eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini  باران معرفت ز سحاب محرم است  آباد آن دلی که خراب محرم است  بوی گل و گلاب دهد روضۀ حسین  گل دیدگان و اشک گلاب محرم است  از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت  باب الحسین ادامۀ باب محرم است  جان یا علی بگو مَهَراس از یزیدیان  شور ولایت ارزش تاب محرم است  راس بریده بر سر نی داد این پیام  قرآن کلام نور، کتاب محرم است  در قاب، عکسی از همه ماند به یادگار  تصویر ما همیشه به قاب محرم است  تنها نه این مباحثه سر لوح زندگی است  در قبر هم سوال جواب محرم است  پرسند اگر کویه، بگو کربلایی ام  قلبم هنوز در تب و تاب محرم است  بوید ملک ز سینۀ زوار و گوید آه  این بوی تربت است و تراب محرم است  بینی چو ازدحام جماعت عجب مدار  جبریل هم به فکر صواب محرم است  هشدار، زیر هر علمی سینه زن نباش  مخلوط چهره زیر نقاب محرم است  یک قوم کبریایی و قومی ریا یی اند  مشکل ، تمیز حب، ز حباب محرم است  اخلاص ماندنی است ریاکار رفتنی است  ایمان چو آب و کفر سراب محرم است  گفتم ولی مباد شوی غافل از کرم  روشن دل از فروغ شهاب محرم است  نامحرمان و اجنبیان کور خوانده اند  عباس ارزیاب حساب محرم است  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بار دگر دل را غبار غم گرفته  چون قلب ختم الانبیا ماتم گرفته  گویی که رنگ از چهرة گردون پریده  مه سینه و خورشید پیراهن دریده  ختم رسل در هاله ماتم نشسته  بر چهرة زهرا غبار غم نشسته  گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست  گر خون بریزد از هلال خون عجب نیست  ای اهل ماتم جامة ماتم بپوشید  ای اشک ها از دیدة عالم بجوشید  ای اختران از دامن افلاک ریزید  ای مهر و مه خون گشته و بر خاک ریزید  در سوز دل دارم پیام کربلا را  انگار می بینم تمام کربلا را  انگار می بینم زمین دریای خون است  رخسار وجه الله اعظم لاله گون است  انگار می بینم که هفتاد و دو سرباز  دل هایشان بهر شهادت کرده پرواز  انگار می بینم که طفل شیرخواره  بر دوش بابا پر زند از گاهواره  انگار می بینم حبیب افتاده بر خاک  در مقدم محبوب خود با جسم صدچاک  انگار می بینم که حر "العفو" گوید  نزد حسین  از اشک خجلت چهره شوید  انگار می بینم که مُحرم گشته عباس   دور حرم دائم حرم را می دهد پاس  انگار می بینم به گل های مدینه  در تشنگی سقا شده چشم سکینه  انگار می بینم که جسم گلعذاران  با تیر و تیغ و نیزه گشته لاله باران  انگار می بینم که گرگانی هم آهنگ  بر جسم اکبر می زنند از هر طرف چنگ  انگار می بینم زنان داغ دیده  دارند شیون دور سرهای بریده  ای ماه خون برگرد، خون کردی دلم را  آتش زدی هم ریشه و هم حاصلم را  ای ماه خون سیلاب خونم در دو عین است  یک دشت دشمن تشنة خون حسین  است  ماه حرام است و دلم غرق ملال است  بر خصم، خون یوسف زهرا حلال است  ماهی که گل های خدا با جسم صدچاک  ریزند چون آیات قرآن بر روی خاک  ماهی که دل ها هم چنان صهبای خون است  ماهی که در هر دیده صد دریای خون است  ماهی که شادی هم به ماتم رشک دارد  قربان آن چشمی که دائم اشک دارد  ماهی که طفل از نوک پیکان شیر نوشد  حتی جوان آب از دم شمشیر نوشد  ماهی که این امت ز پیغمبر  بریدند  هجده جوان هاشمی را سر بریدند  تنها نه این ماه امام عالمین است  بالله تمام ماه ها، ماه حسین  است  هر سال، سال یوسف زهراست، آری!  هر روز، روز سرخ عاشوراست، آری!  "میثم" رخ اسلام گلگون حسین  است  آب درخت نور از خون حسین  است  🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است حرف از حسین و زینب و ماه محرم است دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود، غرق شور می گفت: نذر خون خدا جان مادرم دم از حسین می زنم و اشک می خرم با روی خوش رساند به مجلس غریبه ای با هم زدند سر در هیئت کتیبه ای دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است بی تاب و عاشقانه گرفتار دلبر است هر کارِ سخت بود، خودش گفت: می کند کفش هر آن که آمده را جفت می کند رندی کنار در به همه چای تازه داد چایش به قلب سنگی من هم گدازه داد با ذکر یا حسین و وضو طبق عادتش قاطی چای، ریخت کمی خاک تربتش با گریه فاطمه به تماشا نشسته بود یک بچه، باز قلک خود را شکسته بود می گفت زیر لب: کم من را قبول کن از من دوباره سینه زدن را قبول کن رحمت به مادری که ارادت می آورد فرزند خویش را سوی هیئت می آورد از عشق و شور فاطمه جانش لبالب است با چادرش مدافع فرهنگ زینب است دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب لات محله بود ولی گفت زیر لب: زهرا مرا به پای حسینش مرید کرد دیگِ سیاه روضه مرا رو سپید کرد آمد به سوی من پدری پیر و محترم می گفت: گوش کن به من و این نصیحتم این جا هر آن چه خرج کنی سود می کنی خود را عزیز خانه ی معبود می کنی جانم فدای نوکر و دربان هیئتش جانم فدای پیرغلامان هیئتش هر کس به قدر معرفتش کار می کند با اشتیاق صحبتِ از یار می کند در اوج کار که پُر از اخلاص می شدند گریان برای حضرت عباس می شدند مجلس شروع شد، همه با آه و زمزمه هر یک گرفته اند اجازه ز فاطمه خدام درگهش همه بی ادعا شدند با این که خسته اند ولی یک صدا شدند دیدم دم از رفاقت دیرینه می زنند محکم تر از همه به سر و سینه می زنند چون شیرِ پاک خورده همه گریه می کنند مانند بچه مرده همه گریه می کنند گفتند: بی پناه به یک نیزه تکیه داد در بند یک سپاه به یک نیزه تکیه داد گفتند: عاقبت به لبش هم نخورد آب گفتند: مانده بود تنش زیر آفتاب گفتند: تشنه کام سرش را بریده اند گفتند: روی سینه ی آقا دویده اند گفتند: این غریب، میان وطن نبود جز یک حصیر پاره برایش کفن نبود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند وقتي كه جمع سينه زنان گريه مي كنند باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است در ماتم تو پير و جوان گريه مي كنند اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست چون ابر با تمام توان گريه مي كنند تو كيستي كه در غم از دست دادنت مردان ما شبيه زنان گريه مي كنند... 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شادی برای تو غم عالم برای من از ماه های سال، محرم برای من آوای آسمانی داوود مال تو خاموشی مقدس مریم برای من از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست این بود ارث حضرت آدم برای من بی مهری است رسم محبت برای تو تنهایی است مونس و همدم برای من این زخم ها معلم خندیدن من اند حیرانم از ترحم مرهم برای من یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ نگذاشته ست صاحب من کم برای من بگذار عمر در گذر عشق طی شود حتی اگر نشد که تو یک دم برای من... 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شکر خدا که بوي محرم گرفته ام در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام شکر خدا عبادت من روضه هاي توست در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام گاهي کنار روضه ات از دست مي روم با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام اين آبروي نوکري هيئت تو را از دستمال مشکي اشکم گرفته ام ديگر هراس روز قيامت نمي برم وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام با تربت تو کام دلم را گشوده اند عمري اگر که بوي محرم گرفته ام گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات ديدم رسيده ام به حوالي کربلات 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صدای گریه تان پیر کرده عالم را بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را هزار شکر نمردم که باز میبینم کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را برای عمه خود تا که روضه میخوانی به گریه شعله زنی دودمان آدم را دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن ببینم اشک تو را روضه مجسّم را به نور خویش عزاداری مرا پُر کن به سایه ات بپذیر از گدات این کم را مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند که با تو بگریم تمام این غم را  🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مه اشک است بیایید محرم آمد ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم  از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد "کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری بیشتر از همه، تو شوق محرم داری کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا" جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن ای فدای سر تو جان من و اجدادم یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد تازه از دست سنان و همه راحت شده بود روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد  تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد 🔸شاعر : ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
عاشقانت میفروشند عیش راغم میخرند دل به پای روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عمری‌ست عبد این درم الحمدلله در خیمه‌هایت نوکرم الحمدلله مادر مرا باشیر روضه پرورش داد رحمت به شیر مادرم الحمدلله از کودکی تا سن پیری سقف هیئت شد سایه‌ی بالاسرم الحمدلله حال‌دلم با یاحسین روضه خوب است با تو همیشه بهترم الحمدلله این روضه‌رفتن سجده‌های شکر دارد ای رازق چشم‌ترم الحمدلله من شادی‌ام را می‌فروشم هر محرم با آن غمت را می‌خرم الحمدلله بالی‌شکسته دارم و با بال‌روضه تا عرش‌اعلی می‌پرم الحمدلله با سینه‌زن‌های شما یک عمر گفتم وااکبرم، وااصغرم الحمدالله 🔸شاعر : __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشمم به پرچم خیره مانده بیقراری میکنم دارم برای نوکری لحظه شماری میکنم یا سینه زن، یا گریه کن، یا چای ریزِ هیئتم در روضه ات هر سال با إذن تو کاری میکنم یا سیدالمظلوم؛ آقاجان! محرّم لازمم هر شب اگر از چشم هایم اشک، جاری میکنم با معصیت های جدیدی آمدم! امّا ببین- با نیّت توبه برایت سوگواری میکنم اربابِ خوبم! بیشتر از پیش تحویلم بگیر چون بیشتر از پیش احساس ِ «نداری» میکنم شال عزایت را به شعرم میکشم با یک سلام جان میدهم با بغض، مرثیه نگاری میکنم پای لهوفِ تو؛ چه بیتابانه میگویم حسین(ع) گریه برای تکّه تکّه زخم ِ کاری میکنم مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه میرسد بر صورت و سر میزنم! بد بیقراری میکنم! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را شهر برداشته است شورِ مُحَرَّم ها را دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد! ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها  را از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صدای تپش های قلبم حسین همیشه تمنّای قلبم حسین تو شیرینی روزگار منی مسیح دل بی قرار منی خدا در دلم بود گفتم حسین فراتر ز هر اسم اعظم حسین به یاد تو دست از هوس می کشم به شوق تو تنها نفس می کشم همه می روند و غمت ماندنی ست حسینیه ی ماتمت ماندنی ست در این روضه ها عشق باران شدیم از این اشک ها ما مسلمان شدیم بزرگی کن و عشق یادم بده بیا زاد راه معادم بده سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس دلم زیر دین حسین است و بس تویی اصل این زندگانی حسین گذشته به پایت جوانی حسین از این شهر پر های و هو خسته ام به احسان چشم تو دل بسته ام 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگه سرده اگه تاریکه دنیا نمی ترسیم آخه مهتاب داریم خدارو شکر بی صاحب نموندیم خدارو شکر که ارباب داریم درسته نوکر خوبی نبودیم ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل! صدامون می زده ارباب هرروز یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!! یه ساله از سر دلتنگی و درد شبامون توی بزم روضه سر شد خدارو شکر امسالم نمردیم محرم شد چشامون باز، تر شد بهار عاشقیمونه محرم بهار اشک و فصل روضه خونی با این سینه زدن دل پاک میشه بهاره، موقع خونه تکونی دوباره پرچم مشکی خریدیم دلامون روشنه با این سیاهی با این پیراهن و این شال مشکی سیاهی لشکرت باشیم الهی رفیقا قدر امشب رو بدونید شاید فردا شبو دیگه نبینیم شاید این آخرین ساله که داریم کنار هم توی روضه میشینیم رفیقامونو حتما یادتونه رفیقایی که باهم گریه کردیم کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا ما سال دیگه زیر خاک سردیم میون این همه غوغای دنیا قرار ما توو های و هوی روضه س شهیدا اینو فهموندن به ما که توو عالم هرچی خیره توی روضه س دلی که توی روضه سوخت، پاکه دلی که پاک شد جای حسینه چی میشه وقت جون دادن ببینیم سر ماهم روی پای حسینه … 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ‍ ‍ اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد دختری ماتم زده بی گوشواره میرود خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید 🔸شاعر : _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا محرم آمد و دل پَر کشید جرعه جرعه جامِ غم را سر کشید رفت تا بیند در آن دشتِ بلا چه مصیبت زینبِ مضطر کشید تا شود شاهد تمامِ صحنه را هر عذابی آلِ پیغمبر کشید آن یزیدِ پستِ بی شرم و حیا آتشی بر خرمنِ حیدر کشید ظالمی با تیغِ کینِ اشقیا خیمه ها را آتشِ صرصر کشید لاله های گلشنِ ریحانه را در میانِ خاک و خون پرپر کشید کافری با خنجرِ بیداد خویش دشنه فرقِ ساقیِ لشکر کشید فاسقی جلاد از روی زنان با جسارت چادر و معجر کشید لاله ها بی سر همه نقشِ زمین سرمه ی خون دیده ی خواهر کشید آتشی افتاده باغِ فاطمه هر کجا را گرد و خاکستر کشید گو عدو شرمش نبود از مادرش؟ آن زمان روی حسین خنجر کشید بی کس و تنها میانِ قتلگه ناله ی ای وای یا مادر کشید تا که شد وقتِ وداعِ اکبرش دستِ حسرت قامتِ اکبر کشید دستِ خون آلودِ خود بر سر نهاد تیر از کامِ علی اصغر کشید این زمان عرشِ خدا در ناله بود ظالمی تا گیسوی دختر کشید بر درِ هر خیمه جلادی چنان از سر و دستِ زنان زیور کشید خواهرش با ناله های سینه سوز آهِ سردی از دلِ خود بَر کشید شعله ی تیرِ ستم اسباب شد آتشی بر جانِ خشک و تر کشید ای حسین جان خواهرت در کربلا گو همه جامِ بلا را سر کشید تا که جلادی سرا پا آتشین پرده را از چهره ی محشر کشید ذوقِ دستی که فقط با اشکِ خون غربتِ این نظم را دفتر کشید 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم عمریست دم حسن شده و بازدم حسین این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
▪️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ 🏴 تحویل سال به وقت محرم است حَول قلوبنا به بکاءُ علی الحسین ... ▪️همراهان گرامی کانال اشعار ناب آئینی اشعار ماه محرم از امشب داخل کانال بارگذاری میشود و شعر مربوطه هر شب ، روز قبل آن و صبح همان شب در کانال برای استفاده شما عزیزان گذاشته میشود. ▪️بالای همه ی اشعار تگ مربوطه جهت جستجو راحت تر شما عزیزان گذاشته میشود . سپاس از همراهی شما عزیزان 🙏🏻🌹 🔹خادمین کانال اشعار ناب آئینی🔹
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini سلام حضرت زهرا به آن سفیری که تمام زندگی اش پای یار افتاده تمام شهر به او پشت کرده و حالا میان کوچه دلش بی قرار افتاده به راه آمدن زینت و حسین و رباب غریب و خسته و چشم انتظار افتاده بگو به سید مظلوم ای نسیم سحر میا به کوفه که اینجا بهار، افتاده بگو به سید مظلوم مسلمت تنها بریده از همه با حال زار افتاده بگو ز دور به این خوارها نگاهی کن پسر عموی تو در بین خار افتاده ز بسکه سنگ به رویش زدند از روی بام به روی خاک ز نقش و نگار افتاده ز رفت و آمد آن نیزه دار حس کرده که در سر همه فکر شکار افتاده 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ____________________ @shere_aeini در نامه‌های مردم کوفه وفا مجوی در سینه‌ی خرابه‌ی اینها صفا مجوی آقای بیکسان بنگر بیکسی من در کوچه‌های کوفه یکی آشنا مجوی اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است در سفره‌هایشان نمکی جز جفا مجوی رفته ز یاد قصه ی باران کوفه آه... در دست پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی بهر رسیدنت همه گویند: العجل اما میان سینه‌ی یک تن بیا مجوی ای ارشد قبیله‌ی هاشم فدای تو جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی فکر اسیری حرمت جان من گرفت در دیده‌ی حرامی اینان حیا مجوی با خواهران بگو که در این کوچه‌ها دگر غیر از سر بریده سر نیزه‌ها مجوی مسلم فدایی تو شده اینطرف میا ای زاده‌ی گرامی شاه نجف میا 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________________ @shere_aeini این ناله ها به درد ولایت نمی خورد این چهره ها به نور هدایت نمی خورد بیعت نمی کنند مگر با فریبشان این دست ها به دست حمایت نمی خورد این راز سَر به مُهر بماند برای بعد بازار کوفه جز به جنایت نمی خورد این چشمهای هرزه در این شهر پر گناه بر بانوان به چشم عنایت نمی خورد یک ذره با اسیر مدارا نمی کنند کردارشان به هیچ حکایت نمی خورد انگار با صغیر و کبیرند بی حیا رفتارشان به هیچ روایت نمی خورد پس کوچه های شهر پر از نیزه دارهاست نیزه به هیچکس به رعایت نمی خورد این حفره دست و پای مرا جمع کرده است گودالشان به قدّ رسایت نمی خورد هر امر و نهی را به درِ بسته می زنند این گوشها به درد صدایت نمی خوررد 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini فریاد من ز گوشه ی دارالاماره است جسمم به روی خاک زمین پاره پاره است آقا نیا که کوفه پر از چشم بی حیاست اینجا نگاه هرزه سوی گوشواره است پُر می شود ورودی این شهر از جفا پیش اسیرِ خسته که بی یار و چاره است قومی که نیست عهد و وفا در مرامشان حرفی اگر زدند ز طعن و شراره است باید خبر دهم به صبا تا که بشنوی: کوفی به فکر غارت یک گاهواره است ترسم که زینبت به اسارت رود... نیا ترسم ز نیزه ای که به دست سواره است عریان چو می شود بدنی، زیر مرکب است بر روی نیزه همره تو شیرخواره است مسلم فدای معجر و موی مخدرات ذکرم "نیا حسین" به میخ قناره است کار فروش تیر زیاد است بین شان حرف کنیز و برده به اینجا هماره است یارب نوای من برسد بر پسر عمو شاید دگر نرسد نیزه در گلو 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________________ @shere_aeini سلام ایزد منّان، سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان، به مسلم بن عقیل! به آن نیابت عظمای سیدالشّهدا ! به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل! شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو شکنج طرّه‌ی حور است و بال میکائیل شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجاره‌ی سجّیل چنان شعاع که گفتی کنار تیغ کجت ستاده گوش به فرمان، جناب عزرائیل بر آستان درش، آفتاب، سایه‌نشین به طاق قبّه‌ی او، ماه آسمان، قندیل تو بر حقّی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه‌آیه‌ی تورات و مصحف و انجیل! زهی دنائت دنیا! که از تو بیعت خواست کسی که پیش مقام تو بنده‌ای است، ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل فراز بام، سلام امام دادی و گفت میان لجّه‌ای از خون، جواب، شاه قتیل زیارت تو ملائک کنند در ملکوت به جای خواندن تسبیح و گفتن تهلیل شهید راه امامی که طور سینه‌ی اوست ز نور، مهبط جبریل و مطلع تنزیل مدیحت تو «ریاضی» ! کجا و حضرت دوست؟ مگر خدایْ عنایت کند، جزای جزیل 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini دل من بر سر این دار، صفایی دارد وه! که این شهر، چه بام و چه هوایی دارد خانه‌ی پیرزنی، خلوت زاویه‌ی من هر که شد وحی به او، غار حرایی دارد شب که شد داد زدم: کوفه میا، کوفه میا مرغ حق در دل شب، صوت رسایی دارد پیکرم تا به زمین خورْد، صدا کرد: حسین شیشه از بام که افتاد، صدایی دارد پشت دروازه، مرا فاتحه‌ای مهمان کن تا بدانند که این کشته، خدایی دارد هم سرم، بی‌بدن و هم بدنم، بی‌کفن است حالم از قسمت آینده، نمایی دارد در سر بی‌بدنم هست هزاران نکته سوره‌ی ما نیز «بسم الله» و «با»یی دارد دید خورشید که در بردن این نامه، شدم دست بر دامنِ هر ذرّه که پایی دارد همه از شش جهتم، فیض عظیمی بُردند مسلم این جا، حرم و کرببلایی دارد در جمال تو جلالی است که سر می‌خواهد دلبر آن است که شمشیر و قبایی دارد سر تصویر سلامت! ز شکست غم نیست حُسن تو، بهتر از این، آینه‌هایی دارد گر بریدند پر و بال مرا، شِکوه چرا؟ قله‌ی قاف تو، سیمرغ فدایی دارد 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini