eitaa logo
شعر شیعه
8هزار دنبال‌کننده
736 عکس
257 ویدیو
27 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
دلم غریب تر از آخرین ستاره ی صبح تو را صدا زده هر بامداد ای ساقی سبوکشان همگی بندگان میکده اند بیار باده، فبشّر عباد ای ساقی کجا روم؟ چه کنم؟ دامن که را گیرم؟ که پیر میکده راهم نداد ای ساقی مرا بهشت تو هستی و سرنوشت تویی مرا چه کار به کار معاد ای ساقی خدا شبی که تو را آفرید و معنا کرد دو عالم از حرکت ایستاد ای ساقی جواد یعنی باران، جواد یعنی دشت أنا البخیل و أنت الجواد ای ساقی @shia_poem
دلم غریب تر از آخرین ستاره ی صبح تو را صدا زده هر بامداد ای ساقی سبوکشان همگی بندگان میکده اند بیار باده، فبشّر عباد ای ساقی کجا روم؟ چه کنم؟ دامن که را گیرم؟ که پیر میکده راهم نداد ای ساقی مرا بهشت تو هستی و سرنوشت تویی مرا چه کار به کار معاد ای ساقی خدا شبی که تو را آفرید و معنا کرد دو عالم از حرکت ایستاد ای ساقی جواد یعنی باران، جواد یعنی دشت أنا البخیل و أنت الجواد ای ساقی @shia_poem
احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس بوی گل سرخ است يا  بوی گل ياس؟ عالم همه تفسير لبخند تو ای عشق از بای بسمِ اللَّه بخوان تا سينِ وَ النّاس باب الحوائج تشنه‌تر از ديگران است اين راز را تنها تو می‌دانی و عباس تاريخ را هر جا ورق زد باد، ای داد پايی به زنجير است يا دستی به دستاس امّا تو می‌بخشی، تو بابای رضايی والكاظمينَ الغيظ وَ العافينْ عنِ النّاس... @shia_poem
احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس بوی گل سرخ است يا  بوی گل ياس؟ عالم همه تفسير لبخند تو ای عشق از بای بسمِ اللَّه بخوان تا سينِ وَ النّاس باب الحوائج تشنه‌تر از ديگران است اين راز را تنها تو می‌دانی و عباس تاريخ را هر جا ورق زد باد، ای داد پايی به زنجير است يا دستی به دستاس امّا تو می‌بخشی، تو بابای رضايی والكاظمينَ الغيظ وَ العافينْ عنِ النّاس... @shia_poem
چه پیوندی، چه‌ وصل بی‌وداعی عجب اوجی، کمالَ الإنقطاعی نگردی نیست؛ گشتیم و نجستیم فراتر از شهادت ارتفاعی @shia_poem
به صبح واقعه در خیل دوست دارانش به ظهر حادثه در جمع بی قرارانش غروب بر سر نی باز بین یارانش "به ذکر و زمزمه چاووش سربدارانش امیر لشکر انبوهِ نی سوارانش" چه باک اگر سر نی زلف او رها مانده است چه باک اگر که سر از پیکرش جدا مانده است قرار بود خدا مانَد و خدا مانده است "سری به شیوه رها از تنی که جا مانده است کنار پیکر معدودِ بی شمارانش" کسی که روح قدُس کرده بود تأییدش همه ملائکه شاگرد درس توحیدش غروب، زینب از آنسوی دشت می دیدش "به سعی و هروله در پیش، ماه و خورشیدش به اشک و آه به دنبال، باد و بارانش" اگرچه تشنه ولی تشنگان سقّایند اگرچه خسته ولی سربلند و والایند که اهل بیت خدا وارثان زهرایند "به پای تاول و لب های تشنه می آیند پیاده در غل و زنجیر یادگارانش" هزار سال گذشته است و آشکار و نهان هزار سال گذشته است و پیرمرد و جوان هزار سال گذشته است و کودکان و زنان "چو روشنای اذان از چهارسوی جهان به گوش می رسد آوای سوگوارانش"... حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که عشق از حسین دم زده است حسین کیست که بر نون و والقلم زده است قیامتی که به مدحش خدا رقم زده است قصیده ای به بلندای روزگارانش @shia_poem
"دختری از اهل بیت آفتاب" دختر لبخندهای مستجاب از تبار لا فتی إلّا علی وارث مَن عندَه علمُ الکتاب نورِ نور نور نور نور نور نابِ ناب ناب ناب ناب ناب ناب یعنی خالص و پاک و طهور سوره‌ی کوثر، شراب اندر شراب نور یعنی خواهر شمس الشموس "بوی گل را از که جوییم از گلاب" دختر "وَالکاظمینَ الغَیظ" اوست "آفتاب آمد دلیل آفتاب" ای دل من در پناه کوی تو مثل بال کفتران بی‌اضطراب مریما از نزد جبرائیل، عشق هاجرا از بهر اسماعیل، آب مهربان باران تندِ بی‌دریغ! بی‌کران آیینه‌ی پُر آب و تاب! هم به جان خسته‌ی زینب، ببخش هم به نام نامی زهرا، بتاب #@shia_poem
هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان ای دل غمگین و ای لب‌های خندان هارداسان در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این در کدامین روستا در زیر باران هارداسان خاطرت می‌آید آن شب را که در مه گم شدی تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست با عبای خاکی‌ات استان به استان هارداسان آن یتیمان، دخترک، آن کارگر، آن پیرمرد از چه دنبال تو می‌گردد کماکان هارداسان هارداسان یعنی کجایی خستگی نشناختن جمعه‌ها بیکار ننشستن در ایوان هارداسان قاضی اعدام خواندندت که جلّادت کنند ای از آن آغاز همرنگ شهیدان هارداسان تا ابد قرآن نمی‌سوزد فدای غیرتت ای که آخر سوختی در راه قرآن هارداسان خدمت سلطان نمودی خادم مردم شدی بازگشتی باز در آغوش سلطان هارداسان دوستت دارند محرومان و دور افتادگان من سَنی چُخ ایسترم جانم به قربان هارداسان @shia_poem
عشق علی نماز علی کوثر علی آمد نشست امّ ابیها برِ علی کُفواً أحد بخوان و بگو همسر علی "پهلوی توست گوهر انگشتر علی یار همه علی و تویی یاور علی" گیرم که دست های یدُ الله بسته است گیرم غرور فاتح خیبر شکسته است گیرم که ذوالفقار به ماتم نشسته است "لبخند تو بشارت دل های خسته است ای شادمانی دل غم پرور علی" ای چشم بسته بر همه دنیا و هست و نیست پلکی بزن که چشم خداوند خون گریست "این کشتۀ فتاده به هامون حسین کیست" "در آینه خداست و غیر از خدای نیست چشمان توست آینۀ دیگر علی" از إنّما یُرید صدای کرم رسید افلاک را ز قصۀ لولاک دم رسید آیات شاد سورۀ رحمان به غم رسید "در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید دریاترت علی و تو دریاتر علی" ساقی کنار باده و باده به ساغر است ساغر در انتظار قدوم پیمبر است پیغمبری که عاشق لبخند دختر است "چشمان تو زلال تر از حوض کوثر است این اشک کیست می چکد از کوثر علی" آیا بهار سوخته ام را مزار نیست در سینه های غم زدۀ بی قرار نیست در قلب های خستۀ چشم انتظار نیست "در این دیار گشتم و در این دیار نیست کو ای نسیم عطر گل پرپر علی" #@shia_poem
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال بی‌سوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش یا تمام صفحه را با خیمه‌ها همرنگ کن یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش آن به دریا رفته دیگر بر نمی‌گردد به دشت خشکی لب‌های فرزندان زهرا را نکش او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش... ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود آبروداری کن و رسوایی ما را نکش عاقبت آن مرد مردستان می‌آید بعد از آن کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش @shia_poem
خسته هرگز نیستم ای خنده‌ات آرام دل‌ها می‌شود من هم برایت شعر «ای ایران» بخوانم؟