🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹
۳۰ تیر ماه
سالروز #شهادت
#سردار_رشید_اسلام
#سرلشگر_خلبان
#شهید_عباس_دوران
گرامی باد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
✨ #نماز
#سرلشگر_خلبان
#عباس_بابایی
#شهید_بابایی در بخشی از #خاطرات خود در مورد تحصیلات #خلبانیاش گفته بود: دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر #گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر #مسئول_دانشکده، که یک #ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم.
به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم.
پرونده من در جلو او، روی میز بود، #ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به #قبول و یا #رد شدنم اظهار نظر میکرد.
او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم.
از سؤال های ژنرال بر میآمد که نظر #خوشی نسبت به من ندارد.
این ملاقات ارتباط مستقیمی با #آبرو و #حیثیت من داشت، زیرا احساس میکردم که #رنج_دو_سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال #محو_و_نابودی است و باید #دست_خالی و بدون دریافت #گواهینامه_خلبانی به ایران برگردم.
در همین فکر بودم که درب اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود.
او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#سرلشگر_خلبان
#آزاده_سرافراز
#جانباز_معزز
#سیدالاسرای_ایران
#شهید_والامقام
#حسین_لشگری
#اولین_خلبان_اسیر
#آخرین_آزاده_سرافراز
#طلوع:
🗓 1331/12/20 🗓
محل تولد: قزوین ـ ضیاءآباد
وضعیت تاهل: متأهل
تاریخ #اسارت:
🗓 1359/06/27 🗓
تاریخ #آزادی:
🗓 1377/01/17 🗓
مدت #اسارت:
#شش_هزارو_چهارصدو_ده_روز
#عروج:
🗓 1388/05/19 🗓
محل #شهادت: بیمارستان لاله تهران
علت #شهادت: عوامل ناشی از اسارت و جانبازی
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_قزوین
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#همسرانه
#خاطره
#یادت_نره_من_برگشتم
یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود.
توی این مدت دائم به مراسمهای مختلف برای سخنرانی دعوت میشد.
یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند.
تماس گرفت و گفت شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمیگردد.
من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم.
شب که شد شام خوردم و ظرفها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم.
بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم.
یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد.
هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم.
لحظاتی بعد دیدم صدای در میآید.
کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟
تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمیدانستم چکار کنم.
در را که باز کردم خودش هم فهمید.
گفت خانم من را یادت رفته بود؟
از آن موقع به بعد هر وقت میخواست جایی برود، میگفت:
#یادت_نره_من_برگشتم
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#پلههای_جدایی
لحظه #شهادتش تلخ ترین لحظه زندگیام بود.
نوزدهم مرداد سال 88 بود.
شام خورده بودیم و #حسین می خواست نوهمان محمدرضا را به بیرون ببرد.
حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت.
گفت می خواهم توی سالن کنار محمدرضا بخوابم.
من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیدم دیدم صدای سرفهاش بلند شد.
بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود.
پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم.
حالت خفگی پیدا کرده بود.
به سختی نفس میکشید.
دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود.
دنیا برایم تیره و تار شد.
چشمان #حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس میکرد...
راوی:
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
گذری بر زندگی قهرمان وطن
#شهید_والامقام
#سرلشگر_خلبان
#سیدعلی_اقبالیدوگاهه
#قسمت_اول
#سیدعلی در هفتمین روز از مهرماه 1328 در محله دوگاهه پایین بازار رودبار به #دنیا آمد.
پس از گذراندن دوران #کودکی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان امیرکبیر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست از این دبیرستان مدرک تحصیلی #دیپلم را اخذ کند.
#اقبالیدوگاهه در سال 1346 به استخدام #نیروی_هوایی درآمد و پس از طی آموزشهای نظامی و #موفقیت در آزمونهای زبان انگلیسی، مهارتهای #فنی و #تخصصی، انجام دورههای #پرواز و #پرواز مقدماتی با #هواپیمای پاپ و اف-33 در دانشکده پرواز، در مرداد 1347 برای تکمیل دوره #خلبانی و #پرواز با #هواپیماهای پیشرفته #جت شکاری به همراه دو نفر از دانشجویان به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد.
وی پس از بازگشت از این دوره آموزشی در سال 1348 به عنوان افسر #خلبان_شکاری تاکتیکی فعالیت خود را آغاز کرد .
#ادامه_دارد ...
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
🕊 #شناخت_لاله_ها 🕊
#سردار_رشید_اسلام
#سرلشگر_خلبان
#شهید_والامقام
#احمد_کشوری
تاریخ تولد :
🗓 1332/04/31 🗓
محل تولد : کیاکلا _ مازندران
وضعیت تاهل : متاهل
تاریخ #شهادت :
🗓 1359/09/15 🗓
محل #شهادت : ایلام _ میمک _ تنگه بینا
نحوه #شهادت : سرنگونی بالگردش توسط میگ عراقی
مزار #شهید :
#بهشت_زهرای_تهران
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🌷🥀
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹
۳۰ تیر ماه
سالروز #شهادت
#سردار_رشید_اسلام
#سرلشگر_خلبان
#شهید_عباس_دوران
گرامی باد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
✨ #نماز
#سرلشگر_خلبان
#عباس_بابایی
#شهید_بابایی در بخشی از #خاطرات خود در مورد تحصیلات #خلبانیاش گفته بود: دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر #گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر #مسئول_دانشکده، که یک #ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم.
به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم.
پرونده من در جلو او، روی میز بود، #ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به #قبول و یا #رد شدنم اظهار نظر میکرد.
او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم.
از سؤال های ژنرال بر میآمد که نظر #خوشی نسبت به من ندارد.
این ملاقات ارتباط مستقیمی با #آبرو و #حیثیت من داشت، زیرا احساس میکردم که #رنج_دو_سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال #محو_و_نابودی است و باید #دست_خالی و بدون دریافت #گواهینامه_خلبانی به ایران برگردم.
در همین فکر بودم که درب اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود.
او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#سرلشگر_خلبان
#آزاده_سرافراز
#جانباز_معزز
#سیدالاسرای_ایران
#شهید_والامقام
#حسین_لشگری
#اولین_خلبان_اسیر
#آخرین_آزاده_سرافراز
#طلوع:
🗓 1331/12/20 🗓
محل تولد: قزوین ـ ضیاءآباد
وضعیت تاهل: متأهل
تاریخ #اسارت:
🗓 1359/06/27 🗓
تاریخ #آزادی:
🗓 1377/01/17 🗓
مدت #اسارت:
#شش_هزارو_چهارصدو_ده_روز
#عروج:
🗓 1388/05/19 🗓
محل #شهادت: بیمارستان لاله تهران
علت #شهادت: عوامل ناشی از اسارت و جانبازی
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_قزوین
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#همسرانه
#خاطره
#یادت_نره_من_برگشتم
یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود.
توی این مدت دائم به مراسمهای مختلف برای سخنرانی دعوت میشد.
یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند.
تماس گرفت و گفت شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمیگردد.
من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم.
شب که شد شام خوردم و ظرفها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم.
بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم.
یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد.
هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم.
لحظاتی بعد دیدم صدای در میآید.
کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟
تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمیدانستم چکار کنم.
در را که باز کردم خودش هم فهمید.
گفت خانم من را یادت رفته بود؟
از آن موقع به بعد هر وقت میخواست جایی برود، میگفت:
#یادت_نره_من_برگشتم
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#پلههای_جدایی
لحظه #شهادتش تلخ ترین لحظه زندگیام بود.
نوزدهم مرداد سال 88 بود.
شام خورده بودیم و #حسین می خواست نوهمان محمدرضا را به بیرون ببرد.
حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت.
گفت می خواهم توی سالن کنار محمدرضا بخوابم.
من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیدم دیدم صدای سرفهاش بلند شد.
بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود.
پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم.
حالت خفگی پیدا کرده بود.
به سختی نفس میکشید.
دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود.
دنیا برایم تیره و تار شد.
چشمان #حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس میکرد...
راوی:
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani