هدایت شده از کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
کوتاه نوشتهای درباره عالم ربانی حضرت ایت الله یعقوبی قائنی.pdf
28.71M
🖋 فایل Pdf «کوتاه نوشتهای درباره عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی (ره)»
@sadeghin_ir
هدایت شده از کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
طبیب عشق .pdf
14.29M
فایل pdf . طبیب عشق (نگاهی گذرا بر زندگی و مبانی معرفتی و سلوکی حضرت آیتالله حاج سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ) که در اولین سالگرد رحلت معظم له به چاپ رسیده است
@sadeghin_ir
هدایت شده از ندای حسینی🚩
💠دریافت آثار📱
◽️از حضرت آیتالله سید حسین یعقوبی ـ اعلیاللهمقامهالشریف ـ دو اثر مکتوب ارزشمند به یادگار مانده است:
◽️اثر اول، کتاب «سفینةالصادقین» است که ایشان آن را در بیان بخشی از احوالات سلوکی خویش تألیف نموده است. این کتاب درباره وقایع پنجاه سال ابتدایی زندگانی ایشان است و در ضمن آن، نکات عرفانی دقیق و ظرایف علمی سلوکی بسیار مطرح شده که این کتاب را در نوع خود ممتاز نموده است.
◽️اثر دوم ایشان، کتاب «انیسالصادقین» است که در زمینه اذکار و ادعیۀ مورد توجه ایشان تألیف شده و در ضمن آن، نکات مهمی درباره برخی از اذکار و ادعیه ذکر گردیده است.
💠 @sadeghin_ir
هدایت شده از کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
Safine.3.0.apk
3.25M
نرم افزار کتاب «سفینه الصادقین» نسخه اندروید
(زندگینامه عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه)
هدایت شده از کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
Anis3.0.apk
3.43M
نرم افزار کتاب «انیس الصادقین» نسخه اندروید
(ادعیه و اذکاری که عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه به خواندن و عمل به آنها ملتزم بودند)
❤️یس(قلب الکتاب)❤️
🌷شاید محبت شباهت آورده است!
بعدازظهر یکروز داغ ماه رمضان در نجف، که هوا هم خیلی گرم بود و حرم بواسطه گرمای خیلی شدید خلوت بود، در حرم امیرالمؤمنین(ع) از شيخ عباس اسماعیل یزدی صاحب مقتل سحاب رحمت پرسیدم.
میشود کسی به این حرم بیاید و دست خالی برگردد!؟
شیخ عباس اسماعیلی یزدی آنچنان بی سابقه برافروخته شدند که دست حقیر را گرفته و روبه روی ضریح مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام برده و فرمودند:
یهودی و غیر مسلمان از در خانه این آقا دست خالی برنگشته و برنخواهد گشت.
اگر امیرالمؤمنین علیه السلام امضاء نکند هیچ کدام از اهلبیت علیهم السلام به کسی نگاه نمیکنند!!!
امام حسین علیه السلام بدون اذن پدرش به کسی نگاه هم نمیکند.
🌷شیخ عباس اسماعیلی یزدی از دوستان نزدیک آیت الله بهجت ره بود که اسرار زیادی از آن مرحوم در سینه داشت.
مرحوم شیخ جعفر مجتهدی ره قریب پنج سال در منزل شیخ عباس اسماعیلی یزدی ساکن بودند.
مقتل سحاب رحمت از مقاتل مورد تأیید بزرگان بود.
ایام سکونت در نجف برای ما یقین شده بود که شیخ عباس اسماعیلی یزدی با طی الارض جابجا میشدند.
امشب شب ولادت امیرالمؤمنین(ع) که این متن را مینویسم نمیدانم که جناب شیخ عباس اسماعیلی یزدی در قید حیات هستند یا خیر!
طی الارض ایشان برای بنده یقینی بود.
اما یک ماه رمضان که با ایشان بودم و میدانستم که روزه دار هستند و از نجف خارج نمیشوند....
مسافرانی از بزرگان اهل معرفت از شهرهای کربلا و سامراء و مشهد و قم به نجف میآمدند و میگفتند شیخ عباس را بطور مثال در کربلا دیدیم و با وی حرف زدیم و سؤال پرسیدیم!
در حالیکه بنده میدانستم شیخ از نجف خارج نمیشوند و تقریبا تمام طی روز را باهم در حرم و بیرون حرم بودیم.
خدمتشان عرض کردم این افراد انسانهای موثق و موجهه ای هستند.
شما اگر با طی الارض هم جابه جا شوید دیگر نباید در شهر نجف باشید!
درحالیکه در طول روز باهم هستیم و بنده میدانم که از نجف خارج نمیشوید و روزه دار هستید! پس این افراد چه میگویند؟؟ میگویند شما را در شهرهای مختلفی دیدند و حتی با شما حرف هم زدند!
شیخ عباس اسماعیلی یزدی فرمودند:
امیرالمؤمنین(ع) در یک شب در آن واحد در چهل جا حضور داشتند و این مسئله طی الارض نبود.
بلکه مقام "انشاء نفس" امیرالمؤمنین(ع) بود.
سپس لبخندی زده و فرمودند:
شاید محبت شباهت آورده است!
والا ما از نجف خارج نشدیم و شما میبینید که در کنار هم در نجف هستیم.
سپس با لبخندی که بر لب داشتند سرشان را به گوش حقیر نزدیک کرده و فرمودند:
بقال های نجف طی الارض دارند...
اگر امیرالمؤمنین(ع) به کسی نگاه کند، شخص طی الزمان و انشاء نفس میکند.
❤️یس(قلب الکتاب)❤️
منبع :
http://t.me/yaasiiiin
@shia12t
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻نماهنگ زیبای " یا علی "
@shia12t
معرفی ایت الله محمدصادق (محیالدین) حائری شیرازی ، شهر #شیراز #قم :
🔻ایت الله حائری ، از اولیا الهی ای بوده اند ، که در زمان حیاتشان بسیار گمنام بوده اند...
🔻ایت الله حائری ، قدیمی ترین شاگرد مرحوم حاج اقای یعقوبی قائنی می باشند ، ایشان حدود 50 سال شاگرد ایشان بوده اند...
خیلی از شاگردان حاج اقای قائنی ، توسط ایت الله قائنی با ایشان اشنا شده اند...
ایت الله حائری در اسفند 1315 در شیراز در خانواده ای اصیل و روحانی که به تعبیر وی ، رغبتشان الی الله بود ، به دنیا امد.
پدرش ایت الله عبدالحسین حائری مجتهدی زاهد و عارفی بود که جز به ضرورت سخن نمی گفت و مادرش بانویی مسلمان ، پارسا و دین باوری بود که دوران منع حجاب رضا خانی ، نزدیک به 25 سال به اعتراض در خانه نشست.
وی از دوران نوجوانی و جوانی تحت تاثیر تربیت عرفانی پدر و سپس برخی عرفای بزرگ به سیر و سلوک مشغول شد و عارف اهل رازی بود.
🔻ایشان مدتی نیز ، از مرحوم حاج اسماعیل دولابی بهره برده اند....
منابع :
کتاب سفینه الصادقین
کتاب خرمن معرفت
در پست های پایین ، توضیحات بیشتری در مورد ایشان داده خواهد شد👇
@shia5t
هدایت شده از ندای حسینی🚩
مطلبی در مورد بشارت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه به مرحوم آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه از زبان فرزند ایشان👇
هدایت شده از ندای حسینی🚩
🇮🇷بشارت مرگ
بعضی از دوستان مکرر خواستند مطلبی را که در پیش آمد در مورد بشارت مرگ مرحوم آیت الله والد توسط مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی که حقیر شاهد عینی بر آن بودم را نقل کنم در ابتدا گریزی به شخصیت مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی رضوان الله تعالی علیه و نحوه آشنایی پدر میزنم.
ایشان از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی ره بودند و از رفقای نزدیک مرحوم آیت الله نجابت در نجف، البته نه درمدت طویلی به توصیه مرحوم نجابت با مرحوم آیتالله انصاری همدانی آشنا میشوند و این آشنایی و محبت به گونه ای عمیق و سوزان میشود گویی چون عشق عاشق به معشوق،
همراهان مرحوم آقای انصاری همدانی همه اهل عشق و محبت بودند مرحوم والد برای وقتی نقل کرد که آقای قاضی نفس را تربیت میکرد و آنچنان افسار میزد که راه پس پیش نداشته باشد تا رام رام شود چونان عبد که بنده درگاه است.
و مرحوم آقای انصاری نفس را عاشق میکرد طعم محبت را به آن می چشاند و آن شیرینی او را اهلی اهلی میکرد آنچنان اهل چون نوزادی که عاشق آغوش مادر است.مرحوم عموی بزرگ ما آیت الله صدر الدین حائری شیرازی از مجاهدین مبارزین بود که سوی یک چشم خود را در مبارزه از دست داده بود و هم از عارفین اهل معنا از نزدیکان علامه طباطبایی مرحوم آیت الله بهجت و هم از مرتبطین مرحوم آقای انصاری همدانی .پدر نقل کرد؛"که روزی به مرحوم اخوی گفتم از آقای انصاری مطالبی شنیدم که مرا علاقمند به دیدار کرده اخوی گفت ایشان تصویر افراد را میبیند و استخاره میکند بعد دیدار میکند منهم تصویری از خودم به ایشان دادم ، در سفری که اخوی برای دیدارشان داشت تصویر ما را هم نشان داده بود ایشان گفته بود بگویید بیاید استخاره نمی خواهد.
وقتی پیام را دریافت کردم و در تدارک سفر بود ناگهان خبر رسید که آیت الله انصاری بار سفر خویش را بسته و به وصال یار رسیده.
بی درنگ حرکت کردم وقتی رسیدم فضای عجیبی حاکم بود جمعیت متراکم و همهمه عجیبی بود همه شاگردان به همراه حواریون خود جمع بودند و من در میان ایشان غریب و تنها به گوشه ای خزیدم
حالی و توجهی به روح مرحوم انصاری پیدا کردم "حالا که گفتی بیا رفتی این چه جور راه دادن و دعوتی بود !؟سیلاب اشک امانم را بریده بود
چیزی از قلبم گذشت و متلاطم شدم گویی ایشان هم متوجه من شده بود دیدم سیدی تنها کنار در تکیه زده با انگشتانش روی خاک میکشد و با خودچیزی میگوید به پهنای صورت اشک میریزد به اخوی گفتم او کیست گفت ایشان هم از شاگردان آقای انصاری بود میآمد و میرفت متعجب پرسیدم هیچ همراهی و شاگردی ندارد گفت نه خیلی با کسی نمیجوشد احساس کردم این همان رفیق طریقیست که آقای انصاری برایم کنار گذاشته کنارش نشستم و او بی مقدمه صندوقچه اسرارش را برایم گشود گویی منتظر مستمعی بود تا آتش دلش رافرونشاند از حرارت آن دیدار آنچنان به هم جوش خوردیم تا حالا که قریب پنجاه سال میگذرد"
در طول این پنجاه سال پدر از مرحوم اسید حسین یعقوبی کراماتی دیده بود که حسن ظنش به یقین رسیده بود .
بگذریم روایت دیدار پایانی و آن بشارت رفتن
یکی ازاقوام در مشهد به ناگهان درگذشت پدر هم عزم رفتن به مشهد را کردند و من هم همراهشان رفتم بعد از مراسم ختم در منزل مرحوم جمع شدیم برای ناهار و استراحت خانه مرحوم درست در کوچه روبروی خانه آیت الله یعقوبی بود بعد از ناهار به پدر که کمی از شلوغی معذب شده بود پیشنهاد دادم که به منزل اسید حسین بریم مشتاقانه استقبال کردند با حسن آقا پسرشان هماهنگ کردم ایشان در حال استراحت بودند گفتند برای ساعت پنج تشریف بیاورید رفتیم پدر در ظاهر هیچ مشکلی نداشت آنجا من پدر بودیم و اسیدحسین و پسر دیگرش علی آقا کس دیگری هم پذیرایی میکرد و در رفت آمد بود پس از حال و احوال پدر رو به ایشان کرد بی مقدمه گفت من درحوزه احیای علوم انسانی هنوز کارم تمام نشده مهلت میخواهم که کارم را تمام کنم اسید حسین گفت : نه دیگر مهلتی نیست شما میروید و من هم به شما ملحق میشوم بعد آیه وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ هر كس را كه طول عمر دهيم درآفرينش واژگونه ميكنيم (و به ناتواني كودكي باز ميگردانيم) آيا انديشه نميكنند؟خواندن ادامه دادند خداوند کسانی برای تکمیل کار ما خواهد فرستاد.
پس از آن دیدار ضعف پدر شروع شد و بتدریج به ناتوانی کودکی رسید وتا آنکه دقیقا سال بعد قلب بی قرارش آرام گرفت... و قریب چهل روز بعد اسید حسین هم به پدر ملحق شد..
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
محمد علی حائری شیرازی
کانال تلگرام
@dralihaeri
@nedayhosseini