eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
21 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ آب میشود کوه غصه هایم وقتی دلم گرم میشود به احساس بودنت به نگاه مهربانت و به دستان پدرانه ات مهربانترین پدر ... @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
آيا به امام حسين(ع) خواهيم رسيد؟ اين سوالى است كه ذهن مُنْذر را مشغول كرده است. او اهل كوفه است و از بيعت مردم كوفه با مسلم بن عقيل خبر دارد و اينك براى حج، به مكّه آمده است. مُنْذر وقتى شنيد كه كاروان امام حسين(ع) مكّه را ترك كرده و او بى خبر مانده است، غمى بزرگ بر دلش نشست. آرزوى او اين بود كه در ركاب امام خويش باشد. به همين دليل، اعمال حج خود را سريع انجام داد و همراه دوست خود عبدالله بن سليمان راه كوفه را در پيش گرفت. اين دو، سوار بر اسب روز و شب مى تازند و به هر كس كه مى رسند، سراغ امام حسين(ع) را مى گيرند. آيا شما مى دانيد امام حسين(ع)از كدام طرف رفته است؟ آنها در دل اين بيابان ها در جستجوى مولايشان امام حسين(ع) هستند. هوا طوفانى مى شود و گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. در ميان گرد و غبار، اسب سوارى از دور پيدا مى شود. او از راه كوفه مى آيد. منذر به دوستش مى گويد: "خوب است از او در مورد امام حسين(ع) سؤال كنيم". آنها نزديك مى روند. او را مى شناسند. او همشهرى آنها و از قبيله خودشان است. ــ همشهرى! بگو بدانيم تو در راهى كه مى آمدى حسين(ع) را ديدى؟ ــ آرى! من ديروز كاروان او را ديدم. او اكنون با شما يك منزل فاصله دارد. ــ يعنى فاصله ما با حسين(ع) فقط يك منزل است؟ ــ آرى، اگر زود حركت كنيد و با سرعت برويد، مى توانيد شب كنار او باشيد. ــ خدا خيرت دهد كه اين خبر خوش را به ما دادى. ــ امّا من خبرهاى بدى هم از كوفه دارم. ــ خبرهاى بد! ــ آرى! كوفه سراسر آشوب است. مردم پيمان خود را با مسلم شكستند و مسلم را به قتل رساندند. به خدا قسم، من با چشم خود ديدم كه پيكرِ بدون سر او را در كوچه هاى كوفه بر زمين مى كشيدند در حالى كه سر او را براى يزيد فرستاده بودند. ــ ( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون). بگو بدانيم چه روزى مسلم شهيد شد؟ ــ دوازده روز قبل، روز عرفه. ــ مگر هجده هزار نفر با او بيعت نكرده بودند، پس آنها چه شدند و كجا رفتند؟ ــ كوفيان بىوفايى كردند. از آن روزى كه ابن زياد به كوفه آمد ناگهان همه چيز عوض شد. ابن زياد وقتى كه فهميد مسلم در خانه هانى منزل دارد، با مكر و حيله، هانى را به قصر كشاند و او را زندانى كرد و هنگامى كه مسلم با نيروهاى خود براى آزادى هانى قيام كرد، ابن زياد با نقشه هاى خود موفق شد مردم را از مسلم جدا كند. ــ چگونه هجده هزار نفر بىوفايى كردند؟ ــ آنها شايعه كردند كه لشكر يزيد در نزديكى هاى كوفه است. با اين فريب مردم را دچار ترس و وحشت كردند و آنها را از مسلم جدا كردند. سپس با سكّه هاى طلا، طمع كاران را به سوى خود كشاندند. خدا مى داند چقدر سكّه هاى طلا بين مردم تقسيم شد. همين قدر برايت بگويم كه مسلم در شب عرفه در كوچه هاى كوفه تنها و غريب ماند و روز عرفه نيز، همه مردم او را تنها گذاشتند. نه تنها او را تنها گذاشتند بلكه به يارى دشمن او نيز، رفتند و از بالاى بام ها به سر و صورتش سنگ زدند و آتش به طرف او پرتاب كردند. فرداى آن روز بعد از ساعتى جنگ نابرابر در كوچه ها، مسلم را دستگير كردند و او را بر بام قصر كوفه بردند و سرش را از بدن جدا كردند. مرد عرب آماده رفتن مى شود. او هم بر غربت مسلم اشك مى ريزد. ــ صبر كن! گفتى كه ديروز كاروان امام حسين(ع) را ديده اى; آيا تو اين خبر را به امام داده اى يا نه؟ ــ راستش را بخواهيد ديروز وقتى به آنها نزديك شدم، آن حضرت را شناختم. آن حضرت نيز كمى توقّف كرد تا من به او برسم. گمان مى كنم كه او مى خواست در مورد كوفه از من خبر بگيرد، امّا من راه خود را تغيير دادم. ــ چرا اين كار را كردى؟ ــ من چگونه به امام خبر مى دادم كه كوفيان، نماينده تو را شهيد كرده اند. آيا به او بگويم كه سر مسلم را براى يزيد فرستاده اند؟ من نمى خواستم اين خبر ناگوار را به امام بدهم. مرد عرب اين را مى گويد و از آنها جدا مى شود. او مى رود و در دل بيابان، ناپديد مى شود. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 ❣السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) 💐 يک روز نسيم خوش خبر مي آيد  💐بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد   💐عطر گل عشق در فضا مي پيچد  💐مي آيي و انتظار سر مي آيد @shohada_vamahdawiat
🌟خوش رحمتی است یاران،صلوات بر محمد(ص) 🌟گوئیم از دل و جان،صلوات بر محمد(ص) 🌟گفتیم با دل و جان به عاشقان و خوبان 🌟شادی روح یاران،صلوات بر محمد(ص) اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🤲 @shohada_vamahdawiat
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ سخنران شروع کرد:همونطور.که تاحالا دستگیرتان شده ,تلاش ما برای ایجاد جامعه ای ارمانیست.جامعه ای که از لحاظ علمی پیشرفته وعلم در دستان برگزیدگان باشد وبس,جامعه ای که تحت نظر ماشکل بگیرد وپله های ترقی را به سرعت بپیماییم,ضعیفان وتهیدستان وانان که ازنعمت هوش بهره ای ندارند دراین جامعه جایی ندارند.... جامعه ی برگزیدگان,ازهمه لحاظ باید قوی باشد و... گفت وگفت وگفت.... اخرش هم تاکید کرد شما غربال شده اید وبازهم غربال میشوید وبهترینهایتان,برای سفری علمی ,تفریحی برگزیده خواهندشد. اخرجلسه که کنارمعینی بودم,نگاهم به نگاه مهرابیان خورد,اونم خیره به من بود,اما نه من حرفی زدم ونه او... در راه برگشت بامعینی. معینی اظهارکرد که ازکارم خیلی خوششون امده وتاییدش کردند دوباره پاکتی حاوی دلار بهم دادند... این دلارها راخرج نمیکردم,همه را دست نزده داخل پاکت وگاوصندوق خونه نگه داشته بودم. امروز با مهرابیان کلاس داشتیم,اخرین روزهای ترم دانشگاه بود,اصلا دوست نداشتم سرکلاسش حاضر بشم,استاددد خودفروخته,اخه چطور دلش میاد؟! ولی شاید اونم برای من همچی فکری کنه,دوتا حس متناقض داشتم,اما تصمیم گرفتم ,امروز از خیردانشگاه بگذرم تا برخوردی پیش نیاد. بعداز دادن فلاش,مثل اینکه اعتمادشون را جلب کردم ,معینی هر روز باهام تماس میگرفت به اصطلاح خودشون ,خودی شده بودم. یک روز معینی باهام تماس گرفت وگفت:انجمن برای روز پوریم جشنی دارد,شما هم به این جشن دعوتید. خوشحال گفتم:جدددی؟؟ دوباره چشم بند و..؟؟روز پوریم چیه؟؟ معینی باصدای بلندی خندید وگفت:نه دخترک,خارج از کشوره,ببین چقد براشون عزیزی که دعوتت کردند.پوریم یه جور جشن وعیده براشون. وبعداضافه کرد الان تاریخ وروز حرکت ومکان جشن رانمیگم ,بعدا باهات تماس میگیرم ودرجریان قرارمیدمت. فوری با همون گوشی که محمدی داده بود,باهاش تماس گرفتم.وهرچه شنیده بودم راگفتم. محمدی:پس توهم دعودت کردند برای جشنشون,خوب خوبه ,اما یک سری کارها باید انجام بدهی,فردا صبح خودت را بزن به مریضی وبیا فلان بیمارستان.... بخش اورژانس ,اتاق۵... واااه بیمارستان برای چی؟؟!! ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
💢 شاهرگش را بخاطر امنیت داد 🔹شهید محمدسعید دهقان اناری پنجم خرداد77 درکرمان متولد شد. تا مقطع دیپلم درس خواندو سپس به خدمت مقدس اعزام شد،مدتی را در تهران خدمت نمودو سپس به استان خودمنتقل شد. نوزدهم فروردین97بر اثر درگیری با سارقین با اصابت چاقو به گردنش، شاهرگش قطع شد و سرانجام در بیستم اردیبهشت97 جام شهادت را سرکشید. ➥ @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐بازوان قوی ابراهیم از همان اوایل دبیرستان نشان داد که در بسیاری از ورزش ها قهرمان است. در زنگ های ورزش همیشه مشغول والیبال بود. هیچکس از بچه ها حریف او نمی شد. یک بار تک نفره در مقابل یک تیم شش نفره بازی کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند. همه ما از جمله معلم ورزش، شاهد بودیم که چطور پیروز شد. از آن روز به بعد ابراهیم والیبال را بیشتر تک نفره بازی می کرد. بیشتر روزهای تعطیل، پشت آتش نشانی خیابان 17 شهریور بازی می کردیم. خیلی از مدعی ها حریف ابراهیم نمی شدند. اما بهترین خاطره والیبال ابراهیم بر می گردد به دوران جنگ و شهر گیلان غرب، در آنجا یک زمین والیبال بود که بچه های رزمنده در آن بازی می کردند. یک روز چند دستگاه مینی بوس برای بازدید از مناطق جنگی به گیلان غرب آمدند که مسئول آن ها آقای داودی رئیس سازمان تربیت بدنی بود. آقای داودی در دبیرستان معلم ورزش ابراهیم بود و او را کامل می شناخت. ایشان مقداری وسائل ورزشی به ابراهیم داد و گفت: هر طور صلاح می دانید مصرف کنید. بعد گفت: دوستان ما از همه رشته های ورزشی هستند و برای بازدید آمده اند. ابراهیم کمی برای ورزشکار ها صحبت کرد و مناطق مختلف شهر را به آن ها نشان داد. تا اینکه به زمین والیبال رسیدیم. آقای داودی گفت: چند تا از بچه های هیئت والیبال تهران ما هستند. نظرت برای برگزاری یک مسابقه چیه؟ ادامه دارد... @shohada_vamahdawiat
‌‌‌🌷مهدی شناسی ۲۳۴🌷 🌹... و دعائم الاخيار...🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 🔷ﯾﮏ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﻤﺎﻧﺪ،ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ.ﺣﺎﻻ‌ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻭﺳﻌﺘﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺶ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻥ‌ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ. 🔷ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ.ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺨﺼﯿﺘﺶ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺍﻭﺝ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺘﻮﻥ و ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ. 🔷دعائم جمع دعامة يعني ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ و ستون است و ﺍﺧﯿﺎﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺧﯿﺮ.ﺧﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ، ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ. 🔷ﺍﮔﺮ ما ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫیم ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘیم ﺑﺎﺷیم ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍریم،ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻣﺎم ﺗﮑﯿﻪ بکنیم. 🍃ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ اهل بیت ﺗﮑﯿﻪ کنید ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺒﯿﻨید ﻣﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮑنید.ﻣﺎ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐنید. 🍃ﻣﺎ اهل بیت ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻨﺎﻓﻌﯽ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ،ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ! 🍃ما ﻣﺜﻞ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩ پس ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻞ‌ﻫﺎﯼ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻟﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ،نیستیم.ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ،ﺻﺪﺍﻗﺖ و‌ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ‌ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ. 🔴ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻠﯿﻔﻪ‌‌ﯼ ﺩﻭﻡ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ علیه السلام ﺩﺭ ﺷﻮﺭﺍﯾﯽ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﻪ ﺷﺮﻁ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯼ خلیفه می شوی.ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯽ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ و ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﻭ ﺳﯿﺎﻕ ﺩﻭ ﺧﻠﯿﻔﻪ‌‌ﯼ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯽ. 🔴ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﭼﺸﻢ. ﺳﻨﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﭘﺬﯾﺮﻡ.ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺳﺒﮏ ﻭ ﺳﯿﺎﻕ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ. 🔴ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﯼ.ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﭼﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﮐﺮﺩ.ﻧﺨﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺎﺷﺖ. ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﺑﮑﻨﺪ.ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺭﻓﺖ ﺭﻭﯼ ﻫﺴﺘﻪ‌ﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ.ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺨﻞ ﺳﺎﺧﺖ. 🔴فرمودند:ﺧﻼ‌ﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ. 🔴ﺷﻤﺎ ﻫﻢ بیایید ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﮑﯿﻪ کنید. شما ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻧﮕﺬﺍرید.ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ،شما ﻫﻢ ﺟﺰء ﺍﺧﯿﺎﺭ ﻭ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ‌ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﯽ‌ﺷﻮید. این یعنی "دعائم الأخيار"... 💐💐💐💐💐💐💐💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫 💐 امام(علیه السلام) فرمود: در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند! 🌟شرح: از اینجا روشن مى شود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید بازیچه دست این و آن شود; باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند. در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیاى آنها آسیب ببیند و همان گونه که در بالا آمد در بعضى از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند. البته باید درنظرداشت که منظور امیرمومنان این نیست که زمانی که جنگ بین حق وباطل هست سکوت کنیم بلکه باید ازحق دفاع کرد. اما زمان فتنه بین دوباطل به خاطر حفظ دین باید بدون حاشیه بود وهیچ کمک مستقیم ویاغیر مستقیم به هیچکدام ازطرفین نکرد. @shohada_vamahdawiat
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ رفتم تو اینترنت سرچ کردم (پوریم)کلی مطلب امد راجبش ,اما خلاصه ی مطلب این بود ,پوریم عید تمام یهودیان جهان است وبه این مناسبت یهود درهرکجا باشد جشن میگیرد وجشن بزرگی در اسراییل نیز برپاست, پوریم روز کشته شدن ۶۶هزار ایرانی درعصرهخامنشین با حیله ی مردخای یهودیست که در۱۴_۱۵ ادار,هرساله برگزارمیشود وطبق امر تلمود ,هریهودی موظف است به یمن این پیروزی آنقدر ش ر ا ب بنوشد که از سرمستی چیزی از اطرافش درک نکند. عجببببب پس بهودیها هم عید دارن اونم چه عیدی,کشتار ایرانیااااان..... بااین اوصاف پس جشن پوریم نزدیک بود درنتیجه سفرماهم نزدیک است ,اما نمیدانم به کجا میبرنمان,کمی ترس هم دارم,اخه من یک دختر تنهام..... اما سرکارمحمدی جوری روحیه ام دادوگفت که من تنها نیستم ومحافظ هم دارم که از این ترس مقداریش برباد رفت. فرداش به بهانه ی دل درد راهی بیمارستان شدم,مامانم میخواست همراهم بیاد,گفتم چیزی نیست که, نهایتش یه امپول وسرم میزنن ومیام خونه.. رفتم تو اتاق سلام کردم, یک خانم دکتربود,خودم رامعرفی کردم. خانم دکتر تا اسمم راشنید گفت:بله بله,من رضوی هستم, بفرمایید,منتظرشما بودم. در رابست وشروع کرد به صحبت. رضوی:ببین دخترم,خوشحالم ازاینکه میبینم جوانانی مثل شما برای وطن خودتون جانتان راکف دست گرفتید اما باید توصیه هایی به شما بکنم,اولا این یک ماموریت سرری هست که از طرف اطلاعات تعقیب میشه,نیروهای اطلاعاتی همواره مراقب شما هستند اما خودشماهم باید کاملا محتاط باشید,درمورد ماموریت و...با احدالناسی حرف نزنید,سعی کنید هرطورکه میتوانید اعتماد اطرافیان راجلب نمایید وهیچ کاری نکنید که باعث ایجاد شک شود,چون سفرتان خارج ازکشورهست دست ما تاحدودی بسته است اما,سعی مابراین است تاحدامکان امنیتتان رابرقرارکنیم. احتمالا انجایی که میروید تمام وسایلتان از گوشی ولب تاب وحتی انگشتروساعت وگردنبند و...ازشما میگیرند,ما الان یک دوربین فوق العاده میکروسکوپی را زیر ناخن شما کارمیگذاریم وکلید قطع ووصلش هم به طور نامحسوس زیر پوست انگشت دیگرتان خواهد بود,هرکجا که حس کردی ,مورد مهمی هست ,کلید را لمس کن روشن میشود وبا لمس بعدی خاموش میشود,فقط به یاد داشته باش,ورودی هرمکان ,دوربین خاموش باشد ,چون احتمالا ورودیهای اماکن دستگاهی برای تشخیص امواج هست,این رابرای احتیاط گفتم. این دوربین قابلیت ضبط هفت شبانه روز ,ازتصاویروصداهای,اطراف راداردودربرابر نوروگرما واب و...مقاوم است ,امیدوارم موفق باشی. وشروع به نصب دوربین زیرناخن و...کرد. ازاینهمه هوشیاری پلیس کشورم کیف میکردم,عرق ملی ومذهبی ام به جوش امده بود,من باید تا آخرش رابروم حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
شبتون پر از آرامش.. التماس دعا 🌟✨🌙🌟✨🌙