eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
389 عکس
159 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعوت حاج‌ حسین یکتا برای کمک به سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان لینک پرداخت مستقیم: 📍https://boon.emamrezaeeha.ir/payment?id=57 شماره کارت: 📍
5041721111658309
شماره شبا: 📍IR
640700001000227888888010
روی شماره کارت و شبا بزنید کپی می شود @emamrezaeeha_ir
ای خدا امشب مرا از مستی دنیا بگیر سر بزیرم کن، سرم را از کرم بالا بگیر روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کرده ام مثل نوری در دل تاریک من مأوا بگیر قطره ی اشکم چو دُر، به چشم صیاد آمده قطره ای ناچیز را از ساحل دریا بگیر من شدم تنها، رفیقان هم فقط دورم زدند باز هم دنبال کارم را خودت تنها بگیر نیمه ی شعبان گذشت و سفره ی آن جمع شد قبل ماه میهمانی، خود برایم جا بگیر طفل، بد باشد فقط مادر به دردش میخورد پس سراغم را دگر از مادرم زهرا بگیر تا که گفتم می شود امشب پناه من شوی؟ زود گفتی می شود ... یک اذن، از مولا بگیر با مژه از صحن حیدر خاکروبی می کنم آخر سال است ... دیگر گرد و خاکم را بگیر دستِ خالی، کربلا میخواهم امشب یاحسین! دست من را در کنار مرقد سقا بگیر من فدای آن که عباسش میان علقمه گفت جایم، معجری روی سرِ زن ها بگیر من شدم غارت ولی دنبال آن پیراهنند چشم زینب را برادر، از همین حالا بگیر @shia_poem
ابیاتی مرتبط با فرازهایی از مناجات شعبانیه وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى أَقْبِلْ عَلَىَّ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم . إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ محرومم اگر کنی، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو، با ما چه کُنی؟ . إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ؟! هر گز نشود جدا، دل ما از تو رحمی نکنی به بنده؟! حاشا از تو رحمانی و رحمتت رسیده به همه بر بخششِ بنده کیست اولی از تو . إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی دست تو همیشه بوده بر روی سرم جز لطف تو توشه ای نبوده به بَرَم رسوا ننموده ای مرا در دنیا بر لطفِ تو بعد مرگ محتاج ترم . فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ فریاد ز رسوایی محشر، فریاد یا رب! ندهی آبرویم را بر باد از شرم نگاه خلق وحشت دارم "لاتَفضَحنِی عَلَی رُءُوسِ الاَشهاد" . إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما شقی رسیده ام اینجا، سعید برگردم عزا رسیده ام امّا چو عید برگردم شبیه ابر سیاهی که شد ز گریه سفید به گریه آمده ام روسفید برگردم اگر چه دست تهی آمدم، امیدی هست که دست پُر ز "لَدَینا مَزید" برگردم منی که دل به هوای تو بسته ام یارب چگونه از کرمت نا امید برگردم؟! اگر چه لایق این آرزو نِیَم امّا بگیر جان مرا تا شهید برگردم . اِلهي لَم يَكُن لي حَولٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصيَتِكَ اِلّا في وَقتٍ اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنتُ فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالي في كَرَمِكَ وَ لِتَطْهيرِ قَلْبي مِنْ اِوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ جز تو چه کسی تفقّد از خاک کند؟! رحمت به چنین دلِ هوسناک کند؟ عشق تو مگر رسد به فریادِ من و از چرکِ گناه، سینه را پاک کند . إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ ما را به گران ترین متاعت برسان تا اوج بلندایِ شعاعت برسان ما از تو به کمتر از تو راضی نشویم ما را به کمال انقطاعت برسان . هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را بخشید تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین . امام رضا علیه السلام :  بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن . . وای بر من اگر از غفلتِ بیش از حدّم من ز خود نگذرم و فرصت شعبان گذرد @shia_poem
▫در شب جمعه آخر ماه قمری سفارش شده سی مرتبه سوره قدر خوانده شود و پس از آن سه مرتبه بگوید: « اللَّهُمَّ أَلْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ»
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی در غفلت از قیامت، با شعله‌ی جهالت آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم، یابن الحسن اغثنی از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم از شرم بی‌قرارم، یابن الحسن اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی ای ذوالکرم می‌آیی؟ بالاسرم می‌آیی هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی هستم فقیر خوانت، بر لطف بی‌کرانت خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی مانند والدینم، گریه‌کنِ حسینم این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی عقده گشاییم کن، کرب و بلاییم کن دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی @shia_poem
سحر دمیده و بر شیشه می‌زند باران هوا مسیح‌نفس شد، به مقدم رمضان جوانه‌ها همه دست دعا به شاخه بلند شکوفه‌های بهاری به ذکر الرحمان وضو گرفته شقایق به جرعه‌ای شبنم نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات نگاه نرگس سرمست همچنان نگران خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین نگاه لطف تو کافی‌ست تا بگیرد جان سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست سلام بر سحرستان اول رمضان #@shia_poem
باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور دردمندان! به شما ماه خدا رو کرده‌ست چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت: «قُل هُو‌الله اَحَد چشم بد از روی تو دور».. گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین ای نگاه تو طربناک‌تر از باغ بلور عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش نشود مانع احساس تو، احساس غرور ای صفای تو نوازشگر گل‌های یتیم نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور سعی کن لذت غفران خدا را بچشی ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت می‌شوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر بگشاید گره از کار شما صبح ظهور ای که چشم دل تو در طلب راه خداست رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست @shia_poem
غروب بود که  "حَیِّ عَلی"رسید به ما خوش امدیدِ خدا از سما رسید به ما چه خوب شد رفقا!دور دور ما شده است! دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند دراین شلوغی میخانه جا رسید به ما غریبه دور و بر ما زیاد بود اما.. طراوت نفسی آشنا رسید به ما دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم گرفته بود دل ما صفا رسید به ما کجاست دست گدایان کریم آمده است کریم  آمد و دست عطا رسید به ما به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند خوشا به طالع ما! خاک پا رسید به ما حساب سی شبه ی ما فقط به دست علیست فقط به عشق علی اهدنا رسید به ما علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود همیشه و همه جا این بها رسید به ما برای سفره افطار هم حواسش بود کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین شروع ماه خدا  کربلا رسید به ما عیار روزه ما گریه بر حسین باشد هزار خیر در این گریه ها رسید به ما به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند غم لبان عزیز خدا رسید به ما همان لبی که حرامی لگد به رویش زد درآن میان خبر از نیزه ها رسید به ما سپاه شام صدا زد که پیرهن اینجاست! سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما! @shia_poem
آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟ تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟ بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟ ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟.. جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟ (۱) سَهَر: شب‌زنده‌داری، بیداری @shia_poem
جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم لالی به از آنم که ثنای تو نگویم تو زود رضا می‌شوی از بنده ولی من دیر آمده‌ام تا که رضای تو بجویم من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت آغوش گشودی که بیا باز به سویم خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز ترسم که گناهان بفشارند گلویم صد سالم اگر در شرر نار بسوزی از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت این اشک نکوتر بود از آب وضویم پروندۀ تاریک مرا اشک نشوید بگذار که در چشمۀ عفو تو بشویم صد بار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار نگذاشتی از لطف بیارند به رویم @shia_poem
نوکر بساط نوکریش را که پهن کرد او را علی، کبوتر ایوان و صحن کرد سائل برای بندگیت انتخاب شد با جود و بخشش تو گناهش صواب شد هرکس میان میکده مست سحر شده خورده شراب ناب تو دیوانه تر شده وقتی طرف حساب همه ساقی ات علی است ما را بُکُش که ذکر هوالباقی ات علی است مستیم مستِ خوشهء انگوری از نجف ما را عذاب می کند این دوری از نجف شاه نجف! گدای گرفتار را بخر جنس خراب و بنجل بازار را بخر بیچارگی برای تو کردم بساط، علی دستم بگیر وقت گذر از صراط، علی بالم شکست و از حرمت پر گرفته ام دست تهی به چادر مادر گرفته ام ما را خدا اسیر دو زلف کمند کرد ما را حسن برای حسینت پسند کرد در را به روی قلب گدا قفل کرده اند انگار کربلای مرا قفل کرده اند بالای دار عشق، سرم را بیاورید جان رضا هوای حرم را بیاورید اصلاً حسین گفتن ما کار زینب است جنگ حسین، جلوهء پیکار زینب است بالای نیزه رفت ولی دید خواهرش خورده زمین به خاطر خلخال و معجرش عاشق همیشه مضطرب و نامرتب است درد حسین موی پریشان زینب است #@shia_poem