eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
164 دنبال‌کننده
370 عکس
184 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : منظور از طریق خاصه چیست؟ اگر تمام راویان حدیث وصیت شیعه نیستند پس منظور شیخ طوسی از اینکه گفته حدیث وصیت از خاصه نقل شده چیه؟ یعنی اهل سنت در کتاب های شان نقلش نکرده اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این تعریف از کجا آمده؟ از کلمه جهة که شیخ طوسی به کار بردن. توضیح آنکه: احمد و ناظم عقیلی و کهندل و دیگران به دروغ ادعا می کنند که شیخ گفته حدیث وصیت "من طریق الخاصه" نقل شده، حتی ناظم پا را در دروغ فراتر گذاشته و می گوید شیخ گفته من طرق الخاصه. طریق یعنی سند، پس طریق خاصه یعنی سندش همه شیعه اند. اما شیخ اصلاً نفرموده طریق یا طرق الخاصه بلکه فرموده "من جهة الخاصه"، و جهت اصلاً کاری به سند ندارد بلکه می گوید از طرف شیعه نقل شده، یعنی از طرف سنی ها نقل نشده. و با این توضیح روشن می شود که چرا احمد و اتباعش به دروغ، کلام شیخ را از کلمه جهت به کلمه طریق و طرق تغییر داده اند و هیچ جوری هم حاضر نیستن از این دروغ بزرگ کوتاه بیایند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب اگر سنی ها نقلش نکردند، تمام سندش شیعه هم نیست، پس چطور به دست شیخ طوسی رسیده؟ نقل حدیث به دو گونه است: نقل کتابی، نقل سماعی. نقل کتابی یعنی یکی در قرن اول یا دوم در کتابش حدیث را ثبت کرده و دیگران به صورت سلسله وار از کتاب او نقل می کنند مثل اکثر روایات ابی عمیر، عموم روایات حریز، روایات حماد بن عثمان، حماد بن عیسی، حسین بن سعید و ... اما نقل سماعی یعنی در هیچ کتابی ثبت نشده و به صورت سینه به سینه به دست کسی در قرن چهارم یا پنجم رسیده و او در کتابش ثبتش نموده. این حدیث دارای نقل سماعی است. یعنی شیخ از دو نفر (که اسمشان در مشیخیه تهذیب آمده) شنیده که حسین بزوفری شنیده که علی بن سنان شنیده که علی بن حسين شنیده که ... . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی کلمه خاصه همه جا و در کتب روایی یعنی اینکه در اهل تسنن نیامده؟ نه عزیزم سخن بر سر کلمه ایست که به کلمه الخاصه اضافه شده یعنی لفظ جهة. شیخ، رجالی هست و می داند چه کلمه ای را به کار ببرد. شیخ نگفته طریق الخاصه، اما این دروغگوها علناً تهمت می زنند که شیخ گفته طریق و طرق الخاصه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی مصدر شیخ طوسی برای این حدیث چی بوده؟ از جهت شیعه نقل شده یعنی چی؟ جهت در مقابل طریق هست. طریق، کل سند را می گوید اما جهت، جامعه را می گوید. یعنی در جامعه سنی این حدیث نیست و در جامعه شیعه هست. حال آیا تمام سندش هم شیعه هست یا نه، این را کلمه طریق مشخص می کند که شیخ اصلاً کلمه طریق را به کار نبرده. برای فهم بهتر کلمه جهت، به روایات بخش عامه که شیخ طوسی نقل کردن مراجعه کنید. ایشان عنوان آن روایات را زده "من جهة مخالفینا" اما سه نفر اول سر سلسله تمام احادیث سنی که می آورد، شیعه اند، و بعد از آن سنی هستند، و تمام روایاتی که آورده در جامعه سنی وجود داشته، در کتاب‌هایشان هست و نقل می کنند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب شیخ از همین دو تا استادش در قسمت سنی هم احادیثی رو در همین کتاب آورده. چرا با وجود راویان اهل تسنن اونارو در این قسمت آورده؟ خیلی روشن است که. برای اتصال به جامعه اهل سنت. چون ایشان درباره این احادیث، استاد سنی نداشته تا به واسطه او مستقیماً وارد احادیث جامعه سنی شود، پس از طریق استادان شیعه اش وارد شده است. ولی نکته بسیار مغتنم این هست که وقتی مرادش از کلمه "من‌ جهة مخالفینا" این نبوده که کل سلسله راویان، سنی هستن، روشن می شود مرادش از "من جهة الخاصه" هم این نبوده که کل سلسله راویان شیعه هستن. هر چند که قبلاً توضیح داده شد که اصلاً کلمه جهت ربطی به کلمه طریق ندارد. در پایان دو نکته مهم را تذکر می دهم: اولاً با توجه به تحریف آشکار کلام شیخ طوسی توسط احمد بصری و مکتبش، دروغگو و باطل بودن تمام آنها ثابت می شود. ثانیاً صرف اینکه سلسله راویان یک حدیث، شیعه باشند هیچ ارتباطی با وثاقت تک تک راویان ندارد و بطلان تمسک اشتباه احمد و ناظم به مبنای علامه حلی در مورد اصالة العداله در کتاب "اقیانوس جهل" به خوبی توضیح داده شده است. 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : احمد بن خلیل معتبر است!! ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام علیکم استاد شیخ نمازی در کتاب مستدرک راوی حدیث وصیت به نام احمد ابن خلیل رو تایید کردن نظر شما در این مورد چیه؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم. مهربانم. ایشان گمان کردن احمد بن محمد بن الخلیل غیر از احمد بن محمد الخلیلی هست، برای همین ابتدا می فرمایند: علمای رجال او را ذکر نکرده اند! و سپس به خاطر اینکه حدیثی در مورد دوازده امام نقل کرده، گفتن این دلالت بر حُسن عقیده وی دارد. اما اولاً علمای رجال او را ذکر کرده و نجاشی و علامه حلی وی را کذاب فاسد العقیده نامیده اند. ثانیاً صرف نقل حدیث در مورد دوازده امام دلالت بر حُسن عقیده کسی نمی کند، چون عایشه و عمرو عاص و پسر عمر هم در مورد دوازده امام حدیث نقل کرده اند. بماند که حُسن عقیده، تلازمی با وثاقت راوی ندارد، و این مطلبی روشن است. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ●● لـوح و قلـم ○○ بررسی روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبه شیخ طوسی رحمه الله دوازده مهدی بعد از دوازده امام قسمت ششم ↫ سید مهدی مجتهد سیستانی ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ نکته 8) حقیقت حدیث: این یک امر طبیعی و معقول است که تا حدیث بودن یک متن، حتی با سند ضعیف برای ما ثابت نشود، نمی‏توانیم آن را حدیث و بیان معصوم تلقی و به محتوای آن عمل نموده یا عقیده‏مند گردیم. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ برای اثبات حدیث بودنِ یک متن، نکات متعددی باید در نظر گرفته شود که چهار مورد از آنها از این قرار است: الف. حدیث در کتابی شناخته شده آمده باشد، یعنی کتابی که انتساب اصلش و نسخه‏ای که فعلاً از آن موجود است مشخص باشد. مثلاً «تحف العقول»، کتابی است که قرن‏ها نا شناخته بوده و اولین بار فاضل قطیفی از آن و مولفش نام برد و قبل از این، نامی از آن و مؤلفش در ميان شیعه نبوده است. تاریخ ولادت و وفات نویسنده، اساتید و شاگردان او، علم و آگاهی و میزان تقوای او هیچکدام برای ما مشخص نیست. بله در کتب تراجم متاخر به واسطه بررسی احادیث زیبای این کتاب، حکم به جلالت معنوی و وثاقت علمی نویسنده دادند اما این برای اعتماد کردن به احادیثی که در این کتاب نا شناخته، آن هم بدون ذکر سند ثبت شده کافی نیست. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال دیگر کتاب «اشعثیات» است که یقین داریم برای محمد بن محمد بن اشعث بوده، ولی این کتاب تا قرن سیزده قمری گم بود و برای اولین بار توسط سیدی هندی نسخه‏ای از آن به نجف ارائه شد و پس از آن به چاپ رسید. اما هیچ دلیلی نداریم که اثبات کند این نسخه موجود، رونوشت همان کتاب اشعثیات است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . مباني تكملة المنهاج، ج‌41، موسوعة، ص275 – 276. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال سوم «تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام» است که در مقدمه‏اش آمده: این تفسیر در مدت هفت سال توسط ایشان املاء شده؛ در حالیکه کل دوران امامت ایشان کمتر از شش سال می‏باشد! و غیر از این، تمام راویانش مجهول و نا شناخته و درون متنش پر از اشتباهات و تناقضات و کلماتی است که از نوع گویش ائمه علیهم السلام فاصله دارد. این کتاب برای اولین بار حدود 100 سال بعد از وفات امام عسکری علیه السلام مطرح شد و بعد از آن حدود هفتصد سال نا شناخته بود و بعد دوباره مشهور گشت. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال چهارم «تفسیر عیاشی» است که می‏دانیم مولفش محمد بن مسعود عیاشی است اما کتاب او حدود پانصد سال گم بوده، تا حسن بن سلیمان حلی قسمتی از آن را یافته و سند روایاتش را حذف کرده، و نسخه‏ای از آن نگاشته که همان بعداً مشهور شده است. خوب ما از کجا بدانیم آنچه مرحوم حلی پیدا کرده، همان تفسیر عیاشی است؟ بر فرض کتاب عیاشی بوده، از کجا بدانیم نویسنده این نسخه که بوده و متن روایات را کم و زیاد نکرده؟ از طرفی وقتی سند احادیث را حذف کرده، از کجا راویان این روایت را بشناسیم تا ببینیم روایت شان قابل اعتماد هست یا نه؟ مخصوصاً با توجه به اینکه با بررسی‏های صورت گرفته، مشخص شده که عیاشی از روایات اهل سنت و زیدیه نیز در کتابش استفاده نموده است. و اینها همه را در کنار این مشکل بگذارید که احادیث متعددی از این کتاب با عقاید شیعه نا سازگار می‏باشد. حال آیا با این تفصیل می‏توان به روایات تفسیر عیاشی برای مباحث اعتقادی استدلال کرد؟ ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ مثال پنجم کتاب «شرح الاخبار» اثر یکی از علمای اسماعیلی مذهب به نام قاضی نعمان مصری است که احادیثی را بدون ذکر سند آورده و آنها را شرح داده است، در حالیکه گاهی شرح او با متن روایت خلط شده و معلوم نیست کجایش کلام امام می‏باشد و کدامش شرح قاضی نعمان. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ب. نویسنده کتاب به اصل و نسب و عدالت و وثاقت شناخته شده باشد تا روشن باشد احادیث کتابش جعلی یا تحریف شده نیست. به عنوان نمونه؛ نویسنده کتاب «مصباح الشریعه» نا شناخته است و هر چه در این باره گفته می‏شود جز حدس و گمان نیست پس ما چگونه اطمینان کنیم که آنچه در آن به ائمه علیهم السلام نسبت داده شده، واقعاً فرموده آن ائمه بزرگوار است؟! ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ و همچنین است «تفسیر قمی» که پر از مطالب خلاف مذهبِ قطعی شیعه و حتی گاهی خلاف عقل می‏باشد، این تفسیر نیز نویسنده‏ای نا شناخته دارد زیرا در مقدمه کتاب آمده: «حدثنا أبو الفضل العباس بن محمد بن القاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر ع قال حدثنا أبو الحسن علي بن إبراهيم» 🔺اما گوینده این کلام مشخص نیست و بیان نمی‏کند که من چه کسی هستم که دارم می‏گویم: «حدثنا: حدیث کرد ما را». لذا اینکه این تفسیر را نگاشته علی بن ابراهیم قمی می‏دانند صد در صد باطل است و همه احادیث کتاب نیز قابل اعتماد نمی‏باشد، غیر از اینکه در موارد متعدد، کلام مفسر با کلام معصوم خلط شده و معلوم نیست، کجا برداشت خودش است و کجا کلام امام می‏باشد. همچنین کتاب «فقه الرضا(ع)» که بعد از حدود 800 سال از وفات امام رضا علیه السلام پیدا شده و بدون هیچ دلیل قانع کننده‏ای از مکتوبات ایشان شمرده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺 . تفسير القمي، ج‏1، ص27. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ج. منابع کتاب مشخص باشد تا بفهمیم این احادیث را از کجا آورده است. به عنوان مثال کتاب‏های احتجاج طبرسی، تنبیه الخواطر ابو فراس، لب اللباب راوندی، عوالی اللئالی ابن ابی جمهور، تحف العقول ابن شعبه حرانی و دعائم الاسلام قاضی نعمان، منبعی برای احادیث مرسلی که نقل کرده‏اند ارائه نمی‏دهند تا ببینیم آخر از چه منابعی این احادیث را نقل کرده‏اند که در هیچ کتاب دیگری نیست. بله طبق بررسی‏هایی که خودمان انجام داده‏ایم متوجه شدیم منبع اصلی کتاب «لب اللباب»، از منابع اهل سنت بوده، و منبع اصلی «عوالی اللئالی»، منقولات بی اساسی است که گاهاً در کتب فقهی یا اصولی یا غیره به معصوم نسبت داده شده،🔺 و منبع کتاب «دعائم الاسلام» نیز دو کتاب اشعثیات و سکونی است، و بقیه هم نا مشخص می‏باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺. و منبع دیگرش کتب اهل سنت است. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ د. کتاب مربوط به دوره اول جمع آوری حدیث باشد. مراد از دوره اول، از غیبت صغری تا وفات شیخ طوسی رحمه الله در سال 460 قمری است که پایان عصر شکوفاییِ حدیث نگاری و جمع منابع روایی می‏باشد. زیرا بعد از این دوره، هم دست نوشتجات اصحاب ائمه علیهم السلام از بین رفته و هم سلسله اسناد روات قطع شده، پس کتابی مثل «الزام الناصب» یا «بشارة الاسلام» که بعد از 1300 سال از گذشت اسلام، برخی احادیث را نقل می‏کنند که در هیچ کتابی وجود ندارد و سلسله اسناد مشخصی هم برایش یافت نمی‏شود، چگونه می‏توان بدانها اعتماد کرد و احادیث شان را مبنای عقیده و عمل قرار داد؟ ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ البته منظور ما متهم کردن این نویسندگان به جعل و تحریف روایات نیست بلکه می‏گوییم چون ما به دستور قرآن، مکلف به پیروی از حجت و برهان و راه روشن هستیم، نمی‏توانیم به کلماتی تکیه کنیم که به عنوان حدیث ثبت شده و دلیلی بر حدیث بودن آنها نداریم. زیرا اگر واقعاً چنین احادیثی وجود داشته، چطور از چشم تیزبین محدثینی مخفی مانده که تمام کتب مشهور اصحاب را در اختیار داشته‏اند و سالها در شهرها و کشورهای مختلف به جمع آوری حدیث پرداخته و متبحرترین افراد در حدیث شناسی و عالم ترین اشخاص به منابع حدیثی بوده اند؟ افرادی مثل شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . بقره: 150، نساء: 165. . بقره: 111، انبیاء: 24، نمل: 64، قصص: 75. . بقره: 99، 185، یونس: 15، إسراء: 73. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ بله آنچه آنها بیشتر در اختیار داشتند کتب روایی بود لذا ممکن بود افرادی پیدا شوند که احادیثی را گوش به گوش شنیده‏اند که در کتب روایی قبل از این مشایخ ثبت نشده است، لذا بعد از این مشایخ بزرگوار به ثبت رسیده، اما این تنها یک فرضیه است و تا کسی برای روایتی که نقل می‏کند سلسله سند صحیح نداشته باشد از کجا ثابت می‏شود آنچه او نقل کرده حدیثِ گوش به گوش شنیده شده است؟ زیرا در غیر این صورت هر کسی به راحتی می‏تواند کلماتی بسازد و با نام حدیث در بین شیعه پخش کند و دیگران از او بشنوند و آن ها را بازگو کنند و هر چند وقت یک بار کتاب حدیثیِ جدیدی چاپ شود! و این نزد هیچ عاقلی پذیرفته نیست. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
دوستان گرامی این کنفرانس ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌─┅═ೋ❅﷽❅ೋ═┅─ (١۵) احمد می گوید امام زمان علیه السلام به آسمان رفته و من امام حاضرم! اتباعش هم قبول کردن!! افسوس بر این همه بلاهت!!! ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ‌─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
▼ٰٰ بۘۘسۘۘم ۘۘاۘۘلۘۘلۘۘه ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘمۘۘن ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘیۘۘم ۘۘ▼ٰٰ ╔══✿✵🌸🍃✿═════╗            پــــدر ܩܤرࡅ߲ߊ‌ن                 ╚═════✿✵🌸🍃✿══╝    🔴موضوع : روش استخاره. 🌼❀⊱••━═━⏎ سلام استاد، سوال داشتم. استخاره به چه روشهائی انجام میشود، و انسان در چه وقتی مُجاز است استخاره کند و آیا استخاره برای انسان حجیت شرعی دارد یا خیر؟ 🌸❀⊱••━═━⏎ پدر سلام علیڪم استخاره به سه صورتِ نماز قرآن و تسبیح انجام می شود. استخاره در جایی است که در مورد انجام کار حلالِ شخصی تردید داشته باشی و پس از فکر و مشورت به نتیجه ای نرسی. منظور از کار شخصی این هست که یک مسئول نمی تواند برای انجام کارهای اجتماعی استخاره را دخیل کند و همچنین در مسائلی که اصل خیر بودنش ثابت هست حق استخاره ندارد. مثل اینکه استخاره کند اصلاً ازدواج نماید یا نه، که این معنا ندارد. استخاره حجت شرعی نیست بلکه فقط خبر می دهد انجام این کار درست است یا نه. در پایان تذکر می دهم: استخاره درباره اعتقاد و احکام و اخلاق و انجام گناه، هیچ جایگاهی ندارد. موفق باشید. ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ๑🌸ღ🍃❈🍃ღ🌸๑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌─┅═ೋ❅﷽❅ೋ═┅─ (١۶) احمد می گوید من همان قائمی هستم که با شمشیر همه مخالفان را عذاب می کنم. از آن طرف می گوید طبق آیه قرآن، قبل از عذاب باید خدا رسولی بفرستن و چون قائم، همان عذاب خداست، پس من رسول و فرستاده قبل از عذابم! نتیجه اینکه احمد، خودش، خودش را فرستاده است. خوب خدات خوب. ما هم که از اول همین را گفتیم بابا جان. شما را امام زمان نفرستاده است ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ‌─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ●● لـوح و قلـم ○○ بررسی روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبه شیخ طوسی رحمه الله دوازده مهدی بعد از دوازده امام قسمت هفتم ↫ سید مهدی مجتهد سیستانی ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ نکته 9) منظور از حدیثِ متواتر: هر مسلمانی عنوان حدیث متواتر به گوشش خورده است. حدیث متواتر به روایتی گفته می‏شود که در هر طبقه از سلسله راویان، آنقدر راوی داشته باشد که تبانی آنها بر جعل مضمون آن حدیث به صورت طبیعی نا ممکن باشد و انسانِ نوعی یقین پیدا کند این مضمون از معصوم صادر شده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . مراد از انسانِ نوعی، در نظر نگرفتن حالات شخصیِ افراد است زیرا عده‏ای خیلی شکاکند و دیر به یقین می‏رسند و عده‏ای خیلی زود باورند و سریع یقین می‏نمایند، لذا اگر قرار باشد یقینِ فردی را معیار تشخیص حدیث متواتر بدانیم، در این تشخیص، هرج و مرج شدیدی رخ می دهد و خیلی از احادیث ضعیف، نزد عده‏ای متواتر تلقی شده و واجب العمل و الاعتقاد معرفی می‏شوند. برای همین حتماً باید یقین نوعی را در نظر گرفت و بعد تشخیص داد که این حدیث متواتر است یا نه. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ از طرفی بین علماء این نکته مشهور است که سند حدیث متواتر بررسی نمی‏شود چون مضمونش قطعی است، در حالیکه در لا به لای کتب فقهی مواردی دیده می‌‎شود که احادیث متعددی که دارای یک مضمون هستند به خاطر ضعف سند کنار گذاشته می‏شود. همین امر باعث شده بعضی افراد که اطلاعات کمی از علم حدیث دارند اعتراض کنند که این حدیث متواتر است چرا به خاطر ضعف سندش آن را کنار گذاشتید. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ اما آنها از این حقیقت غافلند که یک حدیث وقتی به حد تواتر می‏رسد که در میان اسنادش، چندین سند و متن صحیح وجود داشته باشد که با ضمیمه شدنِ دیگر اسناد ضعیف، تواتر شکل گیرد، و الا اگر یک مضمون در قالب مثلاً چهل حدیث وارد شده باشد در حالیکه سند همه شان یا مجهول است یا مرسل است یا ضعیف و یا متنش نسخه بدل دارد، کدام عاقلی به صدور چنین حدیثی از معصوم اطمینان نموده و به مضمونش اعتقاد پیدا می‏کند؟ با این بیان روشن شد که خیلی از احادیثی که به اسم متواتر مطرح می‏شوند متواتر و یقین آور نیستند. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ حدیث متواتر بر دو قسم است•: لفظی و معنوی؛ تواتر لفظی یعنی اینکه همه راویان، حدیث را به یک لفظ بیان کنند مانند حدیث غدیر، معنوی یعنی روایات متعددی در موضوعات مختلفی وارد شده باشند که مضمون همه شان یک مطلب مشخص است•• مثل اخبار گوناگون از مبارزات حضرت علی علیه السلام که همگی روی هم، شجاعت بی نظیر ایشان را ثابت می‏کند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ • البته یک قسم هم تواتر اجمالی است. تواتر اجمالی یعنی آنقدر حدیث در یک موضوع وارد شده که انسانِ نوعی یقین پیدا می‏کند یکی از آنها از معصوم صادر شده است. اما عده ای اشکال دارند که اولاً چگونه یقین می‏کنید یکی از این احادیث از معصوم رسیده است، و ثانیاً بر فرض یقین کردید، از کجا می خواهید تشخیص دهید کدامیک از معصوم صادر شده است؟ لذا اگر مضمون آنها با هم متفاوت باشد به هیچکدام نمی‏توانید عمل کنید چون نمی دانید کدامیک حدیثِ معصوم است. •• البته به نظر بنده، این تعریف تواتر معنوی نیست، بلکه این را باید تواتر اجمالی نام گذاشت، و تواتر معنوی یعنی یک معنا با الفاظ مختلف بیان شود مثل اینکه بگویند علی ولیّ شماست، علی مولای شماست، علی اولی به شماست، علی امام شماست، علی مفترض الطاعة است، علی منتصب از طرف خداست، علی خلیفه پیامبر است، و ... که همه این الفاظ یک معنا را می‏رساند که همان امامت ایشان می‏باشد. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ تواتر معنوی از احادیث پراکنده‏ای بدست می‏آید که همگی بر یک مضمون اتفاق دارند، اما باید دانست که این تواتر وقتی بدست می‏آید که بر خلافش تواتر لفظی وجود نداشته باشد و الا تا وقتی خود معصومین‏ علیهم السلام به معنایی با تواتر لفظی تصریح کرده‏اند، بدست آوردن یک معنای مخالف از لا به لای روایات پراکنده، اجتهاد در مقابل نص بوده، معنای استنباط شده فاقد تواتر معنوی و حجیت خواهد بود. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥