eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini لبخند میزنی و عسل خلق می شود از طرز خنده ی تو غزل خلق می‌شود بر روی دوش ، زلف تو می گردد آبشار پا میزنی زمین و گسل خلق می شود از لطف بی حد تو «ابد» خلق گشته و از خاک پات روز «ازل» خلق می‌شود فریاد می‌کشی تو که طوفان به پا کنی تو اخم می کنی و اجل خلق می شود دور کمر،تو شال خودت را که می‌کشی انگار حلقه های زحل خلق می‌شود از ماجرای بخشش تو بر تمام خلق صد قصه و حدیث و مثل خلق می‌شود میراث دار حیدر کرار در نبرد! شمشیر میزنی و جمل خلق می شود زانو بغل که میکنی از داغ کوچه ها معنای واقعی بغل خلق میشود 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی در آن میانه که باران سنگ بود و شکستن نبود پنجره‌ای در امان، اگر تو نبودی هنوز معبر اصحاب فیل بود زمانه شکسته بود دل آسمان، اگر تو نبودی حجاز بود و غم دختران زنده به گورش یکی نداشت ز غیرت نشان، اگر تو نبودی زمین روایت سبزی‌ست از نگاه تو اما چه بود آخر این داستان؟ اگر تو نبودی 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهر..آتش زد روان را سوختم مثلِ قدیم برده از جانم توان را سوختم مثلِ قدیم جرعه ای نوشیدم و بدجور افتادم ز پا از تنم برده امان را سوختم مثلِ قدیم درد دلهایم همه در سینه ماند و شاکی ام نیست یارائی بیان را سوختم مثلِ قدیم چکنم با این شریکِ بی وفا..یارب ببین همسرِ مهربان را..سوختم مثلِ قدیم تکه تکه شد جگرهایم میانِ طشت ریخت چکنم دردِ نهان را سوختم مثلِ قدیم آخرش راحت شدم از خاطراتِ کوچه ها می کِشم قدّ ِ کمان را سوختم مثلِ قدیم کوچه ای بود و به روی مادرم سیلی زدند دیده ام زخم زبان را سوختم مثلِ قدیم قاتلانش یک به یک خنده به رویم می زدند صبر کردم دشمنان را سوختم مثلِ قدیم ناجی ام شد بهرِ رفتن گرچه پیچیدم به خود زهر..آتش زد روان را سوختم مثلِ قدیم 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد... تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع) بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد ¤ رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا- تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد! 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تویی ضریحِ کرامت؛ تمام خلق، دخیل‌اند اگر کریم تویی؛ حاتمانِ دَهر، بخیل‌اند غباری از قطراتِ تیمُّمِ تو طهارت بُحور، پیشِ نَمِ مسحِ پایت آبِ قلیل‌اند هزار مَن غزل آن‌سو در آسمانِ ترازو مناقبِ تو در این‌سو بدون وزن، ثقیل‌اند به کاسه‌ی مَلَکِ رزق، ریختند کمت را مجاورانِ گدایت به خرجِ خلق، کفیل‌اند ملقبی به مُعِزُّالْبَشر؛ مُذِلّ شیاطین همیشه سنگْ‌عیاران کنار قله ذلیل‌اند میان آن همه سردارهای جنگ‌ندیده سپاهیان سکوتِ تو جنگجوی اصیل‌اند نداده‌اند رضایت؛ به حرمتت به نمکدان چه سنگ‌ها که به آیینه‌‌ات همیشه گُسیل‌اند شراره‌های دری که تمام عمر، تو را سوخت قضای آتشِ نمرودها به جانِ خلیل‌اند گواهِ غربت صدّیقه پیرْموی سرت شد قصیده‌های سپیدِ تو آیه‌های دلیل‌اند نمی‌رسد به کفِ پای مقتلت قد شعرم قلم خمیده؛ رطب‌های روضه‌ات به نخیل‌اند 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مظهر رحمت خدا سلطان هشتمین نور انما سلطان سفره ات پهن هرکجا سلطان السلام علیک یا سلطان کرمت شد دلیل این اذعان احدی نیست جز شما سلطان بار خود نزد شاه آوردم ذره ای اشک و آه آوردم کوله باری گناه آوردم بر حریمت پناه آوردم گرچه عبدی پر از خطا هستم زائر مشهد الرضا هستم شده معنا کنارت آسایش تویی آقا دلیل آرامش با تو لازم نمی شود خواهش گویم این را بدون آلایش... گاهی اقرار و اعتراف رواست " همه ی هستی ام امام رضاست " دردمندم ، دوا نمی خواهم من مریضم شفا نمی خواهم حاجتی جز شما نمی خواهم از تو غیر از تو را نمی خواهم در کرم کار خویش را بلدی دست خالی نمی رود احدی معصیت های من ندیدی تو پدرانه سویم دویدی تو بین آغوش خود کشیدی تو چشم بسته مرا خریدی تو گره افتاده است در کارم بیش از اندازه دوستت دارم می کنی خوبِ خوب حالم مرا راحت از دغدغه خیال مرا بهر پرواز و قرب بال مرا ... ...می دهی رزق کل سال مرا داده ای هر زمان مرا امداد بهترین جاست صحن گوهرشاد جبرئیلی که تا سما رفته اهل عرفان که تا خدا رفته هر کسی تا به کربلا رفته قبل آن مشهد الرضا رفته اخر اقا برات دست شماست روز محشر صراط دست شماست ای به دردم دوا امام رضا نظری بر گدا امام رضا از کرم یا سخا امام رضا ببرم کربلا امام رضا مدد از سوی غیر تو ننگ است من حرم لازمم دلم تنگ است 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با احترام، دست به سينه نهاده است پايين پايتان به ادب ايستاده است پاهاى پر ز آبله اش مى دهد گواه ك از كاروان زائر پاى پياده است دیروز بین راه و فراسوی جاده ها اکنون کنار روضه ی دارالسعاده است مهمان دستهاى كريمانه ى شما مهمان سفره اى كه هميشه گشاده است تكرار چند جمله، فرازى ز "جامعه" مشق ارادتش به شما خانواده است گاهى كنار صحن و گهى گوشه ى ضريح فرقى نمى كند، همه دارالاجابه است دارد صفاى اشك به پهناى صورتش... با احترام دست به سينه نهاده است 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السلام ای اشرفِ پیغمبران ای فدای تو تمامِ انس و جان السلام ای شهریارِ ذوالمِنن ای تو خورشید همه کون و مکان ای حبیب ای صاحبِ جاه و جلال ای که نورت علتِ خلقِ جهان بر همه پیغمبران تو افضلی واسطِ فیضِ خدای مهربان عالم از تحسینِ حُسنت بیقرار ای که حُبت مژده ی باغِ جنان تاجِ سلطانیِ امت آنِ توست ای نبی ای مرسلِ آخر زمان عاشقانه با کمالِ افتخار _ در خضوعِ تو زمین و آسمان هر دو عالم ناجیِ امت تویی ای تو اسبابِ نجاتِ امتان یا رسول الله پناهِ عالمی در پناهِ تو همه جانها امان! 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هی چشم می چرخانی اما گنبدی نیست گل دسته ای صحن و سرایی مرقدی نیست از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما اینگونه تنها و غریب است خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی اش تعمیر می شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشت داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌او من‌ بعد وای از حال زار خواهر او در زوزه سگ ها صدای شیر گم شد آنقدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام مردن پیرهن داشت وقتی کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند غصه نخور آقا که غم می بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می تازد آخر دنیا به آل فاطمه می نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پایان ندارد عشق با آغازِ نامت باران شده مبهوتِ آن لطف مدامت ای مصحفِ ناطق که جاری در زمینی ختمی ز قرآن است پایان کلامت حتما علیکم با خداوند است جایی که آمده بر صبح دنیا السلامت دشمن ، جزامی ، سائل و عاشق نوشتند از سفرهٔ بی منت تو از مرامت غیر از کبوترهای عاشق ، مطمئنم هر شب درآمد ، ماه هم از پشت بامت چشمِ بصیرت دید جنگت فرق دارد بیرون درآمد صبر از بین نیامت در روضه های خلوتت حس می کنم که انگار لشگر داشتن گشته حرامت سَم از تو جان دزدید سُم جان از برادر سَم هم شبیه سُم ندارد احترامت با این تنِ سبزت اگر لبخند داری حتما رسیده بوی مادر بر مشامت ای بغض زخمیِ میان کوچه سوگند که می شود گریه به زهرا التیامت سیلی به زهرا زد که تو از پابیفتی فرزند زهرایی و این شد اتهامت 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پای بابا را بغل کردی رها کن دخترم سعی کن از کودکت رفعِ بلا کن دخترم نبضِ قلبش می زند..این ماههای آخری محسنت را گاهگاهی هم صدا کن دخترم بارِ شیشه داری و غصّه برایت خوب نیست جای اندوه و بُکا..بهرم دعا کن دخترم می روم از پیش تان،دلواپسِ این خانه ام خواهشاً یاریِ جانِ مقتدا کن دخترم بی‌کس و تنها شود حیدر پس از پروازِ من پس حمایت از یدِ شیر خدا کن دخترم دیدی آتش می رود بالا ز دربِ خانه ات با شجاعت خویش را مستِ ولا کن دخترم سعی کن مسمار نَنشیند به روی سینه ات دائماً در زیرِ لب ذکرِ خدا کن دخترم 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برای دسترسی به اشعار ایام عزاداری آخر ماه صفر بر روی هشتگ های زیر کلیک کنید 👇👇 . .
قلب همه را دشمنت آزرد آنروز انگار حسین داشت میمرد آنروز ای کاش به قلب من فرو می آمد تیری که به تابوت تو میخورد آنروز 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر قدر که می‌خواست گدا، شاه کرم داشت آن قدر که پیش کرمش، خواسته کم داشت در خانهٔ او بود که در اوج غریبی دل‌های غریبان جهان، راه به هم داشت دلخوش به نفس‌های مسیحایی او بود شب‌های مدینه که فقط غربت و دم داشت داغی شده بر سینه غم‌های وسیعش یک کوچۀ باریک که بیش از همه غم داشت راحت شد از اندوه جفاکاری یاران ای کاش که یاری به وفاداری سَم داشت ای آینه‌ها آینه‌ها! ذکر بگیرید ای کاش حرم داشت، حرم داشت، حرم داشت... 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کنج دنجی در هیاهوی جهان داریم ما تا میان سینه از مهرت نشان داریم ما خانه ی ویران دل با مهر تو قیمت گرفت در خراب آبادمان، گنج نهان داریم ما ما نمک پرورده ی خوان کریم عالمیم شامل لطفیم اگر در سفره نان داریم ما خاک سرد مرده ایم و تشنه ی یک جرعه نور دست بر دامان لطف آسمان داریم ما ما کبوترهای قبر خاکی صحن تواییم کنج ایوان خیالی آشیان داریم ما تا گذر کرد از مزارت باد صحرا، گریه کرد چون نسیم از داغ تو اشک روان داریم ما از غم تشییع سرخت، ذره ذره سوختیم تا ابد درسینه مان، داغ گران داریم ما واژه حیران مانده بین مدح و اشک مرثیه در بهار شوق، اندوه خزان داریم ما 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مست از غم توام غم تو فرق می‌کند محو توام که عالم تو فرق می‌کند با یک نگاه می‌کشی و زنده می‌کنی مثل مسیح، نه، دم تو فرق می‌کند یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی باید عوض شد آدم تو فرق می‌کند تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟ آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند زخمی‌ست در دلم که علاجی نداشته‌ست جز مرحمت که مرهم تو فرق می‌کند اشک غمت برای من أحلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق می‌کند صلح تو روضه است، حماسه‌ست، غربت است ماهی تو و محرم تو فرق می‌کند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه، گنبد تو، پرچم تو فرق می‌کند لختی بخند قافیه‌ام را به هم بریز آقای من! تبسم تو فرق می‌کند 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نیمه شب بود و دفتر شعرم میهمان شه خراسان بود صحن های حرم همه نمناک خاطرم مانده است،باران بود در هیاهوی صحن گم شدم و خاطراتم همه دوباره شدند شعر اذن دخول میخواند و واژه ها نایب الزیاره شدند حرف های نگفتنی ام را همه را بی اراده میگفتم مثل هر بار،مثل کودکیم خودمانی و ساده میگفتم السلام علیک امام رضا کوله بارم بجز خجالت نیست بهتر از من ،خودت که میدانی مزد بی معرفت،زیارت نیست باز هم مهربان ترین آقا کنج ایوان مرا تو جا دادی خادمی راه را نشانم داد -این طرف می رسد به آزادی دل شب روضه منور تو به نظر،لیلة الرغائب بود طاق ایوان طلای صحن شما قبله هر نماز واجب بود آه از این فراق طولانی بین این دست و پنجره فولاد یک،دوسال است،مانده ام تنها دور از حوض صحن گوهرشاد من همان کودکم که گمشده ام جز شما مرهمی برایم نیست بغلم کن،دوباره،مثل قدیم نه حیاط و رواق جایم نیست من بدِ بد تو خوب خوب آقا تو بزرگ و من اوج نامردی حال و روز مرا که میدانی چه کنم تو بد عادتم کردی چاره ی درد های بی درمان یک بلیط قطار مشهد بود سر پناه دل پر از زنگار سایه ی آشنای گنبد بود گره کار ما به دست شماست بخدا یک نگاهتان کافیست همه جا رفته ایم و برگشتیم غیر این سرپناه،پناهی نیست کفتر رو سیاه،بی تاب است دور از شهر توست، میدانم... در خیالم،کنار گنبد تو دارم اذن دخول میخوانم.... 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند به غیر رو نزند...غصه را عیان نکند حسن(ع) شدی که بدانند خیلِ گمراهان خدا به عشقِ دعایت عذابشان نکند کلام نافذ تو، تا که هست؛ این دل من- -هوای محفلِ عشاق و عارفان نکند محبتَت پر از اعجاز و مرد شامی را کسی به جز تو مسلمانِ مهربان نکند مدام از کرمت میرسد برایش خیر هر آنکه تکیه به احسانِ این و آن نکند جزامیان و فقیرانِ دست-خالی را کسی به جز تو سرِ سفره میهمان نکند غریب و خسته و بی سرپناه خواهد ماند کسی که خانهٔ امنِ تو را نشان نکند! 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که ضرب تیغ میدان می دهد سیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبا با دشمنش پیمان ولایت چیست؟ رختی که فقط بر او برازنده است خلافت چیست بعد از او؟ به مشتی چارپا پالان حسن اصل کرامت بود عالم بر درش سائل حسن عقل مجسم بود عالم بی حسن نادان حسن تنها نه در منزل اسیر حیله ی زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامه ی احمد بروی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه ها بعد از علی ابن ابی طالب کدامین شانه در تاریکی شب می برد انبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می برد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان معزّ المومنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل بیت است او بپرس از سوره انسان خوشا بر من که در عالم امامی این چنین دارم که پشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن سر و جانم فدای این دو سید این دو تا سلطان 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini توفیق بده ای پسر ارشدِ زهرا بنویسم از نام بلندت که شده مامنِ دلها بنویسم... آقای جوانانِ بهشتی نظری کن به گدایت رخصت بده ای جنت الاعلای همه تا بنویسم با این که زیاد است برایم که بگویم زِ مقامت، این بار غزل گفته ام از عشقِ شما با بنویسم از بی حرمیِ تو حرم ساخته ام در دلِ زارم یک یا حسنِ ناب در آن صحنِ معلی بنویسم... تصویر و صدای تو پیمبر،جبروتت چو علیست از عشقِ تو تا روحِ کلامم شود احیا بنویسم بالاست مقامت وَ منم ریز ترین ذره به کویت با قطره ی اشکم شود آیا زِ تو دریا بنویسم؟ میترسم از این شعر مبادا که شود روضه ی سنگین ای دل تو بگو ختم شود شعرِ تَرَم یا بنویسم؟ خورشید نخستینِ علی بودی و خاموش،شکستی دل گفت که از داغِ تو و همسر مولا بنویسم با یاد مدینه جگرم سوخته و آتش محضم باید زِ تو و خاطره ی کوچه به ایما بنویسم ای ماهِ زمین گیرِ خدا گونه الهی که بمیرم من با چه دلی از غم تو،بی کس وتنها بنویسم؟ در طشت جگر ریخت و از دیده سرشکی زِ غریبی در محضرت از داغ و غمِ زینب کبری بنویسم... 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . درحسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هرشبی راکه در زمین روضه است به کجا می روی؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است سند ادعای من محشر که بفهمی تمام دین روضه است هدیه ی ما به ساکنان بهشت باز در روز واپسین روضه است درمیان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است اینکه بعد از غدیر،پیغمبر ازعلی گفت و گفت، این روضه است زهر کم کم براو اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است *لفظِ اِرْجِع فاِنَّه یَهْجُر تا قلم خواست بدترین روضه است با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ درجمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است ٢ روضه ازاین به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت باغدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت کاش بودم پس از دوماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت 🔸شاعر: ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لب خشک و داغی که در سینه دارم سبب شد که گودال یادم بیاید اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرارست امشب جوادم بیاید قرار است امشب شود طوس، مشهد شود قبله‌گاه غریبان مزارم اگر چه غریبی شبیه حسینم ولی خواهری نیست اینجا کنارم به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا «و قبرٍ بطوس»ی که خواندم برایش بگو این نفس‌های آخر هم اشکم روان است از بیت کرب وبلایش از آن زهر بی‌رحم پیچیده‌ام من به خود مثل زهرای پشت در از درد شفا بخش هر دردم از بس که خواندم در آن لحظه‌ها روضه‌ی مادر از درد بلا نیست جز عافیت عاشقان را تسلای دردم نگاه طبیب است من آن ناخدایم که غرق خدایم «رضا»یم، رضایم رضای حبیب است شدم شمس ایمان و آیینه ی عشق به هر قلب تاریک بخشیده ام نور کُند هر که، هر جا هوای ضریحم دلش را در آغوش می‌گیرم از دور شدم آسمان، پیش روی کبوتر رسیدم که هر آهو آزاد باشد چه جای غم آن زائر خسته ام را اگر در پناه گهرشاد باشد اباصلت آبی بزن کوچه‌ها را به یادِ سواری که با ذوالفقارش بیاید سحر تا بگردند دورش خراسان و یاران چشم انتظارش 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو  تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم  آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو  از هر دری من رانده ام ، من رانده ی وامانده ام  یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو  پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو  گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم  من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟  سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام  من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟  حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین  جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو  من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وقتی که قال در حرمت حال می شود دست دعا به شانه ی من بال می شود   در این همه مریض یکی را شفا مده تقصیر توست این همه جنجال می شود   بر راه زائران تو کردیم گریه ها این آبروی ماست که پامال می شود   از توبه در حریم تو ما هم ملک شدیم آدم در این محیط سبک بال می شود   این نامه نیست بر پر و بال کبوتران خون دل است سوی تو ارسال می شود   آباد شد کسی که ز گریه خراب شد خوشحال آنکه پیش تو بد حال می شود   هر کس نمی رسد به در آفتاب او معنی اگر چه نیز بود کال می شود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یا غریب الغربا ما همه انصار توایم تو شه عالم و ما سائل دربار توایم سفره ی جود تو گسترده و ما محتاجیم لطفی ای یوسف زهرا که خریدار توایم دردمندان جهان بر در تو محتاجند چاره ای ساز طبیبانه، که بیمار توایم پرچم گنبد تو عزت ملک عجم است ای عجب غافل از الطاف سزاوار توایم ای شه عقده گشا عقده ی دل را وا کن جلوه در جان بنما عاشق دیدار توایم فخر در روز قیامت به ملائک بکنیم که به کویت رَهِمان دادی و زوّار توایم 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دم به دم تا همیشه قلب پدر با نفس‌های تو هماهنگ است روز و شب قاصدک خبر می‌داد دل بابا برای تو تنگ است تو تمام وجود بابایی او ولی از وجود خود دور است بی‌تو هر لحظه قطره در قطره اشک او دانه‌های انگور است چه فراقی خدا! که از وصفش دل واژه، دل قلم خون است لحظه لحظه نفس نفس بی‌تو دم او زهر و بازدم خون است می‌نویسم ولی نمی‌دانم پای این روضه تا کجا بکشد می‌نویسم ولی خدا نکند پدرت روی سر عبا بکشد مو به مو مثل شام گیسویت چله‌ی تاک هم پریشان است اشک تو روی جسم او یعنی غسل باران به دست باران است پیکرش غرق گل شد اما باز گریه کردی دلت کجاها رفت لحظه‌ای چشم بستی و دیدی تیغ و شمشیر و نیزه بالا رفت روضه‌خوان پدر شدی آن دم یک طرف قلب خیمه‌ها می‌سوخت آن طرف روی نیزه‌ها دیدی سر خورشیدِ کربلا می‌سوخت بی‌گمان موقع کفن کردن بین دستان تو کفن لرزید چه کشیده‌ست آن امامی که عشق را بین بوریا پیچید 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پر گهر و سینه پر از غم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی نفسان، چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است تا که بر چیده شد از روی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله، دل تنگ‌تر از حجلهٔ ماتم شده است میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! باز پیوند من و عشق تو محکم شده است 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا زنده تر باشی شکستی قُفلِ جانَت را شُکرِ خدا آسوده خوردی شوکَرانت را ای جان فدای آبِ سقاخانه ات ،‌ صدشُکر که تشنگی برآن نشد گیرَد توانت را شکرِخدا نه خیزران بوسیده رویت را نه نَعلِ اسبی خُرد کرده استخوانت را وقتی که جان دادی جوادَت نیز پیشت بود هرگز ندیدی ارباً اربایِ جوانت را آقای خوبم خواهَرَت در شهرِ قُم دیده ست مهمان نوازی های گرمِ میزبانت را از بام ها گل بر سر معصومه(س) می بارید این ماجرا بیچاره کرده روضه خوانت را نه مَعجری غارت شده نه صورتی نیلی نه طعنه ای آزرده کرده کودکانت را خورشیدِ هشتُم رفتی اما شکرِ این باقیست غرقِ شفق هرگز ندیدم آسمانت را مَن کربلا بودم همین ده روزِ پیش آقا از بس که می خواهم تمامِ خاندانت را ای کاش می شد تا که جارو می کشیدم من با مُژه ام از کربلا تا آستانت را در آخرِ ماهِ صَفر شورِ سفر داریم برما بیفکن آن نگاهِ مهربانت را ای عشق! مشهد لازمیم و باز لطفی کن مهمان خود کن بارِ دیگر دوستانت را... 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini درد و دل های من فراوان است بگذریم از شما چه پنهان است پیش تو هر کسی که مهمان است درد هایش نگفته درمان است پسری کور گنبدت را دید دختری کر صدات را فهمید با چه نازی در آسمان چرخید کفتری که به روی ایوان ست بسته ام دل به مهر تو تنها جز تو من را کسی نشد مولا شمسِ تبریز مالِ مولانا شمس من ساکن خراسان است نور تو می درد سیاهی را نچشم طعمِ بی پناهی را بر سرش کرده تاج شاهی را هر کسی که گدای سلطان است باز هم آمدم پناهم ده زائر مشهدم پناهم ده من اگر چه بدم پناهم ده دلم از کرده اش پشیمان است در حرم تا که آب نوشیدم لب خشک حسین را دیدم مردم از شرم تا که فهمیدم گفته مقتل ذبیح العطشان است خویش را باز سینه زن کردم یاد ارباب بی کفن کردم من نوکر سیاه تن کردم شاه عالم به خاک عریان است 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عشق ، قافیّه در ردیفِ رضا ماه و خورشید در صحیفِ رضا در صفا و کرامت و احساس در جهان کیست همردیفِ رضا ؟ وَ یقیناََ براتِ کرب و بلا میرسد هر دم از مُضیفِ رضا جبرئیل آمده برایِ شفا رو به رو مضجعِ شریفِ رضا لقبش یاورِ ضعیفان است من کی‌ام؟ بنده‌ی ضعیفِ رضا 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini