eitaa logo
سیره صالحان
653 دنبال‌کننده
380 عکس
56 ویدیو
33 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا • . نشر فرمایشات و سیره علامه طهرانی و آیت الله طهرانی رضوان الله علیهما . 💻 اینستاگرام: instagram.com/siresalehan . 🎥 آپارات: aparat.com/sire_salehan
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️ 📚. کتاب «سیری در تاریخ حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام» به زیور طبع آراسته شد. 🛍. عزیزان جهت دریافت این کتاب به یکی از روش‌های زیر می‌توانند اقدام کنند: ثبت سفارش از طریق سایت: https://b2n.ir/k14183 آیدی تلگرام جهت ثبت سفارش در تلگرام: t.me/ganjinehedayat آیدی ایتا جهت ثبت سفارش در ایتا: eitaa.com/ganjinehedayat_1443 شماره تلفن انتشارات جهت ثبت سفارش به‌صورت تلفنی یا پیامک: 09191593084
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: اى مردم! بدرستی‌كه خداوند خلق خود را نیافریده است، مگر از براى آنكه به او معرفت و شناسائى پیدا كنند. پس زمانی كه او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مى‌آیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مى‌گردند. در اینحال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عزّوجلّ چیست؟ حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را كه واجب است از او اطاعت و پیروى نمایند! |↫ منبع: لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۱ ؛ بحارالانوار، ج۵، ص ۳۱۲، ح۱ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: اى مردم! بدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان ۰۱ | معرفت خدا و امام ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...أَیهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیعْرِفُوهُ؛ فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، وَ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَة مَا سِواهُ. فَقَالَ رَجُلٌ: یا بْنَ رَسُولِ اللَهِ! مَا مَعْرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقَالَ: مَعْرِفَة أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ، إمَامَهُ الَّذِى یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ‌...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ...اى مردم! بدرستی‌كه خداوند خلق خود را نیافریده است، مگر از براى آنكه به او معرفت و شناسائى پیدا كنند. پس زمانی كه او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مى‌آیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مى‌گردند. در اینحال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عزّوجلّ چیست؟ حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را كه واجب است از او اطاعت و پیروى نمایند...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « در اینجا حضرت معرفت خدا را عین معرفت امام شمرده است چون راه منحصر برای معرفت خدا معرفت امام است. چون اولا تعلیم و تربیت و اخذ احکام دین توسط امام صورت میگیرد، و ثانیا امام اسم اعظم خداست و معرفت آنها به نورانیت عین معرفت خداست؛ بنابراین معرفت امام و معرفت خدا از هم جدا نبوده و قابل تفکیک نیستند. |❷ ◎. روزی علامه طهرانی به استاد خود، علامه طباطبایی میگویند: چگونه می‌توان به مغزی و مراد این حدیث شریف مروی از حضرت سیدالشهدا علیه السلام رسید؟ علامه طباطبایی در جواب می‌فرمایند: « تنها راه منحصر به فرد وصول به معرفت امام علیه السلام و ادراک مقام ولایت مطلقۀ حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، عرفان است و بس!» ◎. در اینجا نکتۀ قابل درک و شایان دقت و نظر این است که چرا علامه طباطبایی تنها راه منحصر به فرد شناخت امام‌ علیه السلام‌‌ را مسیر عرفان و طریق سلوک إلی الله دانسته‌اند؟ در پاسخ باید گفت: شناخت امام بر دو گونه است: اول: شناخت اجمالی؛ یعنی معرفت پدر، مادر، فرزندان، برادران، خواهران، کیفیت زندگانی، حشر و نشر با مردم، تاریخی که در آن برهه زندگانی نمودند، میزان علم امام علیه السلام در فنون مختلفه به قدر وسع و سعۀ متتبع، مقابله با عوامل مختلف متطرقه در طول زندگانی، و مسائلی که در طول حیات با آن مواجه می‌گشتند؛ و در یک کلام: شناخت تقریبی مسائل اجتماعی و علمی و فرهنگی امام علیه السلام. این نوع معرفت را ما معرفت شناسنامه‌ای می‌نامیم. ◎. ولی آیا در عالم ثبوت، حقیقت امام به همین مقدار محدود می‌شود؟! در اینجا به مطلب دوم که: شناخت حقیقی و واقعی امام علیه السّلام است می‌رسیم. اختلاف و افتراق بین امام علیه السلام و سائر افراد اختلاف و تمایز جوهری است، نه صرفا امتیاز در أعراض و صفات ظاهری. علوم و مدرکات انسان‌ها به جمیع اصناف و طبقات، بر اساس صور مرتسمه و علوم حصولی در تعیین آنها می‌باشد. و این علوم و مدرکات از حواس ظاهر منبعث شده، و با جمع و تفریق‌هایی در ذهن آدمی منقوش می‌گردند. بلی، ممکن است انسان با ریاضاتی شرعیّه و شرائطی که موجب تزکیۀ نفس گردد، بسیاری از مُدرکات خود را از طریق باطن و با انکشاف عوالم غیب و وصول به مدارج و معارج عوالم عِلْوی اکتساب نماید، لیکن مدرکات امام علیه السّلام بر اساس شهود است؛ و آن، حاصل و نتیجۀ تغییر و تبدیل جوهری نفس اوست، که به واسطۀ حرکت و سیر طریق إلی الله و وصول به حریم کبریایی حق و فناء تام و مطلق در ذات احدیت و حذف جمیع تعینات ماهوی، هر تعینی از تعینات بشری را کنار گذارده، مندک در ذات پروردگار و هوهویت محضه گردیده است. او دیگر بشر نیست و اوصاف بشری را فاقد است. فعل او فعل خدا، کلام او کلام خدا، سر و سویدای او جز خدا نیست! ◎. و با این بیان، چنین نتیجه می‌گیریم که: شناخت امام بتمام معنی‌الکلمه و بالحقیقه و به نحو اطلاق، و وصول به کنه ذات مقدسش، همانا معرفت پروردگار و شناخت واقعی و حقیقی ذات احدیت، بالحقیقه و بتمام معنی‌الکلمه خواهد بود.» |❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. علل الشرائع، ص۹، ح۱ ؛ كنز الفوائد، ج۱ ص ۳۲۸ عن مسلمة بن عطا؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲، ح۱ ؛ لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۱ : اين سخن حضرت را در ملحقات إحقاق الحق، ج۱۱، ص۵۹۴ ، از علامه شهير به ابن حسنويه در کتاب دُرّ بحرِ المناقب، ص ١٢٨، مخطوط از حضرت صادق عليه السّلام روايت کرده است. ❷. امام شناسی، ج۳، ص ۳۱ ❸. مهرفروزان، ص ۳۳ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «...رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این است و جز این نیست که من برانگیخته شده ام براى آنکه مکارم اخلاق را تمام کنم...» |↫ منبع: رساله سیر و سلوک بحرالعلوم، ص ۱۲۱؛ بحار الأنوار، ج۶۸ ص۴۰۵ ح ۱۰۹ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | هدف بعثت ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «....عن أبيه سَمِعتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : بُعِثتُ بِمَكارِمِ الأَخلاق...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «...حضرت از پدرشان شنیدند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این است و جز این نیست که من برانگیخته شده ام براى آنکه مکارم اخلاق را تمام کنم...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «در تمامی مکاتب الهی و ادیان سماوی علی الخصوص شریعت مقدس اسلام، رعایت مبانی اخلاق به عنوان یک اصل غیر قابل تردید در تربیت و تزکیۀ نفوس مورد توجه قرار گرفته است....در کتب روایی، احادیث بسیاری از اهل بیت علیهم السلام و حتی رسول اکرم در موارد مختلف اخلاق و دستورات حیاتی و راه‌گشا در تصحیح مسیر حیات موجود می‌باشد که رعایت آنها نه تنها بر تصرفات شخصی انسان اثری کیمیا‌گونه دارد و موجب رشد معنوی و ارتقای روحی به مراتب معرفت و قرب حق می‌گردد، بلکه زمینۀ حیات طیبه و مدینۀ فاضله را در اجتماع بشری فراهم می‌آورد. ◎. متأسفانه امروزه در جامعۀ ما رعایت مسائل اخلاقی به آخرین مراتب انحطاط و سقوط رسیده است....اما در تظاهر به شعائر دینی و شرکت در مجالس و تولی اهل بیت و تبری از مخالفین و هیئات، آنان را پیشتاز و پرحرارت می‌یابیم؛ در حالی‌که امام علیه السلام می‌فرمایند: «به نماز و روزه و تظاهر افراد ننگرید، بلکه به صدق و حسن امانت آنها نگاه کنید و آن را معیار سنجش اشخاص قرار دهید!»|❷ ◎. در اینجاست که مشاهده میشود کم‌کم ظهورات فطری و عقلانی افراد که در مقاطع مختلف با راه‌گشایی و تنویر عقلِ عملی موجب پیمودن مسیر صحیح و خداپسندانۀ آنها می‌گردید، به واسطۀ آلوده شدن در این فضای مسموم، در بوتۀ خفاء و استتار واقع شده، سنن و آداب جاهلی و مادّی به‌جای آنها در نفس و قلب و فکر آنها رشد و نمو پیدا می‌کنند، و زندگی شخصی و روابط اجتماعی فرد را به حیات غیر مرضی و مبغوض الهی تبدیل می‌نمایند. ◎. در مکتب اسلام پس از انجام فرایض و ترک منهیات، اصل بر رعایت موازین اخلاق در ارتقای نفس و عبور از عوالم تخیل و توهم قرار داده شده است، و تقویت قوای عقلانی و فطری را جایگزین فقدان شعور و غلبۀ بهیمیت و حیوانیّت و از دست دادن تفکّر والای انسانی و علو اخلاق و تعالی نفس، قرار داده است. ◎. ممکن است یک فرد به لحاظ هوش و استعداد در پاره‌ای از فنون به توفیقاتی دست یابد و حائز مراتبی والا در زمینه‌های مختلف از علوم و تجارب گردد، ولی از تعالی روح و مکرمت اخلاق و اصول فطری بهره‌ای نداشته باشد. اینجاست که به این نکتۀ حیاتی و اصل والای معرفت و اخلاق می‌رسیم که: وصول بشر به فنون و شئونات دنیوی تأثیری در تربیت و ارتقای نفس و تقرب به مراتب کمال و تزکیۀ انسانی نخواهد داشت، و برای این منظور باید به دنبال چاره و مسیر دیگری بود... آری بدون پرداختن به ارزش‌های معنوی و تربیت و تزکیۀ نفس، به هر میزان که از شئون ظاهری و فنون و آگاهی‌های این نشئه بهره‌مند شویم خطر وقوع در مهالک شهوات و حیوانیت و سبعیت، بیشتر و قوی‌تر خواهد بود و عدم توجه به مسائل اخلاقی و تسامح در آنها، بی‌بند و باری و تبدل به عادات متقابل را در پی خواهد داشت. ◎. شرایع و ادیان الهی برای همین منظور و مقصود آمده‌اند تا با تأیید و مساعدت عقول منفصل و تربیت پاکان و برگزیدگان، انسان قادر بر دستیابی به مبانی والای فطرت و توحید گردد و از فرو غلطیدن در این خطرات و مهالک در امان بماند و روح و جان خویش را به عطر و فضای عوالم قدسی معطّر و نشیط گرداند. از همین جا است که به هر میزان ما از دستورات و آموزه‌های شرع مبین فاصله بگیریم، غلبۀ هویٰ و حکومت احساسات و سلطۀ تخیلات و توهمات در نفس و قلب ما بیشتر خواهد شد و از موازین عقلی و منطقی دورتر خواهیم گشت. و در این مسأله هیچ فرقی بین عالم و جاهل، روحانی و فرد عادی، مطلع و بی‌اطّلاع وجود نخواهد داشت؛ زیرا همۀ ما دارای نفس و تخیّل و توهم می‌باشیم و به هیچ‌ یک از افراد، تضمین سعادت و دوری از خدعه و فریب شیطان نداده‌اند و دامن هیچ فرد، منزه و مبرّیٰ از خطا و لغزش و عصیان و خودمحوری نمی‌باشد، و شیطان با هر فرد از راه و مسیر مقتضی خود او همراه و همراز خواهد گشت.»|❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. رساله سیر و سلوک بحرالعلوم، ص۱۲۱؛ الأمالی طوسی، ص۵۶۹؛ بحار الأنوار، ج۶۸،ص۴۰۵،ح۱۰۹ ❷. الکافی، ج٢، ص۱۰۵ ❸. نوروز در جاهلیت و اسلام، ص۲۵ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «کتاب‌ خداوند تعالی‌ دارای‌ چهار چیز است‌: عبارت‌ و اشارت‌ و لطائف‌ و حقائق‌؛ عبارت‌ آن‌ متعلق‌ به‌ عامۀ‌ مردم‌ است‌، و اشارت‌ آن‌ برای‌ خواص آنها، و لطائف‌ آن‌ برای‌ اولیای‌ حضرت‌ حق سبحانه‌ و تعالی‌ است‌، و حقائق‌ آن‌ برای‌ پیغمبران‌ و راه‌یافتگان‌ به‌ مقام‌ وحی‌ و الهام‌ است‌» |↫ منبع: انوارالملکوت، ج۲، ص ۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۹۲، ص ۲۰، ح۱۸ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | مراتب فهم قرآن ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...إنّ کِتابَ اللهِ تعالی عَلَی أربَعَةِ أشیاءَ: عَلَی العِبارَةِ، و الإشارَةِ، و اللَّطائِفِ، و الحَقائِقِ. فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ، و الإشارَةُ لِلخَواصِّ، و اللَّطائِفُ لِلأولیاءِ، و الحَقائِقُ لِلأنبیاءِ...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ... کتاب‌ خداوند تعالی‌ دارای‌ چهار چیز است‌: عبارت‌ و اشارت‌ و لطائف‌ و حقائق‌؛ عبارت‌ آن‌ متعلق‌ به‌ عامۀ‌ مردم‌ است‌، و اشارت‌ آن‌ برای‌ خواص آنها، و لطائف‌ آن‌ برای‌ اولیای‌ حضرت‌ حق سبحانه‌ و تعالی‌ است‌، و حقائق‌ آن‌ برای‌ پیغمبران‌ و راه‌یافتگان‌ به‌ مقام‌ وحی‌ و الهام‌ است‌...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...در اینکه قرآن دارای دو مرتبه است: یک حقیقت قرآن، و یک ظاهر قرآن آیات و روایات بسیار است. ظاهر قرآن همین است که قرائت می‌‌شود و معانی ظاهری آن درک می‌گردد؛ هر کس علم و تقوایش بهتر باشد به مرتبۀ عالی‌تری از آن می‌رسد و معانی عمیق‌تری را می‌فهمد. و همچنین زیادی علم و تقوی موجب ازدیاد فهم و درک قرآن می‌‌شود، تا جائی که اگر برای مؤمن طهارت مطلقه یعنی فناء مطلق پیدا شود و تمام چشم‌های دل او گشوده شود و ابداً شائبه‌ای از هستی در وجود خود از خود درک نکند در آن وقت به حقیقت واقعیّۀ قرآن می‌رسد و بر قرآن در عالم اُمّ الکتاب دسترسی پیدا می‌کند، آنجا که منبع و سرچشمۀ نزول و پائین آمدن این آیات بوده، و در خود آنجا قرآن علیّ عظیم و حکیم موجود است. |❷ ◎. در قرآن مجید داریم: ﴿لَا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ﴾؛ ❸«قرآن را مسّ نمی‌کنند مگر افرادی که مطهّر باشند (یعنی پاکیزه شده باشند).» همین‌طوری که مسّ آیات ظاهری قرآن بدون وضو و غسل جایز نیست، مسّ حقایق و بواطن قرآن هم بدون حصول طهارت ممکن نیست؛ ﴿لَا يَمَسُّهُۥٓ﴾ صیغۀ إخباریّه است، یعنی آن حقایق را نمی‌توانند مسّ کنند مگر اینکه از مطهّرون باشند.❹ ◎. همین قرآنی که خوانده می‌شود، مانند: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾؛❺ «بگو خدا یکی است» که عبارتی بیش نیست، یک معنای روشن و ساده دارد اما همین آیه یک معنای باطنی دارد که تا انسان متناسب با فهم آن معنا تحصیلِ طهارت نکند، به آن معنا نمی‌رسد. تازه وقتی به آن معنا رسید، باز آن معنا یک معنای باطنی دیگر دارد؛ و هم‌چنین هر درجه از طهارت که حاصل کند، مسّ آن درجه از حقیقت قرآن است...» |❻ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. انوارالملکوت، ج۲، ص ۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۹۲، ص ۲۰، ح۱۸ به نقل از جامع الأخبار، شعیری، ص۱۱۶، ح۲۱۱؛ و راجع الدرّة الباهرة، ص۳۳؛ عوالي اللآلي، ج۴ ص۱۰۴، ح۱۵۵ ❷. انوارالملکوت، ج۲، ص ۱۲۴ ❸. سوره واقعه، آیه ٧٩ ❹. جهت اطّلاع بیشتر رجوع شود به المیزان، ج ١٩، ص١٣٧؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص ۵۲۵ ❺. سوره إخلاص، آیه ١ ❻. مبانی اخلاق در آیات و روایات،ج ۲ ،ص۱۸۷ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «...مودّت و محبّت ما اهل بیت را محكم بگیرید، چون هر كس با مودّت ما خداى عزّوجلّ را ملاقات كند به سبب شفاعت ما داخل در بهشت خواهد شد. و قسم به آن خدائى كه جان من در دست قدرت اوست، هیچ بنده‌اى از عمل نیك خود برخوردار نخواهد شد مگر آنكه به حقّ ما معرفت پیدا كند...» |↫ منبع: رساله مودت، ص ۱۸۱؛بحار الأنوار، ج۲۷، ص۹۰ ح۴۵ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | محبت اهل بیت ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیتِ فَإنَّهُ مَنْ لَقِىَ اللَهَ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ یوَدُّنَا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا. وَ الَّذِى نَفْسِى بِیدِهِ لَا ینْفَعُ عَبْدًا عَمَلُهُ إلَّابِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «...مودّت و محبّت ما اهل بیت را محكم بگیرید، چون هر كس با مودّت ما خداى عزّوجلّ را ملاقات كند به سبب شفاعت ما داخل در بهشت خواهد شد. و قسم به آن خدائى كه جان من در دست قدرت اوست، هیچ بنده‌اى از عمل نیك خود برخوردار نخواهد شد مگر آنكه به حقّ ما معرفت پیدا كند...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...محبت عبارت است از جاذبه نفس و كشش روحى حبیب نسبت به محبوب. این كشش به حسب أفراد و شرائط دیگر مختلف است، و نیز از نقطه نظر تأثیر محبوب و درجه فعّالیت آن در نفس محبّ نیز متفاوت است. محبوب هر چه بوده باشد خواه انسان و یا حیوان و جماد و سنگ یا موجود دیگرى، به هر مقدار كه آثار جمال و محاسن او در نفس محبّ اثر بیشترى داشته باشد، به همان درجه این قوّه كشش و جاذبه در محبّ شدیدتر خواهد بود و تعلّق نفس محبّ به محبوب بیشتر خواهد شد. ◎. در این حال تمام آثار و صفات محبوب در محبّ طلوع میكند؛ چون بنا به فرض این آثار، آثار محبوب است؛ و بنابر رابطه محبّت و جاذبه روحى محبّ، نفس محبوب در كارگاه وجودى محبّ حكمفرما مى‌شود و بجاى نفْس او آمر و ناهى خواهد بود؛ و در اینصورت به تبع نفس محبوب، آثار و صفات آن نیز در نفس محبّ پیدا خواهد شد؛ و این راه سریعترین راه اتّصال به ارواح طیبه است. ◎. بنابراین بر أفرادى كه طالب راه خدا هستند لازم و حتم است كه خود را به صفات خدا درآورند و این معنى بدون تحصیل محبّت خداوند محال است؛ یعنى اگر كسى در تمام عمر به كارهاى خیر مشغول باشد و از بدى‌ها اجتناب كند، ولى محبّت خدا را در دل نپروریده باشد، جان او از صفا و وفا كاملًا تهى بوده و مانند قبرى است كه روى آنرا با نقش و نگار زینت نموده باشند. ◎.دین مقدّس اسلام كه خاتم ادیان است و از نقطه نظر روابط روحى و طبیعى كاملترین نظامات و دستورات را متكفّل است نیز میزان صحّت و سلامت أعمال را بر معیار محبّت اندازه‌گیرى كرده است، و سریع‌ترین راه را براى وصول به مقام انسانیت و توحید در جلوى راه بشر قرار داده است؛ و آن محبّت به رسول خدا و أقارب آن حضرت است. ◎. مقصود از أقارب أفرادى هستند كه به مقام طهارت مطلق در آمده، و طهارت در جان و روح و خیال و نفس و عقل و در سرّ و سویداى آنان رسوخ نموده، از تمام شوائب شرك بر آمده، و در هیچ موطنى از مواطن نفس آنان غیر از خدا و آثار و صفات او چیزى را نتوان یافت؛ أفرادى هستند كه در هر حال چشم از عوالم كوتاه و ظلمانى طبیعت برداشته و به جمال أبدیت دوخته‌اند؛ افرادى هستند كه حكومت شهوت و غضب و خیال در وجود آنها مفهومى ندارد، پیوسته به حیات عقل زنده و به نور خدا منوّر و به مقام بلوغ و كمال انسانى رسیده‌اند؛ أفرادى هستند كه به علّت عبور از مراحل كوتاه و تاریك هوى، دیگر در افق آنان شوائب نفس أمّاره و میل حیوانى و حیات حسّ و توابع آنها نیست. آنان در حرم امن و امان الهى سكنى گزیده‌اند و به نور حقّ، منوّر شده‌اند و گناه كه لازمه آن غفلت است در آنها مصداقى ندارد. آنان به طهارت حضرت حقّ، مطهّر و به عصمت ذات مقدّس او معصوم گردیده‌اند. ◎. بدیهى است كه عشق و محبّت بدین افراد، انسان را به افق فكرى و وجودى آنها نزدیك میكند، و هر چه این محبّت شدیدتر گردد، انسان بدان افق نزدیكتر میگردد. و بالملازمه، صفات و روحیات و اخلاق و بالأخره ملكات و عقائد پاك آنان در انسان ظهور خواهد نمود!» |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. رساله مودت، ص ۱۸۱؛ الأمالی مفيد، ص۱۳ ح۱؛ الأمالی طوسی، ص۱۸۷، ح۳۱۴؛ المحاسن، ج۱، ص۱۳۵، ح۱۶۹؛ بحار الأنوار، ج۲۷، ص۹۰ ح۴۵ ❷. رساله مودت، ص ۳۶ تا۴۰ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرموده اند: هر كس بر من صلوات بفرستد و بر آل من صلوات نفرستد، بوى بهشت را نمى‌یابد؛ و همانا بوى بهشت از فاصله مسیر پانصد سال راه به مشام میرسد!» |↫ منبع: معادشناسی، ج۱۰، ص ۲۲۳؛ بحارالأنوار، ج۸، ص۱۸۶، ح۱۵۰ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | اهمیت صلوات ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...قال رسول الله صلی الله علیه و آله :مَنْ صَلَّى عَلَىَّ وَ لَمْ یصَلِّ عَلَى ءَالِى، لَمْ یجِدْ رِیحَ الْجَنَّةِ؛ فَإن‌ رِیحَهَا لَتُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ...حسین بن على سیدالشّهداء، از پدرش علىّ بن أبى طالب سید الاوصیاء روایت كرده است كه رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرموده اند:..هر كس بر من صلوات بفرستد و بر آل من صلوات نفرستد، بوى بهشت را نمى‌یابد؛ و همانا بوى بهشت از فاصله مسیر پانصد سال راه به مشام میرسد» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...بر اهل ظاهر معلوم است که از نقطه نظر تربیت دینی آنچه عالم بشریّت مرهون آن است همان تعلیم و تربیت حضرت محمّد صلوات الله علیه و خاندان اوست. مجاهدات و رنج‌هائی که آن ذوات مقدّسه در این راه متحمّل شدند عقول را حیران کرده است؛ بنابراین دعا و توجّه به خدا که خود این نیز از برکات آن ذوات مقدّسه و تعالیم آن نواحی مبارکه است از برکت آنهاست، و شرط شکر آن است که اعتراف به نعمت شود و الاّ کفران نعمت خواهد شد. صلوات بر محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین اعتراف بر این نعمت بزرگ و این موهبت سترگ است. ◎. و امّا از نقطه نظر واقع، بر اهل باطن و معرفت پوشیده نیست که آن ذوات مقدّسه منبع فیض و واسطۀ در رحمت و ایجاد موجودات‌اند (البتّه حقائق و ارواح مبارکۀ آنها نه مقصود اجساد آنها) چون ارواح آنها روح متّحد و انوار آنها نور واحدند و در آن عالم کثرت و تعدّدی و تفرّقی نیست؛ آن نور واحد مرکز تجلّیات ذات خدا و منبع انتشار صفات و اسمای حسنای اوست. بنابراین اصل موهبت حیات و علم و قدرت از این آیات مبارکات است! درود فرستادن و تقدیم تحیّت و اهداء سلام و صلوات نه تنها تمجید ظاهری است بلکه اتّصال باطنی به حقائق آن ذوات مقدّسه خواهد بود، و تماشا کردن قدرت و عظمت خدا را در آن مجالی و مظاهر بی حدّ و لایتناهی است!|❷ ◎. بدون شک صلوات عبارت است از: درود بر محمّد و آل محمّد، و از روایات وارده در کیفیت ذکر صلوات که نقل کرده اند، حتَّی روایات عدیده ای از اهل تسنّن وارد است، و در صحاح معتبره شان ذکر نموده اند که: پیامبر در پاسخ سؤال سائل از کیفیت صلوات فرمودند: که باید صلوات بر آل محمّد را هم ضمیمه نمود! ❸ و این به واسطه شدّت اتّصال نفوس قدسیه آل اوست به او، به طوری که ابداً میان نفس رسول و نفس آل او بینونت و فاصله‌ای وجود ندارد، و آل او چنان در ارتقاء از مراتب توحید و معرفت بالا رفته‌اند که در همان مقام و منزل رسول الله مقام و منزل گرفته، و لحظه‌ای از نردبان و سُلَّمِ این معراج معنوی و روحی درنگ ننموده، و با نفس رسول اکرم هُو هُوِیت پیدا نموده‌اند! ◎. فلهذا برای آنکه اصل صلوات بر آل محمّد فراموش نگردد، و در بوته نسیان و جهل و غفلت سپرده نگردد، پیامبر امر فرموده اند تا حتماً با صلوات بر پیغمبر صلوات بر آل او ضمیمه شود، و گرنه صلواتی که بر پیامبر باشد و بر آلش نباشد در حقیقت و لُبِّ معنی صلوات بر پیغمبر نیست و إنًّا کشف می کنیم که: ما صلوات بر نفس واقعی رسول الله نفرستاده ایم، بلکه بر رسول خدائی که با آلش جداست صلوات فرستاده ایم، و روی این اساس حتماً باید در عبارت و تلفّظ هم کلمه آل محمّد را عطف بر محمّد کرد تا صلوات بر پیغمبر واقعاً جای خود را اتّخاذ نموده باشد. و این است سرّ آنکه هر جا ذکری، و یا نامی، و یا یادی از پیغمبر می شود، به دنبال آن بدون فاصله، صلوات بر محمّد و آل محمّد باید فرستاد. » |❹ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. معادشناسی، ج۱۰، ص ۲۲۳؛ أمالی صدوق، مجلس۳۶، ص۱۲۰، ح۲۹۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص۱۸۶، ح۱۵۰ ❷. انوارالملکوت، ج۲، ص ۳۷۸ (تلخیص) ❸. جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به : الدر المنثور، ج۵، ص۲۱۸؛ بحار الأنوار، ، ج۹۴، باب ٢٩، ص۴۷ ❹. امام شناسی، ج۱۵، ص ۱۲۳ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « و كسى كه غم و اندوه مؤمنى را بزداید، خداوند غم و غصّه‌هاى دنیا و آخرت را از او مى‌گرداند. و كسى كه نیكوئى كند، خداوند به او نیكوئى مى‌كند.» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۰ ؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۲۲، ح۴ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | سرور قلب مومن ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «.... وَ مَنْ نَفَّسَ کرْبَة مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَهُ عَنْهُ کرَبَ الدُّنْیا وَ الآخِرَة. وَ مَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَهُ إلَیهِ؛ وَ اللَهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس سره: « ... و كسى كه غم و اندوه مؤمنى را بزداید، خداوند غم و غصّه‌هاى دنیا و آخرت را از او مى‌گرداند. و كسى كه نیكوئى كند، خداوند به او نیكوئى مى‌كند. و البتّه خداوند نیكوكاران را دوست دارد...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «... روایات بسیار دربارۀ رفع مکروه از سیمای درمانده و گرفتار و قضای حوایج مؤمنین و ایجاد سرور و بهجت در قلب اشخاص، الی ماشاءالله در کتب و منابع شیعی موجود می باشد. و شکّی نیست که در اسلام از هر فرصت و موقعیّتی برای ایجاد این سنّت و روش پسندیده، استقبال شده است و می شود. ◎. در قضای حاجت مؤمن، چنان تأکیدی وارد است که امام صادق علیه السلام در هنگام طواف، به یکی از اصحاب می‌فرمایند: چرا طواف خود را نمی‌شکنی و برای قضای حاجت مؤمن که از تو تقاضا کرده است اقدام نمی‌کنی؟|❷ بزرگان از اهل معرفت نیز آن‌قدر که بر این نکته در توصیه‌های سلوکی و اخلاقی خویش تأکید ورزیده‌اند، بر دیگر نکته‌ای به این مقدار اصرار نکرده‌اند. ◎. مرحوم علاّمۀ طهرانی قدس سره از استاد اخلاق و سلوکی خود، مرحوم آیة الله انصاری رضوان الله علیه نقل می کردند که:روزی از ایشان پرسیدم: برای تسریع در سیر إلی الله و صعود به مراتب کمال و تقرّب به حریم اُنس إله، چه عمل و رفتاری از همۀ امور و اعمال مناسب‌تر و کارسازتر است؟ مرحوم انصاری فرمودند: «پس از انجام واجبات و ترک محرّمات، هیچ عملی برای این مقصود، از قضای حاجت مؤمن و ایجاد مسرّت و ابتهاج در قلب مؤمن، نیکوتر و مؤثّرتر نمی باشد.» |❸ ◎. در بحرالمعارف آمده است: فی جامع الأخبار قال النبی صلی الله علیه و آله : «مَن أحزَنَ مُؤمِنًا ثُمّ أعطاهُ الدُّنیا، لَم یَکُن ذلِکَ کَفّارَتَهُ و لَم یُؤجَرْ علَیهِ - پیامبر اکرم فرمودند: کلّ دنیا، کفّارۀ گناهِ شکستن دل مؤمن نمی باشد!»|❹ آیت الحق مرحوم سید علی قاضی قدس الله سره در پایان وصیت نامه خود میفرمایند:«...الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید...» |❺ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین ، ص ۲۰ ؛ نثر الدرّ، ج۱، ص۳۳۴ ؛ نزهة الناظر، ص۸۲، ح۶ ؛ كشف الغمّة، ج۲، ص۲۴۲؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۲۲، ح۴ ؛ الفصول المهمّة، ص۱۷۶  ❷. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۲۰ ❸.نوروز در جاهلیت و اسلام، ص ۲۱۲، مطلع انوار، ج٢، ص ٢٩٧ و ٣٢٨ ❹. مطلع انوار، ج۴، ص ۳۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص ۱۵۰؛ المستدرک الوسائل، ج۹، ص ۹۹ ❺. مهرتابناک، ص ۳۳۹ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « خدا مسأله امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان تکلیف واجب مطرح نموده است؛ زیرا می‌داند که اگر این دو فریضه انجام شود، جمیع تکالیف و احکام الهی به پای داشته خواهد شد، چه آسان از آنها و چه مشکل از آنها» |↫ منبع: برگرفته از اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۴۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۷۹ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | تکلیف خواص ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «اعتَبروا أیها الناس بما وَعظ الله بِه أولیائه مِن سوءِ ثنائهِ علَی الأحبار! إذ یَقول:﴿لولا ينههم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم﴾❶ وقالَ:﴿لعن الذين كفروا من بني إسرائيل﴾ إلی قوله:﴿لَبئسَ مَا كانوا يفعَلونَ﴾؛❷ و إنما عاب الله ذلکَ علَیهِم لِانهم کانوا یرَون من الظلَمةِ الذِینَ بَینَ أظهُرِهم المنکَر و الفَساد، فَلا یَنهونَهم عَن ذلکَ رغبَة فِیَما کانوا یَنالونَ مِنهم و رَهبة مِما یَحذَرون. و الله یَقول:﴿فَلَا تَخشَوُا الناسَ وَاخشَوْنِ﴾❸ و قالَ:﴿وَالمُؤمِنونَ وَالمؤمِنَات بَعْضهُمْ أَولِياء بَعْض يأْمرُونَ بِالمَعرُوفِ وَينهَوْنَ عَنِ المُنكرِ﴾؛❹ فَبدَأ الله بالأمرِ بالمعروفِ و النهیِ عَنِ المُنکَرِ فَریضَة مِنهُ لِعلمهِ بِأنها إذا أدیت و أقیمَت، استَقامَتِ الفَرائِض کُلها هَینُها و صَعبُها؛ و ذَلِکَ أن الأمرَ بِالمَعروف و النهیَ عَنِ المنکَرِ دعاء إلَی الإسلامِ مَعَ رَد المَظالِمِ و مُخالَفَة الظالِمِ و قسمَةِ الفی‌ءِ و الغَنائم و أخذ الصدَقاتِ من مَواضعِها و وَضعِها فی حَقها»|❺  ۞. ترجمه آیةالله طهرانی قدس الله سره: «ای مردم! به موعظۀ الهی به بندگان مقربش توجه نمایید و از مذمت عالمان اهل کتاب عبرت گیرید، که میگوید: چرا دانشمندان آنها ایشان را از گفتار حرام باز نمی‌دارند؟ و همچنین در جای دیگر از قرآن می‌فرماید: آن کسانی که کافر شدند از بنی‌اسرائیل مورد لعن الهی قرار دارند. تا اینجا که می‌فرماید: بسیار زشت است کار ایشان. سپس حضرت می‌فرماید: علت مذمت خداوند و انتقاد از علمای آنها این است که آنها اعمال زشت از حکام ظالم و مستکبران مشاهده می‌کردند، ولی در مقام دفع و ردع آنها بر نمی‌آمدند؛ به دو جهت: ◎. جهت اول به واسطه طمع در منافع دنیوی و وصول به امیال شهوانی و هواهای نفسانی بود و جهت دوم به واسطۀ ترس از توبیخ و تهدید و اعمال ناخوشایند آنان، در حالی‌که خداوند می‌فرماید: هراس از آنان به خود راه ندهید و از من بترسید. و در جایی دیگر می‌فرماید: جمیع مردان و زنان مؤمن بعضی از ایشان اولیاء بعضی دیگرند و صاحب امر و نهی و متولی تربیت دیگرانند، مردم را امر به کار پسندیده می‌کنند و از ورود در افعال قبیح برحذر می‌دارند ◎. در اینجا خدا مسأله امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان تکلیف واجب مطرح نموده است؛ زیرا می‌داند که اگر این دو فریضه انجام شود، جمیع تکالیف و احکام الهی به پای داشته خواهد شد، چه آسان از آنها و چه مشکل از آنها. و علت این مسأله آن است که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام و تحکیم مبانی اسلام و پیاده شدن دستورات اسلام است، در عین طرد تمام تعدی‌ها و کارهای ظالمانه که تحقیقا می‌تواند اثر بسیار نامطلوب در روند اصلاحی جامعه به سوی سعادت داشته باشد، که همانا آن مخالفت با زورگویان و تقسیم بهره‌های اجتماعی به جمیع اصناف ملت به طور عادلانه و منافع ملی در جهت صلاح جامعه نه در جهت مصالح فردی و شخصی و گروهی خاص، و گرفتن صدقات و اموال زائد و صرف آن در مواضع تعیین شده از جانب خداوند است» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «به طور کلی نفس بعثت انبیا علیهم السلام چیزی جز تربیت و هدایت بشر به سوی کمال نیست؛ و این حاصل نخواهد شد مگر به دو امر: اول: تشویق به انجام اموری که در جهت تربیت نفوس نقش اساسی و یا پسندیده دارند؛ و دوم: بیم و انذار از اموری که در تخریب نفوس و سد راه حرکت انسان قرار گرفته‌اند ◎. در قرآن آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر إلی ما شاء الله وجود دارد. به نحوی‌ که این دو اصل به عنوان دو فرع مسلم از فروع دین قرار گرفته است! البته پر واضح است که فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر مبتنی بر شناخت صحیح و دقیق از دو پدیدۀ معروف و منکر است و در زمینۀ شناخت و معرفت معروف و منکر، و هم در زمینۀ اجرای این دو اصل دارای مراتب متفاوت و به عبارتی دیگر از مقولۀ تشکیک است ◎. و لهذا همچنان که جمیع آحاد جامعه باید خود را در برخورد با این دو مسأله حیاتی و زیربنایی تشکل جامعه بر اساس اصول محرزۀ شریعت و مبانی مکتب توحید متعهد بدانند، همینطور دخالت در مسائل غامضۀ معروف و منکر و نحوۀ اجرای این دو اصل را نیز باید منحصر در نفوس منزه از هواهای نفسانی و قلوب مبرای از دغدغه‌های عالم کثرات توسط علمای راستین شرع مبین و دانشمندان ربانی و الهی که عارف به مبانی و تعالیم واقعی اسلام هستند، بدانند»|❻ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. مائده، آیه ۶۳ ❷. مائده، آیه ۷۸ ❸. مائده، آیه ۴۳ ❹. توبه، آیه ۷۱ ❺. تحف العقول، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۷۹ ❻. اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۴۱ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « من مى‌خواهم امر به معروف نمایم، و نهى از منكر كنم؛ و به سیره و سنت جدم، و آئین و روش پدرم علىّ بن أبى طالب علیه السلام رفتار كنم» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۱۸؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۷ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | دو فریضه الهی ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکرِ، وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّى وَ سِیرَةِ أَبِى عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ علیه السَّلامُ....» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «...من مى‌خواهم امر به معروف نمایم، و نهى از منكر كنم؛ و به سیره و سنت جدم، و آئین و روش پدرم علىّ بن أبى طالب علیه السلام رفتار كنم...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...در امر به معروف و نهی از منکر رعایت این دو مسأله ضروری است: ◎. مسأله اول: هر شخص با هر موقعیّت و محدودیت علمی و وسعت اطلاعات در مسائل شرعی و امور اخلاقی نمی‌تواند متصدی امر به معروف و نهی از منکر بدون توجه به هیچ محدودیتی شود و خود را در قبال این فریضه الهی مطلق‌العنان و مختار بداند، بلکه باید شرایط آمریت را حیازت کند و از جمله آنها بلکه اهم از آنها شناخت و معرفت به مأمورٌ به و منهیٌّ عنه است؛ و الا چه بسا که امر او موجب تبعات و توالی مفاسدی خواهد شد و همان زمینه و روزنۀ اندک جهت تلقی به قبول مطلب حق نیز از بین خواهد رفت! ◎. امّا مسألۀ دوم که قابلیّت قبول و وجود شرایط مساعد جهت بیان امر به معروف و نهی از منکر است: باید به این نکته توجّه داشت که زمینۀ مساعد برای امر به معروف و نهی از منکر به معنای پذیرش تمام عیار و قبول صددرصد نسبت به این دو اصل اساسی در مبانی فقه شیعه نیست؛ چه اینکه این مطلب ممکن است در هیچ زمانی تحقق پیدا نکند؛ بلکه به معنای تشخیص صحیح موقعیّت مخاطب و ظرف تحقّق این اصل است. آمر به معروف و ناهی از منکر باید کاملا به شرایط محیط و زمان و خصوصیات مخاطبین اطلاع و اشراف داشته باشد؛ چه بسا طرح یک نکته در جایی مفید و در ظرف و موقعیّتی دیگر کاملاً مضرّ خواهد بود.|❷ ◎. و از برای امر به معروف شرائطی است: اول آنکه آمِر به معروف و ناهی از منکر، خود عالم به «معروف و منکر» باشد؛ دوم علم داشته باشد در مسائل خلافیه؛ سوم اتیان به معصیت داشته باشد، یا مصرّ بر معصیت باشد؛ زیرا در صورت غیر از این، ممکن است توبه کرده باشد؛ چهارم جایز باشد تأثیرش؛ پنجم امن از ضرر نفساً یا عِرضاً یا مالاً داشته باشد. ◎. پس اگر کسی گوید: حضرت سیدالشهداء علیه السلام امر به معروف کرد در صورتی که شرطین اخیرَین وجود نداشت، چند شبهه حاصل می‌شود: اول آنکه فعل امام که حجّت بر خلق است منافات دارد بر وجود دو شرط اخیر. دوم آنکه این ادلّه دلالت دارد بر عدم جواز امر به معروف در صورت فقدان دو شرط اخیر، و از امام سرزد، و لازم آن است که فعل او حرام باشد، و اللازمُ باطل؛ و سوم آنکه تنافی واقع میان فعل او و سایر أئمّه؛ زیرا که آنها تقیّه کردند. ◎. و امّا جواب: اول آنکه فعل امام علی‌الاطلاق حجّت نیست، بلکه در صورتی است که وجه آن معلوم شود. دوم آنکه ادلّه قائم است بر آنکه فقدان شرطین مختصّ به خود آن‌جناب است. سوم آنکه تقیّه سایر ائمّه با عدم تقیّه آن‌جناب منافات ندارد؛ زیرا به حسب امکنه و ازمنه فرق می‌کند.و امّا ﴿ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيدِيكمْ إِلَى التَّهْلُكةِ﴾ |❸ اگر عموم نسبت به امام داشته باشد، مخصَّص است.» |❹ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۸؛ ملحقات إحقاق الحقّ، ج ١١، ص۶۰۲؛ مقتل خوارزمی،ج ١، ص ١٨٨؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۷ ❷. اسرارملکوت، ج۱، ص ۱۱۴ - ۱۵۳ ❸. سوره بقره، آیه ۱۹۵: «با دست خویش خود را به هلاکت میندازید!» ❹. مطلع انوار، ج۴، ص ۲۷۸ (منقح) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بمیرد ولی امامی از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است و به آنچه در جاهلیت و اسلام عمل کرده است مواخده می شود» |↫ منبع: برگرفته از امام شناسی، ج۳، ص ۱۴؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص ۸۱، ح ۱۸ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | مرگ جاهلی ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «....قال رسول الله صلی الله علیه و آله مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ اِمَامٌ مِنْ وُلْدی مَاتَ میتَةً جَاهِلیَّةً وَ یُؤْخَذُ بِمَا عَمِلَ فِی الْجَاهِلیَّةِ وَ اْلاِسْلاَمِ...»|❶ ۞. ترجمه: «...پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بمیرد ولی امامی از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است و به آنچه در جاهلیت و اسلام عمل کرده است مواخده می شود...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...اولا باید دید مردم جاهلیت در چه درجه از بدبختی و زبونی بوده‌اند که شخصی که بدون امام بمیرد مانند آنان جان سپرده است؛ گرچه فعلا از قرآن و سنت تبعیت میکند، ولی در عین حال چون امام را مربی خود نمی‌داند، و احکام اسلام را طبق سلیقه و تشخیص خود به جای می‌آورد همانند مردمان جاهلیت است ◎. اهل جاهلیت، با ملت اسلام از نقطه نظر شقاوت و سعادت در دو قطب مختلف و متباعد از یکدیگر قرار دارند. تمام نکبت‌ها و زشتی‌ها و رذائل اخلاقی و مفاسد اجتماعی و کژ روی‌های عقیدتی در آنها موجود بود و همۀ آن رذائل برای آن ملت بخت برگشته از ناحیۀ جهل آنان، و همه فضائل و ملکات برای ملت اسلام به علت علم و سعۀ نور در وجود و روح آنان بوده است. مسلمانان در اثر مواجهه با پیامبر و تعلیمات او در قطب مثبت آمدند، اهل جاهلیت به علت فقدان راهنما وقطع رابطه با هدایت الهی در آن قطب منفی قرار گرفتند. ◎. اگر شخصی در ملت اسلام کارهایش طبق سلیقه خود باشد و از تبعیت امام زنده سرپیچی کند، چه تفاوتی دارد با مردم اهل جاهلیت؟ آنها خودسر و خودرأی بودند این نیز خودسر و خودرأی است، آن به شکلی خاص و این نیز به شکلی مخصوص. اگر ربط واقعی با امام نباشد چه تفاوت بین آن صورت و این صورت؟ چون حقیقت عدم ربط، که ظلمت هوا و میل نفسانی است در هر دو جا یکی است. کمال که مسلمانان پیدا نمودند در اثر ربط با پیامبر بود، اگر پس از پیامبر این رابط که به صورت ربط با امام است از بین برود همان حقیقت جاهلیت است که بدین صورت جلوه کرده است، لذا شخص بدون امام در زندگی و مرگ، زندگی و مرگ مردمان جاهل را دارا خواهد بود. امام است که انسان را در اثر تعلیم و تربیت خارجی و در اثر اشراقات انوار ملکوتی باطنی زنده میکند و دل تاریک را با مبدأ نور و روشنائی ربط می‌دهد و سیراب میکند ◎. جهت دیگر در روایت آنکه: انسان باید معرفت به امام زنده و ظاهر پیدا کند تا به مرگ جاهلی نمرده باشد. امام زنده، معلم و دستگیر و صاحب ولایت مطلقۀ فعلیه، و قادر بر افاضۀ انوار ملکوتی در دل مؤمن، و مسیطر بر عالم ملک است، و پیروی از دستورات و سنن پیامبر تنها، یا امامانی که بدرود حیات گفته‌اند بدون اتکاء و تعلم و تربیت از امام زنده مفید و مثمر ثمر نخواهد بود. متابعت از دستورات پیامبر یا امامی که مرده است پیروی از خواسته‌های نفس و امیال شخصی است که آنها را پسندیده و به هرطور که نفسش بخواهد تفسیر و تأویل میکند و سپس بدان عمل مینماید، ولی متابعت از امام زنده حقیقتا تبعیت از حق است. و علاوه ولایت و قدرت روحی در امام زنده است ◎. بنابراین افرادی که در غیبت امام زندگی میکنند از اکثر فضائل و فواضل بدون تردید محروم‌اند و برای آنکه از موت جاهلی رهائی یابند باید مقدمات ظهور را فراهم کنند و با عمل به دستورات قرآن و مجاهدۀ در راه خدا و ایتلاف دلها زمینه را برای ظهورش آماده نمایند، چون علت غیبت نقص و فتور در مردم است و عدم استعداد آنان، نه نقص در آن حضرت. اگر این نقص رو به کاهش رود و دلها کم کم قوت گیرد و تعلیمات قرآنی صحیحا بر دلها بنشیند ظهور آن حضرت حتمی خواهد شد ◎. گرچه در زمان غیبت هم بعضی از افراد با همت، با اراده‌ای استوار و عزمی راسخ و نیتی متین پای در مقام عمل نهاده تا به حدی که در اثر صفای دل و طهارت روح به شرف معرفت آن حضرت فائز میگردند. و البته این ظهوری است شخصی برای آنها. لذا در زمان غیبت هم راه و سیر تکاملی برای دلباختگان حریم مقدسش مسدود نیست و آن که به مقام معرفت رسیده و آن وجود را به حقیقت ولایت و نورانیت درک نموده برای او ظهور و غیبت چه تفاوت دارد! |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی  ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. امام شناسی، ج۳، ص ۱۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۵۸، ح۲۱۴؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص ۸۱، ح ۱۸ ❷. برگرفته از امام شناسی، ج۳، درس ۳۲   @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدرّس علم، پیوند معرفت است، و درازاى مدّت تجربه موجب زیادى عقل است. و شرف انسان تقواى اوست. و قناعت پیشگى، راحت بدن است. و كسیكه تو را دوست دارد از ناشایستگى تو را منع مى‌كند؛ و كسیكه تو را دشمن دارد تو را بكار زشت ترغیب مى‌نماید » |↫ منبع: لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۲۸، ح ۱۱ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | علم و معرفت ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «.‌..دِرَاسَة الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَةِ....» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : «تدریس و تدرّس علم، پیوند معرفت است!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « علم منحصر است در علم عرفان إلهى و توحید ذات پروردگار و علومى را كه علم حكمت و فلسفه متعالیه و دروس عقلیه متضمن آن است، كه این درجه أول از علم است؛ و از آن گذشته، علم أخلاق كه به موجب آن، إنسان از أصحاب الیمین گشته و متخلق به صفات بزرگان و صفات أولیاء مى‌گردد؛ و در مرحله سوم، فقه جوارح كه مقدمه براى علم أخلاق، و أخلاق هم مقدمه براى كمال است. و لذا این معانى به طور كلّى قابل إنكار نیست، و براى انحصار علم در این علوم ثلاثه، شواهد بسیارى از آیات و روایات است! ◎. رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مسجد شدند و دیدند گروهى از مردم گرداگرد مردى را گرفته، به دور او اجتماع كرده‌اند. حضرت فرمودند: این چیست؟! گفتند: علّامه است! حضرت فرمودند: علامه چیست؟ گفتند: داناترین مردم است به أنساب عرب و تاریخ و وقایع آنها و جریاناتى كه در عصر جاهلیت واقع شده است، و به أشعار عرب. حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمودند: در این حال رسول خدا فرمودند: این علمى است كه با ندانستن آن كسى را ضررى نمى‌رسد، و با دانستن آن كسى را منفعتى عائد نخواهد شد. سپس رسول خدا فرمودند: « علم منحصر در سه چیز است: آیه محكم، و یا فریضه عادله، و یا سنّت قائمه؛ و غیر از این سه چیز، هر چه باشد زیادى است.» |❷ ◎. در شرح این حدیث مرحوم مجلسى آیه محكمه را عبارت مى‌داند از: علم به توحید و معارف إلهیه و صفات پروردگار، كه تقریباً همان معنى است كه محقّق فیض و سید داماد براى آیه محكمه مى‌كنند. بنابراین، در تفسیر آیه محكمه اختلافى ندارند. أمّا در فریضه عادله و سنّت قائمه، مرحوم مجلسى مى‌فرماید: فریضه عادله علم به واجبات است، أعمّ از واجبات فقهى و عملى كه در رسائل عملیه نوشته شده است؛ و سنّت قائمه مستحبّات است، أعمّ از اینكه مستحبّات أخلاقیه باشد یا اینكه تكالیف مستحبّه. |❸ ◎. مرحوم فیض علم فریضه عادله را علم أخلاق مى‌داند، كه باید از جنبه إفراط و تفریط جدا باشد؛ و در هر حال براى إنسان ملكه عادله پیدا شود كه حدّ میانه است؛ و چون از علم به توحید یك درجه پائین‌تر است، او را در درجه دوّم شمرده است. و سنّت قائمه را علم به أحكام ظاهریه گرفته، كه أعمّ از واجبات و مستحبّات است؛ و جنبه تعمیم را در اینجا آورده، و لذا در مرحله سوّم قرار داده است. و این سه، مجموعاً سه چیزى است كه در ناحیه عقل و در ناحیه نفس و در ناحیه بدن، موجب كمال إنسان است. |❹ ◎. أما محقق میرداماد فریضه عادله را عبارت از علم فقه معمولى دانسته است، كه آن را فقه أصغر مى‌گویند؛ در مقابل فقه أكبر كه همان آیه محكمه باشد؛ و سنّت قائمه را علم أخلاق گرفته است. |❺ بنابراین، من حیث المجموع‌ هیچ تفاوتى در استفاده این بزرگواران از این روایت نیست؛ هر كدام از آنها به جهتى این عبارت را بر همان أصلى كه در ذهن شریف خود داشته‌اند تطبیق كرده و توجیه نموده‌اند.» |❻ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۲۶؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۲۸؛ اعلام الدین، ج۱، ص ۲۹۸ ❷. اصول کافى، ج ١، کتاب فضل العلم، ص ٣٢، حديث ١ ؛ بحارالانوار، ج۱، ص ۶۵: دَخَلَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله الْمَسْجِدَ فَإذًا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ. فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقِیلَ: عَلامَةٌ! فَقَالَ: وَ مَا الْعَلامَةُ؟ فَقَالُوا لَهُ: أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَآئِعِهَا، وَ أَیامِ الْجَاهِلِیةِ، وَ الاشْعَارِ الْعَرَبِیةِ. قَالَ: فَقَالَ النَّبِىُّ : ذَاک عِلْمٌ لَا یضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ لَا ینْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ. ثُمَّ قَالَ النَّبِىُّ : إنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: ءَایةٌ مُحْکمَةٌ،أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَآئِمَةٌ؛ وَ مَا خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ‌. ❸. مرآة العقول، ج۱، ص ۲۳ ❹. وافى، ج ١، باب صفة العلم، ص ٣٧ ❺. التعلیقة علی اصول الکافی، میرداماد، النص، ص۶۰ ❻. ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۲، درس ۲۴ @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | آثار تقوا ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می‌فرمایند: «...وَ الشَّرَفُ التَّقْوَى...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «... و شرف انسان تقواى اوست...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...منزلگاه حقیقی انسان منزل تقوی است؛ یعنی حالتی که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقی خود جای نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ برای آنکه افعال صادرۀ از بهائم از شهوت و غضب آثار انسان نیست. بنابراین هر فردی که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیدۀ حق بین خود را کور کرده و از منزل حقیقی خود در مرتع بهایم جای گرفته است. ◎. چون ملکۀ تقوی که همان مصونیّت الهی است پیدا شود: ↵ اوّلاً: خداوند خود معلّم انسان می‌گردد و مجهولات خود بخود برای او حلّ می‌شود!❷ ↵ ثانیاً: فرقان که همان قوّۀ مفرّقه و ممیّزۀ بین حق و باطلست به او عنایت می‌شود. فرقان همان نور الهی است که دل مؤمن را روشن می‌کند و لجّه‌های ظلمت را دور می‌زند، و در این صورت در هر امری از امور وظیفۀ خود را تشخیص می‌دهد؛ دوست را از دشمن، زهر را از تریاق، دوا را از درد، خاطرات شیطانی را از الهامات ربّانی جدا می‌کند و با آن نور الهی که در اثر تقوی پیدا شده مشی می‌کند و جمیع طرق نافعه را می‌پیماید و به مقصد می‌رسد.❸ ↵ ثالثاً: روی همین زمینه از وساوس شیطانی برکنار می‌گردند و از دستبرد او در امان؛ چون با آن رادارِ خدادادی فوراً راه ورود شیطان را درمی‌یابند و بطور کلی خود شیطان را می‌شناسند. در این صورت با همین بصیرت الهی متذکّر می‌گردند و نمی‌گذارند خاطرات شیطانی در آنها راه یابد؛ و معلوم است که چنین فردی از گناهان بیرون می‌رود و سیّئات او محو می‌گردد.❹ ↵ رابعاً: خداوند برکات آسمان و زمین را بر او می‌ریزد و کلید آنها تقوی است؛ در این حال هیچ وقت به فقر و قحط و غلا و مرض و گرفتاریهای روحی و خفقان قلبی و ناراحتی‌های اعصاب مواجه نمی‌گردد. ❺ ↵ خامساً : هیچگاه کار متّقی گره نمی‌خورد و راه او به بن بست نمی‌رسد، و مشکلات بر او آسان می‌شود و از غیر گمان و اندیشه روزی‌های غیر مترقّبه به او می رسد. شخص ‌با‌ تقوی که خود را بخدای خود می‌دهد خدا برای او کافی خواهد بود و تمام مشکلات و حلّ ناشدنیها را برای او آسان می‌کند و نمی‌گذارد حتی کید و مکر دشمنان به او ضرری برساند.❻ ↵ سادساً: در بهشت که منزل حقیقی و درجۀ واقعی انسان است منزل می‌گزیند؛ بهشت جای سرکشان و تجاوزکاران نیست، بهشت جای متجاوزان و متجاسران نیست؛ آنکه به حقوق غیر تعدّی کند از جمله بهایم است نه از زمرۀ انسان! ❼ ◎. بسیار عجیب است که در قرآن مجید دویست و پنجاه و یک آیه فقط دربارۀ تقوی و دعوت به آن و صفات متّقین بیان شده است؛ غیر از آیات بسیاری که دربارۀ افراد و مصادیق تقوی از نماز و روزه و سایر اعمال حسنه بیان گردیده است!» |❽ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۲۶؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۲۸؛ اعلام الدین، ج۱، ص ۲۹۸ ❷. سوره بقره، آیه ۲۸۹: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَهَ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَهُ وَٱللَهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾ ❸. سوره انفال، آیه ۲۹: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَهَ يَجۡعَل لَّكُمۡ فُرۡقَانٗا وَيُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ وَٱللَهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾ ❹. سورا اعراف، آیه ۲۱: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَـٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ﴾ ❺. سوره اعراف، آیه ۹۶: ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾ ❻. سوره طلاق، آیه ۲-۳: ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا • وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ إِنَّ ٱللَهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦ قَدۡ جَعَلَ ٱللَهُ لِكُلِّ شَيۡءٖ قَدۡرٗا﴾ ❼. سوره قصص، آیه ۸۳: ﴿تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗا وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ﴾ ❽. انوار الملکوت، ج۱، ص ۴۱ تا ۴۶ (تلخیص) @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان ۱۱ | رفیق صدیق ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...وَ مَنْ أَحَبَّک نَهَاک؛ وَ مَنْ أَبْغَضَک أَغْرَاک...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : « ...و كسی كه تو را دوست دارد از نا شایستگى تو را منع میكند؛ و كسی كه تو را دشمن دارد تو را به كار زشت ترغیب مى‌نماید.» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...رفیق طریق در سیر و سلوک برای سالک از نان شب واجب‌تر و از هر چیز لازم‌تر است؛ و این نه به جهت انس و الفت و رفع دلتنگی و نشاط است، بلکه به جهت دستگیری و ارائۀ طریق در مسائل شبهه‌ناک و ابهام‌آمیز است. رفیق آن است که پیوسته به مسائل دوست و صدیق خویش بنگرد و موارد شبهه‌آمیز را به او متذکّر شود و او را به راه راست هدایت کند و بر طریق صحیح دلالت نماید. چنانچه بعضی از حکماء چنین فرموده است: صَدیقُک مَن صَدَقَک لا من صَدَّقَک - «رفیق و دوست مناسب آن کس است که راست را به تو بنمایاند و حق را به تو بشناساند؛ (نه کسی که پیوسته تو را تأیید کند و عمل ناپسند تو را نادیده انگارد تا مبادا آزرده خاطر نشوی و رشتۀ محبّت و دوستی‌ات را با او قطع نکنی، این رفیق خائن است نه رفیق.)» |❷ ◎. سالک باید ارتباط خود را با افراد غیر، منحصر در مسائل ضروری و روزمرّه و متعارف قرار دهد؛ و با رفیق طریق، یعنی آن فردی که همراه با او به موازین سلوک عمل می‌نماید و به مبانی معرفت پایبند می‌باشد و او را پیوسته به سوی آخرت و تحصیل رضای الهی سوق می‌دهد و نشستن با او روح و نفس او را آرام و منبسط و با نشاط می‌سازد و از دنیا و زخارف دنیا برحذر می‌دارد و طمع او را نسبت به مادّیات و امور اعتباری و وادی توهّمات و تخیّلات از بین می‌برد، حشر و نشر داشته باشد و با او انس و الفت برقرار نماید و اسرار خود را با او در میان نهد و از روح و نفس او برای سیر و حرکت خود مدد گیرد. ◎. رفیق باید انسان را فقط برای راه و سلوک الی الله بخواهد و هیچ مقصود و منظوری را ورای این مطلب در نظر نیاورد، و باید بداند اگر همراه با این منظور به سایر امور از قبیل مال، وجاهت، و شهرت و کسب و پیشه و سایر امور دنیوی نظر داشته باشد، خداوند همان مقصود را وبال و موجب آبروریزی و ذلّت او خواهد نمود. سالک در انتخاب رفیق فقط باید خدا را در نظر داشته باشد، نه موقعیّت‌های افراد را؛ زیرا این‌گونه ارتباطات در شأن امور اجتماعی و روابط بین افراد عادی و دنیوی و مادّی است. ◎. رفیق سالک نباید فردی شکّاک و وسوسه‌گر و بدبین و منفی‌نگر باشد، که صحبت با چنین افرادی موجب سردی خاطر و دل‌شکستگی و خستگی جان و روان خواهد شد. بلکه به عکس، باید با مثبت‌گرایی و دمیدن روح نشاط و امید و سیمایی متبسّم و با طراوت، موجب ثبات قدم و طمأنینۀ قلب و استقامت در مسیر گردد، و با خوش‌بینی به اطراف بنگرد و در هر مسأله‌ای ابراز یأس و ناامیدی ننماید و افراد را نسبت به عاقبت سیر بدبین نسازد و آنان را دلسرد و ناامید نگرداند و کوتاهی دیگران را به رخ انسان نکشد و توقّف و یا انحراف برخی را به عنوان یک حکم عام شامل همه افراد نسازد، بلکه به موارد مثبت نظر بیندازد و جریانات دلگرم کننده و امید دهنده را همیشه مطرح نماید! ◎. سالک باید رفیقی را برای هم‌دمی و هم‌نفسی و هم‌صحبتی بگزیند که پیوسته در صدد دفع و رفع شبهات و ابهامات او باشد، و با کلام و رفتاری دلنشین غم و اندوه را از چهرۀ دل و سیمای او بزداید، و مشکلات خویش را به او منتقل ننماید و او را از حرکت و سیر باز ندارد. سالک در ارتباط با گزینش رفیق نباید صرفاً به خنده‌ها و تواضع‌ها و فروتنی‌ها و محبّت‌های مقطعی و زودگذر و اظهار مودّت و محبّت و علاقۀ افراد بسنده کند، چه بسا این امور دیر یا زود در گذر فراز و نشیب‌ها و شرایط گوناگون تغییر پیدا کند و انسان را دچار حیرت و تعجّب و دلسردی نماید؛ بلکه باید به فهم و ادراک و بینش و میزان رسوخ و نفوذ مبانی و موازین سیر و سلوک در قلب و رفتار او بنگرد، و در هر حال باید خود را به خدا بسپارد و فقط از او استمداد نماید و بداند که فقط اوست که برای او باقی می‌ماند!» |❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۲۸، ح ۱۱ ؛ نزهة الناظر، ص۸۸، ح۲۸؛ أعلام الدين، ص ۲۹۸ ❷. این عبارت در مجامع روایی موجود یافت نشد، لیکن در کشکول شیخ بهایی، ج ١، ص ١٣٦؛ و ج ٣، ص ١، و بسیاری از کتب به نقل از حکما آمده است. ❸. اسرار ملکوت، ج۳، ص ۲۷۸ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بخواهد از هول و وحشت قیامت رهائى یابد، باید ولایت ولىّ مرا برعهده گیرد، و باید از وصىّ من و خلیفه من پس از من: علىّ بن أبى طالب پیروى کند؛ چون او صاحب حوض من است، دشمنان خود را از آن حوض دور میکند، و دوستان خود را از آن حوض مى‌آشاماند. و کسى که از آن حوض آب نخورد دائماً تشنه کام است و أبداً سیراب نخواهد شد؛ و کسى که از آن یک بار بنوشد، هیچگاه بدبخت نخواهد شد و هیچگاه تشنه نخواهد شد.» |↫ منبع: معاد شناسی، ج۹، ص ۴۴۳ ؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص ۹۹ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | ساقی کوثر ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ ءَالِهِ: مَنْ أَرَادَ أَنْ یتَخَلَّصَ مِنْ هَوْلِ الْقِیامَةِ فَلْیتَوَلَّ وَلِیى، وَ لْیتَّبِعْ وَصِیى وَ خَلِیفَتِى مِنْ بَعْدِى عَلِىَّ ابْنَ أَبِى طَالِبٍ، فَإنَّهُ صَاحِبُ حَوْضِى، یذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَهُ، یسْقِى أَوْلِیآءَهُ. فَمَنْ لَمْ یسْقَ مِنْهُ لَمْ یزَلْ عَطْشَانًا وَ لَمْ یرْوَ أَبَدًا؛ وَ مَنْ سُقِىَ مِنْهُ شَرْبَةً لَمْ یشْقَ وَ لَمْ یظْمَأْ أَبَدًا.» |❶  ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ... رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بخواهد از هول و وحشت قیامت رهائى یابد، باید ولایت ولىّ مرا برعهده گیرد، و باید از وصىّ من و خلیفه من پس از من: علىّ بن أبى طالب پیروى کند؛ چون او صاحب حوض من است، دشمنان خود را از آن حوض دور میکند، و دوستان خود را از آن حوض مى‌آشاماند.و کسى که از آن حوض آب نخورد دائماً تشنه کام است و أبداً سیراب نخواهد شد؛ و کسى که از آن یک بار بنوشد، هیچگاه بدبخت نخواهد شد و هیچگاه تشنه نخواهد شد.» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...بهشت، ظهور و بروز عالم نفس مؤمن است در آخرت، و چون نفس مؤمن به‌ علت اطمینان به خدا و سکینه و آرامش که پیدا نموده است، از حرارت و سوختگی یأس و ناکامی و گرد و غبار و طوفان خاطرات شیطانی، و نوسان‌های فکری، و اضطرابات اخلاقی، نجات پیدا کرده و در رحمت خدا و مقام امن و امان دلخوش بوده، و با یک دنیا نشاط و لذت حتی در دقیق‌ترین دقائق مانند سکرات مرگ دل به‌خدا داده، و آرام و دارای مقام سکینه می‌باشد. ◎. و اما نهرهای جاریه در این بهشت‌ها همانا علوم و معرفتی است، که موجب حیات قلب بوده است، چون مؤمنین با علم و معرفت و اقرار به وحدانیت خدا، و صفات و اسماء ذات مقدس او، و اقرار بحقانیت امام و پیغمبر قلب خود را از این علوم آبیاری کرده‌اند، در آنجا نیز ظهور این علوم که حیات قلب است به‌صورت نهرهای آب که زنده کننده زمین خشک می‌باشد بروز و ظهور خواهد نمود. ◎. تمام مؤمنینی که عمل صالح انجام دهند، که از جمله اقرار به‌امام وقت است از این نهرها برخوردار خواهند بود، بلکه می‌توان میزان عمل صالح را از عمل غیر صالح همان امضا و عدم امضای امام دانست، هر فعلی را که امام امر کند صالح و هر فعلی را که نهی کند غیر صالح خواهد بود، به علت آنکه نظر امام و دید امام، نظر واقع بین و حقیقت بین است، و بنابراین تجاوز از کلام امام انحراف از متن واقع و حقیقتِ نفس الامر است. ◎. اما افرادی که دل به امام خود نداده‌اند، و از آن منبع فیض استفاده ننموده‌اند، دل آنها خشک و بی‌طراوت و بی‌صفا و بی‌محبت و بی‌معرفت، چون مشکی پوسیده و پاره، و خشک شده، قابلیت انعطاف و ظرفیت خود را از دست داده است؛ آب آنان همان حرمان و حسرت و ندامت است که به‌صورت فلز گداخته در کام آنها ریخته می‌شود. ◎. و آنکه بر اعراف قرار دارد و تسنیم از زیر پای او جاری است مقام ولایت کبرای حضرت مولی الموالی أمیرالمؤمنین علیه السلام است، که تمام مقربین از چشمه جاری شده از زیر پای آن‌حضرت می‌آشامند. نهر تسنیم از قلب آن‌ حضرت سرچشمه می‌گیرد، و مقرّبین را سیراب می‌کند، و سپس به‌حوض کوثر وارد می‌شود، و از آنجا به‌ قلوب و دل‌های شیعیان و موالیان هر جا و در هر مکان، و افراد بنی آدم را هر یک به نوبه خود به‌ حسب ظروف و استعدادات سیراب می‌کند. ◎. باری این حوض معدن علم أمیرالمؤمنین علیه السلام است، که حیات بخش جان‌ها و شفا دهنده دل‌هاست، هر کوری در آن برود بینا می‌شود و هر سیاهی سفید، و هر مریضی شفا پیدا می‌کند، و هر سوخته‌ای جان جدید پیدا می‌کند، و لذا این حوض از اعراف که جای آن‌حضرت، و از تسنیم که علم آن‌حضرت است جاری می‌شود. و هیچ مقامی بالاتر از آن نیست، مگر عرش خدا؛ که اشاره به‌ مقام حقیقت نبویه دارد.» |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. معاد شناسی، ج۹، ص ۴۴۳ ؛ الامالی صدوق، ج۱، جلس ۴۷، ص ۲۷۹ ؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص ۹۹ ❷. امام شناسی، ج۱، ص ۱۸۳ تا ۱۹۷( تلخیص) @sire_salehan |