eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون بخیر التماس دعا فرج @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ ای بهترین قرارِ دلِ بی قرارِ ما ای آبروی خلقِ دو عالم نگارِ ما ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه آقا فدای تو همه ایل و تبارها فرج مولا صلواتـــــــ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے ✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 آخرین کلاسم که تمام شد به طرف جایی که قرار گذاشته بودیم، رفتم.کلاس آخرم با آرش نبود. برای همین ندیدمش، فقط بعداز دست به سرکردن سارا و سوگند به طرف بوستان رفتم.وارد که شدم نگاهی به آب نما انداختم روشن نبود، اطراف آب نما را گلهای زیبا و رنگارنگ کاشته بودند.کمی دورتر از آب نما تعدادی درخت بید مجنون بود که زیرش چند نیمکت گذاشته بودند. به طرف نیمکت ها رفتم، آرش نشسته بود روی یکی از آنها، با دیدنم از جایش بلند شد ومنتظر ایستادتا نزدیک شوم.نگاه گذرایی به تیپش انداختم، پالتویی که پوشیده بودبا آن عینک دودی که به چشمش زده بود، مرا یاد هنرپیشه های فیلم های خارجی انداخت. آنقدر جذاب شده بود که ناخداگاه لبخند بر لبم نشست. ولی وقتی یاد تصمیمم افتادم، لبخندم جمع شد و حتی یک لحظه بغض به سراغم آمد. برای یک لحظه نگاهی به آسمان انداختم. "خدایا خیلی حیف که سهم من نیست، کاش حداقل سنگت کوچکتر بود، تا از رویش رد میشدم." بعد از این که این فکرها از ذهنم گذشت چندتا استغفرالله گفتم و سرم را پایین انداختم.با لبخند سلام کرد، زیر لبی جواب دادم و با فاصله روی نیمکت نشستیم.بی معطلی گفت: –کاش کافی شاپی، رستورانی، می رفتیم که...نگذاشتم حرفش را تمام کند و گفتم:–همین جا خوبه، فقط زودتر حرفتون رو بزنید من عجله دارم.ــ حرف من یه جملس اونم این که اگه اجازه بدید با خانواده خدمت برسیم.از این که اینقدر فوری رفته بود سر اصل مطلب خجالت کشیدم و سکوت کردم.انگار خودش هم متوجه شد و گفت: –ببخشید که حرف آخر رو اول زدم، آخه شما اینقدر آدم رو هل می کنید، باز ترسیدم حرفم نصفه بمونه.به رو‌برو خیره شدم و گفتم: –ببخشید میشه بپرسم معیارتون واسه ازدواج چیه؟احساس کردم ازسوالم غافلگیر شده، چون مِنو مِنی کردو گفت:–خب، دختر خوبی باشه و من ازش خوشم بیاد و بهش علاقه داشته باشم. جمله ی آخرش را آروم تر گفت و شمرده تر. نگاهش کردم.–خب اگه اون وسط اعتقادادتون و خانواده هاتون به هم نخورن چی؟اخم ریزی کرد. – خب هر کس اعتقاد خودش رو داره و راه خودش رو میره.چیزی نگفتم. نگاه سنگینش را احساس می کردم.سکوت را شکست.– نمی خواهید چیزی بگید؟سرم را بلند کردم. نگاهمان در هم قفل شد. احساس کردم قلبم آنقدر محکم می زند که اوهم صدایش را می شنود. نگاهش آنقدر گرم و عاشقانه و مهربان بود که برای باز کردن گره ی نگاهمان تلاش زیادی کردم. چقدر بعضی کارهای ساده سخت است و این سختی را فقط وقتی می فهمی که خودت در آن موقعیت قرار گرفته باشی.نفس عمیقی کشیدم.–راستش... مکث کوتاهی کردم و ادامه دادم:معیارامون با هم خیلی فرق می کنه...با توجه به معیارها پس هدف هامونم با هم یکی نیست.حرفی نزد، نگاه گذرایی به چشم هایش انداختم، حالتش چقدر تغییر کرده بود. احساس کردم استرس گرفت. سرم را پایین انداختم و گفتم:–ببخشید اگه اجازه بدید یه سوالی ازتون بپرسم.ــ حتما، بفرمایید.ــ خب با این چیزایی که شما در مورد معیارهاتون گفتید یه علامت سوال بزرگ توی ذهن من به وجود امد.اونم این که...–که چی بشه؟با تعجب نگاهم کرد.–یعنی چی؟فرض کنیم شما با دختر دلخواهتون ازدواج کردیدچند سالم گذشت آخرش چی؟پوزخندی زدو گفت:–هیچی دیگه زندگی می کنیم مثل همه ی مردم.مایوسانه نگاهش کردم و گفتم:–همین؟زندگی می کنیم مثل همه؟ــ خب آره. البته اینم اضافه کنم اون موقع لذت بیشتری نسبت به الان از زندگی می برم.سرم را به علامت تایید تکان دادم و گفتم: –خب اگه چند ماه بعد از ازدواجتون همسرتون مریضی گرفت، یکی یا چند تا ازاعضای بدنش از کار افتاد چی؟ یا مثلا صورتش بر اثر یک حادثه صدمه دیدو از حالت نرمال خارج شد چی؟ چشمهایش گرد شد.–اینقدر بد بین نباشید.ــ نیستم. ولی باید به همه ی اینا فکر کرد. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تحریف علیه السلام توسط اوانجلیکال ها ⏪اوانجلیکال ها مالک اکثر شبکه های تلویزیونی، اینترنت ، سایتها ، هالیوود ، بانک ها ، بورسها و ...هستند که امام زمان علیه السلام را آنتی کرایست یا کتاب مقدس معرفی میکنند ، مخاطب آنها هم سه میلیارد نفر هستند. ⏪روسای جمهور اکثر قریب به اتفاق کشورها مثل عروسک خیمه شب بازی در دست اینها هستند. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❤️ من سرم گرم هست، سرم داد بزن سینه ات سخت به تنگ آمده، فریاد بزن جمعه هایی که نبودید به تفریح زدیم ما فقط در غم هجران تو تسبیح زدیم!!! 💔 @shohada_vamahdawiat
خدا ما را ستون هاى توحيد قرار داد، اگر كسى ولايت ما را نداشته باشد، توحيد او هم قبول نمى شود، آرى! خداشناسى به واسطه ولايت ما قوّت گرفته و عزّت يافته است، اگر كسى خداى يگانه را عبادت كند ولى با ما بيگانه باشد، بايد بداند كه خدا اين عبادت را از او قبول نمى كند، شرط قبولى همه اعمال، ولايت و محبّت ما اهل بيت(عليهم السلام) است. خدا ما را شاهد و ناظر بر آفريده هاى خود قرار داد، ما به اذن خدا از آنچه در جهان هستى مى گذرد، باخبر هستيم، ما از اعمال و كردار مردم اطّلاع داريم و خدا اين علم و آگاهى را به ما داده است، ما هر چه داريم از خدا داريم، ما از خودمان هيچ نداريم. ما هيچ كوتاهى در اطاعت خدا نداشتيم و براى امّت اسلام هميشه خيرخواهى نموديم و با گفتار حكيمانه و نصيحت هاى سودمند و پسنديده مردم را به راه خدا دعوت نموديم. ما از جان براى حفظ دين خدا مايه گذاشتيم و خود را در راه خدا فدا نموديم، خدا از ما پيمان گرفته بود كه در مقابل سختى ها و بلاها صبر نماييم و ما به اين پيمان خدا وفادار باقى مانديم و بر همه سختى ها و بلاها صبر نموديم. ما همه دستورات خدا را انجام داديم، نماز را به پا داشتيم، زكات را پرداخت كرديم، امر به معروف و نهى از منكر نموديم، در راه خدا جهاد نموديم، ما آشكارا همه را به سوى خدا دعوت نموديم و دين خدا را براى مردم بيان كرديم، احكام دين را نشر داده و به گوش همه رسانديم، ما به سنّت پيامبر عمل نموده و راه و روش ديندارى پيامبر را نشان مردم داديم. ما با انجام آنچه خدا از ما مى خواست توانستيم به مقام رضاى خدا برسيم، خدا از ما راضى و خشنود است و ما هم از او راضى و خشنود هستيم. ما پذيراى قضاى الهى شديم، يعنى آنچه خداوند براى ما مقدّر نموده بود ما آن را قبول نموديم، ما تسليم برنامه اى شديم كه خدا براى ما در نظر گرفته بود. وقتى كه بلاها وسختى ها بر ما هجوم مى آورد، وقتى دشمنان با شمشيرها بر ما حمله مى كردند، ما صبر پيشه كرديم، اگر ما نابودى آن دشمنان خود را از خدا مى خواستيم، خدا آن ها را نابود مى كرد، امّا مى دانستيم كه خدا دوست دارد ما در راه او شهيد شويم، براى همين صبر كرديم و تسليم قضاى خدا شديم. ♦️♦️♦️♦️🔷🔹🔷♦️♦️♦️♦️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❤️ و باز هم جمعه ای دیگر گذشت! و شهر در اوج سکوت و درد، نبودنت را فریاد می زند ... شهر را از چشم من ببين، تارِ تاااار این است حکایت ما در نبود تو ... چه جمعه‌ها گذشت نیامدی🥀 @shohada_vamahdawiat
⇦ بشیـــــــ♡ـــر و نذیــــــ♡ــــر «اِنَّا اَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیرا...؛ ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستاديم؛ و هر امّتى در گذشته انذاركننده‌اى داشته است!» «اَلاَّ تَعْبُدُوا اِلاَّ اللَّهَ اِنَّنی‌ لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیر؛ (دعوت من اين است) كه: جز «اللَّه» را نپرستيد! من از سوى او براى شما بيم دهنده و بشارت دهنده‌ام!» «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذیرًا؛ اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت‌ دهنده و انذاركننده‌.» در روایت آمده است که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: خداوند تعالی مرا «نذیر» خوانده است برای آن که می‌ترسانم به آتش هر که را نافرمانی من کند و «بشیر» نامیده است برای آن که بشارت می‌دهم مطیعان خود را به بهشت.  ● فاطر/سوره۳۵، آیه۲۴.   ○ هود/سوره۱۱، آیه۲.    ● احزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.    ○ بحار الانوار، ج۱۶، ص۹۶.    @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 💜خدایا امشب را مهمان قلبم ⭐️باش پای حرف دل من بنشین 💜می‌دانم، که فرداها ⭐️از آن من خواهد بود 💜وقتی که دستانم 🌙در دست پر مهر توست شبتون بخیر🙏🍃🌸 @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ صدای آمدنت را به گوش ما برسان زمان غیبت خود را به انتها برسان نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز برای درد نهفته کمی دوا برسان اگرچه بهر ظهورت نکرده ام کاری بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد منجی خواهی هزاران نفری در لس آنجلس و طلب ظهور مسیح علیه السلام متاسفانه از سر بی عرضگی مسئولین فرهنگی و سفرای کشور ، اوانجلیکال ها دارند مسیحیان منتظر ظهور عیسی علیه السلام را به این اعتقاد میرسونند که امام زمان و حضرت عیسی همان دجال کتاب مقدس و پیامبر دروغین کنار دجال هستند بر عکس چیزی که روشنفکران در جامعه ما می گویند دینداری در جهان نه تنها از بین نرفته بلکه شدت بیشتری پیدا کرده eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 سرش را پایین انداخت و قیافه‌ی متفکری به خودش گرفت.سکوت بینمان طولانی شد. می‌خواستم جوابم را بدهد برای همین حرفی نزدم و خودم را منتظر نشان دادم.آهی کشید و گفت:– میشه منم همین سوال رو از شما بپرسم؟ لبخندی زدم و گفتم: –باشه منم جواب می دم اما اول شما بگید.ــ خب فکر می کنم بستگی به علاقه داره اگر آدم همسرش رو از صمیم قلب دوست داشته باشه مشکلاتش رو هم باید قبول کنه.دوباره سکوت شد، خودش سکوت را شکست و پرسید:– شما چی؟ــ من فکر می کنم اگه علاقه برای ظاهر زیبا باشه، دیر یا زود از بین میره،حتی اگر اتفاق بدی هم نیوفته بازم ماندگار نیست. البته نمی خوام انکار کنم که ظاهر هیچ اهمیتی نداره، ولی جز الویتهای من نیست.من بیشتر افکار آدم‌ها برام مهمه. یعنی سعی می کنم که این طور باشه، باید این طور باشه چون کار درست اینه.سرش را با ناامیدی بلند کرد و گفت:– شما با افکار من آشنایی دارید؟برایم سخت بودحرفهایی که درفکرم بود را به زبان بیاورم ولی چاره ایی نداشتم. باید منظورم را متوجه می شد. آب دهانم را قورت دادم و سرم را پایین انداختم و گفتم: –خب تا حدودی از رفتار و طرز حرف زدن آدم ها میشه پی به افکارشون برد. قبل از این که شما از طریق اون جزوه من رو بشناسید، من می شناختمتون و بارها رفتارتون رو با بچه های کلاس دیده بودم.حتی ترم های پیش.راحت و ریلکس بودن شما با همکلاسی های دخترشاید برای شما عادی باشه، ولی برای من... من بارها دیدم که شما حتی شوخی دستی هم می کنید با دخترها... ببخشید من اصلا نمی خوام از شما ایراد بگیرم. شماواقعا پسر مودب و خوبی هستید.اگر اینارو هم گفتم فقط برای روشن شدن منظورم بود و این که اگر می گم افکارمون بهم نمی خوره یعنی چی.نگاهش را به روبرو دوخته بود و غمگین به نظر می رسید. سرش را به طرفم چرخاند و عمیق نگاهم کرد. تنها کاری که درآن لحظه سعی کردم انجام دهم هدایت چشم هایم به روی دست هایم بود. نفسش را بیرون داد و گفت: –خب شمام با یه نامحرم تواون خونه تنهایید و این اصلا درست... نگذاشتم حرفش را تمام کند گفتم:– اولا: من اونجا کار می کنم خیلی از خانم های کارمند هستند که با یه آقا تو اتاق تنها کار می کنند دلیل نمیشه، هر چیزی به خود آدم و رفتارش بستگی داره.دوما: ما تنها نیستم و یه بچه تو اون خونه هست و من اکثرا تو اتاق بچه هستم و هر وقتم بیرون میام ایشون تو اتاقشون هستند. قبلا که اصلا همدیگه رو نمی دیدیم. در ضمن الان من و شما هم نامحرمیم. با رعایت حد و حدود چه اشکالی داره. من درمورد چیزهایی حرف زدم که با چشم خودم دیدم ولی شما...این بار او حرفم را قطع کردو گفت:– من منظور بدی نداشتم اینو مطرح کردم که بگم من اگه با کسی شوخی کردم بی منظور بوده و فقط یه دوستی ساده بوده. از این حرفش عصبانی شدم. انگار حسودی‌ام هم شده بود با پوزخندی گفتم: –این نوع دوستیها برای من معنی نداره. در ضمن این موضوعی که گفتم یه مثال بود، مسائل دیگه هم هست. وقتی یه نفر فکرش اینجوریه این رو بسط میده تو کل مسائل زندگیش، شما اینجوری زندگی کردیدو بزرگ شدید. شاید افکار و حرفهای من براتون غیر طبیعی باشه، من بهتون حق میدم. من حرف شما رو هم قبول دارم در مورد کار کردن تو خونه‌ی آقای معصومی. خب اگه این کار رو نمی‌کردم بهتر بود. اون روزا شرایط سختی بود، من مجبور شدم. خانوادم هم با کارم مخالف بودند و هیچ کس تاییدم نکرد. وقتی من خودم اشتباهم رو قبول دارم پس دیگه بحثی توش نیست. اما شما...خیلی جدی گفت: –لطفا اینقدر سختش نکنید، من...من... بهتون علاقه دارم و این اصل زندگیه نه چیزایی که گفتید.از اعتراف ناگهانی‌اش جا خوردم و دست وپایم را گم کردم. از طرفی هم تعجب کردم چطور پسر مغروری مثل آرش زود طاقتش تمام شد و اعتراف کرد. احساس خوشایندی بود، ولی زود پسش زدم و همانطور که بلند می شدم گفتم:– متاسفانه ما باهم خیلی فرق داریم، آقا آرش. شما حتی قبول نمی کنید که کارتون درست نبوده و توجیه می کنید.بهتره همینجا تمومش کنیم. خداحافظ. راه افتادم، با گوشه ی چشمم دیدم که همانجا نشسته و عصبانی نگاهم می کند.به طرف ایستگاه مترو پا تند کردم.صدای پایش را شنیدم که می دوید به سمتم.نزدیکم شد و پرسید: –یعنی شما با این که می‌دونستید کارتون اشتباهه، انجامش دادید؟با غضب نگاهش کردم و گفتم:– من مجبور بودم، داستان تصادف رو که براتون تعریف کردم. اصلا این موضوع ها با هم زمین تا آسمون فرق دارند. ربطی به هم ندارند. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
☘امام زمان(عجل الله فرجه)؛ مصداق کامل تبعیت از «أُسوَةٌ حَسَنَةٌ» 🔷روش الگویی یکی از بهترین روش‌های علوم تربیتی است که بسیاری از مفاهیم با آسان‌ترین شیوه انتقال داده می‌شود و این روش در روایات مهدوی فرهنگ مهدویت و انتظار نیز ملاحظه می‌شود. 🔷 یکی از بهترین الگوها شخص امام عصر(عجل الله فرجه) هستند که منتظران به روش‌های رفتاری ایشان در مسائل فردی،اجتماعی و حکومتی تأسی می‌کنند. 🔷همانطور که پیامبر اسلام(صلوات الله علیه و آله) فرمودند نام حضرت مهدی(عجل الله فرجه) همنام من است، در روایاتی از ایشان و سایر ائمه معصومین(علیهم السلام) از جمله امام صادق(علیه السلام) آمده است که سیره حیات حضرت مهدی(عج) همان سیره و روش حضرت رسول(ص) است؛ لذا این احادیث کلیدی و راهبردی می‌توانند راهگشا باشند تا در الگوگیری و تأسی به ولی‌عصر(عج) بدانیم که آن حضرت در اصول رفتاری تابع پیامبر(ص) هستند هر چند در متغیرات رفتاری ممکن است به اقتضای شرایط و زمان عمل کنند. 🔷در قرآن کریم خداوند متعال به همه مؤمنان سفارش می‌کند «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ»، اگر می‌خواهید اسوه و الگویی در باورها و رفتارهای خود داشته باشید، رسول خدا بهترین اسوه و الگو برای شماست. امام زمان(عج) نیز به‌عنوان عامل‌ترین فرد به قرآن و دوازدهمین جانشین رسول خدا، مصداق کامل تبعیت از اسوه حسنه در این آیه شریفه هستند. 🔷این مناسبت‌ها و گرامیداشت‌ها فرصت و بهانه خوبی است که مطالعه و تفکر بیشتری در سیره زندگی و رفتاری پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) داشته باشیم. 💜💜💜💜💜💜💜 ‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تحریف علیه السلام توسط اوانجلیکال ها ⏪اوانجلیکال ها مالک اکثر شبکه های تلویزیونی، اینترنت ، سایتها ، هالیوود ، بانک ها ، بورسها و ...هستند که امام زمان علیه السلام را آنتی کرایست یا کتاب مقدس معرفی میکنند ، مخاطب آنها هم سه میلیارد نفر هستند. ⏪روسای جمهور اکثر قریب به اتفاق کشورها مثل عروسک خیمه شب بازی در دست اینها هستند. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتَرُوا وَ افْتَقَرُوا. مَعاشِرَالنّاسِ، ماوَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلاَّغَفَرَالله لَهُ ماسَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إِلي وَقْتِهِ ذالِكَ، فَإِذا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ.مَعاشِرَالنَّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ و كسي از آن روي برنگردانيد مگر بي بهره و نيازمند گرديد. هان مردمان! مؤمني در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر اين كه خدا گناهان گذشته ي او را بيامرزد و بايسته است كه پس از پايان اعمال حج [با پرونده ي پاك ] كار خود را از سر گيرد. هان مردمان! حاجيان دستگيري شده اند منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🔷🔷🔷🔷🔷🔷 وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَيْهِمْ وَالله لايُضيعُ أَجْرَالْمُحْسِنينَ. مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّوا الْبَيْتَ بِكَمالِ الدّينِ وَالتَّفَقُّهِ، وَلاتَنْصَرِفُوا عَنِ الْمشَاهِدِإِلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ. مَعاشِرَالنّاسِ، أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ كَما أَمَرَكُمُ الله عَزَّوَجَلَّ و هزينه هي سفرشان جبران مي شود و جايگزين آن به آنان خواهد رسيد. و البته خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد. هان مردمان! خانه ي خدا را با دين كامل و دانش ژرفي آن ديدار كنيد و از زيارتگاهها جز با توبه و بازايستادن [از گناهان ] برنگرديد. هان مردمان! نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد همان سان كه خداوند عزّوجل امر فرموده منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 💟💟💟💟🔷💟💟💟💟 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
خدا ما را ستون هاى توحيد قرار داد، اگر كسى ولايت ما را نداشته باشد، توحيد او هم قبول نمى شود، آرى! خداشناسى به واسطه ولايت ما قوّت گرفته و عزّت يافته است، اگر كسى خداى يگانه را عبادت كند ولى با ما بيگانه باشد، بايد بداند كه خدا اين عبادت را از او قبول نمى كند، شرط قبولى همه اعمال، ولايت و محبّت ما اهل بيت(عليهم السلام) است. خدا ما را شاهد و ناظر بر آفريده هاى خود قرار داد، ما به اذن خدا از آنچه در جهان هستى مى گذرد، باخبر هستيم، ما از اعمال و كردار مردم اطّلاع داريم و خدا اين علم و آگاهى را به ما داده است، ما هر چه داريم از خدا داريم، ما از خودمان هيچ نداريم. ما هيچ كوتاهى در اطاعت خدا نداشتيم و براى امّت اسلام هميشه خيرخواهى نموديم و با گفتار حكيمانه و نصيحت هاى سودمند و پسنديده مردم را به راه خدا دعوت نموديم. ما از جان براى حفظ دين خدا مايه گذاشتيم و خود را در راه خدا فدا نموديم، خدا از ما پيمان گرفته بود كه در مقابل سختى ها و بلاها صبر نماييم و ما به اين پيمان خدا وفادار باقى مانديم و بر همه سختى ها و بلاها صبر نموديم. ما همه دستورات خدا را انجام داديم، نماز را به پا داشتيم، زكات را پرداخت كرديم، امر به معروف و نهى از منكر نموديم، در راه خدا جهاد نموديم، ما آشكارا همه را به سوى خدا دعوت نموديم و دين خدا را براى مردم بيان كرديم، احكام دين را نشر داده و به گوش همه رسانديم، ما به سنّت پيامبر عمل نموده و راه و روش ديندارى پيامبر را نشان مردم داديم. ما با انجام آنچه خدا از ما مى خواست توانستيم به مقام رضاى خدا برسيم، خدا از ما راضى و خشنود است و ما هم از او راضى و خشنود هستيم. ما پذيراى قضاى الهى شديم، يعنى آنچه خداوند براى ما مقدّر نموده بود ما آن را قبول نموديم، ما تسليم برنامه اى شديم كه خدا براى ما در نظر گرفته بود. وقتى كه بلاها وسختى ها بر ما هجوم مى آورد، وقتى دشمنان با شمشيرها بر ما حمله مى كردند، ما صبر پيشه كرديم، اگر ما نابودى آن دشمنان خود را از خدا مى خواستيم، خدا آن ها را نابود مى كرد، امّا مى دانستيم كه خدا دوست دارد ما در راه او شهيد شويم، براى همين صبر كرديم و تسليم قضاى خدا شديم. ☔️☔️☔️☔️💙☔️☔️☔️☔️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍃🌷 ﷽ امام زمانمــ ❤️ـــــــ جمعه ها با عشق و یک دنیا امید ندبه خوانم، ندبه گویم با امید عصر جمعه می شود دلها غمین لیک امید ظهورت ای امین غصه را از سینه بیرون می کند آه عشقت با دلم چون می کند 🌷🍃💖 همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است... ✋سلام مهربانان همراه eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
سلام امشب شب اندو‌وحزن به مناسبت شهادت حضرت امام حسن عسگری ع به شما عزیز ودوستان تسلیت وتعزیت می گویم ان شائ الله پیرو راستین ان امام همام باشیم @shohada_vamahdawiat شبتون حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ اے ڪاش که یک دانه تسبیح تو بودم تا دست کشی بر سر سودا زده‌ی من 🤚 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 *آرش* با حرفم عصبانی‌اش کرده بودم. بعد از این که برایم توضیح داد، می خواست ادامه ی راهش را از سر بگیرد که، هم زمان وزش بادباعث شد یک طرف چادرش از دستش رها شود و با صورت من برخورد کند. با دستم گرفتمش و قبل از این که به دستش بدهم بوییدمش وبوسه ایی رویش نشاندم. با دیدن این صحنه نمی‌دانم چرا به چشم هایم زل زد. حلقه‌ی اشکی چشم هایش راشفاف کرد. زود رویش را برگرداند. دیگر از این که چادرش را جمع کند منصرف شد و دور شد، بدون این که حرفی بزند.ولی من همانجا ایستادم ورفتنش را نگاه کردم. باد حسابی چادرش را بازی می داد ولی او مثل مسخ شده ها مستقیم می رفت و تلاشی برای مهار چادرش نمی کرد. حرف هایش مرا، در فکر برده بود، خوب می‌دانستم که حرف هایش درست است ولی نمی توانستم قبول کنم که به خاطر این چیزها مقاومت می کند.وقتی گفت بهتره تمومش کنیم. انگار چیزی در من فرو ریخت. اصلا انتظارش را نداشتم، چطور می تواند اینقدر راحت و بی خیال باشد.وقتی به خانه رسیدم، تمام شب را به فکرو خیال گذراندم، ولی حتی در خیالاتم هم نتوانستم خودم را بدون راحیل تصور کنم.دم دمای صبح بود که خوابم برد.با صدای بلند تلویزیون چشم هایم را باز کردم، نگاهی به خودم انداختم. دیشب بدون عوض کردن لباس هایم خوابیده بودم .بلند شدم و خودم را به تلویزیون رساندم و خاموشش کردم.ــ بیدار شدی پسرم؟ـ مامان جان چه خبره این همه صدا؟ــ آخه هر چی صدات کردم بیدار نشدی، گفتم اینجوری بیدارت کنم. ــ این نوعش دیگه شکنجه کردنه نه بیدار کردن. مرموزانه نگاهم کردو گفت: –حالا چرا لباس عوض نکردی؟ چیزی شده؟ خمیازه ایی کشیدم و گفتم:– نه فقط خسته بودم، الانم دیرم شده باید برم.برای این که مامان سوال پیچم نکند، خیلی زود به اتاقم برگشتم، تاکیفم رابردارم وبه دانشگاه بروم.می خواستم زودتر به کلاس برسم تا ببینمش، امروز یکی از کلاسهایمان باهم بود. وارد سالن که شدم یکی از هم کلاسی های دختر، ترم پیشم جلویم سبز شد و سلام بلند بالایی کرد و دستش رادراز کرد، برای دست دادن، هم زمان راحیل هم وارد سالن شدو زل زد به ما.نگاه گذرایی به او انداختم، دلخوری از چهره اش پیدا بود. تردید کردم برای دست دادن، رد کردن دست هم کلاسیم برایم افت داشت، دستم را جلو بردم ولی با سر انگشتم خیلی بی تفاوت دست دادم ودر برابر چشم های متعجبش گفتم:– ببخشید حسابی دیرم شده. برای رفتن به کلاس با راحیل هم مسیر شدیم. سلام کردم.جواب سلامم رو از ته چاه شنیدم. نگاهش کردم وبه خاطردیدن چشم های قرمزش گفتم:– خوبین؟ احتمالا او هم مثل من شب تا صبح نخوابیده بود.جوابم را نداد پا تند کردو زودتر از من وارد کلاس شد.از یک طرف این بی محلی هایش را دوست داشتم چون این حسادت ها نشانه ی علاقه اش بود. از طرف دیگر طاقت این کارهایش را نداشتم و بهم فشار می آمد. داخل کلاس رفتم و سرجایم نشستم. بعد از چند دقیقه یکی از بچه هاوارد کلاس شدو گفت: –بچه ها استاد کاری براش پیش امد، رفت. همهمه کل کلاس را گرفت و بچه ها یکی یکی بیرون رفتند. دوست های راحیل چیزی گفتند و رفتند. سارا هم نگاه گذرایی به من انداخت و رفت، جدیدا اوهم بامن سر سنگین شده بود. دودل شدم برای نشستن روی صندلی کناری اش. چون می دانستم احتمال این که بلند بشورد و برود خیلی زیاد است، ولی نمی دانم چرا نتوانستم نَروم.سرش راروی ساعد دستش گذاشت.وقتی خودم رارساندم به صندلی کناری‌اش، برای چند ثانیه چهره ی عصبانیش جلوی چشمم آمو. ولی کوتاه نیامدم و با احتیاط نشستم وآروم پرسیدم:–سرتون درد می کنه؟ هراسون سرش را بلند کردو خودش را جمع و جور کردوبا صدای دو رگه ایی که پر از غم بود گفت: –نه خوبم. فقط خسته ام.بلند شد که برود فوری گفتم: –میشه چند لحظه صبر کنید؟ با دلخوری گفت: –نه باید برم.درضمن ما که دیگه حرفی باهم نداریم دیروز حرف هامون رو زدیم. خواست رد شودکه چادرش راگرفتم و هر چه التماس بود درچشم هایم ریختم و گفتم: – خواهش می کنم، فقط چند لحظه.با تعجب نگاهش را روی دستم که چادرش را مشت کرده بودم انداخت.مشتم را بازکردم و سرم را پایین انداختم.ــ باشه زودتر.با خوشحالی گفتم: –اگه من دیگه با هیچ دختری دست ندم و شوخی نکنم حل میشه؟لبخندی زدو گفت: – منظورتون با نامحرمه؟از لبخندش جون گرفتم و گفتم: –بله خب همون.ــ خب خیلی خوشحالم که متوجه کار اشتباهتون شدید ولی این روی تصمیم من تاثیری نداره.چون اون مسئله ایی که گفتم یه مثال بود.این که شما کاری رو از روی اعتقاد و فکر خودتون انجام بدید یا از روی اجبار و غیره خیلی با هم فرق داره. ✍ .. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍀اگر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ "علیه السلام" خود را هم نمی‌شنود؛ 🍀و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد... @shohada_vamahdawiat
مداحی آنلاین - اباصالح عزاداری - حمید علیمی.mp3
9.34M
💔اباصالح عزاداری لباس غم به تن داری‌‌‌... 💔شده کار تو صبح و شب بمیرم‌ گریه و زاری... علیه السلام 🏴🏴🏴 @shohada_vamahdawiat
همه ما در اين دنيا به شهادت رسيديم، شهادت، سعادتى بود كه خدا نصيب ما نمود، هيچ كدام از ما به مرگ طبيعى از دنيا نمى رويم. ما جلوه مهربانى خدا هستيم، ما درياى مهربانى و عطوفت هستيم. ولايت ما همان امانت خداست، امانتى كه خدا از مردم خواسته است در حفظ و نگهدارى آن تلاش كنند، امّا مردم بعد از رحلت پيامبر، ولايت ما را فراموش كردند و براى خود خليفه تعيين نمودند، آن ها اين امانت خدايى را پاس نداشتند. ما وسيله امتحان و آزمايش مردم هستيم، افراد زيادى هستند كه ادّعا مى كنند اهل ايمان هستند و در مسير خدا قرار دارند، آن ها بايد آزمايش بشوند كه آيا در اين سخن خود راستگو هستند، اگر آن ها ولايت ما را قبول كردند، معلوم مى شود كه راستگو هستند، امّا اگر به هر دليل، از قبول ولايت ما سرباز زدند، روشن مى شود كه از دين واقعى به دور هستند. ما در روز قيامت، مقام شفاعت داريم، ما آن روز دوستان و شيعيان خود را شفاعت خواهيم نمود، خدا آن روز به ما اجازه شفاعت را مى دهد. هر كس به سوى ما بيايد، نجات پيدا مى كند، شرط نجات، آمدن به سوى ماست، اگر مى خواهى از همه بلاها و سختى هاى روز قيامت نجات پيدا كنى، به سوى ما بيا. هر كس از ما جدا شود، بداند كه سرانجام او تباهى است. ما مردم را به سوى خدا فرا مى خوانيم و به سوى او راهنمايى مى كنيم، ما به خدا ايمان داشته و تسليم امر او هستيم، آنچه را كه او براى ما بپسندد، ما به آن راضى هستيم، آرى! هر چه از دوست رسد نيكوست. همه فرامين خدا را عمل مى كنيم، گوش به فرمان او هستيم، ما مردم را فقط به سوى خدا مى بريم، هر گاه حكم و دستورى مى دهيم، اين حكم و دستور، از خود ما نيست، ما آن را از خداى خويش گرفته ايم، ما از خود هيچ نداريم، همه وجود ما، از آنِ خدا است. هر كس ولايت ما را داشته باشد، سعادتمند مى شود، خوشبختى دو جهان در گرو ولاى ما مى باشد، اگر مى خواهى به سعادت و رستگارى برسى، به سوى ما بيا. فقط در سايه محبّت و ولايت ما مى توانى براى هميشه رستگار شوى... آنچه در اينجا آمد، فقط قسمتى از كتاب "نردبان آبى" بود، جهت آشنايى كامل با "زيارت جامعه" خوب است اين كتاب را مطالعه كنيد. لازم به ذكر است امام هادى(ع) در پانزدهم ذى الحجّه سال 212 در اطراف مدينه به دنيا آمدند، ايشان بعد از شهادت پدرشان در سال 220 هجرى به امامت رسيدند، مدّت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال بود. ايشان در سال 254 در شهر سامرا به دست متوكّل عبّاسى به شهادت رسيدند. 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸💛🌸 💛آغـاز گشته امامت مهـدی موعود 🌸روشــن کنید شمع‌هـــــا و عـــــود 💛بــــرای آمــدنش دعــــــــــــا کنید 🌸طولانی کنید نمازتان را با سجود 💛سالــروز آغــاز امــامت و ولایـت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت💛 @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا