eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است مثل این قافیه گل می کنم آن وقتی که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است آهویی آمده با پای خودش در دامت این چه صیدی است که دلباخته صیاد است به طمع آمده ام ، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم خوب شد حوصله ی پنجره از فولاد است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در کنار تو رضا جان دل مطهر می‌شود هر چه حاجت هست در پیشت میَّسر می شود خواستم...تا آبرو پیدا کنم... آمد ندا .. آبرو یابد هر آنکه خاک‌ این‌ در می شود یک‌ نگاه تو بیاُفتد گر به دل های خراب زیرو رو می سازد و دل ها مسخَّر می‌شود پنجره فولاد تو.. دارالشفای عالم است هر مریضی که بیاید زود بهتر می شود چون غباری زیر پای زائرانت مانده ام‌ مطمئنم خاک این درگاه چون زر می‌شود آه ای شمس الشموس نُه فلک.. بازم ‌بتاب تابشی گر که کنی قطعا که محشر می‌شود آب سقا خانه ات لبریز عشق و عاطفه است آب سقا خانه ات.. مانند کوثر می‌شود تو به نام‌فاطمه حساس هستی یا رضا درد های من دوا با نام‌ مادر می‌شود دعوتم کن تا بیایم محضرت صد بارها وقت رفتن دیده ام با تو منور می‌شود هرکسی دوری کند از این حریم با صفا رفته رفته خلق و خویش هم‌ مکدَّر می‌شود دشمنی هرکس کند با تو امام هشتمین از بها می اُفتد و از سگ‌ نجس تر می شود 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش خدا وقتی خودش را دید در آیینه بندانش علی را آفرید و رفت با اسماء تابانش به قربانش به قربانش به قربانش به قربانش علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار یعنی او امامُ الاِنس و جِنَه هزاران بار یعنی او وصی مصطفی تکرار در تکرار یعنی او فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او چگونه شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را تمام دلخوشی خانۀ موسی ابن‌جعفر را علی یعنی تپش یعنی نفس زهرایِ اطهر را علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش دوباره رو به ایوانت امین الله های ما سلام الله های ما نگاه و آه های ما به درهای حرم خورده گره گر راه های ما سر سال است دور تو بگردد ماه های ما خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جام سلطانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی فدای جذبۀ چشمی که سلطان شد سلیمانش چنان موری که خود را این همه پروانه گم کرده که هر زائر که می بینی دل دیوانه گم کرده چنان مجذوب این جایم که مستی خانه گم کرده کنار آب سقا خانه ات پیمانه گم کرده شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می آید هنوز از این ضریحِ نقره باره خوشۀ انگور می آید هنوز از کفشهای زائرانت نور می آید هنوز آن روستایی از مسیر دور می آید دوباره پا برهنه ساده آمد پیش جانانش تو عیدی رو به سوی تو نماز عید می خوانم زیارت نامه را در خانۀ خورشید می خوانم تو را ما با قنوت عشق با امید می خوانم خیال ماست راحت تا که بی تردید می خوانم که پیش از عرض حاجت حاجتم را داده دستانش همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید هنوز اشکش به چشمش که؛پسر را روی پایش دید من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش بیا اردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ رو سیاهی را قبول از ما کن امشب این نماز اشتباهی را کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را نگاهی نه به من بر مادر و بر دست لرزانش تویی تنها که می فهمی سلام آخری ها را تویی که دوست می داری دعای آذری ها را کنار کفشداری ها مقام پادری ها را به جان مادرت تحویل گیر این مادری ها را فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش شب جمعه حرم بودم کمی در پشت در خواندم نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم شنیدم مادرت رفته که از داغ پسر خواندم دو خط از روضه اکبر کنارت مختصر خواندم چه بد سر نیزه ها کرده پریشانش پریشانش فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ایران به جز تو، هیچ سلطانی ندارد همچون رضا خورشید تابانی ندارد شکی ندارم بی کرانِ آسمان هم مانندِ تو، ماهِ فروزانی ندارد می آورم با خود حرم آقای خوبم آن دردهایی را که درمانی ندارد هر مشکلی را ممکن و آسان نمودی هرآنچه را گفتند: امکانی ندارد! هر زائری آمد به قصدِ عَرض حاجت با خنده رفت و چشم گریانی ندارد با دیدن صحن و سرایت درک کردم احساس خوبی را که پایانی ندارد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باردگربه بارگهت بارمن فتاد آمدمریدمرده دل ای هشتمین مراد ازشکرعاجزم که مراراه داده ای جزعجزشکر یادندارم زاوستاد من ریزه خوارخوان شماخانواده ام خانه به دوش گشته ولی بوده خانه زاد پایم اگربه کوی کس ودست سوی کس پایم شکسته ماندودستم بریده باد صدبارمن فتادم ودستم گرفته ای لطفت زيادديدم وکی می برم ز ياد ازمن به خاک خویش زمین خورده ترمجوی دستم بگیرورنه زپاخواهم اوفتاد گفتم به عارفی که گدایی کجابرم گفتابروبه طوس بگو یااباالجواد یکدم اگرگدایی خودرارهاکنم آنروزمن نباشم وآندم مرامباد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من دست خالی آمدم،دست من ودامان تو سرتابه پادردوغمم،دردمن ودرمان تو توهرچه خوبی من بدم،بیهوده برهردرزدم آخربه این درآمدم،باشم کنارخوان تو من ازهمه دررانده‌ام،من رانده ای درمانده‌ام یاخوانده یاناخوانده‌ام،اکنون منم مهمان تو پای من ازره خسته شدبال وپرم بشکسته شد هردربه رویم بسته شدجزدرگه احسان تو گفتم منم درمی‌زنم،گفتی به توسرمی‌زنم من هم مکررمی‌زنم،کوعهدوکوپیمان تو؟ سوی توروی آورده‌ام،ای خم سبوآورده‌ام من آبروآورده‌ام،کو لطف بی‌پایان تو؟ حال من گوشه‌نشین،با گوشه ی چشمی ببین جزسایه ی پرمهرتان،جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده‌ام،دانم بسی آلوده‌ام امابه عمری بوده‌ام،چون خاردربستان تو 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
با گریه‌ء های‌های، یاهو داریم نجوی به حَرم، جای هیاهو داریم گر کرده کمین، کمان به کف، صدصیاد ما را چه‌غمی؟ ضامن آهو داریم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ساعت به وقت عشق همان هشت می شود حتی زمان پخش اذان هشت می شود کار خداست حکمت او را ببین چطور؟ تعداد درب های جنان هشت می شود از آن زمان به بعد در انواع دلبران نقش خطوط و خال و نشان هشت می شود حتماً برای عرض ارادت و احترام طرح جدید فرشچیان هشت می شود وقتی که دست من به ضریح تو می رسد ثانیه ، ثانیه ، ضربان هشت می شود هر شب زمان خواندن نقاره خانه ها ساعت برای کل جهان هشت می شود 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آمدی و آسمان بی حد چراغانی شده کل ایران؛ بالأخص مشهد چراغانی شده باز درهم میخری، از اشتیاق ِ این خبر در دلِ عشّاقِ خوب و بد چراغانی شده با نگاهی برطرف کن ظلمتِ خورشید را نور میخواهد اگر ممتد چراغانی شده عالِم آل محمد(ص) هستی و علامه ها آمدند و منبر و مَسند چراغانی شده ضامن آهو تویی و در شب میلاد تو دشت‌ِ آهوخیز صد در صد چراغانی شده کوریِ چشم ِ تمام عنکبوتانِ ذلیل با تلاش ِ کفتران گنبد چراغانی شده هست یاقوتِ مقدس این حرم تا به ابد با طلای ناب این مرقد چراغانی شده تا ببیند رأفتَت را چشم نابینایشان این حرم امشب چنین بی حد چراغانی شده! 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا امامی مهربان داریم ما در میان جسم جان داریم ما در طواف کوه مهر و بخششیم سینه ایی آتش فشان داریم ما سفره اش رنگین تر از رنگین کمان خوان لطفی بی کران داریم ما عده ایی تجار و ماهم خاک بوس در جهان سودی کلان داریم ما گفت دین خلق را با ما چه کار گفتم از او که امان داریم ما خواست توحید مرا ، گفتم‌ ببین یا رضا را بر زبان داریم ما معنیِ گلدسته بالا رفتن است طوس داریم آسمان داریم ما در بهشتش میوهٔ ممنوعه نیست بهتر از جنت ، جنان داریم ما 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته اینجا که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اینجا بهشت کشور ما مشهدالرضاست صحن و سرای ارض و سما مشهدالرضاست یک ذره کم نمی شود این اشتیاق ها عمریست روح اهل ولا مشهدالرضاست هر کس به مشهد آمده حاجت گرفت و رفت حج اسیر و زار و گدا مشهدالرضاست صحن عتیق و پنجره فولاد عشق ماست ایوان طلای دوم ما مشهدالرضاست زائر اگر زیارت کوی حسین خواست اذن دخول کرب و بلا مشهدالرضاست ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " سائل شدم به کوی شما یا اباالحسن ای حجّت و ولی خدا یا اباالحسن زیر نظر گرفته مرا مهربانی ات ای عادت تو جود و سخا یا اباالحسن ما را به نوکری خودت مفتخر نما ای پادشاه لطف و عطا یا اباالحسن تو هشتمین پیمبر قرآنی منی زیبایی نماز و دعا یا اباالحسن ای قبله ی حوائج ما یا اباالجواد سلطان دهر و مهد وفا یا اباالحسن ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " ای روشنیِ مهر و مه و آسمان ، رضا ای نور چشم فاطمه نور جهان ، رضا ای یادگار علم نبی مخزن علوم ! ای خاک بوس درگهِ تو عالمان ، رضا یا ایها الرئوف ! سر و جان فدای تو ای از بیان فضل تو ما ناتوان ، رضا هادی و رهنمای همه شیعیان تویی راه درست را بده بر ما نشان ، رضا "خورشید" بی جمال جمیلت جمیل نیست دل را نبسته ام به کسی غیرتان ، رضا ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو، دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات، ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم، در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله، دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من، این‌ است، کرامات تو، آن است جاروست در این صحن، به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است، که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌نور، نهان است گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ز راه دور سلامی به محضرت سلطان تویی که مرتبت ذره پروری داری غریبِ بنده نوازِ رئوف، یادت هست که دورتر ز حریمت کبوتری داری؟ اگرچه دورم از آن بارگاه سلطانی ولی دلم  به بر آن حریمِ محترم است به قول محتشم از نامهای این دنیا "دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است" اگرچه بال و پرم گاه گشته آلوده دوباره وصف تو بر کام من شده جاری کمی ز حال خوشم را به عالَمی ندهم دمی که هست به منقارم از تو اشعاری کبوترانه به صحنت که بال بگشودم به هر کجا اثر از التفات و رأفت بود کنار پنجره فولاد خانه ات دیدم که میهمان کثیری در این ضیافت بود نشسته طفل مریضی و مادر و پدری دخیل بسته به درگاه چشمه ی خورشید دوباره نغمه‌ی نقاره خانه می آید طبیب، کودک بیمار را شفا  بخشید ز هرکجای حریمت ز جان زائرها رضا رضا همه جا عاشقانه برمی خاست به گوشه ی دگری عاشقی به قطره ی اشک پیاده کرببلا را به اربعین می خواست به قصد طوف ضریحت اجازه می خواهم اجازه ای که کنار ضریح بنشینم همیشه سفره ی عامت گشوده بوده و هست دوباره آمده ام تا که دانه برچینم دم طواف ضریح تو بارها گقتم تویی ولیّ خدا  لا اله الا هو اگر گناه من از حد گذشته لطفی کن بیا تو ضامن من شو دوباره، من آهو بزن به گردن من یک پلاک تا هرکس نشان ز مِهر تو گیرد به مُهر جانانم نشانه ای به نشانی که هرکه من را دید بداند آن که گرفتار  لطف سلطانم چه بهتر است که حرز جوادتان آقا نشان شود بروی پوست تنم شاید الی الابد اثر مهربانی و کرمت به نقش عشق به چشمان عاشقان آید نوشته اند که شاهی اگر رود جایی تباه کرده عبورش دیار و سامان را ولی ز معجزت ای پادشاه در عجبم که  مقدم تو صفا داده مُلک ایران را نشسته خَلق به امّید لطف و مرحمتی به جای جای خراسان، بر سر راهت تو دلبری و به دلها قدم گذاشته ای چه بقعه ای شده با این قدم قدمگاهت تو آمدی که تمامی غصه ها برود تو آمدی برود درد و تلخکامی ها که باورش شود ای سفره دار روزی ما؟ نشسته ای به سر سفره ی جذامی ها تو همنشین مساکین شدی عجب دارم کدام شاه عنایت کند گدایان را؟ تو پادشاهی و ما را عزیز می داری خبر دهید ز احسان تو سلیمان را زبان زبانِ غزل نه شریطه اما هست به غیر تو چه خماری طلب کنیم از تو "به محفلی که تو باشی به باده حاجت نیست" بیار باده که ما نوشِ لب کنیم از تو به یاد ساقی لب تشنگان، تو ای ساقی که خَمر خمره ی تو جام روشن و صافی است برای مستی ما باده ای محیا کن شراب ساغرِ یابن شبیب تو کافی است به گوش می رسد از دور بانگ قافله ای برای آن دو سه تا جام گریه می خواهم یکی برای ابالفضل و دیگری اصغر و جام گریه برای رقیه می خواهم بیار باده که این قافله تماشایی است ز جام های بلا خیز عقده ها دارم به مشهد آمدم اما نگیر خرده به من حرم که آمده ام میل کربلا دارم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به رویِ سیم‌هایِ برق است و در نگاهش عجیب غم دارد خوب پیداست این کلاغِ سیاه چقدر حسرتِ حرم دارد خیره مانده به گنبد و میگفت کاش مادر زِ باغ می‌آمد چه قشنگ است این حرم ای کاش با هزاران کلاغ می‌آمد  گفته بودند موقعِ رفتن مَرو جایی که حسرتش با ماست تو سیاهی غریبه‌ای زشتی نه ! حرم لانه‌یِ کبوترهاست هرچه گفتند که نرو او گفت: رنگِ بالاتر از سیاهی نیست دستِ من نیست می‌بَرد شوقش میروم تا امام راهی نیست فکر می‌کرد اگر حرم بِرسد دورِ خود چند آشنا بیند هِی از آن دور خیره شد شاید لااقل یک کلاغ را بیند باخودش گفت اینهمه پرواز اینهمه عشق اتفاقی نیست پس چرا رو سفیدها جمعند پس چرا آنطرف کلاغی نیست  طاقتش نیست گرچه بردارد ازحرم چشمهای خیسش را ولی انگار قسمتش این است که وداعی کند انیسش را عزم کرده به باغ برگردد در پرش طاقت پریدن نیست خواست تاکه دل کنَد اما در دلش تاب دل بریدن نیست همه آری کبوترند آنجا رویِ گنبد طلایِ آقایش خواست از راهِ خویش برگردد آمد اما صدای آقایش خسته‌ای تشنه‌ای عزیز منی چشم بر راهِ دیدنت بودم چند روزی است بین راهی و به امید رسیدنت بودم هرکجا که نشستی از پرواز سر نهادی به روی دامانم بال و پَرهای خاکیِ خود را بتکان رویِ فرشِ ایوانم چشم بر راه مانده بودم تا بِرسی ...آب و دانه‌ات با من هرکجا از حرم که می‌خواهی بنشین آشیانه‌ات با من هرچه اینجا سیاه‌تر بهتر زودتر رو سپید برگردد نه ، محال است زائرم یکبار از حرم نااُمید برگردد جز درِ خانه‌ام کجا داری بهتر از گنبدم کجا بروی دوست دارم کبوترم باشی دوست داری به کربلا بروی؟ چند روز میهمان آقا بود او کبوتر شد و رها می‌رفت لطفِ این خانه شامل‌اش شده بود داشت او هم به کربلا می‌رفت....  * * * جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم ، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرفهای غلام  آتش بود از جگر بود بر جگر میزد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق بال و پر میزد اندکی بعد  غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف ما نمک‌گیرِ ضیافت خانه‌ی زهرا شدیم از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف خاکِ ما خاکِ عزیز بچه‌های فاطمه است ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف وای بر کاهی که بر  مشهد نگاهی بد کند دودمانش می‌رود با تیغِ سلطان نجف بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها می‌رسد هر‌چه می‌خواهیم بی اما  اگرها می‌رسد از ملائک دسته دسته می‌رسند و می‌بَرند لطف پایِ زائران تو به پرها می‌رسد کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد زود الطاف پدرها با پسرها می‌رسد کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا دیدن آقای ما با مادر سحرها می‌رسد گریه‌های ما براتِ کربلای ما نوشت از سخن‌ها زودتر آهِ جگرها می‌رسد هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است کشورِ ما تا قیامت  پایتختش مشهد است ما به این صحن و در و دیوار عادت کرده‌ایم بر شفای اینهمه بیمار عادت کرده‌ایم بر همین آئینه‌کاری‌ها به کاشی‌ها به حوض و طاق‌ها یا به این فیروزه‌ها انگار عادت کرده‌ایم حق بده وقتی که می‌بینم بقیع را دِق کنم ما به این جمعیتِ زوار عادت کرده‌ایم کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ... ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کرده‌ایم دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی می‌کند ما به این دیدار  این دیدار عادت کرده‌ایم هر زمانی که در این دنیا مردد می‌شویم با قطاری باز هم راهیِ مشهد می‌شویم دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را ای خدا از ما نگیر این قبله‌ی مأنوس را چند بیمار التماسم کرده‌اند از راه دور می‌برم از کفشداریَت غبارِ طوس را عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را هرچه می‌گردد نمی‌بیند  نگاهِ جبرئیل ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند دیده‌ام در پنجره‌فولاد جالینوس را هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده‌ام - بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام- 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل را کنارِ خانه‌ی تو جا گذاشتیم بهر تو پا به جاده و صحرا گذاشتیم ما را محبت علی و آل او بس است در چنته، هر چه بود، به سودا گذاشتیم یک قطعه در بهشت، به نامم سند زدند تا در حریم امن شما پا گذاشتیم سلطان قلبهای همه شیعیان توئی کارِ عَدویتان به خدا وا گذاشتیم یک گوشه از حریم شما بهتر از بهشت حسرت به جانِ سینه‌ی سینا گذاشتیم آقا شدیم از سر لطف شما به دهر تا سر به آستانِ تو آقا گذاشتیم وقتی گشوده شد به حرم پای خسته‌مان قفلِ ابد، به باقی درها گذاشتیم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini همه باورم امام رضا سید و سرورم امام رضا شاه بی تاج تخت مایی تو صاحب کشورم امام رضا به فدای شما و اجدادت پدر و مادرم امام رضا بوده از کودکیْم تا حالا سایه ات بر سرم امام رضا گم شدم چند مرتبه، دو سه بار در هوای حرم امام رضا حس طوف ضریح زیبایت داده بال و پرم امام رضا هر زمان کار من گره خورده بوده ای یاورم امام رضا شرط توحید را پذیرفتم شیعه ی حیدرم امام رضا با تو سلمانم و اباصلتم بی تو من کافَرم امام رضا بی تو خیلی خرابم آقاجان با تو من بهترم امام رضا مثل آن پیرمرد سلمانی لحظه ی آخرم ... امام رضا 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini می چکد خون تو از یال، بمیریم برات باز هم رفته ایی از حال بمیریم برات بوسهٔ جدِّ تو بر روی تو سرمشق نشد شد ولی روی تو پامال بمیریم برات این غم انگیز ترین منظرهٔ خواهر توست لب تشنه تهِ گودال بمیریم برات به لباس پاره ات رحم نکردند حسین چه رسد دگر به خلخال بمیریم برات ازدحام دور تو سخت ولی مشکل تر دور خیمه شده جنجال بمیریم برات گر چه ماه غم تو زنده کند دلها را دوست داریم که هر سال بمیرم برات 🔸شاعر: ____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @Shere_aeini
@shere_aeini همین نه من شده ام ریزه‌خوارخوان حسین كه هست عالم ایجاد، میهمان حسین ز آفتاب قیامت نباشدش باكی كسی كه رفت دمی زیر سایبان حسین رخش به دست نگیرد ز شرم در محشر به صدق هر كه نهد رخ بر آستان حسین كسی كه خار گلستان عشق، خود را خواند عزیز هر دو جهان شد، قسم به جان حسین همیشه باغ بُود پایمال دست خزان ولی همیشه بهارست گلستان حسین به گوش دل بشنونوحه از لب هستی كه بسته است لب ازنوحه،نوحه خوان حسین 🔸شاعر: ____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @Shere_aeini
@shere_aeini دلم گرفته خدایا در انتظار فرج دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز صدای گریۀ زهرا در انتظار فرج هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست علی ست بی کس و تنها در انتظار فرج هنوز می رسد از چاه های کوفه به گوش صدای نالۀ مولا در انتظار فرج هنوز ناله کشد از جگر امام حسن گشوده دست دعا را در انتظار فرج هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج هنوز می رسد آوای دلربای حسین ز نوک نیزۀ اعدا در انتظار فرج هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری کنار کشتۀ سقا در انتظار فرج هنوز خون شهیدان کربلا جاری ست ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست چو چشم فاطمه، دنیا در انتظار فرج 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشد که جمعه ای از دل در انتظار تو باشم نشد چو ابر ببارم و بی قرار تو باشم نشد نشد نرسیدم به گرد راه بیابان که در مسیر قدومت شبی غبار تو باشم نشد که حرف دلم را به گوشتان برسانم نشد به پات بیافتم و خاکسار تو باشم گذشت عمر من اما شبی نیامده تا من به سوی خیمه ات آیم و در کنار تو باشم 🔸شاعر : _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
⚫️انا لله و انا الیه راجعون⚫️ استاد محمد علی کریمخانی «خالق اثر آمدم ای شاه پناهم بده» آسمانی شد. کانال شعر آیینی فقدان این عزیز سفر کرده را به خانواده محترم و همه عاشقان ح‌ضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و خاندان عصمت و طهارت تسلیت و تعزیت عرض مینماییم یادش گرامی باد. 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
جهت دسترسی به اشعار جدید و قدیم شهادت امام رضا علیه السلام و ایام زیارت مخصوص روی هشتگ مورد نظر بزنید
@shere_aeini در زير پايش عالم ايجاد را حس كرد تا سنگفرش صحن گوهرشاد را حس كرد تا گفت "من يك زائرم شاها پناهم ده"، در قلب خود هر آنچه آقا داد را حس كرد هرچند یادش نیست هنگام شفا، اما آن لحظه ای که اتفاق افتاد را حس کرد بين سكوت مسجد از شور و نوا پر شد با گوش جان يك آسمان فرياد را حس كرد گويا نسیم رحمت اینجا می وزد، ناگاه در گيسوانش پنجه هاى باد را حس كرد مى بوسد او دامان شه را مثل آن آهو وقتى كه در پا حلقه ى صياد را حس كرد آقا جوابش را عنايت كرد، پس حتماً شيرين صداى تيشه ى فرهاد را حس كرد 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini