eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽❣ ❣﷽ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا تالِيَ كِتابِ اللّٰهِ وَتَرْجُمانَهُ (سلام بر تو ای تلاوت‌کننده کتاب خدا و تفسیرکننده‌اش) 📚 زیارتِ آلِ یاسین ✋ 📱 ؛ @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌼آقا اجازه! بغض گرفته گلویِ مان آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان! استادِ عشق! صاحبِ عالم! گلِ بهشت! باید که مشقِ نام تو را تا ابد نوشت! @shohada_vamahdawiat
    ﷽ با صدای گوشی از خواب پریدم. طبق معمول نجمه خانم ساعت ۹ صبح زنگ زدن که مصدع اوقات بشن. نجمه دوست صمیمی من و شقایق و یاسی بود که از راهنمایی هممون باهم بودیم. _ سلام مزاحم نجمه_ مچکرم خانم بی معرفت. بعد از این همه مدت یه زنگ نزدی حالا هم که من زنگ زدم مزاحم ؟اصلا قهرم. _ عشششقمی که نجی جونم. خو تو همیشه عادت داری ۹ صبح زنگ میزنی. نجمه_ خوب حالا ، شارژم الان تموم میشه. هههه. زنگ زدم بگم که فردا میخوایم با بچه ها بریم بیرون تو هم بیا. _ ایوووول باشه حتما. ساعت چند ؟ نجمه_ ۹ صبح میایم دنبالت. _ باشه حله. بابای جیگرم نجمه_ بای . بعد از اینکه با نجمه خداحافظی کردم شماره عمو رو گرفتم. _ دستگاه مشترک موردنظر خاموش می باشد. اه. چرا خاموشه ؟ سریع دست و صورتمو شستم و رفتم تو آشپزخونه. _ سلام مامی. مامان _ سلام دخترم.ما داریم میریم بهشت زهرا. صبحانتو بخور بعد میزو جمع کن. _ باش. راستی من فردا با بچه ها دارم میرم بیرون. مامان_ چند تا دختر تنها ؟ _ مامان به خدا بزرگ شدم دیگه. مامان_ کاش نگرانی های یه مادر رو درک میکردی. باشه برو. _ فدات میدونستم راضی نیست ولی اجازه داد دیگه. امیرعلی_ سلام. صبح به خیر. تو نمیای؟ _ وعلیکم برتو. بیام بهششششت زهراااااا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟ امیرعلی_ خوب حالا چرا میزنی. خوب همش تو خونه ای. بیا بریم یه حالی هم عوض میکنی. بیراه هم نمیگفت فوقش اونجا میشستم تو ماشین. _ باش. پس من برم حاضر شم. لبخند مامان و امیرعلی نشون دهنده رضایتشون بود. اخه من هیچ وقت نمیرفتم بهشت زهرا. همیشه شعاری که عمو بهم یاد داده بود این بود که: حالا یکی مرده پاشیم بریم سر قبرش که چی؟ خل بازیه محضه. و حالا منم داشتم باهاشون میرفتم البته صرفا جهت تفریح. . . . با صدای امیرعلی بیدار شدم. امیرعلی_ خانم خواب آلو پاشو رسیدیم. _ اخیییییش. چقدر حال داد. اینجا بهشت زهراس؟ امیرعلی_ اوهوم. برخیز از ماشین رفتیم پایین. بالای سر بیشتر قبرا یه پرچم ایران بود…… 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
مداحی آنلاین - ظهور و رجعت آمادگی برای ورود به قیامت - استاد عالی.mp3
3.99M
♨️ظهور و رجعت آمادگی برای ورود به قیامت 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز @shohada_vamahdawiat                 
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ❌هر جا بدانیم دوربینی وجود دارد و تحت نظریم حواسمان را جمع می کنیم... یقین، امام زمان عج ناظر اعمال ماست! ⁉️آیا حواسمان جمع است؟ @shohada_vamahdawiat
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✨السلام علیک یا علی اکبر(علیه السلام) 🌺عشقت میان سینه‌ی من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته 🌺دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته 🌺عمری‌ست آقاجان دلم از دست رفته پائین پای مرقدت مأوا گرفته 🌺سرو رشید خوش قد و بالای ارباب شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته 🌺از کودکی آواره‌ی کوی تو هستم دست دلم را حضرت زهرا گرفته 🌺مانند جدت رحمهٌ للعالمینی حیف است دست خالی ما را نبینی 🌺اعجاز چشمان تو را آیه به آیه آری دل تازه مسلمان می‌شناسد 🌺آقا کرامات نگاه روشنت را خورشید در هر صبحگاهان می‌شناسد 🌺خشم و خروش و هیبتت را بین میدان هوهوی رعد و برق طوفان می‌شناسد 🌺خورشید از شرم نگاهت رو گرفته در ساحل نورانی‌ات پهلو گرفته 🌺بالاتر از حد تصورها کمالت دل می‌برد از اهل این عالم خیالت 🌺صبح ازل چشمان مبهوت ملائک بودند شیدای تماشای جمالت 🌺وقتی که تکبیرت طنین انداز می‌شد می‌گفت لیلا مادرت: شیرم حلالت 🌺می‌ریزد از عطر نگاهت یاس آقا تنها تویی هم‌شانه با عباس، آقا 🌺هر صبح بر لب نغمه‌ی تکبیر داری تو آفتابی، صبح عالمگیر داری 🌺از لهجه‌ات عطر خدا می‌بارد آقا هر گاه بر لب نغمه‌ی تکبیر داری 🌺از میمنه تا میسره می‌پاشد از هم وقتی که در دستان خود شمشیر داری 🌺باید برایت ذوالفقاری دست و پا کرد حیدر شدی و هیبتی چون شیر داری 🌺از هیبت چشم تو دشمن می‌گریزد پلکی بزن تا عالمی بر هم بریزد 🌺حالا که خاکم را سرشته دست‌هایت بگذار تا باشم همیشه خاک پایت 🌺بال و پری می‌خواهم امروز از تو آقا تا که تمام عمر باشم در هوایت 🌺آه ای اذان‌گوی سحرهای مدینه یاد نبی را زنده می‌سازد صدایت 🌺ای آفتاب کربلای حضرت عشق بگذار باشم زائر پائین پایت 🌺عمریست از مهر تو در دل توشه دارم شوق طواف مرقد شش‌گوشه دارم @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨شهید محمود قادری 🌼وصیتنامه شهید محمود قادری بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما از خدائیم و به سوی او بر می گردیم.(قرآن کریم) خدا را شکر می کنم که به من توفیق عنایت نموده تا توانستم راه شیفتگان الله را ادامه دهم. با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب خمینی بت شکن که با رهبری پیامبر گونه اش توانست ما را از سیاهی ها به دور نگه دارد و زندگی حسین گونه را به ما بیاموزد. طبق وظیفه هر رزمنده که باید وصیت نامه داشته باشد من هم لازم دانستم که دو کلمه ای بنویسم: مادر گرامی؛ ببال بر چنین فرزندی که توانست راه علی اکبر ها و قاسم بن حسن ها را ادامه دهد، چونکه وقتی سید الشهداء به برادرزاده اش میفرماید که شهادت را چگونه می بینی، عرض می کند که من شهادت را شیرین تر از عسل می دانم. مبادا چنین فکر کنید که با شهید شدن ما تمامی روح و وجودمان از بین می رود بلکه این شهادت سرآغاز زندگی ما است و ما با این شهادت یک زندگی جدیدی را شروع می کنیم و طبق آیه قرآنی که می فرماید: کسانی که در راه خدا کشته شدند را مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند. ادامه دارد... @shohada_vamahdawiat
۱- نظر به وابستگی جهان اگر در جهان به پدیده‌ها توجه نمائیم، به روشنی درمی‌یابیم، که همه آنها به اشیای دیگر وابسته بوده واز خود استقلالی ندارند. به عنوان مثال نوری که در لامپها مشاهده می‌کنیم، و از آنها بهره می‌بریم، و نیروی برق که تمام جهان از برکت وجود آن بهره برده و چرخ حیات را به گردش در می‌آورد، به وجود نیروگاه مرکزی مولد برق بستگی داشته، و بدون آن کسی از نعمت روشنایی و فوائد گوناگون دیگر آن برخوردار نخواهد شد. و همچنین اگر به انسان نظر کنیم، خواهیم دید که روح در وجود او به عنوان اساس و ریشه وجودی او نقش دارد. و پیکر بدون روح، مجسمه‌ای بی‌جان و بی‌تحرک است که کاری از او ساخته نیست، بلکه وجود روح است که به انسان کمک می‌کند تا به همراه اعضای و جوارح کارها را از پیش ببرد، یعنی وجود انسان به وجود و تحقق روح او معنا پیدا می‌کند. @shohada_vamahdawiat                 
‌🌷مهدی شناسی ۳۲۸🌷 🌹 ﻓَﻌَﻈَّﻤْﺘُﻢْ ﺟَﻼ‌له🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 🌺ﯾﮏ ﺑﻮﺗﻪ‌ﯼ ﮔﻞ،ﮔﻞ ﺩﺍﺭﺩ. ﺧﺎﺭ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﮔﻠﺶ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮ و ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮ. ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻟﻬﯽ ﻭﺻﻒ ﮔﻞ ﻭ ﺧﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻌﻀﯽ ﺻﻔﺎﺕ ﮔﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﯼ. مثل ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺖ، ﺭﺣﯿﻤﯿﺖ،ﻏﻔﺎﺭﯾﺖ،ﺳﺘﺎﺭﯾﺖ و... 🌺 ﺑﻌﻀﯽ ﺻﻔﺎﺕ،ﻭﺻﻒ ﺧﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ و ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ.خدا ﻣﻨﺘﻘﻢ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺷود. ﻣﻌﺬﺏ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ «ﻓَﻴَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﻟَّﺎ ﻳُﻌَﺬِّﺏُ ﻋَﺬَﺍﺑَﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ» (ﻓﺠﺮ/ 25) ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺬﺑﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺭﺳﺪ. ﻫﯿﭻ ﻋﺬﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪﻩ‌ﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ.ﺧﻮﺩﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ «ﺇِﻥَّ ﻋَﺬَﺍﺑِﻲ ﻟَﺸَﺪِﻳﺪٌ» (ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ/ 7) ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻦ ﺟﺪﯼ ﺟﺪﯼ ﺷﺪﯾﺪ ﺍﺳﺖ. ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺳﻮﺯ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﻭﺻﻒ ﺧﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺁﻥ ﺻﻔﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻭﺻﻒ ﮔﻞ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻤﺎﻝ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﺕ که مانند خار است ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻝ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻨﺪ. 🌺 ﻓﺮﻕ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﯿﻢ.ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﯿﻢ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ و ﻏﻔﺎﺭ و ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺍﺣﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ. ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﮐﺮﯾﻤﺎﻥ. ﺭﺣﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺭﺣﯿﻤﺎﻥ. ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺘﺎﺭ. ﺳﺘﺎﺭﯾتﺵ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻋﯿﺒﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﯼ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻋﯿﺒﯽ ﺩﯾﺪ ﻣﯽ‌ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ. 🌺ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻝ ﺭﺍ هم ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻨﺪ. ﺟﻤﺎﻝ ﺳﻮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﺟﻼ‌ﻝ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﺟﻼ‌ﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺮﺍﻗﺐ و ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.می فرماید:" ﻓَﻌَﻈَّﻤْﺘُﻢْ ﺟَﻼ‌ﻟَﻪ"ُ ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﺟﻼ‌ﻝ و ﺟﻼ‌ﻟﺖ ﺣﻖ و ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻟﯿﻪ‌ﯼ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎﻓﺘﯿﺪ.ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻝ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ. ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻌﺒﯿﺮﺍﺕ ﻇَﻠَﻤﺖُ ﻧَﻔﺴِﯽ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﻭ ﺍﺑﻮﺣﻤﺰﻩ بیرون می آید... ☘💐❤️🌻☘💐❤️🌻 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ برخیز ز خواب خوش اذان نزدیک است صبح فرج اماممان نزدیک است غم راه مده به دل که ان شاء الله پابوسی صاحب الزمان نزدیک است. العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان 🤲 @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
    ﷽ یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود. امیرعلی_ اینجا مزار شهداس . _ اون خوشگله هم اینجاست. امیرعلی خندید و گفت : امیرعلی _ اون خوشگله لبنانه. من میشینم تو ماشین حوصله ندارم. امیرعلی_ حوصلت سر میره ها. _ اومممم. خیلی خب بریم . وارد اون قطعه شدیم. برام جالب بود. یه خانم محجبه که داشت ریسه گل درست میکرد برای قبر یکی از شهیدا. یکی دیگه داشت حلوا پخش میکرد. یه پیر زن هم نشسته بود سر قبر یه شهید و داشت گریه میکرد. نمیدونم چرا ولی بدجور دلم براش سوخت . و کمی اونور تر….. نمیتونستم چیزی رو که میبینم باور کنم. یه دختر بچه ۴٫۵ ساله سرشو گذاشته بود رو یه قبر و گریه میکرد و میگفت: بابایی. بابا پاشو دیگه. بابا دلم برات تنگ شده. یعنی باباش شهید شده بود ؟ نه مگه میشه ؟ الهی بمیرم. با حس خیسی گونم متوجه شدم حسی که به اون دختر کوچولو داشتم فراتر از یه دل سوزیه ساده بود و پاشو گذاشته بود تو مرحله بعد ؛ اشک ریختن برای کسی که اصلا نمیشناختمش. برگشتم ببینم امیرعلی چه عکس العملی نشون میده که همزمان با برگشتن من یه قطره اشک از چشمش ریخت. میدونستم که امیرعلی ارادت خاصی به شهدا داره ولی فکر نمیکردم ارادتش در حدی باشه که اشک یه مرد رو در بیاره. دل از نگاه کردن به امیرعلی و اون دختر کوچولو کندم و رفتم یه گوشه وایسادم ؛ واقعا نمیتونستم اشک های اون بچه معصوم رو تحمل کنم. امیر علی هم چند دقیقه بعد اومد ؛ امیرعلی_ خواهری من میخوام برم سمت مدافعان حرم ،مامان ایناهم فکر کنم رفتن اونجا. میای؟ اول اومدم بگم نه. ولی یاد اون پسر خوشگله افتادم امیر میگفت اونم مدافع حرم بوده. تو یه تصمیم آنی گفتم خیلی خب بریم. وای چقدر شلوغ بود. همه چشماشون خیس بود حتی مردا. و اکثرا هم از اون تیپ آدمایی که من اصلا خوشم نمیومد ازشون آدمایی مثله مهدی. البته نمیدونم چرا انگار چهره های اینا خیلی معصوم تر از اون گودزیلا بود. یادآوری امیرعلی و برخورداش برام یادآور شد که همه آدما مثله هم نیستن. همچنین برخوردی که از فاطمه و زهراسادات و ملیکا سادات دیده بودم خیلی با برخوردای اون دختر محجبه های دانشگاه و حتی مدرسه فرق داشت. با صدای امیرعلی برگشتم سمتش امیرعلی_ سلام حاج آقا. حال شما؟ روحانیه_سلام امیرعلی جان. خوبی؟ کم پیدایی از شلمچه که برگشتیم دیگه……. گفتم شاید امیرعلی دوست نداشته باشه اون حاج آقاعه منو با این تیپ ببینه به خاطر همین رفتم اونور و دیگه حرفاشونو نشنیدم🌻🌻 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سوال های یازدهمین مسابقه 💜۱_ مُجَمَّع اهل کجا بود؟ و برای دفاع از امام حسین علیه السلام چه اقدامی کرد؟ 🌷۲_ مسلم بن عوسجه چند سال سن داشت؟ 💧۳_ وقتی جَوْن غلامِ ابوذر غِفارى اجازه ی رفتن به میدان میگیرد امام چه جوابی به او میدهد؟ 🎗 ۴_ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام چند ساله بود چرا به او لقب سقا داده شده؟ 🌻 ۵_ او اَنس بن حارث در میدان چه رجزی میخواند؟ و در کدام جنگ ها در رکاب حضرت علی علیه السلام بوده است؟ 🌼 ۶_ اَبو ثُمامه چه یادآورئی به امام حسین علیه السلام میکند؟ و امام چه دعائی در حق او میکند؟ 💜 ۷_ زُهير در روز عاشورا چند روز بود که مسلمان شده بود و در میدان چگونه رجز خواند؟ 🌷 ۸_ حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از اینکه به میدان رفت از امامچه درخواستی کرد و چه جوابی از امام شنید؟ 💙 ۹_ وقتی امام کنار پیکر حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام میرسد چه میگوید؟ 💖 ۱۰_ وقتی تیر به گلوی علی اصغر علیه السلام می‌نشیند امام حسین علیه السلام چه می‌کند و چه ندائی از آسمان می‌شنود؟ دوستان عزیزم جواب سوالهای یازدهمین مسابقه رو با یک دلنوشته به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان عج الله تعالی فرجه به آیدی زیر ارسال کنید...👇👇👇 @Yare_mahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 🔮 « شرایط وخیم قبل از ظهور » 🔺وقتی مدیریت انسان‌ها بر جهان باعث جنگ و خون ریزی‌های فراوان می‌شود. 🔹آیا قبل از ظهور یک سوم مردم دنیا بر اثر جنگ و خونریزی و یک سوم بر اثر بیماری از بین می‌روند!؟ 🌍 @shohada_vamahdawiat                 
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌼گفتم که ازفراغت عمریست بی‌قرارم گفت ازفراق یاران من نیز بی‌قرارم 🌼گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیرشیعه من نیز کس ندارم @shohada_vamahdawiat
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 👌از امام زمان حلالیت بطلب... ❌زندگی ما پر از بدی و غفلت بوده نسبت به حضرت مهدی عج ❌پر از لحظاتی بوده که کارایی کردیم که آقا دوست نداشته هر کس خودش بهتر میدونه چی کار کرده😔 @shohada_vamahdawiat
شهادت شمع است و شهيد پروانه‌اي خود از جنس آتش، شهيد ذبيح عشق است، شهيد علمدار کاروان نجات است، شهيد روح تاريخ حيات است و شهيد نبض آفرينش است. سخنی از شهید حاج محمد ابراهيم همت💚 @shohada_vamahdawiat                 
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨شهید محمود قادری 🌼به تو ای مادری که توانستی با شیر پاکت چنین فرزندی را تربیت کنی و تو ای برادری که توانستی نگهداری از چنین برادری کنی و جامعه ای تحویل دهی که وجب به وجبش خون شهیدانی چون شهدای کربلا به زمین ریخته و درخت اسلام را شکوفا نموده است. شما ای برادران و خواهرانم اگر من نتوانستم برادر خوبی برای شما باشم امید است که به بزرگواری خود مرا ببخشید و مرا حلال کنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته محمود ابوالحسن قادری اعزامی از لامرد فارس @shohada_vamahdawiat
‌🌷مهدی شناسی ۳۲۹🌷 🌹و اکبرتم شأنه🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🔶ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ،دﺍﺋﻢ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺷﻤﺎﺳﺖ. ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻫﻢ ﺑﮑﻨﯿﺪ ولی ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ.ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ،ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﯿﺪ.ﺍﻣﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺭﯾﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻭ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ. ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ. ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ. 🔶ﻓﺮﻕ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺩﺭ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ.ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺩﻟﯿﻞ؟ 🔶ﺷﻤﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ؟ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﺩ و ﮔﺎﻫﯽ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ. ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﺰ و ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﮏ و ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺻﻼ‌ ﻧﻤﯽ‌ﺑﯿﻨﯿﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺶ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ☘ما خدا را خیلی کوچک می بینیم.یعنی ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺭ ﺷﺄﻥ ﻣﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺯﻫﺎﯾﺶ این ﺑﻮﺩ: ﺍﺻﻐﺮﺗﻢ ﺷﺄﻧﻪ!ﺷﻤﺎ ﺷﺄﻥ ﻭ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ و ﻧﺎﺯﻝ ﺗﺮﯾﻦ جایگاه ﯾﺎﻓﺘﯿﺪ! ☘ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻥ. ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼ‌ﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﯽ. ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻨﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼ‌ﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﺪ و ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻫﺴﺘﯽ. ﺣﺮﻑ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻢ. ☘بنابراین ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ‌ﺍﯼ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻫﺪ. ﭼﻮﻥ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺳﺖ.ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﺪ... 🎗🎗🎗🎗🎗 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                 
﷽❣ ❣﷽ مولاے من چشم وجودمان خیره بہ نورِ حضور شماست و دست استغاثہ و روے حاجتمان متوسل بہ درگاهتان تا خداوند طلعت رشیدتان را بہ ما بنمایاند. @shohada_vamahdawiat
    ﷽ _ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا _ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم دعا کنم یه عقلی به تو بده . وای کاش مسجدو نمیگفتم الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت. امیرعلی_ مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید. بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها. _ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند. امیرعلی_ خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری. _ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم. امیرعلی_ الان که نمیتونم قرار دارم. _ پس بابای امیرعلی_ حانیه _ تانیا هستم. امیرعلی_ خواهری مواظب خودت باش. این دل نگرانی های برادرانشو دوست داشتم ؛ اما ارزو به دلم موند یه بار تانیا صدام کنه. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم…. سوار ۲۰۶ نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم. نجمه_ اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟ _ اوهوم. اوهوم. حالا سلامممم. خووووووووفی؟؟؟؟؟ نجمه_ تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم….. بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف. شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش. به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا. . . . نجمه_ خوب نظرتون با قلیون چیه ؟ همزمان همه باهم _ صددرصد نجمه_ پس به سمت قهوه خونه رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود و تخت کناریمون هم ۴ تا پسر اومدن نشستن. شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد…… با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش. صاحب قهوه خونه _ خوشگلا چی میل دارن؟ _ خوشگل که هستیم ولی به تو ربطی نداره. یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن _ ای جانم نگاه کن خانمی چه نازیم داره. روبه اون پسره گفتم _ شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟ پسره_ ای جانم. خانم خوشگله بهت برخورد؟ _ خفه شو عوضی. پسره_ جوووون _ زهرمار یکی دیگه از دوستاش_ نوش جونمون اگه با دست شما قرار باشه نوش بشه. صاحب قهوه خونه_ اخ گفتی _ خفه شین عوضیا. پسره_ ای واااای خانمم عصبی شد. اومدم جوابشو بدم که با صدای مردونه کسی پشت سرم…….. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat       
💢خون محمد به جوش اومد. 🔹خبر رسید که یکی از اشرار سابقه دار منطقه به نقطه دور افتاده ای از کویر فرار کرده است . 🔹مردم آن منطقه آدم های فقیر و مستضعفی بودند . خانه شان کپر های محقری بود که با گیاهان بیابانی و گل ساخته بودند . محمد که وارد یکی از کپرها شد دختر بچه ای سه چهار ساله شروع کرد با او حرف زدن . زبانش را نمی فهمید . 🔹از پیرمرد فرتوتی که گوشه کلبه نشسته بود پرسید : این بچه چی می گه ؟ پیرمرد با صدای خش دارش جواب داد : میگه مادرم رو اینا کشتن !خون محمد به جوش آمد . 🔹آن خبیث ها برای زهر چشم گرفتن زن بیچاره را کشته بودند . اهالی روستا هم از ترس حرفی نمی زدند اما آن کودک راز اشرار را فاش کرده بود . محمد اولین نفری بود که به مخفیگاه اشرار نزدیک شد. در آخرین لحظه تیری به کلیه اش برخورد کرد و از ستون فقراتش گذشت . بعد از پنج سال تحمل درد و رنج و جراحی های مختلف به شهادت رسید . ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیکار کردیم که امام زمانمون بیاد؟ فقط به دعا کردنه؟ فقط به عجل گفتنه؟ ما دچار روزمرگی شدیم .... @shohada_vamahdawiat                 
﷽❣ ❣﷽ سلام اے صاحب دنیا کجایی؟ گل نرگس بگو مولا کجایی؟ جهان دلتنگ رویت گشته، بنگر تو ای روشنگر شبها کجایی؟ 💔 @shohada_vamahdawiat
    ﷽ اون آقا_ اونجا چه خبره؟ یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره… یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم. اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید. با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید. همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟ دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن. بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم. و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید. با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم . تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم. بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم….. برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید…. با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم. و بعد بدون خداحافظی رفت. برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم _چتونه؟ شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن. _ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم. و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم. اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه….. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سوال های یازدهمین مسابقه 💜۱_ مُجَمَّع اهل کجا بود؟ و برای دفاع از امام حسین علیه السلام چه اقدامی کرد؟ 🌷۲_ مسلم بن عوسجه چند سال سن داشت؟ 💧۳_ وقتی جَوْن غلامِ ابوذر غِفارى اجازه ی رفتن به میدان میگیرد امام چه جوابی به او میدهد؟ 🎗 ۴_ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام چند ساله بود چرا به او لقب سقا داده شده؟ 🌻 ۵_ او اَنس بن حارث در میدان چه رجزی میخواند؟ و در کدام جنگ ها در رکاب حضرت علی علیه السلام بوده است؟ 🌼 ۶_ اَبو ثُمامه چه یادآورئی به امام حسین علیه السلام میکند؟ و امام چه دعائی در حق او میکند؟ 💜 ۷_ زُهير در روز عاشورا چند روز بود که مسلمان شده بود و در میدان چگونه رجز خواند؟ 🌷 ۸_ حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از اینکه به میدان رفت از امامچه درخواستی کرد و چه جوابی از امام شنید؟ 💙 ۹_ وقتی امام کنار پیکر حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام میرسد چه میگوید؟ 💖 ۱۰_ وقتی تیر به گلوی علی اصغر علیه السلام می‌نشیند امام حسین علیه السلام چه می‌کند و چه ندائی از آسمان می‌شنود؟ دوستان عزیزم جواب سوالهای یازدهمین مسابقه رو با یک دلنوشته به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان عج الله تعالی فرجه به آیدی زیر ارسال کنید...👇👇👇 @Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام صبحتون بخیر تا آخر امشب فرصت ارسال جواب سوالها و دلنوشته ی مهدوی دارید🌹🌹🌹