eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
568 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 امروز پنج شنبه↯ ۳ آبان ۱۳۹۷ ۱۵ صفر🏴 ۱۴۴۰ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸ ذکر روز : ݪا اِݪـہَ الَّا اݪݪّہُ اݪمَݪِڪـُ اݪحَـقُّ اݪمُـبیـن #حدیث_روز 🍃زائر امام حسین علیه السلام...
اے ڪہ از برق نگاهت عالمے شیدا شود ڪے شود دیدار روے تو نصیب ما شود 💕أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج💕 #سلام_مولایم @shohda_shadat
🔵دعای فرج آقا امام زمان (عج) فراموش نشود.. التماس دعا @shohda_shadat
شهید مدافع حرم #محمد_ابراهیم_توفیقیان @shohda_shadat
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠  زندگی نامه شهید محمد ابراهیم توفیقیان؛ شهید سروان محمدابراهیم توفیقیان در تاریخ31/06/1362 در خانواده ای متدین و مذهبی در شهرستان اسفراین متولد گردید؛ تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید فهمیده، دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مطهری، تحصیلات متوسطه را در هنرستان البرز و پس از آن تحصیلات دانشگاهی خویش را در دانشگاه پیام نور اسفراین در مقطع کارشناسی به پایان رسانید و پس از آن به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و پس از پایان خدمت سربازی مدت کوتاهی در ایران خودرو مشغول به کار شدند تا اینکه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام شدند و در سال 1391 ازدواج نمود و ثمره ازدواج یک پسر بنام محمد پوریا به یادگار مانده؛ پدر وی از دوران طفولیت او را با اماکن مذهبی و با احکام دینی آشنا گردانید و این خصیصه تا زمان شهادت هر روز پر رنگ و پرفروغ در او نمایان بود؛ هر چند که این شهید والا مقام دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما از آنجایی که خاطرات شهدا و رزمندگان و دفاع از اسلام و اهل بیت در نهاد وی عجین شده بود، با شنیدن جنگ نیابتی از سوی دشمن بویژه داعشی ها و تکفیری ها که کشور سوریه را به اشغال خود درآورده بودند غیرت دینی شهید او را به سمت آن دیار کشانده تا از حرم اهل بیت دفاع نمایدو در تاریخ 27/10/94 به این کشور عزیمت نمودند و با از خود گذشتگی و ایثار سرانجام در عملیات آزادسازی منطقه نبل و الزهرا در تاریخ13/11/94 به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند 💠 @shohda_shadat 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟
4_5950398861842317389.mp3
2.62M
|مناسبتے: دیگھ وقتش منو یارے ڪنے،واسھ حل مشڪلم ڪارے ڪنے... [ ] 5⃣روز تا اربعین حسینی @shohda_shadat
#شب_جمعه است و دلم رفت به صحن ارباب کاش میشد که کمیل در حرمش میخواندم... #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ❣ @shohda_shadat
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• به مزار میرسیم خسته ات را نثار چشمانم میکنی نگاهی که خستگی اش حاصل و و نیست نگاهت خسته است، این خستگی حاصل از توست تو دلت گرفته ، چشمانت هوای دارد میگویی : بانو ! بشین توی ماشین زود برمیگردم ،هیچ نمیگویم و فقط نگاهت میکنم نمی دانم چرا اینطور شده ام در درونم میگوید : این آخرین نگاه هایم به توست، ❥• از این فکر آزرده میشوم دستت را جلوی صورتم تکان میدهی و میگویی : کجایی حاج خانوم ؟؟؟ (مکث) باشه؟؟؟ میزنم و میگویم : فرمانده، تو پیاده میشوی و بر دوش آرام آرا م توی تاریکی گم میشوی اینجا هیچ روشن نیست از رفتنت حوصله ام سر میرود باورت میشود؟ توی همین چند دقیقه برایت تنگ شد کمی بعد روی شیشه ی ماشین های کوچکی میافت # باران است که میبارد روی شیشه میزند و بعد میخورد، دستم را روی شکمم میگذارم نی نی میزند،انگار بازیش گرفته کاسه صبرم لبریز میشود هن هن کنان پیاده میشوم و در را قفل میکنم، ❥• یاد اصرار برای آمدن به اینجا میافتم دلم ناگه میزند سلانه سلانه از میان عبور میکنم تا به قطعه بی نام میرسم اینجا گویی روز است این ها اینجا را میکنند،به دوستانم سلام میدهم صدای زوزه ی مرا به خود می آورد،چشمانم دور و بر را میکاود و دنبال تو میگردد دستم را به کمر میگیرم تا بتوانم راه بروم به شوق رویت گام برمیدارم امشب چقدر است، ❥• امشب ، ، و قشنگ ترین النظیر میشوییم ،شهدا رفقایمان اند و مهتاب برق کوچکی از چشمان تو و خدا خالق این همه زیباییست اوشاعر شعریست مثل تو صدای ناله ای متوقفم میکند، مرا به سمت صدا هدایت میکند چشم میگشایم اینجا مزار مدافع حرم است تو را میبینم رو به رفقایت و پشت به من زانو زده ای و ضجه میزنی میسپارم به درد و دل هایت با دوستانت خلوت کرده ای ❥• میگویی : اشکان ! معرفت کجا رفتی محمد رضا! تنها تنها شدی؟؟؟ کجایی؟؟؟ بخدا دلم واست شده آهای کجایید ؟؟؟؟ چرا نوبتم نمیرسه ؟ خستم از اینهمه خدا منو بو کردی؟ بوی دنیا میدادم ؟؟؟ آره؟ من لیاقت ندارم ؟!!! گریه را میبرد زیر خیس شده ایم بغضی گلویم را چنگ میزدو اشک هایم سرازیر میشود ... بغض است... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• بغض همانیست که پیش حسین داشت همانیست که حسین پیش نعش داشت. همانیست که پیش بستر اش داشت همانیست که از گناهانم دارد همانیست که من از تو خواهم داشت همانیست که ام خواهد کرد بگو چه چاره کنم ؟ زانو میزنی انگار شهیدت روبه رویت ایستاده اند شانه هایت میلرزد چه سمفونی غم انگیزی چک چک باران است و های زارت و لرزش شانه هایت، ❥• مرد من چه انگیز گریه میکنی تو باز به درمیایی و باز میشود گونه حرف میزنی و سرت پایین است، آقا !!! مولا، اربابم، نور چشمم چرا چشمای به جمالت باز نمیشه ؟؟؟؟ آقا واست تنگ شده اینبار پاهایت سست تر میشود و مینشینی سرت را روی زانوهایت میگذاری و چون پرنده ای از آزاد شده خودش را نشان میدهد زار میزنی تورا به عرش الهی را به لرزه درنیاور من نیز هق هقم اوج میگیرد دستم را جلوی دهانم میگیرم و بیصدا اشک میریزم،به سمتت گام برمیدارم به تو میرسم پشت سرت می نشینم شانه ات را می بوسم سرم را روی ات میگذارم حالا" همه چیز" زیر سر من است، ❥• تو از بودنم شوکه نمیشوی بغضدار میگویم : ؟ عزیز دلم ! توروخدا نکن تو نداری تو پاکی من ازت نگذشته بودم داشتم تو رو ،خودمو ،هممونو شرمنده ی بی بی میکردم ، از لرزش شانه هایت خبری نیست آرام میشوی این آرام شدنت برایم قبل از طوفان است، ازت زهیرم ،این جمله ی آخر را میشکافد فکر نکنی آسان بود ها از تو یعنی از همه ی دار و ندارت گذشتن ،از تو گذشتن یعنی این نیز بگذرد... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• به سمتم برمیگردی صورتهایمان چند سانتی متر فاصله دارند را روی پیشانیم میگذاری و را می بندی روی چشمان بسته ات دست میکشم مژگانت خیسند آرام زمزمه میکنی: ولی، ❥• از تو جدا میشوم داریم از هم میکنیم چادرم را روی سرت میکشم دوباره رویت را به میکنی و سرت پایین است میخواهم از اشک هایم سیلی درست کنم اما می ترسم تو در آن غرق شوی انگار ای از دریای بغضت رفع شده به چهره ی گرفته ات می نگرم دستی به ریشت میکشی گفته و چادر را کنار میزنی برمیخیزی سراتا پایمان گلی شده است عمیقی میکشم، نای بلند شدن ندارم رو به رویم ،میزنی و میگویی : حرفهامو بذار بپای ناراحتی جدی نگیر، مکث میکنی و چند ثانیه بعد ادامه میدهی ، میای بریم ...؟ ❥• چه سوالیست که میپرسی مگر میشود جوابم باشد من با تو حاضرم به جای جهان سفر کنم اینجا که بهشتیست برای خودش سرم را به علامت تکان میدهم و می گویم : به شرطی که تا بمونیم ، ، اگر میخواهی لب از لب باز میکنی تا کنی اما را میخوانم و میگویم : جان نه نگو... اخم خفیف میکنی و میگویی : به جونت قسم نخور جانانم، هیچ نمیگویم... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat