eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۱۲﴾ حَمْداً يُضِي‌ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ ، وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ ، ﴿يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾، ﴿يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لَا هُمْ يُنْصَرُونَ﴾. ستایشی که به سبب آن، تاریکی‌های برزخ را بر ما روشن کند؛ و به وسیلۀ آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید؛ و به کمک آن، رتبه‌های ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. «روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد»؛ «روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش برطرف نکند و این گنه‌کاران حرفه‌ای از جانب کسی یاری نشوند». ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✍آیت الله کریمی جهرمی: ای کاش ما نیز برای زیارت امام حسین عليه‌السلام در روز اربعین، در خدمت زائران حسینی و با آنها همگام بودیم. خوشا به حالتان ای عزیزان خدا که رفتید و به مراد خود، حسین عليه‌السلام رسیدید. 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🤚🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا 💚 ❤️ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ 🌼‌تــو بگو ... وسعت این ... فاصله ها را چه کنم؟ 🌾ای گرفتار بیابان ... نگرانم بخدا ... سلام آقای مظلومم... ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌹ساعت یازده شب بود.آنقدر بالا پایین پریدم که مریضی یادم رفته بود،وقتی دکتر جواب سونوگرافی را دید گفت: چیزخاصی نیست،ولی امشب بهتره خانوم تحت مراقبت باشن. دوباره به بیمارستان ولایت برگشتیم.با تماس به خانواده موضوع را اطلاع دادیم.حمید بعنوان همراه کنارم ماند. 🌸پنجشنبه بود و طبق معمول هر هفته هیئت داشت ولی بخاطر من نرفت.ازکنار تخت من تکان نمی خورد.به صورتم نگاه میکرد ومی گفت: راست میگن شبیه ننه هستیا. لبخند زدم،خیلی خسته بودم،داروها اثرکرده بود نمیتوانستم با او صحبت کنم. 🌷نفهمیدم چطور شد که خوابم برد،ساعت از نیمه شب گذشته بود که با صدای گریه ی حمید ازخواب پریدم. دستم را گرفته بود و اشک می ریخت. گفتم: عه چرا داری گریه میکنی؟نگران نباش چیزخاصی نیست. 🌷گفت: میترسم اتفاقی برات بیفته تمام این مدتی که خواب بودی داشتم به این فکر میکردم که اگه قراره روزی بین ما جدایی بیفته اول باید من برم.والا طاقت نمیارم. 💐آن شب تاصبح کارش شده بود کنار تخت من نمازبخواند،پلک روی هم نگذاشت، فکر کنم یک دور منتخب مفاتیح را تملم کرد. پرستار بخش وقتی دید حمید کنار تخت من مشغول نمازشده است گفت" نمازخونه هست،اگرمیخواید نمازبخونید می تونید برید اونجا. ولی حمید قبول نکرد گفت: میخوام کنار خانمم باشم. 🌺رفتارحمید حتی برای پرستارهاهم غیرمعمول بود،فکرمی کردند ماچندسال است ازدواج کرده ایم، وقتی گفتم مافقط دوماه است عقد کرده ایم ازتعجب می خواستند شاخ دربیاورند. یکی از پرستارها به من گفت: شما دیگه شور عاشقی رو درآوردین.همسرمن بود ساعت یک به بعد دراز به دراز می افتاد میخوابید. 🍀آن شب هشت آذر هزاروسیصدونودویک حمیداصلا نخوابید.درست مثل ماجرایی که سه سال بعد اتفاق افتاد، بازهم هشت آذر! ولی این بار من تاصبح بالای سرحمید نخوابیدم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۱۳﴾ حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينَ فِي ﴿كِتَابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾. سپاسی که از سوی ما، «در پرونده‌ای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند»، به سوی اعلا علیّین بالا رود. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌹 یک پیمان‌نامه‌‌ی سه نفره‌ی عجیب... 🔸 اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می‌بندیم بر اینکه هر کدام از ما سه نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید. 🌹 هر سه نفر شهید شدند و نیاز به شفاعت یکدیگر پیدا نکردند... 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
مولای من می‌دانی چند سال است انتظار می‌کشم. از وقتی سخن گفته‌ام و معنای سخن خود را فهمیده‌ام انتظارت را می‌کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.‌ای منجی عالمیان، جهان در انتظار توست مسافر من! نیستی تا ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه می‌کنند! چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار می‌کشند منتظرند تا کسی بیاید و جهان را از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد … بیا تا بعد از این در کوچه‌های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابان‌های تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت چه می‌کنند؟   @shohada_vamahdawiat                      
‌ ﷽❣ ❣﷽ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ... 🌼سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت 🍀 آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛ 🌼آنگونه که بعد از آن هیچ عطشی، هرگز بی تابمان نکند. 📚صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص ۶۱۰ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌻این وسط ها چند مرتبه ای از خواب پریدم. یکبار که از خواب بیدارشدم دیدم رفقای حمید زنگ زده اند.همیشه مقید بود هیئت برود،آن شب نرفته بودرفقایش خیلی نگران شده بودند. گوشی حمیدهم آنتن نداده بود،ازنگرانی کل کلانتری ها وبیمارستان ها را سر زده بودند،سابقه نداشت جلسات هیئت را ترک کند. سرش میرفت هیئت رفتنش سرجایش بود. 🌼رفقایش از ترسشان باخانواده حمید تماس نگرفته بودند،پیش خودم گفتم با این خبر ندادن حتما حمید یک جشن پتوی مفصل افتاده است! با اینکه گرسنه بودم ولی میلی به خوردن صبحانه نداشتم. حمیدمرخصی گرفت و سرکارنرفت.حالم خیلی بهترشده بود.دوست داشتم زودترازفضای خسته کننده بیمارستان برویم. 🌹گوشی حمید راگرفتم. یک بازی پنگوئن داشت خیلی خوشم می آمدباهمان مشغول شدم.بعدهم سراغ گالری عکس ها رفتم وباهم تمام عکس هایش را مرور کردیم. برای هرعکسی که انداخته بود کلی خاطره داشت، اکثرشان را درماموریت های مختلفی که رفته بود انداخته بود. 🍎به بعضی از عکسها نگاه خاصی داشت. باخنده می گفت: این عکس جون میده برای شهادت. اصرار داشت من هم نظربدم که کدام عکس برای بنرشهادتش مناسب تراست. صحبت هایش را جدی نگرفتم.باشوخی وخنده عکس هارا رد کردم. 🌸هنوز به آخرین عکس نرسیده بودیم که از روی کنجکاوی پرسیدم: نمیخوای بگی اسم منو توگوشی چی ذخیره کردی؟ ❤️گفت: یه اسم خوب،خودت بچرخ ببین میتونی حدس بزنی کدوم اسمه؟ 🌷زرنگی کردم ورفتم به صفحه تماس ها،شماره ی من را "کربلای من" ذخیره کرده بود. لبخند زدم وپرسیدم: قشنگه حس خوبی داره.حالا چرا این اسم رو انتخاب کردی؟ 💐جواب داد: چون عاشق کربلا هستم وتوهم عشق منی این اسم رو انتخاب کردم. بعداز یک روزمریضی این اولین باری بود که باصدای بلندخنده ام گرفته بود. 🌺گفتم: پس برای همینه که من هرچی میپرسم اولین جوابت کربلاست،میگم حمیدکجابریم؟ میگی کربلا!میگم زیارت میگی کربلا!میگم میخوایم بریم پارک میگی کربلا! ازآن روز به بعد گاهی اوقات که تنهابودیم من را "کربلای من"صدامیکرد. گاهی به همین سادگی محبت داشتن قشنگ است! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🔴 زائران کربلا! گوارایتان باد لبخند و دعای امام زمان ! ▪️امام صادق علیه‌السلام: 🔸️اگر زائر امام حسین علیه‌السلام می‌دانست چقدر پیامبر و امیرالمومنین و حضرت زهرا و ائمه و شهدای اهلبیت علیهم‌السلام را خوشحال کرده، و از دعاهای آن‌ها چه چیزها نصیبش شده و چه ثوابی در دنیا و آخرت دارد و چه  موهبت‌هایی در پیشگاه خدا برایش ذخیره شده، دوست داشت تا آخر عمر خانه‌اش کربلا بود! کامل الزیارات، باب۹۸، حدیث ۱۷🌹 صلی‌الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام 🌷🏴🌴🖤 @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۱۴﴾ حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ ، وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ . ستایشی که چون دیده‌ها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود؛ و هنگامی‌که چهره‌ها سیاه گردد، به نورانیّت آن صورت‌های ما به سپیدی رسد. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
••♥️🌿•• چهل، عدد “کمال” است، و انسان، کمال خویش را از سرچشمه‌های جوشان و زلال عاشورا تا اربعین یافته است... درسی که اربعین به ما می‌دهد زنده نگهداشتن یادِ حقیقت و خاطره‌ی شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن است آرمان‌عزیز⚘️🕊 "شهیدآرمان‌علی‌وردی" @shohada_vamahdawiat                      
📣 رهبر انقلاب: مراقب باشید جدول دشمن را کامل نکنید 🔺️اگر دیدید راهی که می‌روید کفار را خوشحال می‌کند یعنی همراه پیغمبر نیستید امام خامنه‌ای: 🔺️باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم اشتباه نکنیم حق را با باطل عوضی نگیریم. قرآن معیار داده به ما. قرآن می‌فرماید که «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم؟ راه این است دیگر. 🔺️علامت دارد. «وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» اگر شما دیدید این راهی که داریم می‌رویم راهی است که کفّار را خوشحال می‌‌کند، بدانید که أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ نیستید. پس مع رسول اللّه نیستید، همراه پیغمبر نیستید. 🔺️حواسمان باید جمع باشد. بدانیم چه کار می‌‍کنیم بدانیم چه می‌گوییم، حرفی که می‌زنیم در جهت نقشه‌ دشمن نباشد. جدول دشمن را کامل نکند. گاهی غفلت ممکن است بکند کسی یک حرکتی بکند یک حرفی بزند که جدول نقشه‌ دشمن را کامل کند، این خطرناک است. باید مراقبت کرد که این اتفاق نیفتد. اگر ما مراقب باشیم دشمن هیچ غلطی نمی‌تواند انجام بدهد. @shohada_vamahdawiat                      
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ ‌از فراقت چشم ها غرق باران می‌شود عاشق هجران کشیده زودگریان می‌شود ‌کوری چشم حسودانی که طعنه می‌زنند عاقبت می آیی ودنیا گلستان می‌شود ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌻ساعت نه صبح مادرم به دیدن من آمد،هنوز دراتاق تحت نظر بستری بودم. ساعت ده صبح به بعد دوستان و همکلاسی هایم که در بیمارستان کارورزی داشتند یکی یکی پیدایشان شد. 🍀مریض مفت گیر آورده بودند،یکی فشارمیگرفت،یک تب سنج میگذاشت،به جان من افتاده بودند. کلافه شده بودم با استیصال گفتم: ولم کنید باور کنین چیزیم نیست.یک دل درد ساده بود تمام شد رفت.اجازه بدین برم خونه. اما کسی گوشش بدهکارنبود. بالاخره ساعت چهار بعدازظهر بعدازکلی آزمایش رضایت دادند ازمحضر دوستان وآشنایان داخل بیمارستان مرخص بشوم! ایام نامزدی سعی میکردیم هربار یک جا برویم. 🌹امامزاده ها،پارک ها،کافی شاپ ها،مدتی که نامزد بودیم کل قزوین را گشتیم.ولی گلزارشهدا پایدثابت قرارهای من و حمید بود. هردوسه روز یک بار سرمزارشهدا آفتابی میشدیم. یک هفته مانده به شب یلدا گلزارشهدا که رفته بودیم ازجیبش دستمال درآورد شروع کرد به پاک کردن شیشه قاب عکس شهدا. 🌸گفت: شاید پدر و مادر این شهدا مرحوم شده باشن،یاپیرهستن نمیتونن بیان،حداقل ما دستی به این قاب عکس شهدا بکشیم. خیلی دوست داشت وقتی که ماشین گرفتیم یک سطل رنگ صندوق عقب ماشین بگذاریم و به گلزارشهدا بیاوریم تا سنگ مزارهایی که نوشته هایشان کمرنگ شده است را درست کنیم. ❤️ازگلزارشهدا پیاده به سمت بازار راه افتادیم،حمید دوست داشت برای شب یلدا به سلیقه من برایم کادو بخرد. از ورودی بازار چادرمشکی خریدیم،داشتیم ساعت هم انتخاب میکردیم که عمه زنگ زدوگفت برای شام به آنجا برویم. خریدمان که تمام شد به خانه عمه رفتیم،فاطمه خانم خواهر حمیدهمان جابود. 🌷باهمه محبتی که من وحمید به هم داشتیم وصمیمیتی که بین ما موج میزدولی کناربقیه رفتارمان عادی بود. هرجا که میرفتیم عادت نداشتیم کنارهم بنشینیم.میخواستیم اگر بزرگتری هم درجمع ماهست احترامش حفظ شود. 💐این کار آنقدرعجیب به نظر می آمد که به خوبی احساس کردم حتی برای فاطمه خانم سؤال شده که چرا ما جدا ازهم نشستیم. 🌺حدسم درست بود،موقع برگشت حمیدگفت: میدونی آبجی فاطمه چی میگفت؟ازمن پرسید تو با فرزانه قهری؟چراپیش هم نمیشینید؟ گفتم: ازنوع نگاهش فهمیدم براش سوال شده توچی جواب دادی؟ 🍀حمیدگفت: به آبجی گفتم یه چیزایی هست که حرمت داره،من و فرزانه باهم راحتیم.ولی قرارنیست همیشه کنارهم بشینیم،من خونه پدرومادرم ترجیح میدم کنارمادرم بشینم. بین خودمان همدیگر را عزیزم،عمرم،عشقم صدامیکردیم ولی پیش بقیه به اسم صدا میکردیم. حمید به من میگفت خانم،من میگفتم حمیدآقا. دوست نداشتیم بقیه اینطوری فکر کنند که زندگی ما تافته جدا بافته از زندگی آنهاست. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
سلام‌بزرگوارخوبیدان‌شاللہ ..🌿 یڪ‌حاجتےدارم‌منتظرجوابم‌ختمے برداشتم‌درحدتوانتون‌اگرمیشہ‌بردارین ذڪرو‌وبادل‌پاڪتون‌دعاڪنید ..🪴 از۱مرتبہ‌تاهراندازه‌ڪه‌میتونید‌بردارید‌ حاجت‌روا‌باشید‌ان‌شااللہ🪷 〖14000ذڪرالهےبہ‌رقیہ‌علیہ‌السـلام🕯 〗 ممنون‌میشم‌اگرتمایل‌داشتین‌بہ‌گفتن‌ذڪرتعداد روبگید🌱📿 🌹ارسالی یکی از اعضای محترم کانال @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۱۵﴾ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ . ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانه‌اش جای دهد. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🤚🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا 💚 ❤️ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ ‌من غایبم ... از محضر نورانی ات ؛ ای یـ❤️ـار غایب ز تـ❤️ـو ... این حاضر غیبت زده ؛ تا چند⁉️ سلام غایبـ❤️ـ همیشه حاضر .... ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۱۶﴾ حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ . ستایشی که به وسیلۀ آن، همدوش فرشتگان شویم؛ و در پیشگاه رحمتش، جای را بر آنان تنگ کنیم؛ و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمی‌رود و محل کرامتش که دگرگونی نمی‌پذیرد، با پیامبران مرسل او همراه شویم. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿﷽🌿 🌻بعد از خداحافظی پای پیاده به سمت خانه راه افتادیم، معمولا خیلی از اوقات پیاده تا هر کجا که جان داشتیم می‌رفتیم. 🌹آن ساعت شب خیابان ها خلوت بود، من بالای جدول رفتم، حمید از پایین دستم راگرفته بود تا زمین نخورم. طول خیابان را پیاده آمدیم و صحبت کردیم. به حدی گرم صحبت بودیم که اصلا متوجه طول مسافت نشدیم، کل مسیر را پیاده آمدیم. نیم ساعتی خانه ما شب نشینی کرد، داخل حیاط موقع خداحافظی به حمید گفتم: _ چون شب یلدا بابا افسرنگهبانه و خونه نیست تو بیا پیش ما. ایام نامزدی خداحافظی‌مان داخل حیاط به اندازه یک ساعت طول می‌کشید. بعضی اوقات خداحافظی‌مان بیشتر از اصل آمد و رفتن‌های حمید طول و تفسیر داشت. 🌸حتی دوستان من فهمیده بودند، هروقت زنگ می‌زدند مادرم به آن‌ها می‌گفت: _ هنوز داره توی حیاط با نامزدش صحبت می‌کنه نیم ساعت دیگه زنگ بزنید. نیم ساعت بعد تماس می‌گرفتند ما هنوز حیاط مشغول صحبت بودیم. انگار خانه را از ما گرفته باشند، موقع خداحافظی حرف‌ها یادمان می‌افتاد. 🍎تازه لحظه ای که از هم جدا می‌شدیم، می‌رفتیم سر وقت موبایل، پیامک دادن‌ها و تماس‌هایمان شروع می‌شد. حمید شروع کرده بود به شعر گفتن. من هم اشعاری از حافظ را برایش می‌فرستادم. ❤️بعد از کلی پیامک به حمید گفتم: _ نمی‌دونم چرا دلم یهو چیپس و ماست موسیر خواست، فردا خواستی بیای برام بگیر. جواب پیامک را نداد. حدس زدم ازخستگی خوابش برده. پیام دادم: _ خدایا به خواب عشق من آرامش ببخش، شب بخیر حمیدم. 🌷من خواب نداشتم، مشغول درسم شدم و نگاهی به جزوه‌های درسی انداختم، زمان زیادی نگذشته بود که حمید تماس گرفت. تعجب کردم گوشی را برداشتم گفتم: _ فکر کردم خوابیدی حمید، جانم؟ زنگ زدی کاری داری؟ گفت: _ ازموقعی که نامزد کردیم به دیر خوابیدن عادت دارم. یه دیقه بیا دم در من پایینم. 💐گفتم: _ ما که خیلی وقته خداحافظی کردیم تو اینجا چیکار میکنی حمید؟! چادرم را سر کردم و پایین رفتم. کلی چیپس و تنقلات خریده بود. آن هم با موتور در آن سرمای زمستان! 🌺ذوق کرده گفتم: _ حمید جان توی این سرمای زمستون راضی به زحمتت نبودم، می‌دونستم آنقدر زود میخری چیزهای بیشتری سفارش می‌دادم! خندید خوراکی هایی که خریده بود را به دستم داد وسوار موتور شد. 🍀گفتم تا اینجا اومدی چند دقیقه بیا بالا گرم شو بعد برو. گفت: نه عزیزم دیروقته، فقط اومدم این‌ها رو برسونم دستت و برم. لبخندی زدم وگفتم: _ واقعا شرمنده کردی حمید، حالا من چیپس بخورم یا خجالت بکشم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat