#مناجات
#غزل
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#عید_فطر
#غزل
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره
هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره
ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه
آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه
آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم
پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم
ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت
هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت
روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه
كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه
شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم
يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم
حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم
با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم
من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس
بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس
يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت
وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت
امسال آقا مهمون مدافعان حرميم
براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم
آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن
همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن
مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن
مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن
نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين
تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين
#رضا_تاجیک
#تیشه_های_اشک
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#چارپاره
ناامیدم، دوباره مایوسم
باز با دست خالی آمده ام
باز هم چون همیشه محتاجم
به امام جواد رو زده ام
او مراد است و من مریدترین
او جواد است و من گرفتارم
نذر کردم گدای او باشم
شکر حق که گدای دربارم
هر زمان غرق در نیاز شدم
دست لطفش به من عطا کرده
او همیشه به وقتش آمده است
دردهای مرا دوا کرده
دست حاجات من گره خورده
به نگاه پر از کرامت او
کاش که قسمت منم بشود
در مضیفش، غذای حضرت او
حرمش حس دلنشین دارد
همه جای حرم خراسانیست
هر طرف را که خوب می بینی
مملو از زائران ایرانی است
انس داریم از تولدمان
به امام رئوف و فرزندش
به جوادش که ما قسم دادیم
خوب حس کرده ایم لبخندش
این پسر زندگی سلطان است
جلوه ی دیگر امام رضاست
خلق و خویش شبیه فاطمه است
این پسر کوثر امام رضاست
مشت خود را به خاک می کوبید
ناله می زد "لاَخرَجَنَّهُما"
پدرش سینه می زد و می سوخت
تا که می گفت "اَحرَقَنَّهُما"
از پدر غرق اشک می پرسید
واقعا مادرم در آتش سوخت؟!
مادرم سوخت! محسنش هم سوخت؟!
پر تاج سرم در آتش سوخت؟!
مادری بود از بس این آقا
روضه اش روضهی حسن شده بود
قاتلش یار همزبانش شد
آه! با مادر هم سخن شده بود:
آه آتش به جانم افتاده
آه مادر! برس به فریادم
مثل فرزندهای دیگر تو
دم آخر به خاک افتادم
لبم از تشنگی کبود شده
عطش از رنگ و روی من پیداست
پهلویم تیر می کشد مادر
این هم از غربت بنی الزهراست
آه مادر! از آتش این زهر
دست و پا می زنم به روی زمین
کاش یک قطره آب می دادند
کاش یک قطره آب ... آه ... همین
کاسه ی آب را مقابل من
بر زمین زد چقدر می خندید
آتشم می زد آن کنیزی که
در برم نانجیب می رقصید
جگرم پاره پاره شد مادر
خون چکیده ز گوشه ی دهنم
زهر اثر کرده و کبود شدم
درد افتاده در تمام تنم
هرچه شد نیزه بر تنم نزدند
و سه شعبه به قلب من نزدند
کسی اینجا به فکر غارت نیست
چنگ بر کهنه پیرهن نزدند
بغضهای عزای کرببلا
در میان دل شکستهم ماند
ساربانی نبود اطرافم
آخر انگشترم به دستم ماند
هیچکس بی وضو و با چکمه
وای من روی سینه ام ننشست
هیچکس پشت و رو نکرد مرا
هیچکس سینهی مرا نشکست
آه از قلب خستهی زینب
ضربانی که باز تند شده
آه از ضربهی دوازدهم
آه از خنجری که کند شده
بدنم زیر آفتاب اما
بدنم زیر دست و پاها نیست
سر پاداش بردن سر من
بین شمر و سنان که دعوا نیست
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#بقیع
#مسمط_مخمس
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بي سر و سامان حسن
بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم
رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم
پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامي دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اينها غزلي هست به ديوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن
آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن
معني حي علي خير العمل كيست حسن
مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم
جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم
زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم
همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم
دل پريشان شده از حال پريشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
(چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد)
وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد
شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مدح
#شهادت
#مربع_ترکیب
ما کویریم همه تشنه ی باران حسن
سربلندیم همه دست به دامان حسن
باز جمعیم سر سفره ی احسان حسن
همه گفتند به ما سوخته جانان حسن
آتش عشق حسن سوخته جانم را شکر
هرچه دادند و ندادند همانم را شکر
قطره بودیم ولی راه به دریا دادند
دل ما را به سرای کرمش جا دادند
به سوی دامن او دست تمنا دادند
تا که گفتیم حسن حاجتمان را دادند
نظر رحمتشان بر دل ما تابیده
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده
دست و دلبازترین رهبر عالم حسن است
گفته احمد که: فقط عقلِ مجسّم حسن است
مثل حیدر علی و عالی و اعلم حسن است
وارث هیبت پیغمبر اکرم حسن است
روح رحمان و رحیم است؛ حسن روح سخاست
عاشق نام حسن باش که محبوب خداست
به گداییش پی اهل نظر باید رفت
خبر اینجاست به دنبال خبر باید رفت
سمت فرزند "تَجَلّیٰ وَ ظَهَر" باید رفت
هرکجا پرچم او هست به سر باید رفت
دل به این اسم فقط میل تقرب دارد
مادرش نیز به این اسم تعصب دارد
کاش فیضی ز فیوضات غمش می بردیم
روز و شب دست به سوی علمش می بردیم
کاش راهی سوی بیت الکرمش می بردیم
دسته ی سینه زنی در حرمش می بردیم
حیف خالیست حرم؛ حیف حرم بی نور است
دستمان از حرم خاکی آقا دور است
چه کسی گفته که آقای کرم بی حرم است
قبر او گرچه پر از خاک ولی محترم است
بی مضیف است ولی مظهر دارالنعم است
آسمان سقف رواق شه لطف و کرم است
دورتادور بقیعش به خدا زنجیر است
معنی اش این شده اینجا حرم یک شیر است
او چهل سال به صبری حسنی محکوم است
مثل باباش علی خسته دل و مظلوم است
غربتش از اثر خون لبش معلوم است
آه! من با که بگویم که چه سان مسموم است
آتش افتاده به جانش لب او عطشان است
پیکرش سبز شده خواهر او حیران است
زهر بی رحم به جان جگرش افتاده
یاد مادر به دل شعله ورش افتاده
یاد آن خانه و آن میخ درش افتاده
مادری روی زمین با پسرش افتاده
میخ در روضه ی پر دردسر انشا می کرد
فاطمه سوخت و یک شهر تماشا می کرد
آخر روضه گریزش شده تنها کوچه
چقدر باز شده بغض حسن با کوچه
آخرش قاتل او زهر شده یا کوچه ؟
زهر آتش زده جان حسن؛ اما کوچه ...
مثل یک آه شده؛ راه گلویش بسته
موسپید است چهل سال غریب و خسته
بی حیا آمد و راه گذر فاطمه بست
بی هوا زد به خدامادر ما را آن پست
صورتی خورد به دیوار و غروری که شکست
مادری خورد زمین....کودکی از غصه نشست
با سر افتاد زمین؛ آه! سرش تیر کشید
ضربه ای خورد به پهلو؛ کمرش تیر کشید
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست
ما همه مست ولاییم و می و باده علیست
سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست
هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست
همه شان باب حوائج همه شان باب مراد
همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد
آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود
تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود
تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود
نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود
پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد
همه هستید علی و همگي زهرائيد
آمدي و نهمين باب اجابت شده اي
پسر عاطفه و عشق و محبت شده اي
بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي
در همان كودكيت ركن ولايت شده اي
یک نظر کن که فلک در حرکت می آید
از قدمهای تو عطر برکت می آید
آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان
شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان
که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان
تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان
همه گفتند که جان در گرو جانان است
پسر حضرت سلطان خودش سلطان است
عشق همراه شما تا دم آخر زنده است
ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است
نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است
با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است
چقدر نام محمد به شما مي آيد
همه گفتند وليعهد رضا مي آيد
مومن بسرکم شاهدکم غائبکم
یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم
و تولیت به اولکم آخرکم
ابغض الله و من عدوکم ابغضکم
یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم
پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم
قدبرافراشته کردی علم حکمت را
به قیامت بکشانی دم قد قامت را
به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را
که نگاه تو گشاید گره حاجت را
پدرانم همه گفتند از این باب مراد
ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد
باز هم در دل من شوق حرم افتاده است
و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است
حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است
هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است
كرمت قابل لمست كرم سلطان است
حرمت مثل رواق حرم سلطان است
باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم
نااميد از همه دنیا به شما محتاجم
و تصدق بده در راه خدا محتاجم
به هواي حرم كرببلا محتاجم
باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم
باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_شعبان
#مناجات
#غزل
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#عید_فطر
#غزل
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره
هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره
ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه
آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه
آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم
پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم
ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت
هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت
روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه
كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه
شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم
يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم
حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم
با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم
من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس
بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس
يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت
وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت
امسال آقا مهمون مدافعان حرميم
براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم
آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن
همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن
مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن
مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن
نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين
تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين
#رضا_تاجیک
#تیشه_های_اشک
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#چارپاره
ناامیدم، دوباره مایوسم
باز با دست خالی آمده ام
باز هم چون همیشه محتاجم
به امام جواد رو زده ام
او مراد است و من مریدترین
او جواد است و من گرفتارم
نذر کردم گدای او باشم
شکر حق که گدای دربارم
هر زمان غرق در نیاز شدم
دست لطفش به من عطا کرده
او همیشه به وقتش آمده است
دردهای مرا دوا کرده
دست حاجات من گره خورده
به نگاه پر از کرامت او
کاش که قسمت منم بشود
در مضیفش، غذای حضرت او
حرمش حس دلنشین دارد
همه جای حرم خراسانیست
هر طرف را که خوب می بینی
مملو از زائران ایرانی است
انس داریم از تولدمان
به امام رئوف و فرزندش
به جوادش که ما قسم دادیم
خوب حس کرده ایم لبخندش
این پسر زندگی سلطان است
جلوه ی دیگر امام رضاست
خلق و خویش شبیه فاطمه است
این پسر کوثر امام رضاست
مشت خود را به خاک می کوبید
ناله می زد "لاَخرَجَنَّهُما"
پدرش سینه می زد و می سوخت
تا که می گفت "اَحرَقَنَّهُما"
از پدر غرق اشک می پرسید
واقعا مادرم در آتش سوخت؟!
مادرم سوخت! محسنش هم سوخت؟!
پر تاج سرم در آتش سوخت؟!
مادری بود از بس این آقا
روضه اش روضهی حسن شده بود
قاتلش یار همزبانش شد
آه! با مادر هم سخن شده بود:
آه آتش به جانم افتاده
آه مادر! برس به فریادم
مثل فرزندهای دیگر تو
دم آخر به خاک افتادم
لبم از تشنگی کبود شده
عطش از رنگ و روی من پیداست
پهلویم تیر می کشد مادر
این هم از غربت بنی الزهراست
آه مادر! از آتش این زهر
دست و پا می زنم به روی زمین
کاش یک قطره آب می دادند
کاش یک قطره آب ... آه ... همین
کاسه ی آب را مقابل من
بر زمین زد چقدر می خندید
آتشم می زد آن کنیزی که
در برم نانجیب می رقصید
جگرم پاره پاره شد مادر
خون چکیده ز گوشه ی دهنم
زهر اثر کرده و کبود شدم
درد افتاده در تمام تنم
هرچه شد نیزه بر تنم نزدند
و سه شعبه به قلب من نزدند
کسی اینجا به فکر غارت نیست
چنگ بر کهنه پیرهن نزدند
بغضهای عزای کرببلا
در میان دل شکستهم ماند
ساربانی نبود اطرافم
آخر انگشترم به دستم ماند
هیچکس بی وضو و با چکمه
وای من روی سینه ام ننشست
هیچکس پشت و رو نکرد مرا
هیچکس سینهی مرا نشکست
آه از قلب خستهی زینب
ضربانی که باز تند شده
آه از ضربهی دوازدهم
آه از خنجری که کند شده
بدنم زیر آفتاب اما
بدنم زیر دست و پاها نیست
سر پاداش بردن سر من
بین شمر و سنان که دعوا نیست
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem