eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
539 عکس
200 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چه می گردد ظهورت ای مسیحا دیرتر می شود این جمعه ها از هجر تو دلگیرتر همنوا با بغض های بیکران جمکران می شود این عاشق چشم انتظارت پیرتر @shia_poem
ای روشنی بخشِ شبِ عاشق ترین ها نام تو شد ذکر لب عاشق ترین ها از کودکی با ( قال صادق) خو گرفتیم هستی رئیس مذهب عاشق ترین ها @shia_poem
خون می چکد از چشم فرزندان صادق صوت حزین می آید از زندان صادق بیچاره زندان، اشک می بارد دمادم از روضه های غربت چشمان صادق رخت عزای خویش را بر تن نمودند اهل سماء مانند شاگردان صادق زندان معطر شد صدای مادر آمد گردیده گویا فاطمه مهمان صادق آهسته زندان گشت ساکت، سَم اثر کرد پَر زد به سوی حضرت حق ، جان صادق امشب مدینه ساکت است و هست خاموش خاموش شد چون نغمه ی قرآن صادق امشب ملائک عازم کوی بقیعند سر می گذارد عرش، بر دامان صادق از آتش دوزخ یقیناً در امان است چشمی که امشب می شود گریان صادق او رفت اما مکتبش پاینده مانَد دنیا شود پُر ، از طرفداران صادق هر روز می تابد ز سمت مشرق عشق بر این جهان انواری از عرفان صادق هر کس که باشد شیعه ی شیخ الائمه باید بماند بر سر پیمان صادق باید نمازش را بخواند اول وقت هر کس که خود را داند از یاران صادق یارب مبادا لحظه ای از ما شود سلب این ارتزاق معنوی از خوان صادق "زائر" ز درگاه خدا خواهد که یک روز این جان ناقابل شود قربان صادق @shia_poem
ای خواهر غمخوارِ رضا،معصومه محبوبه ی آل مرتضی،معصومه ( یا فاطمه اِشفَعی لَنا فِی الجَنّه) ای شافعه ی روز جزا، معصومه
هست همچون مادرِ خود، محرم راز شهید مانده بین خاطراتش شوق پرواز شهید چشم‌هایش‌‌غرق باران،در‌ نگاهش حسرت‌است ناز دارد ، روز دختر ، دخترِ ناز شهید ... @shia_poem
پیر ما که می‌رود مشهد بهاران، بیشتر گفت می چسبد زیارت زیر باران، بیشتر گفت من تحقیق کردم در میان اهل بیت می دهد حاجت به ما شاه خراسان، بیشتر گفت من بهر مداوا گر چه هر جا سر زدم بوده ام پیش ضریحش تحت درمان، بیشتر رزق کشور ها به مهمان هایشان وابسته است با قدوم سبز او شد رزق ایران، بیشتر پایتخت کشور عشق است مشهد، سود کرد؛ هر که مشهد رفته در عمرش ز تهران، بیشتر من نمی دانم چرا حس می نمایم این حرم بوی جنت می دهد از باغ رضوان، بیشتر این حرم باشد مصفاتر ز اوصاف بهشت هست ما را جذبه اش از حور و غلمان، بیشتر هر چه انسان تشنه تر قصد زیارت می کند سوی سقاخانه افتد چشم انسان، بیشتر هر که در دنیا نبوسد پنجره فولاد را می شود روز قیامت او پشیمان، بیشتر نیستم اهل قسم خوردن ولیکن از همه دوستش دارم رضا را من به قرآن، بیشتر سایه ی مِهرش که باشد بر سر من مستدام دیده ام امداد او را وقت بحران، بیشتر کرده ثابت هرچه باشد میزبان بخشنده تر می کند دعوت به سوی خانه مهمان، بیشتر هر که می آید به اینجا از در باب الجواد می شود آری نصیبش لطف و احسان، بیشتر اهل وردنجانم و جان می دهم بهر رضا "زائرِ" مجنون ندارد حیف یک جان، بیشتر
عید است اما اشک، مهمانِ عیون است چشمِ حرم در هجرِ خادم، غرق خون است بانگی که اکنون می زند نقاره خانه؛ نقّاره ی "انّا اِلیه راجِعون" است... @shia_poem
بشنو برادر سوز فریادِ رفح را در بین موج شعله ها دادِ رفح را بار دگر جلّاد ،بی‌رحمانه سوزانْد لبخندهای کودک شاد رفح را زین غم دل بی‌تاب هر جنبنده ای سوخت آورْد تا در خاطرش یاد رفح را دردا نمی گیرد کنون بر شانه ی خویش دنیا لوای سرخ امداد رفح را آهِ دل این قوم می گیرد به زودی؛ در موجی از خون، جان جلّاد رفح را ﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾ @shia_poem
می رسد بوی رحیلش اندک اندک بر مشام می شود خاموش ،شمعِ عمرِ کوتاهِ امام نورِ چشمانِ رضا را سوی مقتل می برند پس چه شد ای قومِ بی‌دین حرمت شهرُ الحرام؟ در میان پایکوبی، در میان هلهله سوزِ بانگ العطش از حجره می آید مدام کاسه‌ی آبی کنارش هست، امّا وایِ من... مثل ارباب غریبش می دهد جان، تشنه‌کام یاد شد از هلهله ناگه دلم آتش گرفت رد نشد صد شکر جسمش از دل بازار شام او که خود پشت و پناه شیعه‌ی مظلوم بود جسم بی جانش کنون افتاده روی پشت بام گرچه با جود و سخایش خلق را شرمنده کرد وقتِ رفتن این‌چنین کردند او را احترام شب، شبِ روضه‌ست زهرا آمده تا کاظمین روضه ی مکشوف لازم نیست دیگر والسلام @shia_poem
از شهر مدینه بانگ شادی برخاست در عرش، بساط شادمانی برپاست بفرست مدام بر محمد صلوات هنگامه ی پیوند علی با زهراست @shia_poem
از غم هجران جانسوزش پریشان‌خاطریم طائر کوی بقیع و تربت بی‌زائریم مثل زهرا در غمش رخت عزا پوشیده‌ایم مثل صادق ما عزادار امامِ باقریم... @shia_poem
گل کرد به لب ، دوباره نام عرفه سرمست شدم ز وصل جام عرفه لبریز گناه بودم و خالق من؛ بخشید مرا به احترام عرفه... مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لاتُغفَرُ إلّا بِعَرَفَاتٍ برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی‏شوند امیرالمومنین،علی علیه السلام «دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص294»
از باده ی " اَکمَلتُ لَکُم " سرمستیم دل ، از همه ، جز ولای او بگسستیم بر گردن ماست بیعت ناب غدیر هستیم بر آن عهد که با خون بستیم @shia_poem
عمریست یتیمان جهان را پدری مولای منی و شیعه را تاج سری با عشق تو خوردم ز مِیِ ناب غدیر به به که شدم شیعه‌ی اثنی عشری @shia_poem
بر سینه‌ی خود مُهر تَوَلّا زده‌ایم عاشق شده ایم و دل به دریا زده‌ایم بر مستی‌مان خرده میگیرید که ما؛ پیمانه‌ی عشق‌ ناب مولا زده‌ایم @shia_poem
جهان پوشید بر تن رخت ماتم هلال ماه دارد هالهٔ غم دمادم فاطمه با گریه گوید؛ مُحرّم شد، محرّم شد ، محرّم... @shia_poem
از عشق حسین،تا که جامش پُر شد؛ او در صدف توبه وجودش دُر شد در مکتب عشّاق اباعبدالله؛ اسطوره‌ی عاقبت‌بخیری حر شد...‌ #@shia_poem
آتشی در خیمه‌ها دارد فروزان می‌شود پیکری آماده‌ی سُمِّ ستوران می‌شود قلب اهل آسمان می‌سوزد از داغ حسین عرش حق آماده‌ی شام غریبان می‌شود بود آرامش درون خیمه تا عبّاس بود عصر عاشورا، درون خیمه طوفان می‌شود از عطش کام یتیمان حرم گردیده خشک آب هم شرمنده‌ی سقای عطشان می‌شود می‌چکد از دیده‌ی محزون زینب سیل خون زلفِ ایتام حسینِ او پریشان می‌شود نغمه‌ی "هَیهات مِنّا الذِّلَّه" می‌آید به گوش زین نوا کاخ ستم یکباره ویران می‌شود اندک اندک فصل جانسوز اسارت می‌رسد سهم پای کودکان خار مغیلان می‌شود خیمه‌ها چون شعله‌ور شد خاطراتی تازه شد گفت زهرا کربلا هم بیت الاحزان می‌شود... @shia_poem
ای که پاینده شده با نَفَست شرح قیام چه شد ای نور که شد ورد زبانت "اَلشّام" ؟ مصلحت بود که بیمار شوی در دل جنگ مصلحت بود بمانی که بماند اسلام... @shia_poem
عکس تو را با خون پاکت قاب کردند از جام وصلِ حق ، تو را سیراب کردند لعنت به جلّادانِ صهیون، کز سرِ کین؛ چون کوفیان، مهمان‌کُشی را باب کردند... @shia_poem
ای قلبِ تپنده‌ی پُر از دردِ حماس انداخته خونت به دل خصم، هراس ما نیز چو جمکران برافراشته‌ایم بر سینه ی خویش بیرق سرخِ تقاص @shia_poem
رفتند سوی آسمان ، ما در زمینیم در حسرت مشّایه با غم هم‌نشینیم دلدار، ما را لایق وصلش ندانست امسال، از جامانده‌های اربعینیم
امشب از داغ فراقی جگرش سوخته است چشم بر حجره ی خاموش پدر دوخته است بر سرِ مرقدِ بی‌زائرِ زهرای بتول(س) یازده شمع به یاد پدر افروخته است...
یاد تو به سینه جاودان خواهد ماند نوری به دل زمانه خواهد افشاند این هفته علیه ظلم، فرمانده ی تو؛ بر منبر آدینه رجز خواهد خواند... @shia_poem
ای خواهر غمخوارِ رضا،معصومه محبوبه‌ی آل مرتضی،معصومه یا فاطمه اِشفَعی لَنا فِی الجَنّه ای شافعه‌ی روز جزا، معصومه @shia_poem
آغوش ، دوباره باز کن آمده یار خونت بنگر شهید آورده به بار لبخند بزن هنیّه‌جان ، در جنّت آمد به بَرَت شهید یحیی سنوار @shia_poem
از باده‌ی وصل، کامشان شیرین است از خنده‌ی شان بهشت، عطر‌آگین است "سنوار" نشسته در بَرِ  "نصرالله" در دستِ "هنیّه" دستِ "صفی‌الدّین" است #@shia_poem
از بوی گُلی قبر ، معطّر می‌گشت شب بود و امانتِ نبی، بر می‌گشت در نیمه‌ی شب ز دیده‌ها پنهان شد آن ماه که بر مدار حیدر می‌گشت... @shia_poem
ای فاطمه را ظهور تو نورِ بصر ای دولت تو طلوع خورشید ظفر سوگند به آیه های نورانی فجر؛ یلدای جهان نمی شود بی تو سحر @shia_poem
چون مادرِ خود، غریب و مظلوم شدی از رویِ خوشِ زمانه محروم شدی بانو! تو همان زینب کبرایی که مشهور به نام اُمِّ‌کُلثوم شدی...