eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
559 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عطری که از حوالی پرچم وزیده است ما را به سمت مجلس آقا کشیده است از صحن این حسینیه تا صحن کربلا صد کوچه وا کنید محرم رسیده است دست ازل دو چشم مرا وقف گریه کرد اصلاً مرا برای همین آفریده است آقا ببین برای عزای تو مادرم پیراهن سیاه برایم خریده است نورش نمی دهند و بهشتش نمی برند چشمی که روضه های شما را ندیده است هر چند صد پیاله تو را گریه کرده اند اما هزار قطره ی اشک نچیده است ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود بساط گریه برای دلم فراهم بود یکی کنار حسینیه چاووشی می خواند اگر خطا نکنم صدای آدم بود برای عرض تبرک به ساحت گریه فرشته منتظر دستمال اشکم بود چگونه گریه نریزد از نگاهمان وقتی زمان خلقتمان اول محرّم بود چرا به آمدن مادرش یقین نکنم در آن حسینیه ای که خود خدا هم بود @shia_poem
هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کشتی تو راهنمایی برسد نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی بی تو جبریل محال است به جایی برسد سر به زیر قدم توست بها می گیرد پس چه بهتر سر ما نیز به پایی برسد نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم به روی چشم اگر از تو بلایی برسد وقت تو وقت شریفی ست ولی بین مسیر منتظر می شوی این قدر گدایی برسد بعد از این وقت کرم پشت در خانه مرو بگذار این دل ما هم به نوایی برسد ما هنوزم که هنوز است سر کار تواییم تا ببینیم که از تو چه عطایی برسد طلب ماست نداریم همین ما را بس اگر از مادر تو چند دعایی برسد رحمت واسعه ات کیسه ی ما را پر کرد این چه لطفی ست به هر بی سر و پایی برسد گریه کن های تو همسایه ی زهرا هستند بگذارید فقط روز جزایی برسد یا حسین است و یا ذکر شریف زینب اگر از ما به صف حشر صدایی برسد به پریشانی گیسوت قسم نزدیک است که به ما هم خبر کرببلایی برسد @shia_poem
خوابت به چشم آمد و بیدارتر شدیم مست رخت شدیم که هشیارتر شدیم یوسف ترین شدی و سر کوچه آمدی ما بی کلاف نیز خریدارتر شدیم باران هیچ سال به ما خدمتی نکرد در هیئتت چه بود که پر بارتر شدیم؟ گفتند این قبیله گره باز می کنند چه باز کردنی که گرفتار تر شدیم؟ کاری نمی کنیم ولی مزد می دهی هر وقت آمدیم بدهکارتر شدیم @shia_poem
ما دو پیاله ایم که لبریز باده ایم این دو پیاله را به ملک هم نداده ایم تا وقت می کنیم حسینیه می رویم ما سال هاست شیعه ی گریان جاده ایم با هر سلام صبح به آقای بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ایم با رعیتی خانه ی ارباب با وفا احساس می کنیم که ارباب زاده ایم شکر خدا که نان شب ما حسین شد ممنون لطف مادر این خانواده ایم بال ملائک است که ما را می آورد یعنی سواره ایم اگر چه پیاده ایم داریم با حسین حسین پیر می شویم خوشحال از این جوانی از دست داده ایم @shia_poem
برای روضه خوانی ات آقا نه روضه خوان كافی ست نه چشم های بهاریِ این و آن كافی ست نه اشك ما وَ نه اشك تمامی دنیا نه گریه های بلند پیمبران كافی ست برای شرح كمی از عنایت تو به ما نه این حسینیه كافی ست نه زمان كافی ست برای این كه شوم عاقبت به خیر شما همین دو قطره ی اشكِ شده روان كافی ست برای گریه ی ما ذكر خیر «یا زینب» برای گریه ی زینب «حسین جان» كافی ست برای حلّ تمام حوائج عالم اگر كُنَد نگهی شیرخوارتان كافی ست دعای مادر پهلو شكسته ی زینب برای آمدن صاحب الزمان كافی ست دم از عذاب مزن صبح محشر كبری همین نیامدن كربلایمان كافی ست @shia_poem
بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست سائل آقا شدن اصلاً ندارش بهتر است بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست سائل آقا شدن اصلاً ندارش بهتر است ما چرا بی چاره، آن ها که حسینی نیستند هر که شد وقف محرم روزگارش بهتر است فاطمه با گریه اش ما را اسیر خود نمود آری آری گریه اصلاً گریه دارش بهتر است نوکری آسوده می میرد که بیند بعد او در غلامی از خودش ایل و تبارش بهتر است سن پیری بیشتر از هر چه باید گریه کرد میوه فصل زمستان آب دارش بهتر است روز روشن بود آقا کشته شد پس بعد از این گریه ماه محرم آشکارش بهتر است @shia_poem
بگذار زیر پای تو نقاشی ام كنند در دومین هجای تو نقاشی ام كنند مثل كبوتران شب جمعهٔ حرم بگذار در هوایِ تو نقاشی ام كنند مثل كتیبه های قدیم حسینیه در مجلسِ عزای تو نقاشی ام كنند جبریل می شوم سر سجاده ای اگر همسایه دعایِ تو نقاشی ام كنند بگذار مثل مَشك پر از آب، یك غروب در دست بچه های تو نقاشی ام كنند من نذر كرده ام كه به هنگام مردنم نزدیك كربلای تو نقاشی ام كنند حتماً مرا بدون سر و تشنه می كِشند روزی اگر برای تو نقاشی ام كنند آیا نمی شود كه در این زیر سنگ ها آقای من، به جای تو نقاشی ام كنند؟ @shia_poem
در طریقت زحمت بسیارها باید کشید تا تقرب منت جام بلا باید کشید یار ما بد نیست از ما یک ملاقاتی کند گه کریمان را به بالین گدا باید کشید در مسیر دلبر ما چشم پاکی واجب است گر نظر خورد انتقامش را ز ما باید کشید نیست توجیه قبولی دیدگان خشک را از میان چاه، گاهی آب را باید کشید وقت روضه زودتر از هر چه باید گریه کرد سفره که آماده شد، فوراً غذا باید کشید الدوا عند الحسین و الشفا عند الحسین بهر درمان یافتن دست از دوا باید کشید رفته رفته وقت ما دارد به پایان می رسد تا که عمری هست ناز یار را باید کشید رو به قبله کردن ما بین قبر انصاف نیست صورت ما را به سمت کربلا باید کشید عاشقان بی کفن ها، با کفن بیگانه اند بعد مردن روی ما یک بوریا باید کشید @shia_poem
حتی خدا در اول والفجر و مریمش سوگند خورده است به ماه محرمش شب های قدر محترم و با فضیلت اند امّا نمی رسند به شب های ماتمش امروز نه، غروب همان سال شصت و یک ما را گره زدند به نخ های پرچمش این دستمال گریه پر از نور می شود وقتی به دست روضه خورشید می دمش چشمی که در بهشت تو گریان نمی شود باید حواله داد به دست جهنمش جانم فدای محتشم و خانواده اش با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش @shia_poem
تشنه ي زمزمه ام كاش به زمزم برسم ميوه ي كالم و اي كاش كه من هم برسم فاطمه چشم به راه است سياهي بزنم اي اجل صبر نَما تا به محرم برسم @shia_poem
باب الحوائج ها ازت حاجت گرفتند وقتی که از دستان تو تربت گرفتند حاجت روا رفتند تا حاجت بر آرند از قبله چشمان تو رخصت گرفتند بهر طواف کعبه روی تو روح الامین ها باسجده بر ذات خدا فرصت گرفتند حتی حوائج ها به دل عشق تو دارند وقت براوردن زهم سبقت گرفتند موسی بن جعفر هستی یا عیسی بن مریم از معجزاتت عالمی عبرت گرفتند تا نامسلمانها تو را اکرام کردند چون در کنارت عزت و شوکت گرفتند از هیبت زهراییت کل مدینه انگشت بر لب از روی حیرت گرفتند اصلا مسیر راه تو راه بهشت است تا کو چه ها عطر خوش جنت گرفتند از چشمهای نافذ و لبریز عشقت درس محبت عشق با غیرت گرفتند @shia_poem
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی تمامِ مردمِ ایران سرِ خوانِ شما هستند که هم شیراز، هم قم، هم خراسان را دعا کردی اثر کرده دعایت در زنی آوازه‌خوان حتی و این یعنی تمامِ روسیاهان را دعا کردی مبادا آن که دِینی باشد از زنجیر بر دوشت غل و زنجیر را، دیوارِ زندان را دعا کردی به ضربِ تازیانه روزه‌ات را باز‌ می‌کردند تو اما قبلِ افطارت نگهبان را دعا کردی @shia_poem