتیم با تربتِ تو بود ، رسیده شدیم ما ما را به زیرِ پرچم تو دیده اند و بس با ذکرِ یا حسین شنیده شدیم ما تا جار می زنیم تو را ،جمع می شوند در نفغ صورِ عشق دمیده شدیم ما با سن سال ، کار ندارد عزای تو پیر و جوان ز غصه خمیده شدیم ما از آن زمان که تیغ ، گلویِ تو را گرفت از این جهان ، حسین بریده شدیم ما تا که شنیده ایم به روی تو تاختند انگار رویِ خاک کشیده شدیم ما 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گل‌های اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب با گریه زیبا می‌شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد در حرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini