eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
130 دنبال‌کننده
249 عکس
18 ویدیو
51 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
"به بهانه‌ی یادروز خواجو" کمال‌الدین خواجوی کرمانی (۶۸۹ تا ۷۵۰)، از شاخص‌ترین غزل‌سرایان و مثنوی‌گویان سده‌ی هشتم است که به دلیل قرارگرفتن بین دوران درخشش سعدی و حافظ، در تاریخ ادبیات فارسی کمتر به اشعارش توجه شده است. شهرت او در غزل‌سرایی به اندازه‌ای است که در اغلب جنگ‌ها و آثار منتخب سده‌های هشتم و نهم، غزلیاتی متعدد از او درج شده و در دهه‌هایی از سده‌ی هشتم، در کنار سلمان ساوجی و عماد فقیه، او را می‌توان یکی از اضلاع تشخص مثلث غزل پیش از حافظ دانست. مثنوی‌های خواجو نیز، هرچند رنگ زبان و خیال نظامی دارد؛ از منظر قوت از برترین آثار غنایی ادبیات فارسی است. از مهمترین جلوه‌های اهمیت او، جایگاهش در اشعار دینی و مضامین نزدیک به شعر شیعی است؛ به‌طوری که در سرودن معراج‌نامه و ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) اشعاری درخشان از او باقی مانده است؛ اما مهمترین جنبه‌ی شعر دینی خواجو، ترکیب‌بندی است که در هر بند آن یکی از امامان شیعه(ع) را ستوده که از این منظر، یکی از مهمترین اشعار در تاریخ تحوّل شعر شیعی فارسی است. https://eitaa.com/mmparvizan
FARZV_Volume 4_Issue 16_Pages 71-100.pdf
حجم: 2.13M
"انعکاس نام و مرقد حضرت شاهچراغ در اشعار فارسی سده‌های هشتم تا دهم" محمد مرادی مجله‌ی فرهنگ رضوی ۱۳۹۵ شماره‌ی ۴ @mmparvizan
"تذکره‌ی انجمن قدس و ستایش امام نهم" تذکره‌ی انجمن قدس، نوشته‌ی ادیب و شاعر نام‌آور عبرت نایینی، یکی از مهم‌ترین منابع بررسی وضعیت شعر دینی در نیمه‌ی دوم عصر قاجار است که به تصحيح ابوالفضل مرادی، در دو جلد منتشر شده است. هرچند اغلب اشعار این تذکره، در ستایش حضرت مهدی(عج) سروده شده؛ در خلال این مدایح اشعاری نیز در منقبت پیامبر(ص) و دیگر امامان شیعه(ع) گردآوری شده که عمدتا نماینده‌‌ای از بهترین اشعار منقبتی این عصر محسوب می‌شوند. از جمله، یک شعر عربی و چهار غزل_قصیده‌ی فارسی که در مدح امام جواد سروده شده‌است. از این چهار شعر، به‌جز سروده‌ی میر سیّد علی قدسی(ص ۱۰۸۴)، سه شعر دیگر در یک وزن و قافیه سروده شده؛ نکته‌ای که احتمال تاثیرگذاری یکی از این سه‌شاعر را بر دیگران تقویت می‌کند. شاعر این اشعار شاعر فاضل این عصر محیط قمی(ص ۱۱۷۴) و میرزاحیدر مجدالادبا ثریا (ص۲۵۳) و شاعر نام‌آشنای این عصر صفای اصفهانی(ص ۶۷۲) هستند که در پایان، ابیاتی از شعر صفا را ذکر می‌کنیم: گدای عشق ندارد ز ملک و مال غمی به کنج میکده‌ی عشق هر گداست جمی قدم به افسر سلطان نهد کسی که نهاد گدای رهگذر عشق بر سرش قدمی... پریش باش که جمعیّتش پریشانی است دلی که نیست پریشان طرّه‌ی صنمی... مخور فسون که نیرزد به کارخانه‌ی دهر هزار نوش نشاط ای پسر! به نیش غمی ببر پناه به شاهی که در قلمرو روح به امر اوست که جاری است هر سرِ قلمی یگانه‌گوهر بحر قدم تقیّ جواد که قطره‌ای است ز دریاش، هرکجاست یمی گرفت لشگر غم کشور وجودِ صفا بزن به ملک خود ای پادشاه جان علمی ز لطف توست مرا دیده‌ی کرامت و بس که نیست جز تو در آفاق صاحب کرمی https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر عاشورایی/ ۱" درباره‌ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش‌هایی متعدد انجام شده است. طبق روایت‌هایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه‌های آن را در لالایی‌های منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیش‌بینی‌های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، می‌توان دید. نشانه‌های این دست روایات و نقل‌ها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سده‌های سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کامل‌الزیارات ابن‌قولویه قمی؛ المعجم‌الکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علی‌الصحیحین ابی‌عبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب به‌عنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعه‌ی عاشورا و با موضوع‌هایی نظیر مرثیه‌ی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثه‌ی بزرگ سروده شده است. بی‌شک  سوگ‌سروده‌های بازماندگان کربلا نقشی تعیین‌کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است. پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده‌اند که از آن میان می‌توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد. در ادبیات فارسی، به‌مرور و با رواج شعر فارسی، از سده‌ی چهارم زمینه‌های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ به‌طوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیت‌های دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیه‌ی آن حضرت می‌توان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می‌پردازیم. بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنان‌که ناصرخسرو در مقام منقبت‌گویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانه‌ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست: خود را ز بهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسّان کنم دیوان ناصرخسرو به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنان‌که حکیم میسری در مقدمه‌ی دانشنامه که بین سال‌های 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهم‌السلام درود می‌فرستد: پس آن گه بر حسین و بر حسن بر به فرزندان ایشان تن به تن بر دانشنامه‌ی میسری دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده‌ی 55 بیتی‌اش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است: چنانچون من بر او گریم نگریید   ابر شبیر زهرا روز محشر دیوان دقیقی البته برخی پژوهشگران  این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می‌دانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخه‌شناسانه، از منظر سبکی می‌توان این شعر را متعلق به سده‌ی چهارم دانست... ادامه دارد. دکتر محمد مرادی https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۲" در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیه‌سرا به شمار می‌آورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقی‌مانده از سده‌ی چهارم،  به او نسبت داده شده و یادآور قصیده‌ای است که او در پیوند با عاشورا سروده است. کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، اما جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرن‌ها، شاعران از او به نیکی یاد می‌کرده‌اند. هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همه‌ی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمی‌توان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لباب‌الالباب آشکار به این نکته اشاره کرده است. مرثیه‌ی عاشورایی کسایی، قصیده‌ای پنجاه‌بیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمه‌ی خلاصه‌الاشعار تقی کاشانی (نسخه‌ی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمع‌الفصحا و بیت‌هایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمان‌البلاغه نقل شده است. در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف  زیبایی‌های طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است: بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولا دیوان کسایی در ادامه، این شعر کاملا به شیوه‌ی مقاتل  موجود نزدیک می‌شود، به گونه‌ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، به‌وضوح در توصیفات و تعابیر دیده می‌شود: آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته از خان‌و‌مان گسسته، وز اهل بیت آبا دیوان کسایی در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت می‌فرستد و یزید را نکوهش می‌کند: بی‌شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا ...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق خیل یزید احمق، یک‌یک به خون کوشا همان     در این مقتل منظوم، نخست‌بار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهم‌السلام نیز یاد شده است: آن پنج‌ماهه کودک، باری چه کرد ویحک کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا آن زینب غریوان، اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...     در مجموع، این شعر به عنوان نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد. پ.ن: دیوان کسایی، تصحیح محمدامین ریاحی. https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۳" عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود؛ نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد. در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت. افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است: همیشه به دیدار تو شاد سلطان چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر دیوان فرخی در قطعه‌ای که نخست‌بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است: بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن البته در هیچ‌یک از این ابیات به حادثه‌ی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است: طوطی میان باغ دمان و کشی کنان چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی ...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی دیوان منوچهری البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است. https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی /4" در تاریخچه‌ی شعر عاشورایی فارسی، به‌ویژه از میانه‌ی سده‌ی پنجم، اشعاری دیده می‌شود که عمدتا در قالب‌های کوتاه سروده شده و در آن‌ها به واقعه‌ی عاشورا نیز اشاره شده است. هرچند از منظر نسخه‌شناسی و سبکی، قاعدتا این اشعار متعلق به سده‌های بعد است، جزوی از کارنامه‌ی شعر عاشورایی محسوب می‌شود. اهمیتِ دیگر این اشعار، در پیوند آشکار آن‌ها با ادبیات عامه و فرهنگ محلی است و از این منظر، در مقایسه با اشعار شاعران دیگر، از منظر سنت‌های محلی سوگ عاشورایی اهمیت دارد. از این دست ابیات متعلق به سده‌ی پنجم، یکی رباعی‌ای است منسوب به ابوسعید ابوالخیر که سعید نفیسی، به استناد مآخذ متاخر آن را در مجموعه اشعار شیخ گنجانده است: ای باد به خاک مصطفایت سوگند باران به علی مرتضایت سوگند افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن دریا، به شهید کربلایت سوگند سخنان منظوم ابوسعید بسیار محتمل است که این بیان ساده و نوع ردیف، متعلق به زمان حیات بوسعید(ف440) نباشد؛ با این حال این شعر بر اساس متون موجود(تا آنجا که دیده‌ام) تنها به ابوسعید نسبت داده شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که تا سده‌ی ششم، سوگند خوردن به بزرگان شیعی در شعر فارسی، چندان معمول نبوده و جز ابیات ابوسعید و همچنین ابیاتی از باباطاهر و غضایری، این نوع سوگندها را در شعر شیعی متقدم نمی‌توان دید. در قطعه‌ای دیگر از ابوسعید نیز توسل جستن به امام حسین(ع) در کنار دیگر امامان علیهم‌السلام، نمود دارد.   از دیگر شاعران این دوران، در دوبیتی‌های منسوب به باباطاهر(زنده تا حدود 450) نیز چندبار به حادثه‌ی عاشورا اشاره شده است: عاشق اون بی که دایم در بلا بی ایوب آسا به کرمون مبتلا بی حسن آسا بنوشه کاسه ی زهر حسین آسا شهید کربلا بی یا: در این ویرانه جز دلخون ندیدم نه دل گویی که دشت کربلا بی البته ابیات عاشورایی منسوب به باباطاهر در نسخه‌های قدیمی اشعارش دیده نمی‌شود و بعید نیست از اشعار دیگر شاعران بومی به آثار  او راه یافته باشد. با این حال باتوجه به محدوده‌ی زندگی بابا و تاثیر حکومت آل بویه بر فرهنگ و مذهب آن دیار و همچنین پیشینه‌ی مذهبی آن منطقه، گرایش شیعی باباطاهر کاملا محتمل به نظر می‌رسد. https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۵" در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیت‌های شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.   در اشعار ناصرخسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول ص) نمود دارد؛ با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه هم، در اشعار او دیده می شود.    ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبر و شبیر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحه‌های 94، 200، 133و 308 دیوان)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش می‌سراید: ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر او امام حسین(ع) را از بازخواست‌کنندگان روز قیامت درباره‌ی عهد روز غدیر می‌داند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) می‌خواند: حسین و حسن یادگار رسول نبودند جز یادگار علی در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع) و ریشه‌های قتل آن حضرت اشاره شده است: ور یار رسول است کشنده‌ی پسر او پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره می‌کند: هیچ شنیدی که به آل رسول رنج و بلا چند رسید از دهاش؟ دفتر پیش آر و بخوان حال آنک شهره از او شد به جهان کربلاش حکیم همچنین به شیوه‌ی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد: لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین اما بی‌شک  از زیباترین ابیات  عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیده‌ی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشان‌دهنده‌ی اندوه همیشگی‌اش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است. اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمی‌شود: من که ز خون حسین پر غم و دردم شاد چگونه کنند خون رزانم؟ @mmparvizan
"شعر عاشورایی/۶" از ویژگی‌های اشعار مدحی و وصفی سده‌ی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعه‌ی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمه‌ی دوم سده‌ی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعه‌ی عاشورا در دیوان خود یاد کرده.اند. قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانه‌های شیعه‌گری در اشعارش دیده می‌شود، در سوگ یکی از ممدوحانش می‌سراید: رفتی ز جهان به تشنگی بیرون مانند شهید کربلا بودی نکته‌ای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره، در محدوده‌ی آذربایجان، تایید می‌کند.     قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵) ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوه‌ی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است: تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن لامعی گرگانی هم به شیوه‌ی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است: به خون من شده مژگان او چنان تشنه که شیعیان حسین علی به خون یزید ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثه‌ی کربلا تلمیحی کوتاه دارد. این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان می‌دهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز فراوانی نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی (از آذربایجان مرکز ایران تا افغانستان و آسیای مرکزی) مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوان‌های خود به آن تلمیح کرده‌اند. @mmparvizan
"شعر عاشورایی/۷" در دیوان‌های به دست آمده از شاعران اواخر سده‌ی پنجم و آغازین دهه‌های سده‌ی ششم، میزان تلمیح به واقعه‌ی عاشورا افزایش یافته است. این ویژگی حتی در اشعار شاعران متصل به دربار غزنویان دوم دیده می‌شود؛ چنانکه مسعود سعد سلمان(438_ 515)، چندبار در خلال قصایدش به شهیدان کربلا اشاره کرده است. او در شعر مشهور "نای بی‌نوا"، اشک فراوان خود در زندان را به خون شهیدان کربلا مانند کرده است: چندین کزین دو دیده‌ی من رفت روز و شب هرگز نرفت خون شهیدان کربلا دیوان مسعود سعد او همچنین در ستایش ثقه‌الملک طاهر، از حرمت و جاه آن شهیدان یاد کرده: لاجرم جاه و حق حرمت او چون شهیدان کربلا باشد نکته‌ی قابل تامل این است که در قلمرو غزنویان حنفی مذهب، ذکر خیر شهدای کربلا به اندازه‌ای فراگیر بوده که شاعر در مقام مدح، ممدوح خود را به آنان تشبیه کرده است. بیش از مسعود سعد، در دیوان معزی نیشابوری(ف بین 518_521)، اشارات عاشورایی نمود دارد.    معزی در مقدمه‌ی مدح ابوطاهر مطهر بن علی علوی، پس از ستایش امام علی(ع) لب به سوگ حسنین(ع) گشوده است: وآن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن هر دو اندر کعبه ی جود و کرم رکن و صفا آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزاز آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا دیوان معزی    در ادامه‌ی این شعر، امیرالشعرا معزی، از جایگاه امام حسین(ع) نزد پیامبر یادکرده و بر شمر و قاتلان آن حضرت لعن می‌فرستد: آنکه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دِما روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش تو بده داد و مباش از حبّ مقتولان جدا معزی در شعرش از حسنین(ع) با لقب سیدین یاد کرده (ص753) که گویی بر آمده از حدیث"الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه" بوده است. همچنین در ابیاتی دیگر به مدفن امام در کربلا و شهادت آن حضرت در روز عاشورا، اشاره کرده است.(ص43و737) @mmparvizan
"شعر عاشورایی/۸" در سده‌ی پنجم هجری، علاوه بر اشعار اشاره شده و تلمیحات علشورایی، ابیاتی را می‌توان دید که یادآور برخی کلیدواژه‌های شعر عاشورایی است و در ریشه‌شناسی این گونه اهمیت دارد. برای مثال، عنصری، دومین شاعری است که در دیوانش از شمر نام برده و او را در تضاد با خضر نبی(ع) قرار داده است. ( دیوان عنصری، ص349) دیگر شاعر این دوره، اسدی توسی(ف465)، در مناظره‌ی شب و روز که در مجمع الفصحا ثبت شده، در تفضیل روز بر شب، از چهار روز به عنوان مهم‌ترین و ارجمندترین روزها یادکرده که یکی از این چهار روز، عاشوراست: عید و آدینه ی فرخ، عرفه، عاشورا همه روز است چو بینی به ام از عقل و فهم شاعران بی‌دیوان مدبری از دیگر آثار مهم در قرن پنجم، علی‌نامه، سروده‌ی شاعری ربیع نام را باید نام برد که گویی به سال 482 نوشته شده و نخستین حماسه‌ی شیعی موجود است. در این منظومه که با موضوع روایت جنگ‌های تاریخی حضرت امیر(ع) سروده شده، بارها از نقش تاریخی و حضور امام حسین(ع) در نبردها سخن به میان آمده است. از دیگر جنبه.های مهم این اثر، درج نخستین اشارات به حضرت عباس(ع) در ادب فارسی است که در خلال روایت دوران حکومت علی(ع)، نشانه‌هایی از آن را می توان دید. @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر عاشورایی/ ۱۵" یکی از مهمترین شاعران پیش از هجوم مغول که در سیر تحول ادبیات عاشورایی بارها ازاو سخن رفته، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (مقتول به ۶۱۸ یا ۶۲۷) است. آنچه در سیر عطارپژوهی باید از آن یادکرد، نخست شش اثری است که اغلب منتقدان، آن‌هارا از آثار مسلّم شیخ نیشابور دانسته‌اند: تذکره‌الاولیا(بخش نخست) و منطق‌الطیر و مصیبت‌نامه و الهی‌نامه و مختارنامه و دیوان. در دیوان عطار، صرفا اشاراتی محدود به عاشورا و امام حسین(ع) دیده می‌شود؛ از جمله بیت زیر از قصیده‌ای که در آن عطار به امام حسین(ع) با لقب "تشنه‌ی به خون غرقه" سوگند خورده است: به دشنه‌خورده‌ی آن تشنه‌ی به خون غرقه به نوش‌داری در زهر کشته‌ی زهرا (دیوان، ۷۲۶) نکته‌ی قابل تامل درباره‌ی این قصیده علاوه بر سبک متمایز، نشانه‌هایی از سفر شاعر و دور شدن از درگاه ممدوحی خاص و طلب بخشش است که این احتمال را جدی می‌کند که این شعر چون برخی دیگر از بخش‌های دیوان، ازآن عارف نیشابور نباشد و شاعران آن، دیگر عطارشهرتان بوده‌اند. در باب سوم مختارنامه‌ نیز به شیوه‌ی حدیقه‌ی سنایی و مصیبت‌نامه، پس از خلفا، رباعی‌ای در ستایش امام سوم(ع) درج شده که از نخستین رباعیات عاشورایی ادبیات فارسی است: ای گوهر کان فضل و دریای علوم وز رای تو دُرّ دُرج گردون منظوم بر هفت فلک ندید و در هشت بهشت نُه چرخ، چو تو پیش‌روِ ده‌معصوم (مختارنامه، ۹۰) در الهی‌نامه‌ی عطار نیز حکایتی در کرامت امام‌حسین(ع) روایت شده(الهی‌نامه، ۱۷۲)؛ اما مبسوط‌‌ترین شعر عاشورایی او، مربوط به مقدمات مصیبت‌نامه است: کیست حق را و پیمبر را ولی آن حسن‌سیرت، حسین‌بن علی (مصیبت‌نامه، ۱۴۶) از مضامین رایج در شعر عطار، تصریح به "معصومان نسل آن‌حضرت" است که در رباعیات او نیز، نمود یافته است: نه‌فلک را تا ابد مخدوم بود زانکه او سلطان ده‌معصوم بود (همان، ۱۴۶) ابیات زیر نیز توصیفی دردمندانه از شهادت آن حضرت در کربلاست و شاید نخستین نشانه‌ی مضمون پیوند شفق و خون امام(ع) در شعر فارسی: تشنه اورا دشنه آغشته به خون نیم‌کشته گشته سرگشته به خون آن‌چنان سر، خود که برّد بی‌دریغ کآفتاب از درد آن شد زیر میغ گیسوی او تا به خون آلوده شد خون گردون از شفق پالوده شد کی کنند این کافران با این‌همه کو محمد کو علی کو فاطمه؟ صدهزاران جان پاک انبیا صف‌زده بینم به خاک کربلا در تموز کربلا تشنه‌جگر سر بریدندش چه باشد زین بتر؟ با جگرگوشه‌ی پیمبر این کنند آنگهی دعویّ داد و دین کنند (همان) دسته‌ی دوم آثار مطرح در کارنامه‌ی "عطارپژوهی" مثنوی‌هایی است که در فاصله‌ی سده‌ی هفتم و نهم به نام عطار جعل شده یاسروده‌ی شاعرانی عطار تخلص بوده است. از آن میان، خسرونامه یا گل و هرمز از شاخص‌ترین منظومه‌هاست که برخی پژوهشگران آن را از عطار میانجی(ف. ۶۱۹) دانسته‌اند. (ر.ک. نحوی، ۱۳۸۹) اما آنچه این اثر را در پژوهش‌های عطاری، مهم نشان می‌دهد، نخست، کهن بودن نسخه‌ی در دست از آن(مورخ ۶۹۳) است و دوم، شباهت‌های مضمونی و ساختاری که این اثر با مصیبت‌نامه از سویی و با مختارنامه از دیگرسو دارد. از جمله در این منظومه نیز شاعر به شیوه‌ی سنایی و مصیبت‌نامه و مختارنامه پس از خلفا، حسنین(ع) را ستوده است: امامی کآفتاب خافقین است امام از ماه تا ماهی حسین است چو خورشیدی جهان را خسرو آمد که نه‌معصوم پاکش پس‌رو آمد (خسرونامه، ۲۵) علاوه بر ترکیب "نه‌معصوم"، پیوند خون امام حسین(ع) و شفق، از دیگر نشانه‌های شباهت این شعر عاشورایی با ابیات مصیبت‌نامه است: بسی خون کرده‌اند اهل ملامت ولی این خون نخُسبد تا قیامت هرآن خونی که بر روی زمانه است برفت از چشم و این خون جاودانه است چو ذاتش آفتاب جاودان بود ز خون او شفق باقی ازآن بود (همان) درباره‌ی پیوند دیگر مثنوی‌های مشهور به‌نام عطار از جمله اشترنامه که گویا از عطاری سوم است و ویژگی‌هایی خاص خود دارد و مظهرالعجائب و جواهراِلذات و لسان‌الغیب که قاعدتا از عطار تونی شاعر قرن نهم است، باید در مجالی دیگر سخن گفت. همچنین است بی‌سرنامه و بلبل‌نامه و وصلت‌نامه و هیلاج‌نامه و پندنامه و... که در اغلب این آثار، نشانه‌های شاعری شیعی یا سنیّ‌ای دوازده‌امامی را می‌توان دید. (ر‌.ک. مرادی، خضر وادی دهم، صص ۱۲۹ تا ۱۴۸) https://eitaa.com/mmparvizan