مبارک باد مهدی را امامت
خدا افزون کند بر ما عنایت
خدایا عافیت ده نصرتی کن
و ما را دور از بی غیرتی کن
دل مولایمان را شاد گردان
تو این امت مطیع او بگردان
نما تعجیل در امر ظهورش
به کوری عدوی دیده کورش
همه امت به نصرت شاد گردان
تو این کشور همه آباد گردان
آغاز امامت گل سرسبد عالم هستی
بر منتظرین ظهورش مبارک🎊🌻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آغاز_امامت_امام_مهدی_عج_مبارک
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
🌹شهـــید #حاج_قاسم سلیمانی:
سرباز #امام_زمان
این نظام قطعهای از بهشت است، باید رو پلک چشممون حفظش کنیم. باید جان بدیم براش..
#ایران
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#آغاز_امامتت_مبارک_آقا 💖
جهان محیط وسیع عنایت است امروز
وجود، مرکز نور هدایت است امروز
عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز
دهید مژده که عید ولایت است امروز
خجسته باد به مستضعفین زعامتشان
که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان
الا که قائم امر قیام شد مهدی
زمامدار به کل نظام شد مهدی
به خلق، رهبر والا مقام شد مهدی
امام بود و دوباره امام شد مهدی
کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد
امامت ولیعصر ما مبارک باد
محیط سفرۀ گستردۀ کرامت اوست
پناه عالم هستی به ظلّ قامت اوست
امامت همه مستضعفین امامت اوست
"سلامت همه آفاق در سلامت اوست"
کرامتی که ز کف رفته باز، باز آرد
لوای حمد علی را به اهتزاز آرد
سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش
که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش
شفای روح هزاران مسیح در سخنداش
شکوه احمدی و ذوالفقار بوالحسن اش
صلای عدل الهی به تازیانۀ اوست
لوای دولت مستضعفین به شانۀ اوست
نُه ربیع نخستین، نکوترین عید است
غدیر دوم پویندگان توحید است
بزرگ عید امامت بدون تردید است
ندای نصر من الله مهر تایید است
ترانۀ جرس از کاروان نور آید
ز جبرئیل امین مژدۀ ظهور آید
🔸شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
#آغاز_امامت_امام_مهدی_عج_مبارک
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگبیستهفتم🌴
بعد از ساعتى، ابن زياد يقين پيدا مى كند كه همه، مسلم را تنها گذاشته اند.
اكنون موقع آن است كه دستور جديد ابن زياد را بشنوى:
اى مردم كوفه!
همه بايد براى خواندن نماز به مسجد كوفه بياييد.
هر كس به مسجد نيايد خونش ريخته خواهد شد.
مأموران با مشعل هاى زيادى مسجد را مانند روز، روشن مى كنند و مردم گروه گروه به مسجد مى آيند.
عجيب است! امروز صبح همين مردم، براى يارى مسلم، اين مسجد را پر نمودند و امشب براى يارى ابن زياد!
ابن زياد در حالى كه مأموران زيادى از او محافظت مى كنند، از قصر خارج مى شود و به سوى مسجد مى آيد.
نماز خفتن (نماز عشا) به امامت ابن زياد، در حالى كه مأموران زيادى پشت سر او قرار گرفته اند، بر پا مى شود.
نماز تمام مى شود و ابن زياد به منبر مى رود:
اى مردم! ديديد كه مسلم چه آشوبى در شهر شما به پا نمود و چگونه گروهى از مردم نادان را گرد خود جمع كرد! خدا را شكر كه همه آنان متفرّق شدند.
اكنون بدانيد هر كس كه مسلم در خانه او پيدا شود مرگ در انتظار او خواهد بود.
هر كس مرا از مكانى كه مسلم در آنجاست با خبر كند، من جايزه ويژه اى به او خواهم داد.
و بعد از منبر پايين مى آيد و به قصر مى رود.
مردم هم به خانه هاى خود باز مى گردند.
وقتى ابن زياد به قصر مى رسد به فرمانده نيروهاى خود مى گويد: "اگر امشب مسلم را پيدا نكنى مادرت را به عزايت مى نشانم، واى به حالت اگر مسلم از اين شهر فرار كند!".
نيروهاى ابن زياد در هر كوى و برزن در جستجوى مسلم هستند.
آيا آنها مسلم را خواهند يافت؟
ــ ما به هر كس كه از مسلم خبرى بياورد جايزه بزرگى مى دهيم. مردم! بشتابيد! جايزه، جايزه!
به راستى مسلم كجاست؟
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>
آنها چفیه داشتند…
تو چادر داری...!
آنان چفیه میبستند تا بسیجی وار بجنگند..
تو چادر میپوشی تا زهرایی زندگی کنی.. آنان چفیه را خیس میکردن تا نفسهایشان آلودهی شیمیایی نشود..
تو چادر میپوشی تا از نفسهای آلوده دور باشی..
آنان موقع نمازشب با چفیه صورت خود را میپوشاندن تا شناسایی نشوند..
تو چادر میپوشی تا از نگاههای حرام پوشیده باشی
آنان با چفیه زخمهایشان را میبستند..
تو وقتی چادری میبینی یاد زخم پهلوی مادر میافتی..
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرت امانت دادهاند..
تو چادر سیاهت را محکم میپوشی تا امانتدار خوبی باشی..
#اللهمارزقناتوفیقشهادتفیسبیلک🙂
#ایران
#حجاب
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕سلام بر #فرماندهی که پیر و جوان #منتظر ظهورش هستند
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
☑️ نهم ربیع، آغاز #امامت آخرین منجی عالم مبارکباد🌸
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
💢شهادت مامور مرزبانی فراجا در حین ماموریت
🔹استواریکم خالص خمر در مرز نگور به شهادت رسید
🔹به گزارش پایگاه خبری شهدای فراجا، یکی از مرزبانان مرز نگور واقع در استان سیستان بلوچستان در حین کنترل و پایش نوار مرزی به درجه رفیع شهادت نائل گردید
🔹بر اساس این گزارش ، استواریکم امیرحسین خالص خمر سوم مرداد ماه در مرز نگور در حین پایش نوار مرزی بر اثر واژگونی خودرو مجروح و به بیمارستانی در زاهدان منتقل و متأسفانه شب گذشته بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
باید که دسـت از گنـــــه بــرداریم
مایی که ادعـــــای یــــــاری داریم
از خوب و بد امور ما معلوم است
ســرباز امام عصـــر یا ســرباریم؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتهجدهم
﷽
عصر یکی از روزها بود. ابراهیم از سر کار به خانه می آمد. وقتی واردکوچه
شــد برای یک لحظه نگاهش به پسر همســایه افتاد. با دختری جوان مشغول
!صحبت بود. پسر، تا ابراهیم را دید بافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت
.می خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد
چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شــد. این بار تا می خواســت از دختر
.خداحافظی کند، متوجه شــد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به آن هاست
.دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل آن پسر قرار گرفت
ابراهیم شــروع کرد به سام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود
اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش را از دست
او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببین، تو کوچه و
محله ما این چیزها سابقه نداشته. من، تو و خانواده ات رو کامل می شناسم، تو
…اگه واقعاً این دختر رو می خوای من با پدرت صحبت می کنم که
جوان پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چیزی نگو، من
… اشتباه کردم، غلط کردم، ببخشید و
ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی، ببین، پدرت خونه بزرگی داره، تو
هم که تو مغازه او مشــغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت
می کنم. انشاءالله بتونی با این دختر ازدواج کنی، دیگه چی می خوای؟
جوان که ســرش را پائین انداخته بود خیلی خجالــت زده گفت: بابام اگه
بفهمه خیلی عصبانی می شه
ابراهیــم جــواب داد: پدرت با من، حاجی رو من می شناســم، آدم منطقی
وخوبیــه. جوان هم گفــت: نمی دونم چی بگم ، هر چی شــما بگی. بعد هم
.خداحافظی کرد و رفت
.شــب بعد از نماز، ابراهیم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد
اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج را داشته باشد و همسر
مناســبی پیدا کند، باید ازدواج کند. در غیر اینصورت اگر به حرام بیفتد باید
.پیش خدا جوابگو باشد
.و حالا این بزرگترها هســتند که باید جوان ها را در این زمینه کمک کنند
حاجی حرف های ابراهیم را تأیید کرد. اما وقتی حرف از پســرش زده شــد
!اخم هایش رفت تو هم
ابراهیم پرســید: حاجی اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه
نیفته، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟
!حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه
فردای آن روز مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر
…دختر و بعد
.یک ماه از آن قضیه گذشــت، ابراهیم وقتی از بازار برمی گشــت شب بود
.آخرکوچه چراغانی شده بود. لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بست
رضایت، بخاطر اینکه یک دوســتی شــیطانی را به یک پیوند الهی تبدیل
کــرده. ایــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و این زوج زندگیشــان را مدیون
.برخورد خوب ابراهیم با این ماجرا می دانند
🌹❤️🌷🌹❤️🌷
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat