eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
368 عکس
140 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان @shia_poem
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت امسال آقا مهمون مدافعان حرميم براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين @shia_poem
می رود هر کس بطوف عید گاه از کوی تو من ز کویت چون روم؟ چون عید گاهم کوی تست @shia_poem
در طبع من که هستم قربان روز وصلت خوشتر ز ماه عیدی ، در چشم روزه‌داران @shia_poem
چون طفلِ روزه دار، سراپای دیده ایم تا از کدام اَبر برآید هلالِ دوست @shia_poem
عید آمد باز داغ این پشیمان تازه شد دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد روزه هایم روزها با خشکسالی طی شدند در عوض در چشم خوبان تو باران تازه شد دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد پنجره فولاد تو دم می دهد ، ما دیده ایم هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد این گدا رفت آن گدا آمد ، چه رفت و آمدی در کنار سفره ات هر روز ، مهمان تازه شد سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه ی صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد از کمانی کهنه تیری پرت شد ، داغ رباب بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد @shia_poem
اگر صد عید باشد، نیست عیدی مبارک‌تر ز عید دیدنِ یار @shia_poem
مولا به کار بنده هست اُمّیدی یا نه! سی شب علی گفتم مرا بخشیدی یا نه! @shia_poem
سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من این کبوتر جلد دستان تو شد در  لانه ماند نان خورت هستم ، زکاتم را  تقبل کن خودت این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند @shia_poem
باید رفت و رسید در قـــــــدس شریف باید که نفس کشید در قدس شریف باید همــــــــــه سال بعــــــد ان شاء الله باشیم نماز عـیــــد در قدس شریـــــف @shia_poem
بخش_اول آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد ماه نو پرده برانداخت، جهان روشن شد عطر عید از نفس سبز گلستان آمد فصل مهمانی عشاق به پایان آمد چه سحرهای خوشی بود که بیدار گذشت چه سحرهای خوشی بود که با یار گذشت با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم بِکَ یا رب بِکَ یا رب بِکَ یا رب گفتیم یا رحیم! از در رحمت چه محبت‌ها کرد یا عظیم! از عظمت اشک مرا دریا کرد روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید آه! آشفته‌ام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی بارها گفته‌ام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی پای عُصیان مرا در دل بُن‌بست بکش وَاَعْوذُ بِکَ مِمّا... به سرم دست بکش درد بودم که به درمان بدلم کرد خدا هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ... بغلم کرد خدا لفظِ یکتایی‌اش از خویش جدا کرد مرا یا مجیر از قَفَسِ نفس رها کرد مرا دل من با بِعَلیًّ به شعف می‌آمد زیر قرآن خدا عطر نجف می‌آمد نام ما را دم ایوان طلایش خواندند چارده نور به آئینۀ ما تاباندند کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است همگی ریزه‌خور سفرۀ مولا هستیم و دخیل کرم چادر زهرا هستیم نوجوانان وطن در پی طاعت هستند با خداوند به دنبال رفاقت هستند روزه‌دارند در این ماهِ خدا، اولی‌اند نسل در نسل همه عاشق مولا علی‌اند نَفَس اهل دعا در دل شب می‌پیچید صوت قرآن خدا در دل شب می‌پیچید روح قرآن به تن خستۀ ما جان می‌داد به دل اهل یقین باز هم ایمان می‌داد باغ ما از گُل نورانی ایمان پُر شد اشک ما در صدف مُصحفِ قرآن دُر شد ای خدا! غیر تو را از دل خود می‌رانیم صبح عید است و همه ذکر تو را می‌خوانیم به بیابان بچشان طعم خوش باران را یا الهی! برسان منجی مظلومان را کیست مظلوم‌تر از اهل فلسطین امروز نیست چون غربتشان، غصه و داغی جان‌سوز تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم آه از غزه و آن غربت بی‌پایانش کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است هر کجا می‌نگری جسم شهید افتاد‌ه‌ست آه ای امت اسلام، برادرهایت... آسمان سرخ شد از خون کبوترهایت تو که مظلوم‌ترین مسئلۀ دنیایی ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی! قسمت این است که بیدار کنی دنیا را بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست فاتح قطعی این جنگ فقط امت ماست می‌شود شاهد بیداری دنیا باشیم عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم همگی منتقم خون شهیدان هستیم مَرزَم عشق است که با اهل یقین هم‌وطنم راهپیمایی قدس است گواه سخنم این شب تار - به خون شهدا - می‌گذرد راه قدس از سفر کرببلا می‌گذرد نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟ قومِ کودک‌کُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟ اهل اسلام که از خشم همه لبریزند تیغ‌های یمنی خون تو را می‌ریزند در دل مسجدالاقصی که علم می‌کوبیم روی پیشانی تو مُهر عدم می‌کوبیم بخش_دوم مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است از شهیدان سفرکرده سخن‌ها باقی‌ست شرح دلسوختگان است، تب مشتاقی‌ست شک ندارم که شهیدان پسر فاطمه‌اند و قیامت همگی دور و بر فاطمه‌اند راه سردار شدن چیست؟ به بی‌سر شدن است وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست به خداوند قسم ضامن امنیت ماست او شهید است، شهیدان وطن زنده‌ترند و شهیدان وطن از همه پاینده‌ترند در بزنگاه دلش را به دل طوفان داد شک ندارم که در آغوش امامش جان داد «زاهدی» بود که شد جلوۀ حق‌خواهی قدس آن سفرکرده ز خود آن که شده راهی قدس همدل و هم‌نفسِ کاظمی و خرّازی رفت آن‌گونه که شد دوست هم از او راضی بی‌گمان اجر چهل سال رشادت این بود در دعای شب قدرش، اثر آمین بود چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست باید این‌گونه به میدانِ عمل رو کردن ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن نام این مملکت ایرانِ حسین بن علی‌ست ملتی که همه دم گوش به فرمان ولی‌ست مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور مرد میدان عمل، هم‌قدم راه ظهور دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است همدلی راه شکوفا شدن تولید است همدلی رمز سرافرازی ایرانی‌هاست صبح فردای وطن صبح گل‌افشانی‌هاست کاش لب‌های همه گرم تبسم باشد باید امّید سر سفرۀ مردم باشد پس به هر وعده عمل می‌شود ان‌شاءالله مشکلات همه حل می‌شود ان‌شاءالله نور ایمان و امید است که در دل زنده‌ست این چراغی‌ست که روشنگر هر آینده‌ست همه جا سینه‌سپر در دل میدان هستیم پای جمهوری اسلامی ایران هستیم گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است