غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هرطرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانهها ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالاییاش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفته است
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکهای غریب ... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا میزنند حرملهها
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
#غزه
#قدس
#میلاد_عرفان_پور
@sheremoghavemat
#رباعی
از رخوت یک سکوت هم سستتر است
از سایۀ یک سقوط هم سستتر است
میگفت که کوهم و.... خلایق دیدند
از خانۀ عنکبوت هم سستتر است!
#غزه
#محمد_رضا_ترکی
@sheremoghavemat
دفاع از حرم
در راه خدا هر آنکه ثابت قدم است
در محضر آسمانیان محترم است
ایران حرم علی و اولاد علیست
رأی من و تو دفاع از این حرم است
✍🏻 #مهدی_شریفی
🏷 #ایران_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷 @Sheremoghavemat
یا هو
در من مگر تو منعکسی چندی است، که دشمنند آینهها با تو؟
این لاشریکِ... کیست که الا من؟ این لا الهِ ... کیست که الا تو؟
زل میزنیم خیره به سمت هم، از پشت پردهای هیجانانگیز
هر عصر از نقاب تقاضا: من، هر صبح در حجاب تماشا: تو
یکروز، من: منم، دوسه شب، من: تو، یکهفته: تو: منی که رها در باد
من: تو، تو: من، هنوز نفهمیدم، اینکه منم خلاصه منم یا تو؟
*
دنبال ردّ پای تو میگشتم یکعمر در تلاقی مذهبها
در کفر، در یهود...، نه در اسلام، در اشک... در دعا و مناجات و -
آخر تمام یافتههای من، شد معترف به اینکه در این برزخ
ما منحصر شدیم به این پایین، با بیشمار فاصله بالا: تو
*
عینک زدم تمامی قرآن را از ذرّهبین چشم شما خواندم
هِی دست و پا زدم وسط آیات، در جستجوی حیرت و حالا تو-
جای سلام و خسته نباشی باز، در روبهروم پرده میآویزی
من با هزار شکّ و گمان اینجا- با صدیقین نشستهای آنجا تو
ای از ازل دلیل شهید و خون، ای تا ابد حدیث من و مجنون!
نه میروی درست و نه میمانی، آخر بگو چکار کنم با تو؟
*
عمری است یک تفاوت نامفهوم بین من و تو جنگ به پا کرده است:
تو اعتماد میکنی اما من... من اشتباه میکنم اما تو...
۱۳۸۳
#محمد_مرادی
#خمپاره_ها_که_اوج_بگیرند
@sheremoghavemat
ما را در گروه هایتان تبلیغ کنید .🙏
https://eitaa.com/sheremoghavemat
اشعار خود را اینجا 👈 @mn_amin ارسال کنید .🌸
در تلاطم طوفان.pdf
7.87M
هو الشهید
#در_تلاطم_طوفان مجموعهای مختصر شامل ده شعر است که همه از بین سرودههای پس از طوفان الاقصی انتخاب شدهاند.
تقدیم به تمام زنان و کودکان غزه که آیههای صبر و ایمانند.
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@sheremoghavemat
پ.ن ۱: طراحی «در تلاطم طوفان» توسط سرکار خانم زهرا اللهوردی است که این نسخه را برای موبایل تنظیم کرده اند.
من هم نمیدانم ولی شاید که اصغر بود
آن کودکی که در رفح با جسم بی سر بود
لعنت به آن پاییز که در باغ های سبز
چشمان او دائم پی زیتون نوبر بود
خاکستر پرها نشان میداد از اول
در خیمه ها آتش به دنبال کبوتر بود
آه عروسک ها چنان سرشار بود از دود
حتی دل آیینه هم از غم مکدر بود
سرگرم بازی بود با باد سحرگاهی
خاکستر طفلی که در آغوش مادر بود
ای شعله های پر شرر خود را سبک کردید
پروانه درس مرگ را بسیار ازبر بود
#فرزانه_قربانی
#رفح
#علی_اصغر
@sheremoghavemat
در آتش ظلم، شعلهور اسرائیل
معنای حقوق بی بشر اسرائیل
مشتی به دهان کفر و استکبار است
فریاد بلند #مرگ_بر_اسرائیل
✍🏻 #هادی_فردوسی
🇮🇷 @Sheremoghavemat
🔸️فصل حج
هان! مگردید در این حج، پیِ ابراهیمی
که نماندهست از اسلام بهجز تسلیمی
دست و پا میزند ای مردم! در خون غزه
عید قربانِ همیشهست هماکنون غزه
فصل حج است ولی نام فلسطین ممنوع
سنگ در دست...ولی رجم شیاطین ممنوع
هفتسنگِ همه بازیست، بهجز تو! غزه!
کوسِ جنگِ همه بازیست، بهجز تو! غزه!
#محمد_مهدی_سیار
#حج
#ابراهیم
#هفت_سنگ
@sheremoghavemat
20171128091507-9966-22.pdf
591.6K
مقالهی مفاهیم، نمادها و تلمیحات مشترک در اشعار شاعران انقلاب اسلامی با موضوع #فلسطین
مجلهی #نامهی_فرهنگستان
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/sheremoghavemat
«نمادهای مشترک در اشعار فارسی با موضوع فلسطین/ بخش اول: زیتون»
برخی از واژهها در فرهنگ شعر فلسطینی با بسامد و کارکرد بیشتری به کار میروند و مفاهیم وسیعی را در توصیفها بهخود اختصاص میدهند. در این گفتار، به بررسی نمادها و کلیدواژههای اشعار فارسی با موضوع مقاومت مردم فلسطین خواهیم پرداخت. این نماد - واژهها را در چند دستۀ نمادهای بومی - جغرافیایی، نمادهای پایداری، نمادهای مربوط به آوارگی و محاصره و نمادهای اسرائیلیان میتوان طبقهبندی کرد.
نمادهای بومی -جغرافیایی
این نمادها، شامل مفاهیم و اشیایی هستند که بیشتر بومی و طبیعیاند و استفاده از آنها در اشعار، بهنوعی یادآور جغرافیای مقاومت فلسطین است؛ بااینحال در اشعار کاربردی نمادین نیز دارند. از این دسته، واژههای زیتون، پرتقال، سیب، تین(انجیر)، دریا و برخی گلها، بیشترین نمود را در فلسطینیات فارسی دارند.
زیتون یکی از دو نماد پرکارد در اشعار فارسی با موضوع فلسطین است. استفاده از این نماد بیش از همه در اشعاری دیده میشود که در دوران پس از جنگ سروده شدهاند و بیشک تأثیرپذیری از ترجمۀ آثار شاعران عرب، در این دوران در رواج آن مؤثر بوده و از میان شاعران نسل اوّل و دوم انقلاب، ضیاءالدین ترابی، آرش بارانپور، تیمور ترنج، مجتبی مهدویسعیدی و علیرضا قزوه، در سرودههای آزاد خود از آن بهره بردهاند:
یا اخم عنابی ماه / در شبهای زیتونزارانت / دل هیچ عاشقی را / به شوق کشانده است
(صداقتگوی کیاسری، 1372: 39)
این واژه علاوهبر صلح، نمادی از هویت فلسطینیان است و بسیاری از شاعران فارسی بین آن و مفهوم خون پیوند برقرار کردهاند؛ البته ابن نوع کارکرد بیش از همه مربوط به شاعران سنتی دهههای اخیر است و در جایگاه قافیۀ اشعار، نمودی مشخص دارد. (نک: عمرانی، 1382: 25، برامکه، 1385: 157و161و انصارینژاد، 1386: 56)
اهمیت این واژه در فلسطینیات فارسی بهاندازهای است که بارها در جایگاه ردیف اشعار قرار گرفته (نک: سیب و زیتون، 19: 1388)، همچنین نام برخی کتابهای مربوط به ادب فلسطین چون: «زخم زیتون»، «زیتون و سنگ»، «سیب و زیتون» و... با استفاده از آن انتخاب شده است.
#زیتون
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
هدایت شده از پرویزن
"بداههی قربانگاه"
بگیر تیغ و... بزن ضربهای به شاهرگم!
که نبضنبض شده مملو از گناه، رگم
به شوق، سرخرگم را ببُر که خون بجهد
به جرعهنوشی کافور از سیاهرگم
میان گودی مسلخ در انتظار توام
اگر شده است به هر قطرهخون: نگاه، رگم
به چشمهای تو سوگند، لایق مرگم
اگر دمی بتراود به اشتباه، رگم
به دشنه، خندهی زخمی به سینهام بگشا
که شادمانه بخندد به قاهقاه، رگم
بزن! بزن! به گلویم که وقت قربانی است
فدای ضربهی شست تو... آه... آه... رگم
مرا به معجزه، قصّاب عشق احیا کن
که نبض روح ندارد به قتلگاه، رگم
*
سلوک واژه و خون، وه! چه دست و پا زدنی!
خوشا که خنجر تو گل کند به شاهرگم
#قربان
#مسلخ
https://eitaa.com/mmparvizan
#عصای_معجزه
دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز
ز سستعهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن
خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز
چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
« #امین » خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز
#امام_خامنه_ای
https://eitaa.com/sheremoghavemat
برای غربت #غزه
آرام گریه کن !
ای سرزمین اشک وزخم وتبسم!
وجدان انسانیت مدرن به خواب رفته است!!
آرام گریه کن !
ای غزال زخمی زمین!
مبادا چُرت بعد از ظهر شکم گُنده های مـُهر بر پیشانی عرب
پاره شود.
شعر هم
برای مظلومیت کودکان تو غزل می گرید!
شاعران
،مرثیه ی زخمواره های تو را
در چه قالبی بریزند!
کدامین واژه می تواند مرهمی بر
لبخند های خشکیده ی کودکان تو باشد،
گریه کن غزه!
وقتی وجدان های انسانیت عصر معاصر به خواب رفته است.!
آرام گریه کن !
دنیا خودش را به نفهمی زده است!
ای باریکه ی اشک و لبخند!!
موشک های وحشی #صهیونیست ها ،انسانیت بلد نیستند.
دنیا پست تر از آن است که تورا بفهمد!
خاک بر سر دنیایی که برای وحشی گری قطعنامه صادر میکند،
و سازمان حقوق بی بشرش
حقی جز وتو، برای من وتو قائل نیستند!
باید
برای انسانیت مُرده ی امروز فاتحه خواند!
بر گور مُرده های متحرکی که راست راست راه می.روند و آروغ می کشند!
خاک بر سر دنیای دیجیتالی امروز
وبی هوش های مصنوعی
که پر پر شدن گلهای معصوم تو
برایش عادی شده است!!
خاک بر سر ماده و تبصره و قطعنامه های آبکی وقانون هایی که فقط نونش اعتبار دارد!
جانوران انسان نمایی که فقط پسوند انسان را برای خود یدک می کشند!
گریه کن غزه ،
نه برای مظلومیت کودکان و ضجه های مادران و دخترانت،
بلکه برای وجدان هابی که مرده اند،
برای اراده هایی که بی اراده شده آند!
آرام گریه کن !
مبادا خواب خوش دنیا به هم بریزد!
دنیای معاصر خفه خون گرفته است!!
بیت بیت غزل های تو پرپر شدند,
شاعران پُست مدرن ککشان هم نگزید!!؟
آرام گریه کن!
انسانیت معاصر به خواب رفته است!!؟
شعر را باید خشاب خشاب پُرکرد وبر سینه ی دشمن کوبید!
ای غزل زخمی زمین,
آرام گریه کن !
بگذار همه ی وجدان های تاریخ
بخوابند..!!!؟؟
#حسین_کیوانی
#شعر_پایداری
#فلسطین_مظلوم
#غزه
https://eitaa.com/sheremoghavemat
#نشان_استواری
ستم پا در رکاب آمد بگیرد هر چه داری را
به چاه غم بیندازد نشان استواری را
همین بی چشم و رو فرزند نامشروع آمریکا
به روی قلب تو بگذاشت داغ بیشماری را
سرت را خم نکردی زیر بار ظلم و استکبار
به درد و غصه طی کردی اگرچه روزگاری را
نشان دادی که مرگ سرخ بر ذلت شرف دارد
صبورا تاب آوردی هزاران زخم کاری را
چگونه بی تفاوت شاهد ویرانیت باشم
کجا پنهان کنم روز قیامت شرمساری را
#فلسطین خاطرت جمع است هرگز کم نیاوردی
به عالم یاد دادی رمز و راز #پایداری را
#معصومه_توکلی
https://eitaa.com/sheremoghavemat
«دیگر نمادهای پایداری در شعر فلسطینی»
یکی دیگر از مجموعهواژههایی که زیر عنوان نمادهای پایداری در شعر فلسطین قرار میگیرد، متشکل از کلماتی است که بهصورت مستقیم و یا نمادین، ویرانگری نیروهای صهیونیست را در سرزمینهای اشغالی توصیف میکند. در اشعار فارسی، واژههای بمب، مسلسل، تانک و موشک و... از این دسته است. نمادهایی که در سالهای اخیر و بهموازات اشعار عربی در شعر فارسی هم کاربردی وسیع یافتهاست. در نمونههای فارسی، «بمب» پرکاربردترین نشانه از ویرانگری است که بیشتر در اشعار آزاد دیده میشود. کاربرد این واژه را در سرودههایی از علیرضا قزوه، محمدرضا ترکی، محمدمهدی سیار، علیرضا رجبعلیزاده و... می توان دید:
شبت را / از بمبهای خوشهای پر دیدم / آنگاه که زیر سرت / بالشی از سنگ و ستاره بود.
(قزوه، 1386: 69)
واژههای مسلسل، نارنجک، تانک، تفنگ و... نیز بهصورت پراکنده در اشعار شاعران نسل سوم، نمود دارد.
(نک: اسرافیلی، 319: 1385، 336، 406، 408 وقزوه، 1385: 21)
علاوه بر نمادهای یادشده، اشاره به آوارگی در کشورهای حاشیه، توصیف اردوگاهها، توجه به مفهوم محاصره و در کنار آن استفاده از واژههایی چون: «دیوار»، «تبعید»، «حصار»، «آزادی» و... در شعر مقاومت فلسطین همواره کاربرد داشته؛ چنانکه این مفهوم یکی از بنمایههای اصلی اشعار معین بسیسو شاعر فلسطینی است.
(محمدی روزبهانی، 1389: 79)
در مقایسه با شاعران عرب، شاعران فارسی ازآنجا که تنها از دور با مفهوم آوارگی و پیامدهای آن آشنا بودهاند؛ چندان نتوانستهاند این مفاهیم را در اشعارشان توصیف کنند و با استفاده از برخی واژهها و نمادها، کوشیده اند آن را در اشعارشان القا کنند. برای مثال مهرداد اوستا و تیمور ترنج از میان شاعران دوران جنگ، بهصورت ضمنی به آوارگی فلسطینیان اشاره کردهاند. (نک: صداقتگوی کیاسری، 16: 1372و45)
در شعر شاعران دهۀ هشتاد، علاوهبر توصیف آوارگی، مسالۀ دیوارهای حائل بیشترین نمود را یافته و شاعرانی چون علیرضا قزوه، اصغر عظیمیمهر و تیمور آقامحمدی، از این نماد در سرودههاشان استفاده کردهاند:
...من از ساکنین رهاشدۀ لبنانم / ولی دلم پشت این سیمهای خاردار و / دیوارهای بتنی / در محلۀ هرگز ندیدۀ راماللّه / میتپد.
(اسرافیلی، 32: 1384-34)
علاوهبر واژههای یادشده، نمودهایی پراکنده از اردوگاهای فلسطنیان، بهویژه صبرا، شتیلا و جنین را در برخی اشعار فارسی میتوان دید.
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
#انتخابات
رها نمی کنم دمی، امام و انقلاب را
به عشق می سرایم این شکوه بی حساب را
حماسه های ما همه، نشان سرفرازی اند
نشان بده به عالمی، دوام انقلاب را
هنوز صبح و روشنی، در این دیار زنده است
به شب بگو نظاره کن، ثبات آفتاب را
به رنگ سرنوشت مان، به رنگ آبی حضور
پر از نشاط و زندگی است، خط بزن سراب را
برای میهنت بگو، چگونه ایستاده ای؟
همیشه داده ایم با، صلابت این جواب را
به برگ های رأی ما، در این حضور پر ثمر
جهان نظاره می کند، شکوه انتخاب را
#الهام_نجمی
#انتخابات
https://eitaa.com/sheremoghavemat
به یاد تنگستان و رئیس علی دلواری
یکی از مفاهیم پربسامدِ منعکس در شعر شاعران جنوب ایران، بهویژه اهل سخن استان بوشهر و جنوب فارس، اشاره به جلوههای طبیعی و تاریخی و فرهنگی محدودهی جغرافیایی نزدیک خلیج فارس و فضای دریایی_ بیابانی آن است. از میان غزلسرایان و سنتیگویان جنوب، این دست اشارات مضمونی و تصویری، بیش از همه در سرودههای محمدحسین انصارینژاد و محمدرضا احمدی و خلیل ذکاوت و همنسلان آنان دیده میشود. از برجستهترین مفاهیم اقلیمی متجلی در اشعار این شاعران، واژهها و مفاهيم مربوط به «تنگستان» است. از منظر واژگانی، برخی از این مفاهیم بازماندهي شعر شاعرانی چون: «فایز» و مفتون است و در آنها دو واژهي «شروه – شروا» و «تش باد» بیشترین نمود را دارد:
بر کدامین شب بگریم غربت تنهاییام را
خلوتی کو تا بنالم شروهي شيداي امرا؟
(ذکاوت، 69:1377)
میتوفد آسیمهسر اسب، طوفانی از شن بهپا کرد
میپیچد آیات ظلمت، تشباد، و هوهوی صحرا
(انصاری نژاد، 24:1381)
در تله تشبادم و در پنجهي پاییز
بفرست نسیمی خنک از سمت بهارم
(ذکاوت، 55:1377)
از دیگر جلوههای بومی مربوط به این اقلیم، یادکرد از «مفتون»و «فایز» است:
بیفایزم افسوس، بیشروه و فانوس
باید «دل ای دل» خواند، از روی ناچاری
(انصاری نژاد، 14:1386)
مثنوی در مثنوی فریاد مولاناییام
هرچه میخواهی بخوان از دفتر مفتونیام
(احمدی فر، 96:1385)
یک شروه از احساس فایز را با شوق خواند و ناگهان دیدم
پیشانی باران ترک برداشت بارید بر بام زمین در باد
(منصوری، 29:1381)
از دیگر تجلّیات فرهنگی- تاریخی تنگستان که در شعر انقلاب بازنمود دارد، ستودن قهرمانان تاریخی آن دیار و اشاره به مبارزات آنان است. از میان این نامها، رئيسعلي دلواري بيش از ديگران در اشعار شاعران جنوب، ستوده شده است؛ چنانکه برخی شاعران به صورت گذرا به نام او در اشعار پایداریکشان اشاره کردهاند:
هلاکه وارث دلواري به خواب و خلسه نخواهي ديد
سري که پاي سفر تابد دلي که آينهور باشد
گذشت قافلهي مردان، غريبوار ز تنگستان
دگر به جاده نميرويد يکي که مرد خطر باشد
(کافي، 1378: 24)
برخی شاعران نیز اشعاری مستقل در ستایش او سرودهاند:
در موج ميپيچد امروز، پژواک فريادهايش
مردي که ديروز ميرفت، تا آسمانها صدايش
آنسوي پرچين ماندن، ميسوخت از شوق رفتن
رفت و در اين شهر پيداست، اين روزها ردّپايش
طوفان و طوفان و طوفان، فرياد و فرياد و فرياد
تنها همين بود سهمِ دلوار و ديوارهايش
يک روز آن مرد عاشق تا انتهاي خودش رفت
امروز اما همين جاست، هر چند خالي است جايش!
(احمدي فر، 1385: 18-17)
"برگرفته از جریانشناسی غزل شاعران جنوب ایران: محمد مرادی"
#نقد_شعر
#شعر_پایداری
#غزل_جنوب
#محمد_مرادی
ادبیات مقاومت و پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
برای غزه و مردمانش
اگرچه بال و پرش زخمی و پر خون است
ولی دلش به هوای جهاد مجنون است
اگر چه در وطنش داغ می وزد هر روز
ببین مقاومت اینبار را دگرگون است
اگر چه سحر و دغل کار سامری ها شد
خدای قادر او هم ورای افسون است
گلوی غزه اگر سرفه های خون دارد
برای زندگی و مرگ، چاره اکنون است
زمین اگر همه ظلم و زمان اگر همه خصم
بدان که جان فلسطین به مرگ صهیون است
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
که ظلم با قدمش از زمانه بیرون است
#الهام_نجمی
#شعر_پایداری #شعر_مقاومت
https://eitaa.com/sheremoghavemat
مداحی_آنلاین_ثواب_غذا_دادن_در_عید_غدیر_حجت_الاسلام_علیرضا_پناهیان.mp3
2.42M
❣️میدونی ثواب غذا دادن برای عید_غدیر چقدره؟
💚پس حتما این #سخنرانی رو گوش کن!
🌷عید_غدیر
حجتالاسلام#پناهیان
#امام_زمان
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 کانال #ادبیات_مقاومت_و_پایداری⇩⇩⇩
🆔 https://eitaa.com/sheremoghavemat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈