#بسم_الله_الرحمان_الرحیم
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#ساعت_عاشقی
➥ @shohada_vamahdawiat
#رمان🎗
#میوهبهشتی🤹♀️
#پارتچهلدوم
_ خدا مرگم بدهه باران؟ چرا وایستادی گریه می کنی؟ اون احمقم که اونجا وایستاده خشکش زده. بریم یک اشنا می بینتمون بد میشه . بریم دیگه.
تا بهش رسیدیم بی معطلی من را در اغوش گرفت. اگر هر جای دیگه بودیم غرق بوسه اش می کردم. واقعا که دلم براش تنگ شده بود.
ازش جدا شدم. سرتا پامو نگاهی کرد و گفت:
بزرگ شدی جیگر...
_ تو هم خیلی تغییر کردی.
نگاهش به الهه که روشو به طرف دیگری کرده بود و به احتمال 90 درصد داشت هر هر می خندید افتاد.
_ سلام خانم.
حدسم به یقین تبدیل شد. چون الهه وقتی به سمت ما برگشت سرخ سرخ بود.صدایش را صاف کرد و گفت:
سلام از بنده اس. خوبین شما ؟ خانواده خوبند؟ مادر؟ پدر؟ همه خوب هستند؟
الهه حتی به یاشار مهلت نمی داد که جوابش را بده و پشت هم میگفت. بیچاره یاشار با استیصال نگاهی به من کرد که یعنی این دیگه کیه؟
ارام طوری که یاشار متوجه نشود به دست الهه زدم. اون هم به حول قوه ی الهی لال شد.
یاشار _ ممونم خانم. شما لطف دارید...باران جان معرفی نمی کنی؟
_ یاشار جان ایشان دوست صمیمی و عزیز من خانم الهه شرفی هستند.
_ خوشوقتم خانم.
_ منم همینطور...
تا امدم یاشار را معرفی کنم الهه پرید وسط حرفم و گفت:
البته من که شما را کاملا میشناسم...باران خیلی از شما تعریف می کند.
چشم هام شونصد تا شد. من کی از یاشار تعریف کردم. این الهه هم توهم زیاد میزنه ها!
یاشار_ واقعا؟
_ البته...باران شما را خیلی عزیز می دونه. راستش را بخواهید من واقعا کنجکاو شده بودم پسر عموی باران جون را ببینم. که البته الان این سعادت و پیدا کردم و به حقیقت حرف هایش اطمینان پیدا کردم.
یاشار نگاهی گیج و منگ به الهه و بعد از اون به من کرد و گفت:.........
💖
💖💖
💖💖💖
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب که شب میلاد احمد باشد🌸
مشمول همه عطای سرمد باشد🎊
یارب چه شود طلوع صبح فردا🌸
صبح فرج آل محمد باشد 🎊
میلاد نور عالم بر شما مبارک 🌸🍃
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مژده که میلاد شه خاتم است
🎊عید سعید نبى اکرم است
🌸مژده که مسرورى عالم رسید
🎊خرمى عالم و آدم رسید
💖میلاد نبی اعظم(ص) مبارک باد
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
آفتابی ،نفس صبح دل آرایی تو
مَه من، شاخ گل نرگس رعنایی تو
چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت
رو به هر سوی نماید دلم، آنجایی تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
#رمان🎗
#میوهبهشتی🤹♀️
#پارتچهلسوم
یاشار نگاهی گیج و منگ به الهه و بعد از اون به من کرد و گفت: پسر عمو؟!
الهه که متعجب تر از یاشار بود به من خیره شد و گفت: مگه ایشون پسر عموت نیست؟
_ نه.
_ نه؟؟؟
_ نه....
_ یعنی چی؟ تو خودت گفتی پسر عموته.
_ حرف توی دهن من نذار. من نگفتم پسر عمومه. تو گفتی فهمیدم...پسر عموته منم دیگه حرفی نزدم.
یاشار که تا حدودی دستش امده بود جریان از چه قراره شروع کرد به خندیدن.بیچاره الهه هنوز هم گیج بود و هم خجالت زده.
_ الهه خانم پس این همه تعریفی که باران از من می کرده کجا رفت؟
الهه خجالت زده نگاهی به یاشار کرد و گفت: اقا یاشار این که درست حرف نمیزنه. حالا واقعا شما چه نسبتی با باران دارید؟
_ من عموی باران هستم.
الهه نگاهی از سر تعجب به من کرد بعد با حرکت سر از من تاییدیه میخواست. من هم سرم را تکان دادم و حرفش را تایید کردم.
_ پس شما چرا انقدر جونید؟
یاشار _ اشکالی داره؟
_ نه البته که نه...ولی راستش من عکس پدر باران را دیدم...اصلا به ایشون نمیاد که برادری همسن شما داشته باشن...
احساس کردم که یاشار واقعا جان اینکه سرپا بایستد را دیگه ندارد. برای همین رو کردم به الهه و گفتم: عزیزم اگر فردا شب شام بیای خونمون میتونی همه چیز را بفهمی. وگرنه بای بای. عمو جون من خیلی خسته است و نیاز به استراحت داره. کاری باری؟
_ وای شرمنده...باز من کنجکاو شدم و چیز های دیگه را فراموش کردم. مزاحمتون نمیشم.
_ اختیار دارید خانم...
خلاصه با تعارفاتی که یاشار و الهه تیکه پاره میکردند از هم جدا شدیم و به سمت خانه راه افتادیم.
💖
💖💖
💖💖💖
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#استورى
🌼•امشبسخنازجانجهانبایدگفت
🌸•توصیفرسولانسوجانبایدگفت
🌼•درشامولادتامامصادق
🌺•تبریڪبہصاحبالزمانبایدگفت
#عیدڪممبروڪ 🌸
#منمحمدﷺرادوستدارم ❤️
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
980823banifatemeh-shoor-eheyat.mp3
23.02M
(مولودی نوستالژی ۱۰)
🎊🎉آب زنید راه را هین که نگار میرسد
🎙حاج سید مجید بنی فاطمه
#پیشنهادی👌
التماس دعا
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#شهیـــدانہ
#شهیـــد_مصطفی_صدرزاده🥀
قبل از عملیات بود.
داشتیم با هم تصمیم مےگرفتیم
اگر گیر افتادیم چطور توے بےسیم به
همرزمانمون خبر بدیم ڪہ ٺڪفیریا نفهمن...
.
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده)
از فرمانده هاے ٺیپ فاطمیون گفٺ:
آقا اگہ من پشت بیسیم گفٺم
همہچےآرومہ من چقدر خوشبخٺم
بدونید دهنم سرویس شده...😁
#خندهحلال😊
#سالگردشهـــادت📆
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
| دو رخسار سماواتے
دو انسان خدا سیما ...
دو عیسے دم دو موسے ید
دو حسن خالق سر مد ...
یکی عالی یکی اعلا
یکی صادق یکی احمد ...|
#ولادت_امامصادق
#و_رسول_خدا_مبارک باد
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
❤️🍃
📱مجموعه استوری ویدیویی به مناسبت
#میلاد_پیامبر_اکرم صلیالله علیه و آله و #میلاد_امام_جعفر_صادق علیهالسلام
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat