#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
جوادی و کرم و جودِ تو چه بسیار است
نگاه کن به گدایت ، اگر سزاوار است
تویی همان که ، نگفته ، به ما عطا کردی
گدا برای تو یک امشبی عزادار است
بدونِ لطفِ تو من تا ابد تهِ چاهم
من از تو مشهد و باب الجواد میخواهم
شبِ شهادتت آقا دلم خراسان است
گدا همیشه سرِ سفرهی تو مهمان است
کسی که مشکلِ خود را بیاورد اینجا
گره گشای حرم ، قلب و جانِ سلطان است
تو جانِ حضرتِ سلطانی ای امامِ جواد
امیرِ عالمِ امکانی ای امامِ جواد
تویی همان که وقارش وقارِ حیدری است
مقامِ تو ز خلایق مقام برتری است
مورخانِ تواریخ در کُتُب هاشان
نوشته اند جواد الائمه مادری است
شنید روضهی دیوار و در ز بابایش
به خشم و اشک و غضب ، میزند روی پایش
کسی که در همه عمرش فقیر را نان داد
کسی که زندگی اش را به مستمندان داد
چقدر سخت و غریبانه بین خانهی خود
به دستِ همسرِ خود ، همچو مجتبی ، جان داد
درون حجره لبت خشک و چشمِ تو تر بود
غریبیِ تو و اربابِ ما برابر بود
توهم چو جد خودت بین مُلک بغدادی
تو تشنه گوشهی حجره به خاک افتادی
کنیزکان همه کردند هلهله تا که
به شیعیان نرسد از تو آه و فریادی
خداروشکر سرت را کسی نبرد آقا
تنِ مطهرِ تو ، پشت و رو نشد با پا
ولی حسین تمامش اسیرِ غارت شد
به اهل خیمهی او بعدِ او جسارت شد
برهنه ماند تنِ غرقِ خونِ شاهِ حرم...
و سهم زینب و اهلِ حرم اسارت شد
(از زبان حضرت زینب)
حسین ، بعدِ تو من شهره ، بین هر شهرم
به دخترِ علی افتاد چشمِ نامحرم...
🔸شاعر:
#محمدحسین_چاوشی
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا
آه ، آه از لحظه های آخرِ ابن الرضا
جای جای خانه را پر کرده اند از هلهله
تا نیاید ذکر مادر مادر ِابن الرضا
بر جوانیش بریزد چشم ِ پیری ، اشک خون
گشته دیگر زندگی ، درد سر ابن الرضا
بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است
ای اجل تنها تو هستی یاور ابن الرضا
بس کن ای ملعونه این بی حرمتی ها را که نیست
جای این رقاصه ها در محضر ابن الرضا
هم شهیدش کرده ، هم خندد به خشکی لبش
جعده و شمر است با هم ، همسر ابن الرضا
هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود
نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا
گرچه او مانند جدش دفن شد بعد از
سه روز
کس ندیده جای پا بر پیکر ابن الرضا
شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با
کاکل ِ خونین ، علی ِ اکبرِ ابن الرضا
هر چه در بغداد شد ، شکر خدا دیگر نگشت
چادر خاکی نصیب دختر ابن الرضا
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
شیعیان محفل به محفل روضه را بر پا کنید
جامه ی غم بر تن از داغِ گلِ زهرا کنید
کامِ جانش را عدو زهرِ هلاهل ریختَ است
سینه ی غمگینِ او با اوجِ غم آمیختَ است
جز کرامت ما ندیدیم از دمِ معصومِ او
حال مسموم است و دلها می شود مغمومِ او
خصمِ بد فرجام را از چه به گفتارِ ملیح
چون کلامِ نور را، سخت است پندارِ قبیح
اوست خورشیدی جوان در آسمانِ دین ما
داغِ سنگینش نشسته بر دلِ غمگینِ ما
غرق شد اِبن الرضا در لجه ی خونِ جگر
خود غریب و یادش آید غربتِ روی پدر
پیکرِ بی جانِ او دور از وطن افتاده است
پشتِ بامِ خانه بی غسل و کفن افتاده است
سایبانِ او شده بالِ و پرِ افلاکیان
داغِ سنگینی نشسته بر قلوبِ خاکیان
با غروبِ سرخِ خود اهل زمین را پیر کرد
دردِ جانکاهش دلِ ما را ز عالم سیر کرد
زین جنایت تاج و تختِ دولتِ عباسیان
در سقوطی ننگبار از پایه برچیده چنان
دشمنِ آلِ علی را چه به خویشاوندی اش
این از اول هم نبوده موجبِ خرسندی اش
در حقیقت نقشه ای بوده به قصدِ جان او
تا به خاموشی کشاند شعله ی ایمانِ او
کیست او، نورِ مبینِ آسمانها و زمین
جسم در پهنای خاک و روح در عرشِ برین
در عزایش می رویم امشب به دشتِ کربلا
بهرِ عرض تسلیت در محضرِ شاهِ ولا
این بساطِ روضه از اول به شوقِ نام اوست
پرچم سرخِ شهادت بر فرازِ بامِ اوست
باید اکنون یادی از مظلومیِ جانان کنیم
روضه ای بر پا برای ساقیِ عطشان کنیم
هم نوا با زینبِ کبری به سوگِ کشته ها
مثلِ باران خون بباریم از فراقِ لاله ها
مادرش در هر کجا در روضه و حالِ عزاست
امشب از داغِ جوادش بر سرش شالِ عزاست
مضطر و نالان نشسته در میانِ قتله گاه
روضه می خواند برای غربتِ خورشید و ماه
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم تر بود
گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
علی خواست لب وا کند،لب فروبست
نگفت و محمّد خودش با خبر بود
فداها ابوها ، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانه اش جلوه گر بود
به زهرا که قالو بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
زره شد جهیزیّه ی عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
شکر حق که مادرزاد بندگان یکتاییم
با ولایت مولا ، عبد کوی طاهاییم
افتخار ما این است ما اسیر مولاییم
از ازل گرفتار ساربان زهراییم
ما همه عنان دار ناقه عروس او
با سرود "من مثلی" جمله خاک بوس او
سر فراز هر قومیم سربزیر دلداریم
از عروس و داماد آسمان نشان داریم
در عروسی اش دعوت با تمام حضاریم
حرمت عروسش را تا ابد نگهداریم
ما غلام زهراییم عبد حیدر کرار
جان ،به رسم تبریک است نذر احمد مختار
شرح حال این زوجین سوره های قرآنی
ذکر و وصف این هر دو آیه های رحمانی
حمد و مدح زیباشان خطبه های طولانی
جایگاه والاشان غرفه های رضوانی
حاصل همین تزویج یازده امام دین
مهرشان کمال دین فعلشان پیام دین
حجت خدا حیدر عصمت خدا زهرا
لنگر زمین حیدر لنگر سما زهرا
محور فلک حیدر محور کسا زهرا
صاحب جزا حیدر شافع جزا زهرا
هردو مظهر توحید هردو مظهر کوثر
هردو کفو هم یعنی هردو محو یکدیگر
صوت خطبه خوان این عقد آسمانی را
بشنو با صدای هو نغمه نهانی را
خوش به غمزه میخواند بانوی جنانی را
این چنین روایت شد عقد جاودانی را
گفته حق: وکیلم من؟ گفت فاطمه بله
بر شما دلیلم من؟ گفت فاطمه بله
این عروس و این داماد عاشقند و دلداده
شد اثاث این بانو یک جهیزیه ،ساده
ظرف و چادر و معجر یک حصیر و سجاده
ذوالفقار مولا و یک غلاف آماده
بی سپر علی آمد چون سپر نمیخواهد
او مدافعی غیر از پشت در نمیخواهد
بهر نو عروسان است فعل فاطمه مصداق
عطر این خبر پیچید در تمامی آفاق
در شب عروسی هم فاطمه کند انفاق
داده بر محبانش درس برترین اخلاق
فاطمه به یک سائل داد بهترین رختش
با دو کهنه پیراهن رفت خانه بختش
حرف کهنه پیراهن گر چه ماجرا دارد
لا اقل به مقدار یک گریز جا دارد
ذکر کهنه پیراهن یاد کربلا دارد
دستباف مادر هم جای بوسه ها دارد
نیزه کی دهد بوی بوسه های مادر را
زخمه میکشد روی بوسه های خواهر را
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی
همه به حال شعف در پی چراغانی
به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی
و می کنند به سوی زمین گل افشانی
در آسمان مدینه زنند بال و پری
به دور خانه طاها، حبیب ربانی
به روز اول ماهی که هست ذی الحجه
مدینه گشت مهیا برای مهمانی
مدینه غرق سرور است بهر پیوندی
میان دو گل خلقت کمال انسانی
یکی بود گل دردانه رسول خدا
یکی بود علی، آن شهریار ایمانی
بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند
و دست به دست بداده، دو یار جانانی
بسی رضایت پروردگار حاصل شد
ز ازدواج پر از سادگی و آسانی
ز وصلتی که شود در تمامی اعصار
نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی
الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای
به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی
🔸شاعر:
#اسماعیل_تقوایی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aein
آسمان می خواند امشب قدسیان دف می زنند
حوریان کِل می کشند و خاکیان کف می زنند
شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟
آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی
آمدی آیینه ی انسیه ی حورا شدی
امشب ای زیباترین!ای دلبر کوثر بیا!
شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا!
بیش از این ها با دل محبوب ما بازی نکن
پیش این نیلوفر یکدانه غمازی نکن
مثل اقیانوس آرام است این بانو ولی
در دلش طوفان به پا کردی، مدارا کن علی!
«لیلة القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است
او «سلامٌ فیه حتی مطلعِ الفجر» تو است
از ازل در پرده بود آیینه دارش می شوی
در عبور از کوچه باغ عشق، یارش می شوی
قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی ست
وای! وقتی می رسد دریا به دریا دیدنی ست
ماه در اوج برکه دیدنی تر می شود
قدر زهرا با علی فهمیدنی تر می شود
مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد
روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد
ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو
«اشهدُ انّ علیاً حجة الله»ی بگو
عقد زهرا و علی در آسمان ها بسته شد
سرنوشت عشق هم بر زلف آن ها بسته شد
گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است
خوب می دانست حیدر بی زره هم حیدر است
تا در میخانه امشب روح را پر می دهیم
دل به چشم کوثر و دستان حیدر می دهیم
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت
در اصلْ مصطفی ز علی اذن را گرفت
دیدند خواستگار علی بود ظاهراً
یک روح بود عشق ولی در دو تا بدن
زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت
الحق علی به خواستگاری خویش رفت
زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب
غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟
تو حیدری و هر چه که فریاد زد سروش
پیدا نشد برای تو در عرشْ ساق دوش
بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار
دست خدا نموده به پا کفش وصله دار
دنیا شنید گر چه ز لب های مصطفا
در اصل خطبه خواند برای شما خدا
چون در شب زفاف شما فرش می شود
با این دلیل عرش خدا عرش می شود
سابیده اند قند ستاره به تور ابر
در عقد هم شدند دو تا رشته کوه صبر
زَوّجتُ عشق، جزوسپاه علی در آ
اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ
از تو بهشت تا که جوابت بلی شود
با تو علی میان خلایق علی شود
در بند تو زده پدر خاک را خدا
عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا
کردند اشک های علی را محاسبه
مهریه ی تو آب شد عند المطالبه
آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت
هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت
دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید
دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید...
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
عشق علی نماز علی کوثر علی
آمد نشست امّ ابیها برِ علی
کُفواً أحد بخوان و بگو همسر علی
"پهلوی توست گوهر انگشتر علی
یار همه علی و تویی یاور علی"
گیرم که دست های یدُ الله بسته است
گیرم غرور فاتح خیبر شکسته است
گیرم که ذوالفقار به ماتم نشسته است
"لبخند تو بشارت دل های خسته است
ای شادمانی دل غم پرور علی"
ای چشم بسته بر همه دنیا و هست و نیست
پلکی بزن که چشم خداوند خون گریست
"این کشتۀ فتاده به هامون حسین کیست"
"در آینه خداست و غیر از خدای نیست
چشمان توست آینۀ دیگر علی"
از إنّما یُرید صدای کرم رسید
افلاک را ز قصۀ لولاک دم رسید
آیات شاد سورۀ رحمان به غم رسید
"در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید
دریاترت علی و تو دریاتر علی"
ساقی کنار باده و باده به ساغر است
ساغر در انتظار قدوم پیمبر است
پیغمبری که عاشق لبخند دختر است
"چشمان تو زلال تر از حوض کوثر است
این اشک کیست می چکد از کوثر علی"
آیا بهار سوخته ام را مزار نیست
در سینه های غم زدۀ بی قرار نیست
در قلب های خستۀ چشم انتظار نیست
"در این دیار گشتم و در این دیار نیست
کو ای نسیم عطر گل پرپر علی
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
بسم ربّ العشق ، عشق بین زهرا و علی
بسم ربّ النّور ، نور عین زهرا و علی
این یکی تفسیر کوثر ، مادر هر دو جهان
آن یکی ساقی کوثر ، حضرت شاه شهان
این یکی خیرالنسا ، ناموس حیِّ سرمد است
آن یکی زایشگهش کعبه ، وصیّ احمد است
این یکی زهرای اطهر ، دخت ام المومنین
آن یکی حبل المتین ، یعسوب دین ، عین الیقین
علت خلق جهانند این دو فرد بی نظیر
حیدر کرار و زهرا ، این دو انسان کبیر
چشم یک دنیا شده حیران و سرگردانشان
جمله ی جانها فدای لؤلؤ و مرجانشان
این یکی نامش حسن نام آور جنگ جمل
آن یکی نامش حسین است آن شهید بی مَثَل
نور می بارد از افلاک و زمین رنگین شده
در جهان غوغا شده عرش خدا زرین شده
در مدینه عطر بی پایان عنبر آمده
بابت تبریک بر بیت پیمبر آمده
ازدواج این دو خورشید جهان فرخنده باد
یا علی یا فاطمه ! پیوندتان فرخنده باد
🔸شاعر:
#علی_ساعتچی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
خطبه میخواند نبی و حوریان دف میزنند
عرشیان و فرشیان دور علی کف میزنند
تا گره میخورد دستان دو ماه منجلی
زیر لب میگفت حیدر :فاطمه ، زهرا: علی
هل أتی محو تماشای رخ زلزال بود
رحمت للعالمین خرسند وخوش احوال بود
کعبه امشب در طواف سوره ی شمس و ضحی ست
حیدر امشب با وضو مهمان بیت مصطفی ست
شاخ شمشادی که شد داماد ام المؤمنین
نائب بر حق برای رحمت للعالمین
دور زهرا گشت حیدر دور حیدر فاطمه
دود اسپندست و تکبیرست در این همهمه
حضرت خیرالساء چون بر لبش آمد بلی
یک نفر میگفت زهرا یک نفر میگفت علی
روی پیشانی طه سجده ی شکری نشست
خنده ای آرام بر لبهای زهرا نقش بست
از قدوم خیر و پاک حضرت خیرالنساء
کعبه از روز ازل شد سینه چاک مرتضی
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
درود!طلعت خورشید روزگار علی
سلام مادر آب و سلام یار علی
کسی که گفته نیاید بهار با یک گل
خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی
کلید جنت و فردوس زیر لفظی بود
برای عقد تو از سمت کردگار علی
عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد…
شروع زندگی مشترک کنار علی
سپر فروخت برای عروسی ات مولا
خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی
طبق طبق سبد یاس جبرئیل آورد
به افتخار شما و به افتخار علی
دخیل بخت ببند ای ملیکه با چشمت
به چشم های سراسر امیدوار علی
قسم به (واقعه)،(کوثر)پسند کرده (نباء)
و جای باطن (قدر) است در جوار علی
سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب
سه بار دیدن این جلوه هاست کار علی
بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد
که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی
رضایت است سکوت اختیار کردی تو!
که انتخاب گذاری به اختیار علی
خدا کند نظر تنگ چشمتان نزند…
خدا کند نرود طاقت و قرار علی
🔸شاعر:
#علیرضا_وفایی_خیال
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
فضایِ شهر مدینه دوباره عرفانیست
نماز پنجره هایش چه قدر روحانیست!
مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب!
در آسمان و فلک جشن نور افشانیست
عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل
عجب شبی!همه ی کهکشان چراغانیست
ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت
چه قدر سفره این جشن،پهن و طولانیست
فرشته ها سرشان گرمِ رقص و...میکائیل
به فکر پُخت و پزِ سوروساتِ مهمانیست
میان سفره مِی ناب و ساغر آوردند
کلیم و خضر،دلی از عزا در آوردند
شراب داخل خمره مدام قُل می زد
پیاله ذوق کنان سمتِ باده زُل می زد
چه عطرِ سیب خوشی بین عرش پیچیده!
برای باده زدن ذوالفقار هُل می زد
دگر نزول ملائک به خاک آسان شد
خدا میان زمین و بهشت پل می زد
شب عروسیِ خورشید و ماه عالمتاب
سپیده برسرِ بام سحر دهل می زد
برای بُردن این زوج آسمانی، نوح
چه باسلیقه به کشتیِ خویش گُل می زد
امیرِ غزوه ی فتح الفتوح می آید
صدای بوق زدن های نوح می آید
ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد
گرفته اند حسودان کوردل غمباد
وضو گرفته و با احترام باید گفت:
جناب حضرت داماد،شاخه ی شمشاد
تمام آینه های مدینه غش کردند
نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد
کلید باغ جنان را، خدا مراسم عقد
به این عروس سرِسفره زیر لفظی داد
ترانه ی لب داوود خوشصدا این است:
علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد
خدا به حورومَلَک گفت تا که دف بزنند
بس ست گفتن تسبیح و ذکر،کف بزنند
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
صدای هلهله ای عاشقانه می آید
صدای پای تغزل، ترانه می آید
بهشت خنده کنان، این میانه می آید
خدا به شوق در این آستانه می آید
حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است
عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است
از این به بعد، دو عاشق کنار هم هستند
تجلّی هم و آیینه دار هم هستند
به روی سفره ی خود نان بیار هم هستند
چو کوه پشت هم و دوستدار هم هستند
دوباره پوزه ی شیطان شکست، شکر خدا
عروسی علی و فاطمه است، شکر خدا
از این وصال مبارک خدا هدف دارد
چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد
دلم هوای ضریح شه نجف دارد
عروسی علی و فاطمه است، کف دارد
به بزم عشق همه عاشقانه دف بزنید
برای خاطر داماد باز کف بزنید
کنار سفره ی عقد، این عروس گل سیما
زکیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه، زهرا
نشسته اذن "بلی" تا بگیرد از بابا
پدر اجازه گرفت از خدای جلّ علا
بساط خطبه از این اذن تا فراهم شد
علی به فاطمه اش تا همیشه محرم شد
بگیر دامن پر برکت پیمبر را
بپاش بر سر امّت، گلاب قمصر را
گره زدند به هم عادیات و کوثر را
کشانده اند به دنیا بهشت و محشر را
از این وصال غدیر از گزند ایمن شد
نوشته اند که تکلیف شیعه روشن شد
نوشته اند که شیعه نشانه ای دارد
شراب کوثریِ جاودانه ای دارد
کبوتری شده و آشیانه ای دارد
برای گریه و شادی بهانه ای دارد
تمام عمر دلم زیر دین می آید
از این وصال مقدّس حسین می آید
سخن ز عشق که باشد، شراب شیرین است
برای تشنه ی عشق آفتاب شیرین است
کنار یار خوشی و عذاب شیرین است
سلام های بدون جواب شیرین است
اگر که فاطمه باشد کنار شیر خدا
زمان فتنه شود ذوالفقار شیر خدا
زمان فتنه قمر در محاق می افتد
تبر به جان درختان باغ می افتد
میان امّت احمد نفاق می افتد
و آن دوشنبه ی شوم اتّفاق می افتد
که درب خانه ی زهرا شکسته می شود و
دو دست حیدر کرار بسته می شود و
خدا کند که نبینی قیامتی را که
کنار خانه ی حیدر جماعتی را که
شکسته اند دری را، نه ساحتی را که
شکست ضربه آن درب، قامتی را که
پس از سه ماه علی نیمه شب، غریبانه
به دست قبر سپردش، عجب غریبانه
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
در صحن دلم شوق عجیبی برپاست
جان و تن من ، وقف علی و زهراست
این وصلت پر خیر چه غوغایی کرد
در عالم و آدم به خدا بی همتاست
#محسن_زعفرانیه
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#به_یاد_محرم #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
غمخوارِ کربلا غم عالم نمیخورد
دنیایِ بی حسین به دردم نمیخورد
هرکس که خورد نان تو جایی نمیرود
هرکس که خورد داغِ تو را غم نمیخورد
شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار عرشی است
این حرفها به چشمهی زمزم نمیخورد
آنکه به زیر سایهی زهرا نشسته است
غمهای روزِ حشر مسلم نمیخورد
آنکس که جای بستر بیماری ، از غمت
آتش گرفت حسرت عزیزم نمیخورد
من با محرم تو نفَس میزنم هنوز
هرچند طعنه نوکرتان کم نمیخورد
من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت
این سینه باز داغِ محرم نمیخورد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
▪️در وصف حال و هوای این روزهای حرم
_________________
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
بی هیاهو و بی صدا...خلوت
آستانِ گره گشا خلوت
پرچم ِ رویِ گنبد آشفته
حرم شاه با وفا خلوت
اشکِ میدانِ مشک شد جاری
شده ایوان-طلا چرا خلوت؟!
کاش میمردم و نمی دیدم
لحظه ای زیرِ قبّه را خلوت
قاتل جانِ من شد این تصویر...
دورِ شش گوشه! کربلا! خلوت...
سائلی نیست و شده ست چرا؟!
دورِ ارباب، از گدا خلوت
داغِ تو شد اضافه یابن شبیب
پس بخوان روضه در خفا...خلوت...
¤
وای از سینه ای که لب تشنه
کرد با تیرِ بیهوا خلوت
همه رفتند و پیکری جا ماند...
شد پس از حمله خیمه ها خلوت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب جمعه است و هوایت به دلم افتاده
ای رفیق ابدی، حضرت ارباب سلام...
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطرهای پرپر را
روضهخوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضهیِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را
آخرین حلقهیِ شبهایِ محرّم هستم
شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیدهاست
باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را
غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک
غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را
ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون میریخت
نیزههایی که رُبودند سَرِ اکبر را
آه در گوشهی ویرانه که دِق مرگ شدیم
تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را
کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش ، تکّهای از معجر را
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
زهر ملعون، نفست را به شکایت انداخت
گوشه حجره تو را سخت به زحمت انداخت
داری از درد چه بدحال به خود می پیچی
مثل لب تشنه ی گودال به خود می پیچی
چه غریبانه کف حجره زمین گیر شدی
چقدر بیشتر از سن خودت پیر شدی
زهر ملعون، چه به روز جگرت آورده
خنده ی حرمله را در نظرت آورده
خواستی آب بنوشی، جگرت تیر کشید
عطشت، علقمه را زود به تصویر کشید
زهر نه، گریه ی بسیار تو را خواهد کشت
روضه ی دست علمدار تو را خواهد کشت
سالها رفته، ولی خوب به خاطر داری
با رقیه دل تان سوخته چندین باری
مو به مو، طعنه ی اغیار به یادت مانده
ازدحام سر بازار به یادت مانده
دل پر خون تو، از غصه لبالب می شد
چادری در ملأعام معذب می شد
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
روضه می خوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشگری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عده ای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجه هایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
🔸شاعر:
#مجتبی_لشکریان
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
چشمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است
بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است
گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم
سوختن ارث من از روضه مادر شده است
رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی
خاطرم از سر بازار مکدر شده است
دم آخر همه اهل و عیالم هستند
شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است
زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی
قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است
بین بستر چقدر زار زدم وای حسین
روضه ها در نظرم خوب مصور شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
ته گودال گل فاطمه پرپر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
قسمت گردن او کندی خنجر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
نوک هر نیزه ای آماده ی یک سر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
درخیام نبوی قحطی معجرشده است
سوختم پای غم آن شه افتاده نفس
همدم هرسحرم خونه جگر بوده و بس
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
دوباره مرغِ دلم با پرِ شکسته سفر کرد
تمام همسفران را پرید و باز، خبر کرد
نیاز نیست، به منبر؛ به روضهخوان؛ به مصیبت
دو چشمِ خشکِ مرا روضهی مزارِ تو تر کرد
زمین برای تو با هقهقش به زلزله افتاد
و لرزههاش، حرم را گرفت و زیر و زبر کرد
تو گنجِ روضهی مکشوفهای؛ که مدفن پاکت
میان بزم عزایت نشست و خاک به سر کرد
به گَردِ قافلهی اشکهای تو نرسیدیم
تو دیدهای همهی آنچه را که ما نشنیدیم
تو دیدهای همهی داغهای کربوبلا را
به نیزهزارِ بلا؛ رویشِ سرِ شهدا را
تو دیدهای که تنِ کشتی نجات، به خاک است
و موجِ زخمی دریای سرخ خون خدا را
شنیدهای وسط سوزِ لایلای عطشناک
صدای هلهله و خندههای حرملهها را
تو هم شبیه پدر بردهای به جادهی عمرت
به شانهات غمِ هموزنِ کوهِ شامِ بلا را
به شاهراه شهادت تو هم مرید حسینی
قتیلِ مقتلی و آخرین شهید حسینی
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
من ولی الله اکبر هستم
پنجمین حجت داور هستم
باقر آل پیمبر هستم
از ستم طایر بی پر هستم
همه دیدند ز من مهر و وفا
باز کردند به من ظلم و جفا
گر چه از زهر به خود پیچیدم
کس نداند که چه غم ها دیدم
از غم کودکی ام پاشیدم
همه شب تا به سحر نالیدم
گر به هم ریخته اعضایم شد
قاتلم،دیده ی بینایم شد
طفل بودم که اسارت دیدم
خیمه ها را همه غارت دیدم
من چهل روز حقارت دیدم
عمه را بزم جسارت دیدم
بزم می بود لعینی برخاست
دختری را به کنیزی میخواست
غنچه ها را همه پرپر دیدم
بر سر نی،سر اصغر دیدم
چادر پاره ی خواهر دیدم
دم کاخ یزید،سر دیدم
خاکها زخم رخش پوشیدند
سر او را به زمین کوبیدند
رفتم از یاد و نرفته از یاد
همه ی زندگی ام رفت به باد
تا که همبازی ام از ناقه فتاد
زجر آمد ز ره و زجرش داد
لگدی زد به تن او که خداش
نکند قسمت کافر ای کاش
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
آن روزهایِ شعله ور یادم نرفته
دستان تب دارِ پدر یادم نرفته
دریا همان نزدیکی اما تشنه بودیم
بیتابی و چشمانِ تر یادم نرفته
شش ماهه را تیر سه شعبه بُرد با خود
داغِ عجیب ِ این خبر یادم نرفته
گهواره را بردند بعدِ گوشواره
هول و وَلایِ دور و بر یادم نرفته
افتاد خیمه دستِ یک عدّه حرامی
آن لحظهٔ پر دردسر یادم نرفته
بعد از جسارت ها اسارت ها کشیدیم
یک تکه نانِ مختصر یادم نرفته
یکریز در آغوش عمه بغض کردیم
زخم زبانِ رهگذر یادم نرفته
یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد
اشک رقیه(س) تا سحر یادم نرفته
دیدم به عینه روضه ها را پیشِ چشمم
لحظاتِ تلخِ آن سفر یادم نرفته!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini