aviny-14.mp3
2.77M
.
🎙 شبِ مردان حق چنین میگذرد!
🔰 با روایتگری شهید آوینی♥
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
41.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رایحه شهادت
🔹گذری بر زندگی شهید مرزبان مهران اقرع
🔹دو رفیق همیشگی مهران اقرع و علی امامدادی جمعی گردان مرزی نگور
🔹شهید مدافع وطن مهران اقرع جمعی گردان مرزی نگور استان سیستان و بلوچستان به اتفاق هفت نفر از همرزمانش در عصر روز هفدهم فروردین ماه 94 جهت اجرای گشت و پایش نوار مرزی در قالب دو اكیپ خودرویی و موتوری به ماموریت اعزام میشوند. اشرار مزدور و معاندین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران (گروهک جیش الظلم) كه توان رویارویی عملیاتی و نبرد با مرزداران غیور كشورمان را نداشتند ناجوانمردانه در مسیر عبور این عزیزان اقدام به كمین مینمایند. در این درگیری سرباز رشید اسلام، مهران اقرع به اتفاق شش نفر از همرزمانش به مقام بیبدیل و والای شهادت نائل میگردد و عاشقانه به شوق دیدار معبود، از زمین خاكی به عرش الهی پر میكشد.
#هفته_فراجا_مبارک
#پلیس_خادم_مردم
#مردم_حامی_پلیس
➥ @shohada_vamahdawiat
#قراره_عاشقی
آقا به کرامت شما چشم به راهیم
سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز
میگفت: غم نسترنای ضامن آهو
ماییم و دل زار و همان پنجره سبز
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
کاش وسواس بگیرم شب و روزم همه این باشد و باشد،
که مبادا ز من و کرده من
دلبر من غصه بگیرد
و زبانم لال برای گنهم اشک بریزد!
#نوای_دلتنگی 💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#فرج_مولا_صلوات
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتبیستم
﷽
صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال ابراهیم. با موتور به همان جلســه مذهبی
.) رفتیم. اطراف میدان ژاله ) شهدا
جلسه تمام شد. سر و صدای زیادی از بیرون می آمد. نیمه های شب حکومت
نظامی اعام شده بود. بسیاری از مردم هیچ خبری نداشتند. سربازان و مأموران
.زیادی در اطراف میدان مستقر بودند
جمعیــت زیادی هم به ســمت میــدان در حرکت بود. مأمورهــا با بلندگو
اعام می کردند که: متفرق شوید. ابراهیم سریع از جلسه خارج شد. بافاصله
!برگشت و گفت: امیر، بیا ببین چه خبره؟
آمدم بیرون. تا چشــم کار می کرد از همه طرف جمعیت به ســمت میدان
می آمد. شــعارها از درود بر خمینی به ســمت شــاه رفته بود. فریاد مرگ بر
شــاه طنین انداز شده بود. جمعیت به ســمت میدان هجوم می آورد. بعضی ها
…می گفتند: ساواکی ها از چهار طرف میدان را محاصره کرده اند و
لحظاتی بعد اتفاقی افتاد که کمتر کسی باور می کرد! از همه طرف صدای
تیراندازی می آمد. حتی از هلی کوپتری که در آســمان بود و دورتر از میدان
.قرار داشت
.ســریع رفتم و موتــور را آوردم. از یــک کوچه راه خروجــی پیدا کردم
.مأموری در آنجا نبود. ابراهیم سریع یکی از مجروح ها را آورد
با هم رفتیم سمت بیمارستان سوم شعبان و سریع برگشتیم
تا نزدیک ظهر حدود هشت بار رفتیم بیمارستان. مجروح ها را می رساندیم
.و بر می گشتیم. تقریباً تمام بدن ابراهیم غرق خون شده بود
یکــی از مجروحین نزدیک پمــپ بنزین افتاده بود. مأمورهــا از دور نگاه
.می کردند. هیچکس جرأت برداشتن مجروح را نداشت
:ابراهیم می خواست به سمت مجروح حرکت کند. جلویش را گرفتم. گفتم
آن ها مجروح رو تله کرده اند. اگه حرکت کنی با تیر می زنند. ابراهیم نگاهی
به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همین رو می گفتی!؟
.نمی دانستم چه بگویم. فقط گفتم: خیلی مواظب باش
صدای تیراندازی کمتر شده بود. مأمورها کمی عقب تر رفته بودند. ابراهیم
خیلی سریع به حالت سینه خیز رفت داخل خیابان، خوابید کنار مجروح، بعد
هم دســت مجروح را گرفت و آن جوان را انداخت روی کمرش. بعد هم به
.حالت سینه خیز برگشت. ابراهیم شجاعت عجیبی از خودش نشان داد
بعد هم آن مجروح را به همراه یک نفر دیگر سوار موتور من کرد و حرکت
.کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامی شدیدتر شد
.من هم ابراهیم را گم کردم! هر طوری بود برگشتم به خانه
.عصر رفتم منزل ابراهیم. مادرش نگران بود. هیچکس خبری از او نداشت
خیلی ناراحت بودیم. آخر شــب خبر دادند ابراهیم برگشته. خیلی خوشحال
شــدم. با آن بدن قوی توانســته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتیم
بهشت زهرا۳ در مراسم تشییع و تدفین شهدا کمک کردیم. بعد از هفدهم
.شهریور هر شب خانه یکی از بچه ها جلسه داشتیم. برای هماهنگی در برنامه ها
…مدتی محل تشکیل جلسه پشت بام خانه ابراهیم بود. مدتی منزل مهدی و
در این جلســات از همه چیز خصوصاً مسائل اعتقادی و مسائل سیاسی روز
.بحث می شد. تا اینکه خبر آمد حضرت امام به ایران باز می گردند
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شباهتهای پیامبر (ص) و #امام_زمان عجالله
🎥استاد رفیعی
#هفته_وحدت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_به
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
شهدای مدافع امنیت و عفاف و حجاب
در یک قاب تصویر💔
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگبیستنهم🌴
﷽
اشك در چشمان طَوْعه حلقه مى زند.
آرى، او شنيده بود كه مسلم هجده هزار سرباز دارد، او هرگز احتمال نمى داد كه اين مردى كه تك و تنها سر به ديوار غريبى گذاشته است، مسلم باشد.
براى همين از مسلم عذرخواهى مى كند و مى گويد: "اى مولاى من! مرا ببخش كه شما را نشناختم! بفرماييد، خيلى خوش آمديد، اينجا خانه خودتان است".
و اين چنين است كه امشب طَوْعه افتخار همه زنان دنيا مى شود و نام خويش را براى هميشه جاودان مى كند.
آرى، او به خوبى فهميد كه تمامِ حقيقت، امشب، در قامت مسلم جلوه نموده است و پناه دادن به او پناه دادن به همه حقيقت است.
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 دو راه جهشی رسیدن به امام زمان علیه السلام
🎤حجت الاسلام والمسلمین عالی
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
💠 إنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
🔹کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شایع شود در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت
📗سوره نور آیه 19
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
قطعه ی گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
#تعجیل_فرج_صلوات
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتبیستیکم
﷽
اوایل بهمن بود. با هماهنگی انجام شده، مسئولیت یکی از تیم های حفاظت
.حضرت امام)ره( به ما سپرده شد
گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهای خیابان آزادی)منتهی به فرودگاه( به
.صورت مسلحانه مستقر شد
صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نمی کنم. ابراهیم پروانه وار به
.دور شمع وجودی حضرت امام می چرخید
بافاصلــه پس از عبور اتومبیل امام، بچه ها را جمع کردیم. همراه ابراهیم به
.سمت بهشت زهرا رفتیم
.امنیت درب اصلی بهشــت زهرا از ســمت جاده قم به ما ســپرده شد
ابراهیم در کنار در ایســتاد. اما دل و جانش در بهشت زهرا بود. آنجا که
.حضرت امام مشغول سخنرانی بودند
ابراهیم می گفت: صاحب این انقلاب آمد، ما مطیع ایشانیم. از امروز هر چه
.امام بگوید همان اجرا می شود
از آن روز به بعد ابراهیم خواب و خوراک نداشــت. در ایام دهه فجر چند
.روزی بود که هیچکس از ابراهیم خبری نداشت
.تا اینکه روز بیستم بهمن دوباره او را دیدم
.بافاصله پرسیدم: کجائی ابرام جون!؟ مادرت خیلی نگرانه
مکثــی کرد وگفت: توی این چند روز، من و دوســتم تاش می کردیم تا
مشخصات شهدائی که گمنام بودند را پیداکنیم. چون کسی نبود به وضعیت
.شهدا، تو پزشکی قانونی رسیدگی کنه
٭٭٭
شــب بیســت و دوم بهمن بود. ابراهیم با چند تن از جوانــان انقابی برای
.تصرف کانتری محل اقدام کردند
آن شــب، بعد از تصرف کلانتری ۱۴ با بچه ها مشغول گشت زنی در محل
.بودیم
.صبح روز بعد، خبر پیروزی انقاب از رادیو سراسری پخش شد
ابراهیــم چند روزی به همراه امیر به مدرســه رفاه می رفــت. او مدتی جزء
.محافظین حضرت امام بود
بعد هم به زندان قصر رفت و مدت کوتاهی از محافظین زندان بود. در این
مدت با بچه های کمیته در مأموریت هایشان همکاری داشت، ولی رسماً وارد
.کمیته نشد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، حتی گذشتن از آبرو
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
مینویسم تا یادم نرود:
تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم...
با شهدا بودن سخت نیست، باشهدا ماندن سخته
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
حبُ الحُسینْ وسیلةِالشُهداء
عکس عزاداری رزمندگان و شهدا
در دفاع مقدس۲۰۹
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگسیام🌴
شب عرفه، عجب صفايى دارد!
همه مشغول دعا و مناجات هستند.
مسلم نيز در خانه طَوْعه به عبادت مشغول است; امّا بى وفايى كوفيان، دل او را سخت آزرده كرده است.
او به اين فكر مى كند كه فردا چه خواهد شد، آيا خواهد توانست از كوفه جان سالم به در ببرد و خود را به امام حسين(ع) برساند و او را از سفر به كوفه باز دارد؟
آيا خواهد توانست يك نفر را پيدا كند تا پيامش را به امام حسين(ع)برساند؟
از آن طرف سربازان ابن زياد به هر خانه اى كه فكر مى كردند، مسلم آنجا باشد، سركشى كرده اند; امّا هيچ نتيجه اى نگرفته اند.
در شهر، حكومت نظامى برقرار مى شود و هيچ كس حق ندارد رفت و آمدى داشته باشد.
بلال، پسر طَوْعه به خانه مى آيد.
او مى بيند كه رفتار مادر با شب هاى ديگر فرق مى كند.
او رفتار مادر را زير نظر مى گيرد، چرا مادر ظرف آب و غذا را به آن اتاق مى برد؟
ــ مادر! چه شده اينگونه شادمانى؟ گويى در آسمان ها سير مى كنى!
ــ پسرم، چقدر دير كردى؟ نگرانت بودم.
ــ مادر! مثل اينكه ما امشب مهمان داريم.
ــ فرزندم، اين يك راز است و تو بايد به من قول بدهى به هيچ كس نگويى.
ــ باشد، من قول مى دهم.
ــ سعادتى بزرگ نصيب ما شده است، امشب مسلم نماينده امام حسين(ع)مهمان ماست.
تا نام مسلم به گوش بلال مى خورد، جايزه بزرگ و سكّه هاى طلا به ذهنش خطور مى كند.
جايزه اى كه ابن زياد براى پيدا نمودن مسلم قرار داده است، هر كسى را وسوسه مى كند.
امشب، سه نفر در اين خانه هستند و هيچ كدام از آنها خواب به چشم ندارند:
مسلم; او مى داند شب آخر عمر اوست; امشب شب عرفه است، همه حاجى ها آماده مى شوند تا مراسم حج خود را به جاى آورند و قربانى خود را در راه خدا قربان كنند و او فردا خود را در راه مولايش قربانى خواهد نمود.
طَوْعه; مادر مهربانى كه دلش آرام نمى گيرد; گويا او هم از حالت مسلم فهميده است كه به زودى مهمان او خواهد رفت.
آرى، او مى داند غريب ترين مرد تاريخ در خانه اش مهمان است. او مى خواهد بهترين پذيرايى را از او نموده باشد.
رحمت خدا بر تو اى طَوْعه كه به تنهايى يك دنيا مردانگى آفريدى!
و بلال، پسر طَوْعه، به فكر جايزه است.
اين شيطان است كه به او مى گويد: "جايزه بزرگى در راه است كه با آن مى توانى چه كارها بكنى، تا كى بايد كارگرى كنى؟ تا كى بايد سختى بكشى؟ تو مى توانى با گرفتن اين جايزه به همه آرزوهاى خود برسى، ازدواج كنى، خانه اى براى خود خريدارى كنى و اسب زيبايى براى خود بخرى".
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
🎬 «نتایج جنگ آرماگدون»
👤 استاد رائفی_پور
🔺 آرماگدون یک جنگ آخرالزمانی است که نتایج مختلفی بر دنیا داره...
آخرالزمان #ایران
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
29.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رایحه شهادت
🔹گذری بر زندگی شهید سید مصطفی ادب دوست
🔹شهید ادب دوست در سال ۱۴۰۱ شهید شاخص دفاع مقدس فراجا محسوب گردید .
🔹شهید مدافع وطن سید مصطفی ادب دوست روز 19 اذر ماه 1359 بود که عملیات اغاز شد 70 نفر از زبده ترین پرسنل گردان اماده جنگ بودند.به دستور سید مصطفی افراد به سوی دشمن به حرکت در امدند پس از طی مسافتی نه چندان طولانی به 50 متری خاک ریز دشمن رسیده بودند غافل از انکه دشمن کمین گذاشته بود که ناگهان بارانی از گلوله بر سر انان باریدن گرفت هرچند انان به سمت دشمن شلیک کردند ولی جای انان مشخص نبود و نهایتا سید مصطفی و تعدادی از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل امدند.
#فیلم_کوتاه
➥ @shohada_vamahdawiat
✏️از امروز دیگر،
آشوب، چشمان توست!
اغتشاش، در دل توست!
آتش گرفتن و شکستن، حال هر روز توست!
🔹ببار که سیل چشمانت، آشوبگران را در خود غرق خواهد کرد...
پ.ن: فرزند شهید #سلمان_امیراحمدی که روز شنبه توسط آشوبگران به شهادت رسیدند.
فقط امیدوارم صورت پدرش رو بعد از شهادت ندیده باشه!
✍️#محمدجوادمحمودی
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
🔴 اگه پولی که سالانه توسط آمریکا و بهائی ها و صهیونیست ها و وهابیت و... برای جنگ با جمهوری اسلامی ایران خرج میشه رو به مردم ایران میدادن نفری چند میلیون میشد؟
💠 مگه ما چی داریم که صدها میلیارد دلار خرج دشمنی و از بین بردن نظام ما و تسلط بر کشور ما میکنن؟؟
♻️ مگه چقدر براشون می صرفه که هزاران کارمند استخدام میکنند با صدها شبکه جاسوسی و تروریستی و هزاران شبکه رسانه ای که بیفتن به جون ما؟؟
✅ چرا ۴۴ ساله هنوز نتونستن هیچ غلطی بکنن؟
چطور ۴۴ ساله یه تنه جلوی همه شیاطین جنی و انسی وایسادیم؟
ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
هفته وحدت مبارک
✍ محمد تقی احمدی پرتو
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♻️🇹🇯♻️
❓❓سر دوراهی قرار گرفتهای و نمیدانی چه کنی ؟
❓❓باید تصمیمی بگیری، اما شک داری؟
❓❓وظیفهات را تشخیص نمیدهی؟
⁉️چرا اینهمه سردرگمی و سرگردانی؟!
🔷خدا ما را سرگردان نیافریده است. ما راهنما داریم: امام؛
🔷فقط باید بلد باشیم با او ارتباط برقرار کنیم.
🔷راهش این است که احتیاط کنیم.
🔷هرچه میلمان گفت، عمل نکنیم.
🔷همه چیز را در مقابل امام بگذاریم.
بدانیم که او هست و حاضر است.
🔷 اگر در عمق قلبمان بخواهیم او سرپرست خود و زندگیمان باشد، مطمئن باشیم نور یقین را بر دلمان میاندازد و راه درست را برایمان باز میکند؛
🔷طوری که بدون هیچ تردید و دودلی، وظیفهمان را درست تشخیص میدهیم و عمل میکنیم. بعد هم آثار نورانیاش را میبینیم.
✍استاد میرزایی
#معرفت_امام
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🌱سهشنبه های من و جمعه های تو باقی ست
نظر به گمشده ی در به در کنی بد نیست...
🌱برای دیدنتان سال ها سفر کردیم
برای دیدن ما هم سفر کنی بد نیست...
#سہ_شنبہ_هاے_جمڪرانے💚
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتبیستدوم
﷽
در زندگی بســیاری از بزرگان ترک گناهی بزرگ دیده می شود. این کار
باعث رشــد ســریع معنوی آنان می گردد. این کنترل نفس بیشتر در شهوات
:جنسی است. حتی در مورد داستان حضرت یوسف خداوند می فرماید
،هرکس تقوا پیشه کند و)در مقابل شهوت و هوس(صبر و مقاومت نماید«
خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.« که نشان می دهد این یک قانون
.عمومی بوده و اختصاص به حضرت یوسف ندارد
از پیروزی انقاب یک ماه گذشت. چهره و قامت ابراهیم بسیار جذاب تر شده
بود. هر روز در حالی که کت و شلوار زیبائی می پوشید به محل کار می آمد. محل
کار او در شمال تهران بود. یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است! کمتر
حرف می زد، تو حال خودش بود. به سراغش رفتم و با تعجب گفتم: داش ابرام
.چیزی شده؟! گفت: نه، چیز مهمی نیست. اما مشخص بود که مشکلی پیش آمده
.گفتم: اگه چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم
کمی سکوت کرد. به آرامی گفت: »چند روزه که دختری بی حجاب، توی
»!این محله به من گیر داده! گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمی کنم
رفتم تو فکر، بعد یکدفعه خندیدم! ابراهیم با تعجب ســرش را بلند کرد و
پرسید: خنده داره؟! گفتم: داش ابرام ترسیدم، فکر کردم چی شده!؟
بعــد نگاهی به قد و بالای ابراهیم انداختم و گفتم: با این تیپ و قیافه که تو
داری، این اتفاق خیلی عجیب نیست! گفت: یعنی چی؟! یعنی به خاطر تیپ و
!قیافه ام این حرف رو زده. لبخندی زدم وگفتم: شک نکن
روز بعد تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت. با موهای تراشیده آمده بود محل
کار، بدون کت و شــلوار! فردای آن روز بــا پیراهن بلند به محل کار آمد! با
چهره ای ژولیده تر، حتی با شــلوار کردی و دمپائی آمده بود. ابراهیم این کار
.را مدتی ادامه داد. بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد
٭٭٭
،ریزبینی و دقت عمل در مسائل مختلف از ویژگی های ابراهیم بود. این مشخصه
او را از دوستانش متمایز می کرد. فروردین ۱۳۵۸ بود. به همراه ابراهیم و بچه های
کمیته به مأموریت رفتیم. خبر رسید، فردی که قبل از انقاب فعالیت نظامی داشته
و مورد تعقیب می باشــد در یکی از مجتمع های آپارتمانی دیده شده.آدرس را
.دراختیار داشتیم. با دو دستگاه خودرو به ساختمان اعام شده رسیدیم
.وارد آپارتمان مورد نظر شدیم. بدون درگیری شخص مظنون دستگیرشد
می خواستیم از ســاختمان خارج شــویم. جمعیت زیادی جمع شده بودند تا
.فرد مورد نظر را مشــاهده کنند. خیلی از آن ها ساکنان همان ساختمان بودند
!ناگهان ابراهیم به داخل آپارتمان برگشت و گفت: صبر کنید
با تعجب پرسیدیم: چی شده!؟ چیزی نگفت. فقط چفیه ای که به کمرش بسته بود
را باز کرد. آن را به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم: ابرام چیکار می کنی !؟
،در حالی که صورت او را می بست جواب داد: ما بر اساس یک تماس و خبر
این آقا را بازداشت کردیم، اگر آنچه گفتند درست نباشد آبرویش رفته و دیگر
.نمی تواند اینجا زندگی کند. همه مردم اینجا به چهره یک متهم به او نگاه می کنند
.اما حالا، دیگر کسی او را نمی شناسد . اگر فردا هم آزاد شود مشکلی پیش نمی آید
وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت. به ریزبینی
.ابراهیم فکر می کردم. چقدر شخصیت و آبروی انسان ها در نظرش مهم بود
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌠☫﷽☫🌠
برای پاره پاره کردن ایران
جنگ روسری راه انداخته اند ....
غافل از اینکه ما برای حفظ جمهوری اسلامی سر می دهیم ...
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند...
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️خیلی زیباست، پیشنهاد میکنم شما هم ببینید
#حجاب
#شهیدگمنام
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
29.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رایحه شهادت
🔹گذری بر زندگی شهدای فراجا شهیدعلیرضا همایی فصیح
🔹شهید مدافع وطن علیرضا همایی فصیح متولد سال 1347 همدان و فرمانده انتظامی شهرستان دلگان مورخ 1390/03/23 در عملیات مبارزه با سارقین مسلح براثر اصابت گلوله سارقین به شهادت رسید.
#فیلم_کوتاه
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگبیستسییکم🌴
صبح روز عرفه است، روزى كه خدا رحمت خود را بر بندگانش نازل مى كند.
گويا كه كوفه از اين رحمت و مهربانى خدا سهمى ندارد.
همه به دنبال مسلم هستند تا جايزه بگيرند.
بلال در حياط خانه نشسته است و در فكر است كه ناگهان اين صدا به گوشش مى رسد: "اگر در خانه اى مسلم را بيابيم آن خانه را خراب خواهيم نمود و اهل آن خانه را به قتل خواهيم رساند".
آرى، مأموران ابن زياد در شهر مى چرخند و اين خبر را اعلام مى كنند.
ترسى عجيب بر بلال سايه مى افكند.
او با خود مى گويد: "مأموران، خانه هاى افراد زيادى را گشته اند و هر لحظه ممكن است، وارد خانه ما بشوند و آن موقع، ديگر سرنوشت من و مادرم چيزى جز مرگ نيست".
از طرف ديگر آن جايزه بزرگ او را وسوسه مى كند.
سرانجام او تصميم خود را مى گيرد و به سوى قصر حركت مى كند.
او به مأموران مى گويد: "خبر مهمّى دارم كه بايد به ابن زياد بگويم، من مى دانم مسلم كجاست".
ابن زياد تا از اين خبر مطّلع مى شود بسيار خوشحال شده و دستور مى دهد تا جايزه بلال را به او بدهند.
ابن زياد به ابن اَشْعث (فرمانده گارد ويژه) دستور مى دهد با مأموران زيادى به سوى خانه طَوْعه حركت كنند.
صداى شيهه اسب ها و هياهوى سربازان به گوش مى رسد.
سربازان، خانه طَوْعه را از هر جهت محاصره مى كنند; آنها درِ خانه را شكسته و وارد خانه مى شوند.
مسلم با شجاعتى تمام با آنها مى جنگد و آنان را از خانه بيرون مى كند.
براى بار دوّم، سربازان به خانه حمله مى كنند و مسلم آنها را از خانه بيرون مى كند.
آيا در اين جنگ نا برابر، مسلم ياورى هم دارد؟
اگر خوب نگاه كنى در گوشه خانه، طَوْعه را مى بينى كه دست به دعا برداشته است.
او با نگاه خود و دعايى كه بر لب دارد، قوّت قلبى براى مسلم است.
خانه طَوْعه به خاطر شرايط خاص، سنگر خوبى براى مسلم است، براى همين ابن اشعث تصميم مى گيرد، مسلم را به وسط كوچه بياورد تا بتواند از هر جهت او را مورد حمله قرار دهد.
اينجاست كه او فرياد مى زند: "اى مسلم! از خانه بيرون بيا و گر نه، ما اين خانه را آتش مى زنيم".
مسلم تصميم مى گيرد از خانه خارج شود تا مبادا به طَوْعه آسيبى برسد.
اين تصميم مسلم، آن قدر سريع است كه فرصت خداحافظى با طَوْعه را از او مى گيرد.
چرا كه اگر لحظه اى درنگ كند، آن نامردان خانه را به آتش مى كشند.
تنها فرصتى كه براى مسلم مى ماند، يك نگاه است.
اين نگاه چه نگاهى است؟
نگاه آخر، نگاه خداحافظى، نگاه تشكّر.
وقتى طَوْعه مهمانش را غريب و بى ياور مى بيند، بى اختيار اشك مى ريزد و مى گويد: "خدايا! مهمانم تنهاست، خدايا! او را يارى نما، كاش مى توانستم مهمانم را يارى كنم!".
هنگامى كه مسلم از درِ خانه خارج مى شود به مرگ، لبخند مى زند و مى گويد: "اين همان شهادتى است كه همواره آرزويش را داشتم".
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>