#امام_زمان
#مناجات
#غزل
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#غزل
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلهی جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم
ای شمس روزگارم، یابن الحسن اغثنی
از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم
از شرم بیقرارم، یابن الحسن اغثنی
جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت
آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی
ای ذوالکرم میآیی؟ بالاسرم میآیی
هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی
هستم فقیر خوانت، بر لطف بیکرانت
خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی
مانند والدینم، گریهکنِ حسینم
این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی
عقده گشاییم کن، کرب و بلاییم کن
دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان
#غزل
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع میکنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمدهام
شنیدهام که مهیاست بارِ عامِ علی
چقدر نان شبش را به سائلان بخشید
دلم خوش است به الطاف مستدام علی
سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر
دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی
دعای ما که دعا نیست...، باز مقبول است
به احترام دعا کردن و صیام علی
دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی
هوای بادهی انگورِ با دوامِ علی
ز حنجرش نفسِ گرمِ وحی میجوشد
نبی شدهست به معراج، همکلام علی
یهود و آل سعود از هراس میمیرند
اگر طلوع کند، تیغ از نیامِ علی
خوشا به روزی زُوّار سیدالشّهدا
به زائران حسین است چون سلامِ علی
**
چنان علی شده ممسوسِ حق، علی اکبر
همان علی که شده وارثِ مرام علی
چقدر تشنهی بوسیدنِ پدر شده بود
فدای خشکیِ وقتِ وداعِ کام علی
زدند از سر کینه علیِ اکبر را
زدند یاس حرم را به انتقامِ علی
چقدر بین عَباچیدنش نفسگیر است
چگونه جمع شود در عبا تمامِ علی؟!
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
مانند حب احمد و زهرا و مرتضی
حب خدیجه پایه ی اصلی دین ماست
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
ای بنده ی رب رحیم آقا حسن جان
یا مَن یُسَمّیٰ بالکریم آقا حسن جان
تنها صراط مستقیم آقا حسن جان
ارباب مایی از قدیم آقا حسن جان
ای معنی یا نور و یا قدوسم آقا
تا زنده ام نعلینتان می بوسم آقا
دُر گران از بحر تا ساحل رسیده
استاد اخلاق ابوفاضل رسیده
پروانه ها... شمعی در این محفل رسیده
بی خود نبوده این همه سائل رسیده
امشب تمام حاجتم یک گوشه چشم است
چشمی که حتی می کند یک جلوه اش مست
ای جلوه ی نورانی آیات توحید
با خنده هایت فاطمه آرام خندید
جبریل بالش را به بازوی تو مالید
هرشب علی یک بوسه از کنج لبت چید
افطار زهرا و علی بوسیدن توست
آرامِ جان مصطفی خندیدن توست
از پا تماما فاطمی هستی تو تا سر
مستِ نگاهت عالم بالا سراسر
آزادگان، پیش تو افتادند با سر
در پیشگاهت بارها باید گدا سر_
را بهر سجده سوی پای تو کشانَد
در سجده تا زیر عبای تو بیاید
باید که شعر از پنجه و بازویتان گفت
از ذوالفقار گوشه ی ابرویتان گفت
در کودکی از نغمه ی هو هویتان گفت
از لاالهِ لابه لای مویتان گفت
حتی نخ پیراهنت حبل المتین است
مانند زهرا و امیرالمؤمنین است
ای معنی حَیِّ عَلیٰ خَیْرِ العَمل تو
آب دهانت برتر از جوی عسل تو
بر مشکلات بی شمارم راه حل تو
من لایق تو نیستم حداقل تو
لطفی کن و دستی بکش روی سر من
دستی بکش، بر هم بزن موی سر من
سفره بیانداز و گدا دعوت کن امشب
نان شبت را بازهم قسمت کن امشب
بنشین کمی با بی نوا صحبت کن امشب
ما را دعا کن...غرقِ در رحمت کن امشب
تو آبروداری ولی بی آبرو من
بنده نگاهش هست بر مولا لزوماً
پشت در میخانه ات عمری نشستم
خوردم نمک اما نمکدان را شکستم
با این همه روزی خور خوان تو هستم
از بوی نان سفره ات من مست مستم
از سفره ات یک تکه نان می خواهم امشب
آن نان که خود خوردی از آن می خواهم امشب
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
#شب_بیست_و_یکم
#غزل
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را
به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را
همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا
چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را
تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند
چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را
دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش
که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را
اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را
ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را
الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر
نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را
الهی این برادرها همیشه محضرش باشند
کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را
الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی
سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#عید_فطر
#غزل
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان
از درد ما که باخبری صاحب الزمان
ما ندبه های پشت سر مرکب توایم
پایان راه در به دری صاحب الزمان
دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟!
شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان
عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!
ای که امید چشم تری صاحب الزمان
عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست
ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان
ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست
آقای سامرا نظری صاحب الزمان
امشب دعا به حال دل تنگ ما نما
از کربلا که میگذری صاحب الزمان
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد این جا
امشب هر آن کس آمده، دعوت شد این جا
سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت
بر ما ز پا افتادگان نعمت شد این جا
از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت
قائم مقام دوم جنت شد این جا
جسم تو را پای "درخت سیب" بردند
یعنی که با کرب و بلا قسمت شد این جا
من زار قبرک کمن زار حسینا
بر اهل تهران مایه ی رحمت شد این جا
شب های جمعه با نوای عرشی یار
منزلگه سینه زن هیئت شد این جا
****
وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی
گلدسته هایت موجب حیرت شد این جا
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#غزل
دارم هوای تربت شیخ الائمه
چشمم به دست رحمت شیخ الائمه
منت خدایی را که ما را خلق کرده
از خاک پای حضرت شیخ الائمه
اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست
جانم فدای نهضت شیخ الائمه
شاگردهای مکتبش روزی گرفتند
از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه
هرکس نمازش را سبک دارد بداند
بی بهره است از رحمت شیخ الائمه
"کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من
یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه
با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است
آقا شدم با عزت شیخ الائمه
می چسبد آخر یک جهادی در مدینه
خادم شدن با دعوت شیخ الائمه
یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش
تحت لوای "هیئت شیخ الائمه"
وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم
از دردها و غربت شیخ الائمه
دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...
امروز آمد نوبت شیخ الائمه
پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...
...برده توان و طاقت شیخ الائمه
بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست
کردند هتک حرمت شیخ الائمه
صاحب عزای روضه های کربلا بود
در روضه خم شد قامت شیخ الائمه
شکر خدا که دخترش اینجا ندیده
در بین مقتل غارت شیخ الائمه
شکر خدا که اهل بیتش را نبردند
بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مناجات
#غزل
دارم هوای تربت شیخ الائمه
چشمم به دست رحمت شیخ الائمه
منت خدایی را که ما را خلق کرده
از خاک پای حضرت شیخ الائمه
اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست
جانم فدای نهضت شیخ الائمه
شاگردهای مکتبش روزی گرفتند
از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه
هرکس نمازش را سبک دارد بداند
بی بهره است از رحمت شیخ الائمه
"کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من
یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه
با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است
آقا شدم با عزت شیخ الائمه
می چسبد آخر یک جهادی در مدینه
خادم شدن با دعوت شیخ الائمه
یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش
تحت لوای "هیئت شیخ الائمه"
وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم
از دردها و غربت شیخ الائمه
دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...
امروز آمد نوبت شیخ الائمه
پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...
...برده توان و طاقت شیخ الائمه
بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست
کردند هتک حرمت شیخ الائمه
صاحب عزای روضه های کربلا بود
در روضه خم شد قامت شیخ الائمه
شکر خدا که دخترش اینجا ندیده
در بین مقتل غارت شیخ الائمه
شکر خدا که اهل بیتش را نبردند
بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
بده مژده بر دشت خشک گلوها
پر از باده ی کوثری شد سبوها
بدون توسل، رسیدن محال است
مُصَلِّي که شد از دل بی وضوها؟
چه گوییم از وجه ی این کریمه
مخواهید مدحش ز بی آبروها
که در شأن او گفته باب الحوائج:
"فداها ابوها... فداها ابوها..."
اگر بر دل خسته ام وعده دادم
فقط وعده ی ماه ذی القعده دادم
قدم بر زمین مدینه نهاده
شده زینب دوم خانواده
شده مثل زهرای اطهر مرامش
همیشه به پای ولی ایستاده
چه گویم من از هیبت او که باشد
شبیه سکینه زنی پر اراده
چه دنیا... چه عقبی... ندارد هراسی
کسی که دلش را به معصومه داده
به قلبش خدا نور عصمت دمیده
چه کرده... چه معصومه ای آفریده
بیا با تبسم گره می گشاید
بیا بانوی قم گره می گشاید
اگر با دل صاف و ساده بریزی
دوتا مشتِ گندم گره می گشاید
نگو حاجتت را، دلت پر که باشد
بدون تکلم گره می گشاید
بگو زیر لب یا رضا در طوافش
سرِ دور هشتم گره می گشاید
چه معصومه ای، زینب شاه طوس است
عزیز دل و عشق شمس الشموس است
به لب نام زیبای معصومه دارم
به دل مُهر و امضای معصومه دارم
همین که کنار ضریحش می آیم
توسل به زهرای معصومه دارم
منم عبد اولاد موسی بن جعفر
ضمانت ز بابای معصومه دارم
منِ قطره گرچه حقیرم، امیدِ...
...رسیدن به دریای معصومه دارم
حلیمه، فهیمه، علیمه، حکیمه
برای من بی نوا شد کریمه
۱. آیتالله سیّد نصرالله مستنبط از کتـاب «کشف اللـئالـى» نقل فرمـوده که روزى عدهاى از شیعیان وارد مدینه شـدند و پرسشهایـى داشتند که مىخـواستند از محضر امام کاظم علیه السلام بپرسند.
امام علیه السلام در سفر بـودنـد. آنها پـرسشهاى خـود را نـوشته به دودمان امامت تقـدیـم نمـودند. چـون عزم سفر کردنـد، بـراى پاسخ پرسشهاى خـود به منزل امام کاظم علیه السلام شرفیاب شدند. امام علیه السلام مراجعت نفرموده بـود و آنها امکان توقف نداشتند. از ایـن رو حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ آن پرسشها را نـوشتند و به آنها تسلیـم نمودنـد. آنها با مسرت فراوان از مدینه منـوره خارج شدند و در بیرون مدینه، با امام کاظم علیه السلام مصادف شـدنـد و داستـان خـود را بـراى آن حضـرت شـرح دادند.
هنگامـى که امام کاظم علیه السلام پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصـومه سلام الله علیها را ملاحظه کردند، سه بار فرمودند:
«فداها ابـوها!» (پدرش به قربانـش باد.)
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem