#روشنى_مهتاب........
#صفحه_اول......
در جستجوى من هستى، از چند نفر سراغ مى گيرى، كوچه به كوچه مى آيى تا به خانه ام مى رسى، دير وقت است. لحظه اى ترديد مى كنى كه درِ خانه را بزنى يا نه، سرانجام دستت را بر روى زنگ مى فشارى.
به سوى تو مى آيم، درِ خانه را به رويت باز مى كنم، بعد از سلام و احوال پرسى، خودت را معرّفى مى كنى، دانشجويى هستى كه در جستجوى جواب آمده اى.
تو را به داخل خانه دعوت مى كنم، تو مى گويى: شرمنده ام كه اين وقت شب مزاحم شده ام، شايد شما مى خواستيد استراحت كنيد.
نگاهى به تو مى كنم و اين چنين پاسخ مى دهم: كدام نويسنده را ديدى كه شب استراحت كند؟ شب، بهار نوشتن است!
مى روم و براى تو چاى مى آورم و درست روبه روى تو مى نشينم، از تو مى خواهم تا سؤال خود را بپرسى، شايد بتوانم به تو كمكى كنم.
كيف خود را باز مى كنى و چند صفحه را از آن بيرون مى آورى و مى گويى:
ــ هر چه هست در اين نوشته ها مى باشد! اين ها مرا بيچاره كردند!
ــ مگر در اين كاغذها چه چيزى نوشته شده؟
ــ اين سخنان آقاى بَسطامى است، آيا خبر داريد او چه گفته؟
ــ نه. من او را نمى شناسم، دفعه اوّلى است كه اسم او را مى شنوم.
ــ او يكى از علماى اهل سنّت جنوب ايران است. او درباره شهادت حضرت فاطمه(س) مطالبى را گفته. از وقتى كه من سخنان او را خوانده ام، دچار شكّ و ترديد شده ام.
ــ مگر او چه حرف هايى زده؟
ــ او گفته كه شهادت حضرت فاطمه(س)، بزرگ ترين دروغ تاريخ است!
ــ عجب!
ــ آرى! از وقتى كه من نوشته او را خواندم، به خيلى چيزها شك كرده ام. امشب به اينجا آمدم تا شما به من كمك كنيد. من مى خواهم حقيقت را بفهمم.
ــ اين سخنان را به من بده تا بخوانم.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔹️جانباز شهید
سال91 سمت راست سرش تیر خورده و جانباز شده بود… با شهدا سر و سری داشت. سعی می کرد مخفیانه به خانواده های شهدای ناجا خدمت کند. اولین بار که با هم رفتیم گلزار شهدای مرودشت هنوز دو ماه از ازدواجمان نگذشته بود. به یکی از سنگ نوشته ها اشاره کرد و گفت: ببین من هم اگه شهید بشم می شوم جانباز شهید !
شهید علی اکبر کشتکار از پرسنل نیروی انتظامی هجدهم آبان 95 در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در لامرود فارس به شهادت رسید.
🌹✨ @shohada_vamahdawiat✨🌹
#حجاب
🍃💕خواهرم میدانی شیرینی #چادر در چیست؟
اینکه تو لباس سربازی حجت ابن الحسن را بر تن میکنی😍
این که مولا با دیدنت لبخند رضایت بر لب هایش می آید☺️
و تو دو گوهر گرانبهای خویش را که حیا و عفتت میباشد را حفظ میکنی🥰
با همین یک چادر ساده میدانی به استحکام چند خانواده کمک کرده ای؟💑 👨👩👦👦
میدانی جلوی چه میزان #گناه را گرفته ای؟
🍃❣به خدا قسم اینها با دنیایی قابل تعویض نمیباشن ❤️
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌤
@shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا ظهورش دیرگردید
بســی عاشــــق
دراین ره پیــرگردید
بحق مادرش زهرای اطهر
بحق فرق اکبر، حلق اصغر
مهیّاکن تو اسباب ظهورش
منوّرکن تو گیتی را زنورش
اللهم عجل لولیک الفرج
🌸🌿🌸🌿🌸
@shohada_vamahdawiat
#شهید_مهدی_نوروزی........
#صفحه_نهم......
حمید افزود: من بلافاصله کاپشنش را درآوردم تیر به سمت راست سینه اش خورده بود و از آن طرف در رفته بود اما خونریزی بسیار شدیدی داشت و تقریبا همه لباس هایش خون آلود شده بود. با همین حالت هنوز یک خشاب گلوله داشت بازهم شجاعانه ایستاد و تا آخرین فشنگش را هم ایستاده و به زانو شلیک کرد اما دیگر جانی برایش نمانده بود نفسش به شماره افتاده بود و مدام یا حسین می گفت. به من گفت حمید اینجا قتلگاه من است و من همین جا شهید می شوم. سرش را روی سینه ام گذاشتم داداش صدایش زدم و گفتم تو شجاع تر و پهلوان تر از این هستی که سریع شهید بشی گفت نه و حرف هایی برایم زد وصایایی کرد و من فقط گریه می کردم در همین حین همچنان آتش دشمن ادامه داشت.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#روشنی_مهتاب........
#صفحه_دوم....
نوشته ها را به من مى دهى و مشغول مطالعه آن مى شوم. اين آقا چه حرف هاى عجيبى در اينجا نوشته است...
وقتى همه سخنان او را مى خوانم، رو به تو مى كنم و مى گويم:
ــ اين آقا در اينجا، سؤالات زيادى را مطرح كرده است كه بايد سرِ فرصت به آن جواب داد و اين وقت زيادى مى خواهد.
ــ يعنى شما الآن نمى توانيد جواب بدهيد؟
ــ چرا اين قدر عجله مى كنيد؟ مقدارى صبر و حوصله داشته باشيد. با توكّل به خدا همه اين سؤال ها، جواب داده خواهد شد.
تو خوشحال مى شوى و از جاى خود برمى خيزى و خداحافظى مى كنى و مى روى.
آقاى بسطامى! به سخنان تو فكر مى كنم... من تو را به اين نام مى خوانم: آقاى سُنّى!
تو شهادت حضرت فاطمه(س) را بزرگ ترين دروغ تاريخ مى دانى و مى گويى: "ما معتقديم اين مسأله، بزرگ ترين دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزى صحّت ندارد!".
من بايد به دنبال جواب بروم، بايد حقيقت را بازگو كنم، راهى طولانى در پيش رو دارم، بايد جواب تو را بدهم.
همه مردم شهر در خوابند و من بيدارم! نگاهى به ساعت مى كنم، ساعت سه نيمه شب است، من معمولاً كتاب هاى عربى مى خوانم، شايد بدانى كه كتاب هاى اصلى و معتبر در زمينه علوم اسلامى، به زبان عربى هستند.
از جاى خود برمى خيزم، خوب است به داخل حياط بروم، قدرى قدم بزنم، واى! گويا مى خواهد باران بيايد، من عاشق باران هستم، بوى باران مرا مدهوش مى كند، باران بهارى در اين دل شب با دل من چه مى كند!
زير باران قدم مى زنم، فكر مى كنم، مطالبى را كه خوانده ام در ذهن خود مرور مى كنم. فكرى به ذهنم مى رسد: من بايد جواب آن آقاى سُنّى را از خودِ كتاب هاى اهل سنّت بدهم، بعد از آن به مطالعه كتاب هاى شيعه بپردازم.
نگاهى به قفسه كتاب هايم مى كنم، بيشتر كتاب هاى من، كتاب هاى علماى شيعه است. من فردا بايد به كتابخانه بروم، خدا كند كتاب هايى را كه نياز دارم بتوانم آنجا پيدا كنم!
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#روشنی_مهتاب.....
#صفحه_سوم......
اينجا كتابخانه آيت الله نجفى مرعشى (قدس سره) در شهر قم است. من در حال مطالعه هستم، همه كتاب هايى را كه نياز دارم، در اينجا هست.
گاهى مطالبى را كه برايم جالب است، در فيش هاى خود مى نويسم. راستى يادم باشد كه از تو تشكّر كنم، تو كار بزرگى كردى كه مرا با اين مطلب آشنا كردى! من بايد به تو بگويم كه اگر ديشب تا ديروقت مطالعه كردم و امروز هم به اينجا آمده ام، علّت خاصّى دارد، من مى خواهم از حقانيّت مادرم، فاطمه(س)دفاع كنم.
روزها به كتابخانه مى آيم، خيلى خوشحال هستم كه قسمتى از اين كتابخانه، به صورت "قفسه باز" است، به راحتى به همه كتاب ها دسترسى دارم، مطالب زيادى را به صورت فيش آماده كرده ام، شكر خدا كه به نتايج خوبى رسيده ام.
اين ها همه فيش هاى تحقيقى من است، وقتى كار فيش بردارى تمام شود، آن وقت تازه، نوشتن شروع مى شود، آرى! آن وقت است كه زندگيم شروع مى شود، زندگى در نگاه من، فقط فرصتى است براى نوشتن!
* * *
از آن شب كه مهمان من بودى، يك ماه گذشته است، اكنون ديگر وقت آن شده كه نوشتن را آغاز كنم، بسم الله مى گويم، قلم در دست مى گيرم و چه شكوهى دارى تو اى قلم كه خدا هم به تو سوگند ياد كرده است!
ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ... (آيه اول سوره قلم).
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_مهدی_نوروزی.......
#صفحه_دهم.....
همرزم شهید نوروزی می افزاید: همه می دانستیم که مهدی چقدر عاشق امام حسین است و چقدر به حضرت زینب(س) ارادت دارد مدام ذکر لبش یا حسین بود و این لحظه آخر هم یازهرا گفت و من فکر کردم بیهوش شده... یکی دوتا از بچه های دیگه اومدن و پوشش دادن و من مهدی را کول کردم و کشان کشان آوردم عقب تر و صدایش هم آرام شنیده می شد که می گفت یا حسین اما تا به ماشین رسیدیم دیگه صدایش قطع شد و تا به بیمارستان رسیدیم نیم ساعت دیگه هم طول کشید اما مهدی شهید شده بود و من هم بی برادر...
حمید اشک می ریزید و می گوید: من شهادت می دهم تا آخرین نفس و آخرین لحظه گفت یاحسین و یا زهرا و شهادت می دهم تا آخرین گلوله را با وجود خونریزی شدید شلیک کرد و مثل یک شیر جان داد. شهادتش همان طور که می خواست برای دفاع از مقدسات بود و بعد از شهادت کربلا و نجف و کاظمین و سامرا رفت و در سه شهر عراق برایش مراسم گرفتند... خدا به مهدی عزتی داد که همه ما به آن غبطه می خوریم... از خدا می خواهم همین را هم نصیب ما کند...
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
@hedye110
اخوی عطر بزن
#شب_جمعه بود
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل
چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی
زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی .. #امام_زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود
تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..😂😂
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❤️ به یقین یوسفِ ما آمدنی سٺ...
🌹😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🌹
شبتون منوّر به جمال یوسف زهرا(س)
🌺🍃🌺✨🌺🍃🌺
@shohada_vamahdawiat
🌺🌺🍃🍃
#روشنی_مهتاب......
صفحه چهارم
اينجا شهر بغداد است، من به اين شهر آمده ام تا استاد دِينَوَرى را ملاقات كنم، من به تاريخ سفر كرده ام، به قرن سوم هجرى آمده ام...
معلوم است مى خواهى بدانى استاد دِينَوَرى كيست؟
مى گويند كه او استادى بزرگ و افتخارى براى جهان اسلام است و كتاب هاى زيادى نوشته است، كتاب هاى او مورد توجّه دانشمندان است، مردم مى گويند: "در خانه اى كه كتاب هاى استاد دِينَوَرى نباشد، در آن خانه، هيچ خيرى نيست".
استاد دِينَوَرى، مدّت كوتاهى قاضى شهر "دينور" بود، دينور، شهرى در استان كرمانشاه است و به همين دليل، به "دِينَوَرى" مشهور شد، همه او را با اين نام مى شناسند. استاد بعد از مدّتى از دينور به بغداد بازگشت و بار ديگر به علم و دانش مشغول شد.
من روبروى استاد دِينَوَرى نشسته ام، او مشغول نوشتن است، بايد صبر كنم تا او مطلب خود را تمام كند و بعد سؤال خود را بپرسم. بيش از 60 سال از زندگى استاد گذشته است، امّا عشق او به نوشتن هرگز كم نشده است.
من نگاهى به قفسه كتاب مى كنم، اين ها همه كتاب هايى است كه استاد تأليف كرده است، به راستى او چگونه توانسته است بيش از 60 كتاب بنويسد؟
اجازه مى گيرم و يكى از كتاب ها را برمى دارم تا مطالعه كنم. اسم كتاب است: "امامت و سياست".
كتاب را باز مى كنم تا آن را مطالعه كنم، كتاب به زبان عربى است، من الآن دارم صفحه اوّل كتاب را مى خوانم: "بسم الله الرحمن الرحيم. كتاب خود را با حمد و ستايش خدا آغاز مى كنم، شهادت مى دهم كه خدا يگانه است و هيچ شريكى ندارد. من بر حضرت محمّد درود مى فرستم و شهادت مى دهم كه خدا او را براى هدايت انسان ها فرستاد و او آخرين پيامبران است".
در ادامه چنين مى خوانم: "فصل اول: فضائل ابوبكر و عُمَر".
استاد در فصل اوّل به ذكر بيان فضائل آن دو مى پردازد. به خواندن كتاب ادامه مى دهم. چيزهاى جالبى در اينجا مى خوانم: "ابوبكر و عُمَر، آقاىِ پيرمردان بهشت هستند... خداوند از ابوبكر و عُمَر خشنود و راضى است".
معلوم شد كه استاد خيلى به ابوبكر و عُمَر علاقه دارد، او عقيده دارد كه ابوبكر و عُمَر، جانشينان پيامبر هستند، ديگر هيچ شك ندارم كه او از اهل سنّت است. جالب اين است كه در كتب علماى اهل سنّت نقل شده است كه پيامبر فرمود: "همه اهل بهشت مثل افراد سىوسه سال خواهند بود"، از اين سخن پيامبر مى فهميم كه اهل بهشت همه جوان خواهند بود و در ميان آنها هيچ پيرمردى به چشم نمى آيد، حالا چگونه شده است استاد در اينجا، عُمَر و ابوبكر را آقاىِ پيرمردان بهشت مى داند؟
در همين فكرها هستم كه صداى استاد مرا به خود مى آورد:
ــ خوب! كار من تمام شد. ببخشيد كه معطّل شديد! بايد نوشتن اين مطلب را تمام مى كردم....
❤️لطفا تا آخر این کتاب با ما همراه باشید.......
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_مهدی_نوروزی....
#صفحه_پانزدهم.......
وی درپایان افزود: شهید مهدی عاشق و شیفته و دلداده راستین ولایت بود و همه هم می دانستند که معیار و میزان برای مهدی فقط ولایت است و همیشه هم در صحنه دفاع از ولی نفر اول بود و می گفت نفر اول بودن هنر است و پشت سر امام خامنه ای باید همیشه نفر اول باشی که حرکت کنی و الا جامی مونی...
حمید افزود: مردم هم در عراق و هم در اریان ازجمله تهران و به ویژه کرمانشاه غوغا کردند و اثبات کردند خون مهدی پایمال نشده و مردم می دانند چه شیری از دست داده اند... ما شهادت این شهید عزیز را به حضرت آقا و عموم ملت ایران و عراق تبریک و تسلیت می گوئیم و دشمنان بدانند امروز برادران و همرزمان شهید مهدی منسجم تر و بهتر با مدد از روح آن شهید در راه دفاع از اسلام و انقلاب ایستاده اند و صحنه شهادت را خالی نخواهند کرد.
🌹پایان......
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔴 #اذان_بیوقت
💠 یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و #فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر ...نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله ...
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن. من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟ یه نگاهی به من انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین #عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره #گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"همین.
🔴خاطرهای از شهید #مجیدزینالدین
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59