eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 اوضاع و شرایط قبل از ظهور، در منطقهٔ خاورمیانه... ⭕️ ناامنــی و کشتــاری که تمامی ندارد: 🌕 يکی از حوادث قبل از ظهور، افزايش و تداوم قتل و غارت در ميان مردم، به خصوص در منطقه خاور ميانه است. اين مسئله، باعث ترس همگانی، سلب آسايش و سختی برای همه می‌شود. 🌕 عبدالله بن سنان روايت كرده است كه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «يَشْمَلُ اَلنَّاسَ مَوْتٌ وَ قَتْلٌ حَتَّى يَلْجَأَ اَلنَّاسُ عِنْدَ ذَلِكَ إِلَى اَلْحَرَمِ فَيُنَادِي مُنَادٍ صَادِقٌ مِنْ شِدَّةِ اَلْقِتَالِ فِيمَ اَلْقَتْلُ وَ اَلْقِتَالُ صَاحِبُكُمْ فُلاَنٌ.» مرگ و کشتار، مردم را فرا می‌گيرد تا اينکه مردم درآن وقت به حرم الهی پناه می‌برند. در آن هنگام خبر دهنده راستگويی به دليل شدت کشتار، ندا می‌دهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است» 🌕 در حديثي ديگر، امام رضا علیه السلام فرمودند: «قُدَّامَ هَذَا اَلْأَمْرِ قَتْلٌ بُيُوحٌ قُلْتُ وَ مَا اَلْبُيُوحُ قَالَ دَائِمٌ لاَ يَفْتُرُ.» پيش از اين امر، کشتار بيوح است». پرسيدم: بيوح چيست؟ فرمود: «دائم لا يفتر دائمی است و قطع نمی‌شود». يعنی قبل از ظهور، کشتار و غارتی دامن‌گير مردم می‌شود که تمامی ندارد. 🌕 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «الباقر علیه السلام: وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ وَ هُوَ أَنْ یَقْتُلَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ کُلُّ هَذَا فِی أَهْلِ الْقِبْلَهًِْ.» شما یکدیگر را خواهید کشت و تمام این اعمال در میان اهل قبله (مسلمانان) صورت می‌گیرد. 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۶ 📗الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۲۶۷ 📗بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲ 📗قرب الإسناد ج ۱، ص ۳۸۴ 📗تفسیر اهل بیت(ع)، ج۴، ص۴۲۲ 📗بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵ 📗القمی، ج۱، ص۲۰۴ ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
Karimi_5_Babolharam_net.mp3
7.3M
|⇦•سورۀ والعصر علیک السلام.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود کریمی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ اَللّهُمَ اْجعَلَنْی مِنْ اَنْصٰارِه وَ اَعْوانِه ... لکن تا آنجا که به ضررمان نباشد! ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
بسم رب المهدی سلام مولای مهربانم سلام آقای غریبم آقا جان هر چه زمان میگذرد من بیشتر مشتاق ظهورت میشوم خورشید من تویی و بی حضور تو صبحم بخیر نمیشود.اما نمیدانم کجا هستی و کی می آیی،نمیدانم تا کی میخواهی در غربت و غیبت بمانی! یک نفر اگر عاشق بود زمین میفهمید؛زندگی بدون شما محال است. زندگی بدون شما معنی ندارد... میگویند جمعه می آیی اما من میگویم هر موقع از تعلقات دنیا دور شدیم و فهمیدیم که تو رو نداریم و برای ظهورت دعا میکردیم اون موقع بود که ظهور میکردی. مولای من کاش میدانستم کجایی و از تو خبری داشتم،کاش نسیم سحر خبری از تو می آورد.ای کاش کسی برای تو تب داشت. میترسم وقتی بیایی که من دیگر نباشم و روی ماه شما رو نبینم. میدانم در بین ما رفت و آمد میکنی در بازارهایمان راه میروی و روی فرش هایمان قدم میگذاری اما افسوس که هیچ کداممان تو را نشناختیم. منو ببخش که با گناهام باعث طولانی شدن غیبتت شدم،ببخش اگه دلتو شکستم، ببخش اگه حرفام فقط ادعا بود. اما بزار سیاه لشکرت باشم مولا قربان غریبی ات شوم مهدی جان که بدون شما عالم به چشم من تار است. مولا جان تمام آرزویم این است که بیایی. هر چند که نامه ام سیاه است اما نگذار چشمانم شرمسار نگاهت شود. جمعه ها من به دنبال شما میگردم اما هیچ کجا شما رو پیدا نمیکنم و هر جمعه منتظر صدایی میمانم که نوای"أنا المهديت" را به گوش تمام جهان برساند. آقای من در انتظار شما جمعه ها رو میشمارم و هیچ حاجتی به جز دیدن رخ شما ندارم. آقا جان دلم بیقرار شماست دیگه بسه انتظار،بخدا تنگه دلم آقا جان مهدی بیا. بیا که سپاه منتظرانت امیر میخواهد. تقدیم به آقای غریبم امام زمان(عج)🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال زهرا ناصری از ایلام ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
4_5981252356413589795.mp3
5.71M
|⇦•ای دین و دنیای من.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ به این معنا است که ما باید خود را برای سربازی آماده و مهیا کنیم...   ➢ ↪️💖🌻🌹             @hedye110
سلام و درود خدا به تنها منجی بشریت. سلامی از جنس نیاز و انتظار. منجی که تمام عالم از مسلمان گرفته تا مسیحیت منتظر ظهور او هستند. منجی که موجب نابودی تمام بدی ها خواهد شد وبذر خوبی را در زمین و دل مردم خواهد کاشت. می دانم که بهترین کار در این دنیا منتظر بودن برای تو و کمک کردن به ظهور توست. می دانم که کلید ظهور تو انجام کارهای خوب و دعوت دیگران به این کار است. من این کارها را انجام خواهم داد تا بتوانم یکی از یاران حقیقی تو در بهترین روز جهان یعنی روز ظهور تو باشم، تا شانه به شانه تو با شمشیری از جنس ایمان و تقوا گناهان و بدیها را نابود کنم و همچون ابی پاک و زلال ان را پاک و مطهر کنم و جانم را در راه تو و خدای متعال فدا کنم. ای تنها منجی عالم سالیان طولانی است که منتظر شما هستیم واز لحظه ی تولدم بذر عشق و علاقه به شما درون دلم جوانه زد وهر ثانیه و دقیقه که از عمرم می گذرد این جوانه بزرگ تر می شود و می دانم که به زودی تمام وجودم را فرا خواهد گرفت. ما همه منتظران تو هستیم و دست در دست هم تمام تلاشمان را میکنیم تا گناهان را کم کنیم و ذره ای از زحمت های شما را کم کنیم. من می دانم که شما همیشه ما را تماشا کرده و زیر نظر دارید و هر شب برای تمام جهان دعا می کنید تا به رستگاری برسند. از شما ممنونم . من نیز هر شب برای شما دعا میکنم. دعای فرج. دعایی که مردم مسلمان با دلهای پاک خود برای فرا رسیدن ظهور شما می خوانند. من هر شب این دعا را می خوانم و چشم انتظار شما هستم. هر جمعه با چشم های منتظر و پر از عشق و و پر نیاز به عشق شما بیدار می شوم و باور دارم که این جمعه روز موعود است و با روزهای دیگر فرق دارد، اما هر بار که غروب جمعه فرا می رسد دلم اندوهگین می شود، و چشمانم تر . اما همچنان به دعا کردن به درگاه حق ادامه می دهم. یا صاحب الزمان .ای منجی عالم بشریت جهان پیش از هر زمان دیگر به تو نیاز دارد. دنیا را فساد و گناه فرا گرفته و افراد ظالم بر دنیا حاکم شده اند و به مردم ستم میکنند.تنها خواسته ی من از شما ظهور شما و نابودی ظلم و ستم و رستگاری عالم است. با عشق تقدیم به منجی عالم بشریت ( امام زمان مهدی ( عج) ).🌺🌺🌹🌺🌺 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال خانم اعظم عزیزی   ➢ ↪️💖🌻🌹             @hedye110
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است روزن دل بر گشا، منتظر یار باش ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
Karimi_Babolharam_net.mp3
2.36M
|⇦•ذره ام آقا، آفتابم کن ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _حاج محمود کریمی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ : نیمه‌ی ، مظهر امید به آینده است؛ بقیه امیدها ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی به‌وسیله‌ی حضرت امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه. ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است روزن دل بر گشا، منتظر یار باش ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
💚بخشی از زیارت آل یاسین «السَّلامُ‌ عَلَیكَ یَا میثَاقَ اللَّهِ! الّذِی أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ»؛ سلام بر تو ای عهد و پیمان خدا! كه خداوند آن را بر خلق خویش محكم و مؤكّد ساخته است.💚 مولای مهربانم در سالروز ولادتتان دستمان را به نشانه بیعت سمت شما دراز میکنیم، لطفا ما را بپذیر قرائت دسته جمعی دعای فرج ساعت ۱۲ ظهر ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
پیامبر اکرم (ص): فرمودند: هنگام ورود به خانه بعد از سلام کردن و فرستادن صلوات سوره توحید را بخوانید که فقر را از خانه بیرون می برد. ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
❣ ای که روشن شود از نـور تو هر جهان روشنـــای دل من♥️ حضرتـــ خورشـید 🌸 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
به جوانان توصیه می کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید.قران بخوانید زیرا که بسیار مهم است؛قران بخوانید و مواظب نماز و دین خود باشید.محرم و عاشو را را زنده نگه دارید.زیارت عاشورا و قران بخوانید که بسیار مهم است حتی شده روزی یک بار زیرا بسیار مهم است.مواظب خود باشید و ما را دعا کنید. شادی روح پاک همه شهدا ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
💖🕊 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 😍✋ نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم آروم باشم ولی لحنم رنگ و بوی طعنه داشت _یعنی من نه بگم به خاطر اینکه برای خودم خوبه؟؟! بلند شدو نزدیکترین مبل کنار من جا گرفت و قلب من باز شروع کرده بود بی تابی رو! امیر علی _ آره محیا باورکن فقط خودت!! نگاهم رو از روی میز گرفتم و به صورت امیر علی که منتظر جواب مثبت من برای نه گفتن بود دوختم و نمیدونم زبونم چطور چرخیدولی مطمئنا از قلبم فرمان گرفته بود که گفتم: _نه نمیتونم! عصبی نفس کشید و من داشتم باخودم فکر می کردم عجب حرفی ما امروز راجع به علاقمون زدیم... از همین اول تفاوت بود!! توی جواب مثبت من و ناراضی بودن امیرعلی! سعی میکرد کنترل کنه لحن عصبیش رو _اما محیا ...!!!! بلند شدم ... بودنم دیگه جایز نبود من مطمئن بودم به حرفم به جواب مثبت خواستگاری و جواب منفی امروزم.. زیر لب متاسفمی گفتم و قدم تند کردم سمت بیرون که امیرعلی پرحرص گفت: _محیا... و من اون روز صبر نکردم برای قانع شدن جواب منفی و هفته بعد شدم خانوم امیر علی!... درست تو شبی که فرق داشت باهمه رویاهای من !!!... همون شبی که دلم زمزمه عاشقانه می خواست اما فقط حرف از پشیمونی و اشتباه نصیبم شده بود... و به جای تجربه یک آغوش گرم یک اخم همیشگی روی پیشونی ! من اونشب بینابین گریه های نیمه شبم هرچی فکر کردم نرسیدم به اینکه چرا امیرعلی حرف از پشیمونی من میزنه !... با اینکه چیزی برای پشیمون شدن نبود!... من با خودم فکر کردم شاید نفرت باشه اما نه اونم نبود امیرعلی فقط فراری بود از همه پیوندها ! چرا؟؟!!! با صدای بلند باز شدن در اتاق از خاطره ها به بیرون پرتاب شدم و گیج به عطیه نگاه کردم که طلبکارو دست به سینه نگاهم می کرد....! نم اشک توی چشمهام رو گرفتم: _چیزی شده؟؟ یک تای ابروش رفت بالا: _تمام خونه رو دنبالت گشتم تازه میگی چیزی شده؟ لبخند محوی زدم که عطیه جلو اومدو لبه تخت نشست_پاشو بریم که شوهر جونت امر کرده هرخانومی که می خواد نذری رو هم بزنه همین االن بیاد که بیشتر آقاها رفتن استراحت و خلوته! قلبم تیر کشید امسال وسط هم زدن دیگ نذری باید چه آرزویی می کردم ...حاال که امسال آرزوی هرساله ام کنارم بود ولی بازم انگار نبود! همراه عطیه بیرون اومدم و به این فکر می کردم که امسال باید آرزو کنم قلب امیرعلی رو که با قلبم راه بیاد!... برای یک ثانیه نفسم رفت..... ☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 😍✋ سرم رو بلند کردم رو به آسمون... خدایا نکنه دعای امیرعلی بگیره مطمئنا بهتر از منه و تو بیشتر دوستش داری! ولی میشه این یک بار من! یعنی اینبار هم من و حاجتهای امیرعلی خواستنم! _بیا دیگه محیا داری استخاره میگیری؟ نگاه از آسمون ابری گرفتم و رفتم سمت عطیه.. کفگیر بزرگ چوبی رو به دستم دادو من به زحمت تکونش دادم ... بازم دعا کردم و دعا ! یک قطره یخ زده نشست روی صورتم بازم نگاهم رفت سمت آسمون یعنی داشت بارون می اومدو بازم اولین قطره اش شده بود هدیه من؟! انگار امشب شب خاطره ها بود... که باز یک خاطره از بچگی هام جون گرفت جلوی چشمهام... انگار توی آسمون سیاه اون روز رو میدیدم، شفاف! همون روزی که توی حیاط خونه عمه یک قطره بارون نشست روی صورتم وامیرعلی باور نمیکردحرفم رو که داره بارون میاد!... میگفت وسط حرف زدن حواسم نبوده و آب دهن خودم پریده روی صورتم ولی این جور نبود، واقعا بارون بود! این خاطره خاص نبود ولی بازم من بزرگ شده بودم با فکرش و از اون روز هر وقت اولین قطره بارون رو هدیه میگیرم بازم قلبم پرمیزنه برای امیرعلی و میشم دلتنگش! چهارمین قطره سرد بارون با اشک داغم یکی شدو افتاد روی دستم که بی حواس کفگیر چوبی رو می چرخوند و دلم باز دیدن امیر علی رو می خواست! سرم رو که چرخوندم نگاهم بازم گره خورد به نگاهش ولی سریع نگاه دزدید ازمن وقلب من لرزید... پس امیر علی هم نگاهم میکرد حالاوقت حاجت خواستن بود.... پای دیگ نذری شب عاشورا ... زیر بارون و قلبی که پر از عشق امیر علی بود! خدایا میشه دلش بادلم بشه! حاشیه بلندروسریم رو روی شونه ام مرتب کردم و بعد با کلی وسواس کش چادرم رو روی سرم مرتب... لبخند محوی به خودم توی آینه زدم! یک هفته ای از شب عاشورامیگذشت و من امیرعلی رو خیلی کم دیده بودم ! همیشه بهونه داشت و بهونه! ولی حاالا قرار بود اولین مهمونی رو باهم بریم... خونه عموی بزرگ امیرعلی! تازه به خودم اومده بودم و انگار دعای شب عاشورام گرفته بود که از خودم بپرسم چرا من بارفتارهای امیرعلی کوتاه میام و سکوت میکنم بی اون که بپرسم حداقل علتش رو! حالا امشب مصمم بودم برای اینکه حداقل به امیرعلی نشون بدم دل عاشقم رو وبپرسم چرا نه؟! من و نه هیچکس همون سوالی که حاضر نبود جوابش رو بده ولی حاالا من می خواستم بدونم! _محیا مامان بدو آقا امیرعلی منتظره... با آخرین نگاه به آینه قدمهام رو تند کردم وبا صدای بلند از بابا و محمدو محسن دوتا داداش دوقلوی یازده ساله ام خداحافظی کردم ! مامان هنوز منتظرم بود من هم با گفتن خداحافظ محکم گونه اش رو بوسیدم و بعد از خونه زدم بیرون... پشت در حیاط کمی مکث کردم تا این قلب بی قرار م کمی آروم بگیره .. زیر لب خدا رو صدا زدم اروم زنجیر پشت در رو کشیدم وبیرون رفتم!.... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
رسول خدا(ص) فرموده است: إِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی فِی السَّمَاءِ أَکبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْض. مقام حسین بن علی(ع) در آسمان بالاتر از مقام او در زمین است. بحارالأنوار، ج 36، ص205، ح8- ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
نارِ شهوت را چه چاره ؟ نورِ دین نُورُکُم اِطْفٰاءُ نٰارِ الْکافِرین آتش شهوت را با چه چیز باید چاره کرد ؟ با نور دین و ایمان . ای مؤمنان ، نور شما خاموش کنندهٔ نارِ کافران است . مثنوی دفتر اول استاد کریم زمانی بیت مقتبس است از سورهٔ صفّ آیهٔ ٨ : يُريدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِه وَ لَوْ کَرِهَ الْکٰافِرُونَ . می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند و خدا تمام کنندهٔ نورِ خویش است هر چند که کافران کراهت داشته باشند . اِطْفاء خاموش کردن نور و از بین بردن تابش آن است . قصد دارند کاری بکنند که به وسیلهٔ آن نور خدا را خاموش کنند . این آیه به منزلهٔ شارحی است که ظلم کفار و نسبت سحر دادن به دعوت اسلامی را حکایت می کند . کفار با این سخنان که باد دهان ایشان است ، می خواهند نور خدا را خاموش کنند ولیکن خدا ایشان را به مقصدشان هدایت نمی کند ، بلکه نور خود را تمام و دین خود را بر همه ادیان غلبه می دهد . کفار پنداشته اند نور خدا مانند شمع است که با یک پف خاموش گردد ، و همین که آن را سحر بخوانند نورش خاموش گشته ، رابطه اش با خدا قطع می شود . ولی در پندار خود خطا کردند ، چون دین ، نور خدا است که به هیچ وجه خاموشی نمی پذیرد ، نه تنها خاموش نمی شود که خدا تمامیت آن را اراده کرده ، هر چند که کافران کراهت داشته باشند . تفسیر المیزان علامه طباطبائی ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد  بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد  سوگند به هر چهارده آیه نور  سوگند به زخم های سرشار غرور  آخر شب سرد ما سحر می گردد  مهدی به میان شیعه برمی گردد ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🍂🍃🍂🍃 😍✋ نگاهش به روبه رو بودو مات حتی باصدای بسته شدن درهم نگاهش نچرخید روی من ...فقط حس کردم, دستهای دورفرمونش کمی محکمتر حلقه شد....پوفی کردم و روبه آسمون ستاره بارون گفتم:خدایا هستی دیگه! روی صندلی جلو نشستم و اینبار با محبت لبریز شده از قلبم گفتم: سلام خوبی؟ ببخش معطل شدی! برای چند لحظه نگاهش که پر تعجب از این لحن جدیدم بود چرخید روی صورتم و من هم لبخند عمیق و مهربونی نگاهش رو مهمون کردم! به خودش اومد و بازم یادش افتاد باید چین بیفته بین ابروهاش! بی حرف ماشین رو روشن کردو قلب من مچاله شد از این کم محلی ها ! ولی نباید کم میاوردم به در ماشین تکیه دادم و درست شدم روبه روش لحنم رو پر از خنده کردم و سرحالی! _جواب سلام واجبه ها آقا! بازم نگاهش به روبه رو بود و بی حوصله و آروم گفت: سلام لب هام رو مثل بچه ها بیرون دادم _آقا امیرعلی داریم میریم مهمونی ! لحن سردش تغییر نکرد_خب؟ _یک نگاه به قیافه ات کردی؟ سکوت و سکوت _این اولین مهمونی که داریم باهم میریم؟ امیر علی_تمومش کن محیا! لحن عصبی و غیر دوستانه اش قلبم رو فشرده تر کرد_تو تمومش کن امیرعلی هنوز می خوای ادامه بدی؟ باحرص دنده رو عوض کرد_بهت گفته بودم پشیمون میشی ! بهت گفتم بگونه! نگفتم؟ خوشحالیم زود پرواز کردو بازهم بغض میبست راه نفس کشیدنم رو_چرا گفتی ولی بی دلیل حداقل دلیلش... نزاشت ادامه بدم_گفتم بپرسی جوابی نمیگیری میترسم از روزی که پشیمونی توی چشمهات داد بزنه ! صدام لرزید_چی دیر میشه چراباید پشیمون بشم ؟ لب زد_گفتم نپرس دیرو زود بهش میرسی! پر بغض گفتم: از من متنفری؟ صدای لرزونم نگاه پر اخمش رو کشید روی صورتم ولی فقط چند ثانیه بعد هم مشت محکمش نشست روی فرمون_نه محیا نه... اون روز گفتم, نه تو نه هیچ کس دیگه! یادته که؟ صاف نشستم ونگاهم رفت به روبه رو _یادمه ولی این قدر بی دلیل و بی منطق حرف زدی که من فقط به همین نتیجه میرسم _ دلیلت رو نگه دار واسه خودت... فقط بدون اشتباه بزرگی کردی که محض فامیل بودن و احترام به نظر بزرگترها بله گفتی!... این جوری حرمتها بیشتر میشکنه گفتم بگو نه گفتم! صداش با جمله آخر باال تر رفت و من گیج شده فکر کردم من محض فامیل بودن بله نگفته بودم من فقط به یک چیز فکر میکردم اونم دل خودم که از خوشحالی داشت پس می افتاد... 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
نوشته:عذراخوئینی ، قبل سفرفکرهمه چیزروکرده بودم ازخوراکی گرفته تاچنددست لباس همه روتوساک جمع کردم باتری اضافی هم برای گوشیم برداشتم چون مسیرطولانی بودبایدخودم روسرگرم می کردم.هیچ ذهنیتی ازاین سفرنداشتم فقط می دونستم پرازفضای معنویه که من خیلی احتیاج داشتم. بیشتربچه هاازپایگاه خودمون بودندخوشبختانه خانم عباسی هم باماهمسفرشد موقع اومدن نتونستم بامامان وبابام خداحافظی کنم چون زودترازمن رفته بودند. شایدفکرمی کردنداینطوری بهترتنبیه میشم!بااینکه ازبی محلی ولحن سردشون خیلی ناراحت می شدم امااین دلیلی نمی شدازاعتقادم وقولی که به خداداده بودم برگردم تنبیه ازاین بدترهم نمی تونست نظرم روعوض کنه. بعد18ساعت تومسیربودن بلاخره به منطقه ای برای اسکان رسیدیم البته بین مسیرتوقف داشتیم ولی کوتاه بود. ازخستگی زیادخیلی زود خوابم برد نزدیکای صبح برای اذان بیدارشدم نمازجماعت روکه خوندیم به سمت مناطق عملیاتی رفتیم خانم عباسی از زندگینامه شهید آوینی برامون گفت چیزهایی که برای اولین بارمی شنیدم هنوزتوبهت بودم باهرقدمی که برمی داشتم حس وحال عجیبی پیدامی کردم به قول خانم عباسی شهدایه روزی ازهمین جاعبور کردند بایدبدونیم جاپای چه کسانی میذاریم. بعضی هاپابرهنه راه می رفتند وتوحال وهوای خودشون بودند. راوی خیلی قشنگ ازشهدایادمی کرد صدای گریه هابلندشده بود روایتی ازجنگ می گفت که دل ادم به دردمی اومد زمانی که خانوادم توبهترین شرایط درس می خوندند وزندگی می کردند یه عده برای همین ارامش جونشون روکف دستشون میذاشتند ومردونه می جنگیدند. همه جاتاچشم کارمی کردانبوه غباربودوخاک. روی خاک افتادم ازدرون خالی شدم برای لحظه ای همه تعلقات دنیایی ازدلم رفت من بودم واین زمین پاک واسمان خداکه حالا به من نزدیک تربود... روزبعدبه سمت شلمچه حرکت کردیم شلمچه پرازحرف های نگفته بود تنهااسمی که ازاین سفرزیادشنیده بودم وعطرخوش وحس قشنگی که هنوزنرسیده وجودم روپرکرد باحرف های راوی انگاربه گذشته پرتاب می شدیم تودوره ای که نبودیم اماحالااون لحظه هابرامون زنده میشد... هرکسی گوشه ای باخدای خودش مشغول رازونیازبود عده ای هم مشغول سینه زنی بودندباسربندهای یاحسین،شعرهای قدیمی رومی خوندندوگریه می کردند اینجاهمه یک دل ویک رنگ شده بودندبوی بهشت رومی شداستشمام کرد من هم کفش هام رودراوردم وروی این خاک شوره زاراهسته قدم میزدم یک نفربافاصله زیادی ازبقیه روی خاک هانشسته بود چفیه ای جلوی صورتش گرفته بود چنان گریه می کردکه تمام وجودم لرزید، دیدن این صحنه اون هم دراین فضاطبیعی بنظرمی رسید امانمی دونم چراتوجهم روجلب کرد نزدیک تررفتم قلبم توسینه بی قراری می کرد..... 🦋🦋🦋🦋💖🦋🦋🦋🦋 ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🔶🌹🔸🌹🔶====>