eitaa logo
شعر شیعه
7هزار دنبال‌کننده
482 عکس
179 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت صورت به صورت در صحنش گذاشتم در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت بالای سر نشسته ام و حدس می زنم پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت سمت زیارتم بشتابید چون که اشک امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت @shia_poem
از پشت درب بسته کسی آه می کشد یوسف دوباره ناله ز یک چاه می کشد در زیر پای هلهله ها این صدای کیست؟ این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟ از ظرفِ آبِ ریخته بر این زمین بپرس از یک کنیز یا که از آن یا از این بپرس زرد است از چه گندمِ رویِ دلِ رضا بر باد رفته است چرا حاصل رضا زلف مجعد پسرش را نگاه کن آنگاه یاد یوسف غمگین چاه کن ای کاش دست کاسهی انگور می شکست تا چهره جواد به زردی نمی نشست ای کاش زهر قاتل و مسموم خویش بود ای کاش کشته اثر شوم خویش بود دیدند چند طایفه ای از کبوتران  با بال روی بام کسی سایه گستران @shia_poem
این صدای گرد و خاک بال کیست؟ این تلاطم های موج یال کیست؟ اولین بار است میخواند سرود!! آخرین بار است می آید فرود آمد و شوقی شد و در سینه ریخت برسرم بارانی از آئینه ریخت بند تسبیحم برایش دانه شد مسجد قلبم کبوترخانه شد آیه ای آورده سنگین و ثـقیل زیر این آیه تلف شد جبرئیل آیه ای از حضرت قدوس خم شیعیان ، الیوم اکملت لکم .... آیه ای آورد و خود پرواز کرد باب عشق و عاشقی را باز کرد آیه اش ظرفیت سی جزء بود وه که هم اعجاز و هم ایجاز کرد می شود با گفتن یک واژه اش یک صد و ده مرتبه اعجاز کرد می شود با خواندنش جبریل شد سینه ی هفت آسمان را باز کرد گفت باید از همین ساعت به بعد روز را با یا علی آغاز کرد گفت و گفت و گفت از حمد خدا با عبارات و اشاراتی رسا .... گفت حمد آن که باران آفرید از کویر و ابرها نان آفرید استجابت را شبیه آب کرد آه را از پشت طوفان آفرید شیعه ی خورشید ، یعنی ذره را آفرید اما فراوان آفرید از نکاح اسم رحمن و رحیم طفل اقیانوس امکان آفرید بعد از آن که شانه ای بر باد داد حال دریا را پریشان آفرید خود نمایی کرد بر جن و ملک حیدری از جنس انسان آفرید .... سایه را دنباله ی خورشید کرد نور را بر ذره ها تأکید کرد گفت زین پس هر کسی دارد نیاز  سوی حیدر پهن سازد جانماز هر که را من قبله بودم تا به حال کعبه اش باشد علی ، تم المقال ابن که دستم منبر دستش شده این که جبرائیل هم مستش شده روی این آئینه حق تابیده است عکس تجریدی خود را دیده است حرف حق را می زند آئینه وش با لب شمشیر تیز و مخلصش دستهایش بوی خیبر میدهد خستگی را از همه پر میدهد منبری از خطبه های ناب خواند در غدیر اسم علی را آب خواند السلام ای آب دریای صمد ای زلال قل هو الله احد ای که میگردی شبیه انبیا بر هدایت کردن قومت، بیا ای رسول مردم آئینه ها بعثت غارت، حرای سینه ها ای به بالای جهاز اشتران شأن تو بالاست در بالا بمان از تو می ریزد صفات کبریا ذات تو ممسوس ذات کبریا نردبان وصف تو بی انتها پله ی این نردبان سوی خدا چون تکلم میکنی موسائی ام تا که خلقم میکنی عیسا ئی ام جفت دردم، کشتی نوحت کجاست؟ جسم سردم، گرمی روحت کجاست؟ ای مسیح دردهای لاعلاج ما همه دردیم ، ظرف احتیاج ما همه زخم یتیم کوچکیم کن مدارا با همه ، ما کودکیم ما نسیم ذکر تقدیس توائیم حاجیان فصل تندیس توأئیم کوچه را میگردی و طی میکنی کوزه را ظرفیت می میکنی روی دوشت کیسه ی خرما و نان میروی در کوچه ها دامن کشان کیسه نه دل میبری بر روی دوش شیعه هستم شیعه ی خرما فروش ای سفیدی ای کبودی ای بنفش ای به چشم پای سلمان ، جای کفش ای به هر گام تو صدها التماس کیسه بر دوش سحر ای ناشناس ما همه مدیون شمشیر توئیم تشته ی نان جو و شیر توئیم بیعت گیجیم ما را راه بر با خودت تا اشتهای چاه بر @shia_poem
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود قحطی استعاره و تمثیل میشود قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این هر صورتی به آینه تحمیل میشود حتی خبر رسید که از سردی هوا گلدسته چند ثانیه قندیل میشود پرگار تا نود درجه رفت ناگهان مژده: شعاع دایره تکمیل میشود یک حوریه به قالب انسان حلول کرد از این حلول هر چه که تشکیل میشود در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را: زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول هر آیه با شئون تو تحلیل میشود تو چشمه‌ی شگفتی و انجیر می‌دهی تحریف قطره‌های تو انجیل میشود گاهی درخت می‌شوی و میوه‌های تو خامش غذای سفره‌ی جبریل میشود تو سیب می‌شوی و تو را میل میکند سرخی گونه‌هاش که تکمیل میشود تو می‌شوی خدیجه و او با وجود تو حس می‌کند به آمنه تبدیل می‌شود وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره‌ها هم مشرب‌فرات، لب نیل می‌شود وقتی تو ای الهه‌ی دریا غضب کنی ماهی بالدار، ابابیل میشود طفل تو مبدا همه‌ی اتفاقهاست هر سال با حسین تو تحویل میشود این شعر را ببخش اگر "تو" زیاد داشت خانم، غزل، بدون "تو" تعطیل میشود @shia_poem
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود قحطی استعاره و تمثیل میشود قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این هر صورتی به آینه تحمیل میشود حتی خبر رسید که از سردی هوا گلدسته چند ثانیه قندیل میشود پرگار تا نود درجه رفت ناگهان مژده: شعاع دایره تکمیل میشود یک حوریه به قالب انسان حلول کرد از این حلول هر چه که تشکیل میشود در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را: زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول هر آیه با شئون تو تحلیل میشود تو چشمه‌ی شگفتی و انجیر می‌دهی تحریف قطره‌های تو انجیل میشود گاهی درخت می‌شوی و میوه‌های تو خامش غذای سفره‌ی جبریل میشود تو سیب می‌شوی و تو را میل میکند سرخی گونه‌هاش که تکمیل میشود تو می‌شوی خدیجه و او با وجود تو حس می‌کند به آمنه تبدیل می‌شود وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره‌ها هم مشرب‌فرات، لب نیل می‌شود وقتی تو ای الهه‌ی دریا غضب کنی ماهی بالدار، ابابیل میشود طفل تو مبدا همه‌ی اتفاقهاست هر سال با حسین تو تحویل میشود این شعر را ببخش اگر "تو" زیاد داشت خانم، غزل، بدون "تو" تعطیل میشود @shia_poem
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود قحطی استعاره و تمثیل میشود قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این هر صورتی به آینه تحمیل میشود حتی خبر رسید که از سردی هوا گلدسته چند ثانیه قندیل میشود پرگار تا نود درجه رفت ناگهان مژده: شعاع دایره تکمیل میشود یک حوریه به قالب انسان حلول کرد از این حلول هر چه که تشکیل میشود در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را: زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول هر آیه با شئون تو تحلیل میشود تو چشمه‌ی شگفتی و انجیر می‌دهی تحریف قطره‌های تو انجیل میشود گاهی درخت می‌شوی و میوه‌های تو خامش غذای سفره‌ی جبریل میشود تو سیب می‌شوی و تو را میل میکند سرخی گونه‌هاش که تکمیل میشود تو می‌شوی خدیجه و او با وجود تو حس می‌کند به آمنه تبدیل می‌شود وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره‌ها هم مشرب‌فرات، لب نیل می‌شود وقتی تو ای الهه‌ی دریا غضب کنی ماهی بالدار، ابابیل میشود طفل تو مبدا همه‌ی اتفاقهاست هر سال با حسین تو تحویل میشود این شعر را ببخش اگر "تو" زیاد داشت خانم، غزل، بدون "تو" تعطیل میشود @shia_poem