eitaa logo
شهداءومهدویت
6.9هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
على(ع) از كنار پيكر بى جان ابن عبدُوُدّ عبور مى كند و مى خواهد به سوى پيامبر بيايد. يك نفر به سوى جنازه ابن عبدُوُدّ مى آيد. او كسى نيست جز عُمَر بن خطّاب. او نگاه مى كند، زره بسيار قيمتى بر تن ابن عبدُوُدّ مى بيند، او تعجّب مى كند كه چرا على(ع) زره ابن عبدُوُدّ را برنمى دارد. طبق رسم عرب، اين زره قيمتى براى على(ع) است. او رو به على(ع) مى كند و مى گويد: چرا زره او را برنمى دارى؟ على(ع) با بى تفاوتى عبور مى كند و به سوى پيامبر مى رود. اى عُمَر! تو فكر مى كنى على(ع) ارزشى براى اين زره قميتى قائل است؟ هرگز! اگر همه اين زره از طلا هم مى بود على(ع) نگاهى به آن نمى انداخت. على(ع) به اين نبرد نيامده است كه غنميت براى خود بردارد. او فقط براى حفظ اسلام شمشير زد و نبرد كرد. مى بينم كه هنوز نگاهت به زره ابن عبدُوُدّ است... تو به استقبال على(ع) مى روى، علىِّ تو زخمى شده است، تو زخم او را نگاه مى كنى و بر آن دستى مى كشى. به اعجاز دست تو، زخم او بهبود پيدا مى كند. حالا خاك از سر و صورت او پاك مى كنى و او را در آغوش مى گيرى. خدا بار ديگر جانِ تو را به تو بازگرداند. اكنون در چشمان على(ع) نگاه مى كنى و مى گويى: من كجا خواهم بود آن روزى كه صورت تو، با خون سرت رنگين شود؟ هيچ كس نمى داند تو از چه سخن مى گويى؟ از كدام ضربه شمشير خبر مى دهى؟ تو فرداىِ دورى را مى بينى، مسجد كوفه و نماز و ضربه ابن ملجم! روزى كه على(ع) در سجده با خداى خويش خلوت مى كند و ابن ملجم ضربه اى بر سر او مى زند، درست همان جايى كه شمشير ابن عبدُوُدّ نشسته است. نگاهى به آسمان مى كنى و شكر خدا را به جا مى آورى. تا زمانى كه على(ع) در كنار توست دشمن تو خوار و ذليل است. اكنون تو رو به على(ع) مى كنى ومى گويى: على جان! مى خواهى تو را مژده اى بدهم؟ همه اين سخن را مى شنوند. آنها با خود مى گويند كه پيامبر چه مژده اى مى خواهد به على(ع) بدهد؟ شايد پيامبر مى خواهد به او مدالى بدهد و از او تقدير كند، على(ع) شايسته بهترين تقديرهاست. نسيم خنكى مىوزد، بوى باران مى آيد، پيامبر دستان خود را بر بازوان قدرتمند على(ع) نهاده است و به صورتش خيره شده است و لبخند مى زند. "اى مردم! اى ياران من بدانيد كه ضربتِ على(ع)، نزد خدا بالاتر از عبادت جن وانس است".68 همسفر خوبم! تو هم مثل بقيّه اين سخن را مى شنوى. به فكر فرو مى روى، آخر چگونه ممكن است كه يك ضربت شمشير بهتر از عبادت جن و انس باشد. هزاران پيامبر در روى اين زمين نماز خوانده و عبادت خدا را انجام داده اند. آدم، موسى، عيسى، ابراهيم(عليهم السلام) و... آيا ضربت على(ع) از عبادت همه آنها بالاتر است؟ در طول تاريخ چقدر اهل ايمان، در راه خدا مجاهدت نموده اند و به شهادت رسيده اند، آنها خون خود را در راه خدا داده اند، زكريّا(ع)، مظلومانه شهيد شد و... آيا يك ضربت على(ع) بالاتر همه آن رشادت ها و شهادت ها است؟ تا روز قيامت خدا مى داند چقدر مسلمانانى بيايند و عبادت خدا را انجام بدهند، آخر چگونه ممكن است ضربت على(ع) بهتر از همه آنها باشد؟ اين سخن پيامبر است، به حكم قرآن او سخن ياوه نمى گويد، مبالغه نمى كند، سخن او عين حقيقت است. ⚘⚘⚘⚘🌿🌿🌿🌿🌿 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
امیرالمومنین علی علیه السلام وَ في عَلِي - وَالله - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ) (إِلّا عَليّاً الّذي آمَنَ وَ رَضِي بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ. و سوگند به خدا كه سوره ي والعصر درباره ي اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان كه انسان در زيان است.» مگر علي كه ايمان آورده و به درستي و شكيبايي آراسته است. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🏴🏴 مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُكُمْ رِسالَتي وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّاالْبَلاغُ الْمُبينُ. مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پيام او را به شما رسانيدم. و بر فرستاده وظيفه ي جز بيان و ابلاغ روشن نباشد! هان مردمان! تقوا پيشه كنيد همان گونه كه بايسته است. و نميريد جز با شرفِ اسلام. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
صبح روز يكشنبه، هجدهم ذى الحجّه فرا مى رسد، صداى " الله اكبر " به گوش مى رسد . مردم همه در صف هاى منظم پشت سر رسول خدا به نماز مى ايستند . بعد از نماز ، اين كاروان بزرگ ، آماده حركت مى شود تا به راه خود در اين بيابان ادامه بدهد . آفتاب بالا مى آيد و صداى زنگ شترها سكوت صحرا را مى شكند ، كاروان 120 هزار نفرى در دل بيابان پيش مى رود . انتظار در چهره پيامبر موج مى زند ، به راستى كى وعده بزرگ خدا فرا خواهد رسيد ؟ پيامبر منتظر امر مهمّى است. ساعتى مى گذرد ، ما حدود شش كيلومتر از جُحفه دور شده ايم ، آفتاب بر ما مى تابد و تشنگى بر من غلبه مى كند . خداى من ! چه بِركه زيبايى ! چه آب باصفايى ! كنار بركه مى روم و از آب زلال آن سيراب مى شوم و شكر خدا را به جا مى آورم . اينجا غدير خُمّ است. "بِركه زلال "، امّا اينجا سرزمين حجاز است و همه عرب زبانند ، پس بايد اين اسم را به عربى ترجمه كنم ، "بركه زلال" را به عربى "غدير خُمّ" مى گويند . كاروان بايد به حركت خود ادامه دهد . كاش فرصتى بود تا كمى اينجا مى ماندم و صفا مى كردم ! نمى توانم از آبىِ اين آب، چشم برگيرم ! عدّه اى مشك ها را پر از آب مى كنند و به كاروان ملحق مى شوند . پيامبر در حالى كه بر شتر خود سوار است به بركه مى رسد . صدايى به گوش پيامبر مى رسد : (يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ...). اى پيامبر ! آنچه بر تو نازل كرده ايم براى مردم بگو كه اگر اين كار را نكنى، وظيفه خود را انجام نداده اى و خداوند تو را از فتنه ها حفظ مى كند . وعده خدا فرا مى رسد ، خدا مى خواهد كنار اين بركه ، مردم را با ولايت آشنا سازد . همان گونه كه آب اين بركه ، تشنگان كوير را جانى تازه مى بخشد ، ولايت على(ع) هم تشنگان مسير كمال را جانى ديگر خواهد مردم از آيه مهمّى كه بر پيامبر نازل شده است خبر ندارند . صداى پيامبر سكوت صحرا را مى شكند : "شتر مرا بخوابانيد ! به خدا قسم ، تا دستور خداى خويش را انجام ندهم از اين سرزمين نمى روم ". شتر پيامبر را به زمين مى خوابانند و پيامبر از شتر پياده مى شود . چهره پيامبر از خوشحالى مى درخشد ، هيچ كس پيامبر را تا به حال اين قدر خوشحال نديده است . مردم ، همه در تعجّبند ، نمى دانند چرا پيامبر دستور توقّف داده است . بايد صبر كنيم تا همه مردم به اينجا برسند، اوّل كاروان چند كيلومتر جلوتر از ما مى باشد ، خيلى ها هم هنوز از ما عقب ترند ، فكر مى كنم كه طول اين كاروان چندين كيلومتر بشود. پيامبر دستور مى دهد تا چند سوار نزد او بروند ، به آن ها دستور مى دهد تا به همه كسانى كه جلوتر رفته اند خبر بدهند كه برگردند . هم چنين پيامبر عدّه اى را مى فرستد تا به آن هايى هم كه عقب هستند خبر بدهند كه زودتر خود را به اينجا برسانند ، همه بايد كنار اين غدير جمع شوند. 🔹🔹🔹🔹🔺🔶🔻🔹🔹🔹🔹 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59